سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/10/26
6:7 عصر

اصلاح الگوی مصرف

بدست دست نوشت در دسته اسراف، اصلاح الگوی مصرف

ارسال به دوستان نسخه چاپی خبر
شنبه 26 دی 1388 10:00:02             شماره‌ خبر :523724

دهه پیشرفت و عدالت و ضرورت اصلاح الگوی مصرف/ 87
یک محقق و پژوهشگر حوزوی:

الگوگیری از زندگی بزرگان و آسیب‌شناسی، دو راهکار اصلاح الگوی مصرف است

 

گروه سیاسی: حجت‌الاسلام پورامینی، محقق و پژوهشگر حوزوی معتقد است، الگوگیری از زندگی پیامبر(ص)، ائمه(ع)، علما، امام(ره) و مقام معظم رهبری و آسیب‌شناسی، دو راهکار اصلی تحقق اصلاح الگوی مصرف است.

حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی

حجت‌الاسلام و المسلمین «محمدامین پورامینی»، محقق و پژوهشگر حوزوی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، به بیان تعریفی از اسراف و اهمیت اصلاح الگوی مصرف کشور پرداخت و گفت: اسراف از واژه «سرف» به معنای گذر از حد است و هرچیزی که از حد بگذرد از نظر لغوی اسراف است، ولی بیشتر گذر از حد اقتصادی مد نظر است.

وی با بیان این‌که در آیات و روایات بر مسئله پرهیز از اسراف تأکید‌های زیادی شده، تصریح کرد: قرآن کریم به صراحت می‌فرماید: «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»، خداوند مسرفین را دوست ندارد و یا این‌که «وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّار».

این محقق و پژوهشگر حوزوی با تأکید بر این‌که باید مصادیق اسراف در جامعه مشخص شود، اظهار کرد: به طور خلاصه می‌توان گفت که اسراف به معنای به هدردادن و یا بجا مصرف نکردن سرمایه است و باید توجه داشت که برخورداری خوب از سرمایه مطلوب است.

پورامینی با نقل روایتی از امام صادق(ع)، مبنی بر این‌که اسراف در جایی است که باعث هدررفتن مال و زیان‌رسانی به بدن شود، اظهار کرد: به هدر دادن سرمایه در چند جهت قابل توجه است؛ در جایی سرمایه شخصی و در جایی سرمایه‌های ملی فعلی و آینده مطرح است.

وی یادآور شد: امام علی(ع)، مصرف کردن فراتر از حد توانایی و شأن خود، پوشیدن لباس بیشتر از شأن و خرید کردن بالاتر از شأن خود را سه علامت اسراف می‌دانند. متأسفانه برخی از این رفتارها به مرور زمان در زندگی تبدیل به یک عادت و رسم شده که گاه به متلاشی شدن زندگی منجر می‌شود.

این کارشناس علوم دینی، زندگی ساده پیامبر اکرم(ص)، ائمه(ع)، امام(ره) و مقام معظم رهبری را بهترین نمونه‌ و الگو برای مردم بیان کرد و گفت: امام علی(ع) می‌فرمایند که داشتن تدبیر اقتصادی به همراه قناعت بهتر از آن است که انسان مال زیاد داشته باشد و اسراف کند.

حجت‌الاسلام پورامینی اظهار کرد: با نگاه کلان متوجه می‌شویم که اسراف تنها به هدردادن مال منجر نمی‌شود، بلکه ویروسی است که هدررفتن آبرو، ناموس و آفت‌های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت و از امام صادق(ع) روایتی است مبنی بر این‌که اسراف کار را به جایی می‌رساند که حرمت‌‌ها شکسته می‌شود.

 حجت‌الاسلام پورامینی:
قرآن به صراحت می‌فرماید: «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»، خداوند مسرفین را دوست ندارد و یا اینکه «وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّار»

وی در ادامه این گفت‌وگو در پاسخ به این سؤال که با توجه به تعاریف ارائه شده، چرا شعار مهم اصلاح الگوی مصرف در کشور مغفول مانده است؟ توضیح داد: کلی‌گویی در این ارتباط مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه باید مصادیق مشخص شود. باید برای نسل جدید تبیین کرد که حد متعارف چه حدی است و از طرفی دیگر با انجام یک‌سری کارهای مقایسه‌ای که بیشتر وظیفه رسانه‌هاست، برای مردم روشن شود که صرفه‌جویی در حوزه‌های مختلف از جمله انرژی چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت.

این محقق و پژوهشگر حوزوی اضافه کرد: این آفتی است که متأسفانه ما به آن دچار می‌شویم، بدین شکل که مقام معظم رهبری با مطالعه و ناظر به یک‌سری مشکلات اساسی که در جامعه وجود دارد، یک عنوان را مطرح می‌کنند تا بدین وسیله این خط را به مسئولان بدهند تا به این سمت حرکت کنند و آن را عملیاتی کنند، که متأسفانه در اجرایی شدن این عناوین مهم بسیار کاستی وجود دارد.

پورامینی با اشاره به نقش مهم نهادهای فرهنگی و رسانه‌ها از جمله صدا و سیما در قبال فرهنگ‌سازی نسبت به شعار اصلاح الگوی مصرف اظهار کرد: بررسی زندگی پیامبر(ص)، اهل‌بیت(ع) و مراجع و علما و هم بیان مشکلات حال حاضر کشور که ناشی از مصرف بی‌رویه است و آسیب‌شناسی از سوی این نهادها و دستگاه‌ها بسیار مؤثر است و اهمیت این موضوع مهم برای مردم ملموس‌تر می‌شود.

وی با بیان این‌که مقام معظم رهبری با توجه به این‌که امکانات و سرمایه‌های ملی در اختیار مسئولان است، آن‌ها را مخاطب اول شعار اصلاح الگوی مصرف قرار داده‌اند، گفت: متأسفانه ما آثاری در جامعه از این‌که این مدیران و مسئولان به وظایف خود در قبال این مسئله عمل کرده‌ باشند، نمی‌بینیم.

پورامینی خاطرنشان کرد: معتقدم باید به شکل عمیق‌تر با این فرمایش مقام معظم رهبری برخورد شود و ضمن پرهیز از جزئی‌نگری، باید در ابعاد مختلف، مصادیق آن مشخص شود و از طرفی دیگر منحصر به یک‌سال نباشد و تلاش شود راه‌های هدردادن سرمایه‌های ملی مسدود شود.

این کارشناس علوم دینی در پایان درباره نقش علما و خطبا در این راستا اظهار کرد: تبلیغ مستقیم هنوز حرف اول را می‌زند، هرچند نمی‌توان منکر ابزارهای جدید شد. یک خطیب و مبلغ دینی وقتی در یک محیط مقدس این مسائل را بیان کند، با توجه به احترامی که مردم برای آن قائل هستند، بسیار مؤثر است و هرچه این منبر غنی‌تر باشد و بر آیات و روایت تکیه داشته باشد، مردم به شکل قهری و طبیعی گوش می‌دهند و تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=523724

88/10/15
12:58 عصر

مقتل نگاری عاشورا، پیشینه، آسیبها وراهکارها

بدست دست نوشت در دسته امام حسین

شبستان اندیشه-شماره 15

 

حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی در مصاحبه ای که از وی در مجله شبستان اندیشه شماره پانزدهم صفحه شانزده تا بیست چاپ شده است نقطه نظرات خود را در رابطه با مقتل نگاری عاشورا، پیشینه، آسیبها وراهکارها بیان کرد.


88/10/14
12:51 عصر

غزلی عارفانه از مرحوم آیت الله میرزا علی صافی گلپایگانی

بدست دست نوشت در دسته غزل

در مقام عشقبازی چون ز من کس پیش نیست
عاشقی مانند من دلخسته و دلریش نیست

عشق من عشق مجازی نیست چون عشق مجاز
لایق مرد خدای عاقبت اندیش نیست

 
معتقد هستم که می‌باید کنم تکمیل عشق
کیش من عشق است و کیشی بهتر از این کیش نیست

می‌دهم جان را براه دوست با منت ولیک
معذرت خواهان که اندر دست جانی بیش نیست

گفت دی صاحبدلی چون می‌کند عشق نگار
گفتمش بر حال من بین حاجت تفتیش نیست

تا شدم عاشق دلم شد منزل سلطان عشق
گرچه منزلگاه شاهان کلبه درویش نیست

چون علی در دام عشقش اوفتاد از خود گذشت
آری آری عاشق آن باشد که بند خویش نیست
 
آیت الله العظمی میرزا علی صافی گلپایگانی از فقیهان معاصر بودند که شب گذشته دار فانی را وداع گفتند..

88/9/20
1:28 صبح

افتضاح پزشکی وناسپاسی مسئولان

بدست دست نوشت در دسته

محمد امین پورامینی

چندین ماه است که رسانه های گروهی کشور در راستای تبلیغات وسائل ارتباط جمعی جهانی مسئله آنفولانزای خوکی را مطرح ساخته اند وهمگان را از عواقب شوم آن برحذر داشته وراه های پیشگیری آن را مدام بازگو میکنند، تا اینجای کار مسئله طبیعی ولازم وضروری است، آنچه مورد نظر این نوشتار است مسئله ای است که در رابطه با حج 88 (امسال) پدید آمد واز آن بدتر اصرار بر غلط سابق است.. مسئولان بهداشتی کشور به بهانه خطر شیوع این بیماری تا آنجا جلو رفتند که برخی خواستار تعطیلی حج –این فریضه بزرگ الهی- شدند، که سرانجام با حذف 40% جمعیت وانجام محدودیتهای پزشکی حدود چهل هزار نفر را از انجام فریضه حج محروم ساختند.. تا اینجا هم خیلی حساسیت نشان نمیدهیم، چون بنا را بر حسن نیت وحمل فعل مسلمان بر صحت مینهیم که آقایان بنا بر تخصص ومطالعه دقیق وفراگیر این تصمیم را گرفتند، وکار به صحت وغلط این تصمیم نداریم – گرچه جای مناقشه جدی دارد- ، ولی اینجا چندین نکته اساسی وجود دارد که قابل طرح وتامل است:

1-    این بیماری از مکزیک وآمریکا شیوع پیدا کرد، در مکزیک پس از یک هفته تعطیلی اوضاع را عادی وطبیعی جلوه دادند وجشن گذر از آن را گرفتند، چرا باید ما مرتب اوضاع را بحرانی نشان دهیم ؟

2-    ریشه بیماری از قاره آمریکا وسپس اروپا است، چرا روی پروازهایی که از آن سو به ایران می آیند هیچ حساسیتی نیست ودر عوض حساسیت روی سفرهای زیارتی وبخصوص زائران بیت الله الحرام است؟

3-    بنابر شنیده ها اولین مورد بیماری آنفولانزای خوکی در ایران مربوط به مسافری است که از آمریکا آمده است، پس چرا این همه هیاهو علیه زائران قبر رسول الله (ص) است؟

4-    برفرض که حفظ سلامت عمومی تکیه بر این مسئله را ایجاب نماید حالا که پیش بینی حضرات غلط از آب در آمد چرا دست از عناد ولجاجت بر نمی دارند؟ بنابر اطلاع بعثه مقام معظم رهبری وهیئت پزشکی ایران در عربستان سعودی عملیات حج امسال سالمترین حج بوده است، اینجانب خود در حج امسال حاضر وناظر از پزشکان هیئت پزشکی شنیدم که آنچه در حج امسال اتفاق افتاد در حد معجزه است واصلا با قواعد نمی سازد، چون نه تنها کسی از ایرانیان در موسم حج مبتلای به این نوع آنفولانزا نگردید بلکه فرد مشکوک هم یافت نشد، علاوه بر آنکه در ایام تشریق یک مورد ابتلا به اسهال هم نداشتیم، از همه مهمتر اینکه در صد مبتلایان به سرماخوردگی معمولی نیز بسیار کمتر از سالیان سابق بوده است.

5-    بنابر اطلاعیه رسمی عربستان در بین حدود سه ملیون زائر بیت الله الحرام در حج امسال حدود هفتاد نفر مبتلای به این بیماری یافت شد که تنها پنج مورد آن منجر به فوت ایشان گردید، در حالی که پیش بینی مسئولان بهداشتی ما حکایت از فوت چهارصد حاجی!! ایرانی! در این سال به سبب این بیماری داشت! آیا این افتضاح نیست؟ گیریم پیشبینی بر اساس محاسبات بوده است حالا که غلط از آب در آمده آیا نباید عذر خواهی کنند؟ اگر هم معذور باشند آیا نباید اقرار به واقع کنند؟

6-    خانه خدا صاحب دارد، (ان للبیت ربا یحمیه)، وهیج جا از سلطه حاکمیت خدا بیرون نیست، اگر باران روز ترویه وروز عید موثر بود – که بود - آن هم با اراده حضرت حق است، ولی غفلت نباید کرد که حاجیان حدود یک ماه در تماس مستقیم با یکدیگر بوده اند، از زمان زیارت قبر رسول الله (ص) گرفته تا انجام طواف وسعی ووقوف و.. آنچه اتفاق افتاد اراده سبحانی وتوجه ویژه حضرت ولی عصر (عج) بوده است وبس، بنابر این جای دارد که برخی اصحاب رسانه از خشم وغضب الهی بترسند وجو مسموم تبلیغاتی خود را بشکنند.


88/9/10
11:51 صبح

مناجات در حجر اسماعیل

بدست دست نوشت در دسته حجر اسماعیل، مناجات

 محمد امین پورامینى

 حجر اسماعیل، نه تنها خانه اسماعیل علیه‏السلام، بلکه خانه تمام موحدان و یکتاپرستان عالم است. از این رو، قرار گرفتن آن درمسجدالحرام، فضیلتى است دو چندان و نماز گزاردن در آن، به ویژه در زیر  ناودان، سفارش اولیاى بزرگ دین است. این جا، جایگاه دل‏داگان و دل‏سوختگان الهى است. رسول خدا و امامان معصوم علیهم‏السلام، در آن به نماز پرداخته‏اند. دعا، گریه و زارى ومناجات با حضرت بارى، سیره همیشگى آنان بوده است و چه کلمات عمیق و دل‏نشینى از آنان، در این مکان، بیان شده است.
این جا تجسم عرفان، عشق، آگاهى و ارتباط با محبوب ازلى است.

مسجدالحرام از بهترین مکان‏ها براى دعا و درخواست از خداست. در روایتى که کاهلى از امام صادق علیه‏السلام نقل کرده، چنین آمده است: «در این مسجد (مسجدالحرام)، نماز و دعا بسیار به جاى آورید».1

حجر اسماعیل از قسمت‏هاى برگزیده مسجد براى دعاست. افزون بر روایاتى که بر این مطلب تصریح مى‏کند، سیره عملى معصومان علیهم‏السلام نیز بر این موضوع دلالت مى‏کند. در روایت فقه رضوى پس از تأکید بر به جاى آوردن نماز در زیر ناودان در حجر اسماعیل، چنین آمده است: «در این جا بسیار دعا کن».2

علامه مجلسى، پانزده مکان مناسب براى دعا در مکه را این گونه برشمرده است: زیر ناودان، نزد مقام ابراهیم، نزد حجر اسماعیل، بین مقام ابراهیم و در کعبه، داخل کعبه، نزد چاه زمزم، بر روى صفا و مروه، در مشعر، نزد جمرات سه گانه و هنگام دیدن کعبه.3

مناجات امام سجاد علیه‏السلام

حجر اسماعیل، یکى از خلوت‏گاه‏هاى امام زین العابدین علیه‏السلام با خداى سبحان بود و این مکان مقدس، یکى از جاهاى راز و نیاز و گریه این عبد حقیقى با معبود به شمار مى‏رفت. مناجات آن حضرت در این مکان آن قدر اهمیت دارد که فرزند برومندش، حضرت صاحب الزمان علیه‏السلام توجهى خاص و عنایتى ویژه به آن دارد. شیخ طوسى، در کتاب الغیبة از ابونعیم محمد بن احمد انصارى، چنین روایت کرده است:

سالى در مکه بودم و با جمعیتى حدود سى نفر در مسجدالحرام و در کنار مستجار ایستاده بودم. (این جریان، مربوط به روز ششم ذى‏الحجه سال 293ق. است). دیدم جوانى که دو لنگ احرام پوشیده، نعلین به دست گرفته بود، از طواف به نزد ما آمد. هیبت او ما را گرفت و بى‏اختیار، همه از جاى خود برخاستیم. او در میان ما نشست و همگى اطراف شمع وجود او را فرا گرفتیم. او نگاهى به سمت راست و چپ خود کرد و فرمود: آیا مى‏دانید که امیرمؤمنان علیه‏السلام در دعاى الحاح خود چه مى‏فرمود؟ این دیدارها، دو روز پشت سر هم و با طرح دو پرسش و پاسخ به آن، ادامه یافت تا این که در روز سوم، باز وى نزد ما آمد و نگاهى به سمت راست و چپ خود فرمود و در حالى که با دست مبارکش، به سمت حجر اسماعیل در زیر ناودان اشاره مى‏نمود، فرمود: على بن الحسین علیه‏السلام، در سجده خود در این جا چنین گفت:

«عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک، یسئلک ما لا یقدر علیه غیرک؛

بنده تو، مسکین تو، فقیر تو و گداى تو، در آستانه در خانه توست؛ از تو چیزى مى‏خواهد که از غیر تو ساخته نیست».

ابوعلى محمودى گفت: اى قوم! آیا او را مى‏شناسید؟ به خدا سوگند! او صاحب الزمان شماست؟

گفتیم: اى ابوعلى! تو از کجا دانستى؟

گفت: هفت سال است که دعا مى‏کنم خداوند، صاحب الزمان را به من بنمایاند.4 

شیخ مفید نیز از طاووس، چنین نقل مى‏کند:

شبى داخل حجر شدم؛ على بن الحسین علیه‏السلام را دیدم که داخل حجر و مشغول نماز شد و آن گاه به سجده افتاد. با خود گفتم: او مردى صالح از اهل بیت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله است؛ بنشینم و به آن چه که او دعا مى‏کند، گوش فرا دهم و شنیدم که او در سجده خود، این گونه مناجات مى‏کرد:

«عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک؛

بنده کوچک تو، مسکین تو، فقیر تو و گداى تو، در آستانه در خانه توست».

طاووس مى‏گوید: در هر گرفتارى که واقع مى‏شد و من این دعا را مى‏خواندم، خداوند، گره از مشکل من مى‏گشود.5

علامه مجلسى نیز این روایت را از طاووس یمانى نقل مى‏کند:

در ماه رجب از کنار حجر گذشتم؛ دیدم کسى به رکوع و سجده مى‏رود؛ دقت کردم؛ دیدم على بن الحسین علیه‏السلام است. با خود گفتم: خوشا به حالت! مردى صالح از اهل بیت نبوت است؛ قسم به خدا که باید دعاى او را غنیمت شمارم. مراقب احوال او بودن تا او از نماز فارق شد و بعد کف دستان خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت:

«آقاى من! این دستان پرگناه را به درگاهت بالا آوردم و چشمانم، امید به تو دارند و کسى که با پشیمانى (از کرده خود) تو را در حال زار فرا خواند، سزاوار آن است که با لطف و کرمت، پاسخش گویى.

آقاى من! آیا مرا از تیره‏روزان قرار دادى تا که بسیار بگریم یا از نیک‏بختان گردانیدى تا امیدوار باشم؟

آقاى من! آیا اعضاى پیکرم را براى زدن گرزها آفریدى و آیا معده و دستگاه گوارشم را براى نوشیدن حمیم (شراب جهنم) خلق کردى؟

آقاى من! اگر بنده‏اى توان فرار از آقایش را داشت، اولین فرارکننده از درگاهت، من بودم؛ ولى مى‏دانم که توانایى آن را ندارم.
آقاى من! اگر شکنجه‏شدنم بر حکومتت مى‏افزود، از تو صبر بر عذاب را مى‏خواستم؛ ولى مى‏دانم که بندگى اطاعت‏کنندگان، بر حکومتت نمى‏افزاید و سرکشى معصیت‏کاران، چیزى از آن نمى‏کاهد.

آقاى من! من کى‏ام؟ از تو مى خواهم که به فضلت، از من درگذرى و بدى مرا بپوشانى و با کرامتت، از توبیخ و سرزنشم درگذرى.

خداى من و آقایم! به هنگام مرگم که بر بستر افتاده‏ام و عزیزانم مرا مى‏گردانند، بر من رحم نما و به هنگامى که همسایگان نیکوکار من، جسدم را در غسال‏خانه غسل مى‏دهند، ترحم کن و هنگامى که نزدیکانم، پیکر مرا برمى‏دارند، بر من رحم نما و در آن خانه تاریک، بر وحشت و غربت و تنهایى‏ام رحم کن. آیا غیر از مولا، کسى بر بنده رحم مى‏کند»؟

آن گاه به سجده افتاد و فرمود:

«اعوذ بک من نار حرّها لا یطفى و جدیدها لا یبلى و عطشانها لا یروى؛

به تو پناه مى‏برم از آتشى که گرمایش خاموش نمى‏شود و تازگى‏اش از بین نمى‏رود و تشنه‏اش سیراب نمى‏شود».

آن گاه گونه راست خود را بر زمین نهاد و فرمود:

«اللهم لا تقلّب وجهى فى النار بعد تعفیرى و سجودى لک بغیر منٍّ منّى علیک، بل لک الحمد و المنّ علىّ؛

خدایا! پس از آن که صورتم را براى تو به خاک نهادم و خاک‏آلود شد، دیگر این صورت را در آتش مسوزان؛ بدون آن که من هیچ منتى بر تو داشته باشم؛ بلکه تمام منت از آن تو بر من است».

آن گاه سمت چپ صورت خود را بر زمین گذاشت و فرمود:

«ارحم من اساء و اقترف و استکان و اعترف؛

بر کسى که بدى و گناه کرد و در برابرت به خارى افتاد و به نافرمانى و معصیت خود اعتراف نمود، رحم فرما».

آن گاه به سجده بازگشت و پیشانى خود را بر زمین نهاد و فرمود:

«ان کنت بئس العبد، فانت نعم الرب؛

اگر من بنده بدى بودم، پس تو خداى خوبى هستى».

بعد صد بار فرمود:

«العفو العغو؛

از تو درخواست عفو و بخشش دارم».

طاووس یمانى مى‏گوید: به گریه افتادم تا آن جا که صداى گریه من بلند شد. حضرت، روى به جانب من گردانید و فرمود: «اى یمانى! چرا گریه مى‏کنى؟ مگر این جا جایگاه گنه‏کاران نیست»؟6

کسى گمان نکند که این مطلب با عصمت آن بزرگواران منافات دارد؛ این، کمال انقطاع و اوج معرفت ایشان را نسبت به درگاه ربوبى نشان مى‏دهد. آنان، چه بسا کارهایى را که ما ساده و عادى مى‏انگاریم، براى خود، گناه فرض مى‏کنند؛ زیرا «حسنات الابرار، سیئات المقربین؛ بسا که کار نیک نیکوکاران، براى مقربان دستگاه ربوبى، گناه انگاشته شود».

نماز و دعاى امام کاظم علیه‏السلام

سعد بن مسلم درباره چگونگى طواف امام موسى کاظم علیه‏السلام و استلام حجرالاسود، باز کردن دست روى کعبه و نماز پشت مقام ابراهیم مى‏گوید:

سپس به حجر اسماعیل آمد و هشت رکعت نماز خواند و آخرین عهد و دیدار او با کعبه، در زیر ناودان بود؛ بعد دستان خود را گشود و دعا کرد؛ سپس قدرى درنگ فرمود و آن گاه از مسجد خارج شد و در حالى که روى به مدینه داشت، به ذى طوى رسید.7

سکین بن عمار، چنین نقل مى‏کند:

شبى در مکه خواب بودم؛ در عالم رؤیا کسى نزد من آمد و گفت: از جاى خود برخیز؛ الان در زیر ناودان (در حجر اسماعیل)، مردى است که خداى را به اسم اعظم او مى‏خواند. وحشت‏زده از جا جستم؛ ولى باز خوابیدم. این ماجرا در خواب دوم نیز تکرار شد و باز برخاستم و دوباره به خواب رفتم. در خواب سوم به من گفت: اى فلان، فرزند فلان! از جا برخیز که فلان، فرزند فلان (نام او و پدرش را گفت) که او عبد صالح است، الان در زیر ناودان است و خداى را به اسمش فرا مى‏خواند. از جاى برخاستم؛ غسل کردم و به سمت مسجد رفتم. وقتى داخل مسجد و سپس حجر شدم، مردى را دیدم که پیراهن را روى سر خویش انداخته، به سجده افتاده است. من پشت سر او نشستم و شنیدم که در راز و نیاز خود، چنین مى‏گفت:

«یا نور یا قدوس، یا نور یا قدوس، یا نور یا قدوس، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ لا یموت، یا حىّ لا یموت، یا حىّ لا یموت، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ لا اله الا انت، یا حىّ لا اله الا انت، یا حىّ لا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین؛

اى نور! اى پاک بى‏عیب! اى زنده! اى برپا دارنده... اى زنده مرگ‏ناپذیر... اى زنده زمانى که هیچ زنده‏اى نیست... اى زنده! هیچ خدایى جز تو نیست... از تو مى‏خواهم اى کسى که هیچ معبودى جز تو نیست... و تو را به نامت فرا مى‏خوانم؛ به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداى شکست‏ناپذیر و استوار».

سکین مى‏گوید: او مرتب این کلمات را تکرار مى‏کرد تا آن جا که من آنها را حفظ کردم و پس از آن، سر از سجده برداشت و نگاهى انداخت. سپیده زده بود که به طرف مستجار آمد و نماز صبح را خواند و از مسجد خارج شد.8

پى‏نوشت:

1. جامع احادیث الشیعه، ج 4، ص 506.

2. الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‏السلام، ص 222.

3. مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 349.

4. شیخ طوسى، الغیبه، ص 259.

5. مفید، الارشاد، ج 2، ص 143.

6. بحارالانوار، ج 100، ص 448 .

7. حمیرى، قرب الاسناد، ص 316 .

8. ابن طاووس،


88/8/12
10:49 عصر

زیارت امام تولای توحید

بدست دست نوشت در دسته وهابیت، زیارت

دوشنبه، ?? آبان ????

نشست «زیارت امام تولای توحید یا تمنای شرک» برگزار شد

زینب صناعی

عامل اصلی انحراف در مسائل دینی وهابیان هستند .
یک استاد حوزه، عامل اصلی انحراف در مسائل دینی مانند زیارت اهل قبور و بوسیدن مزار بزرگان را از سوی فرقه ضاله وهابیت دانست.
به مناسبت فرا رسیدن میلاد با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) نشستی با موضوع «زیارت امام تولای توحید یا تمنای شرک ‌» با حضور حجت الاسلام و المسلمین محمد امین پور امینی ،امروز یکشنبه دهم آبان ماه در سالن دانشگاه الزهرا برگزار گردید.

حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی در نشست «زیارت امام تولای توحید یا تمنای شرک»  اظهار داشت: واژه زیارت از نظر لغت به معنای قصد و ملاقات است به این معنا که هنگامی که می گویند زیارت فلان کس رفت یعنی قصد کرد او را ببیند و در بحث زیارت چند موضوع مهم مانند زیارت قبور، زیارت بزرگان مانند زیارت پیغمبر(ص) و ائمه معصومین (ع) و بناء بر قبور متبرک مطرح است.
وی تصریح کرد: رسول اکرم (ص) در اوایل بعثت مدتی رفتن به زیارت اهل قبور را نهی کردند اما پس از مدتی فرمودند: به زیارت قبور بروید زیرا سبب می شود به یاد آخرت بیفتید و علاقه تان به دنیا کم شود.
این استاد حوزه افزود: نهی پیامبر (ص) از رفتن بر سر قبور به سبب آن بود که در آن زمان برخی از مردم تازه مسلمان شده بودند اما افراد خانواده و بستگانشان هنوز مسلمان نبودند و برسر قبرها شعرهای باطل می خواندند  که پس از گذشت زمان، اسلام گسترش یافت و معارف اسلامی در دل ها راه بازکرد و آن نهی اولیه از سوی پیامبر (ص) برداشته شد. 
حجت الاسلام پورامینی اضافه کرد: رسول خدا (ص) نیز شامگاه پنجشنبه ها به همراه عده ای به قبرستان بقیع می رفتند و زیارت اموات را به جا می آوردند و نیز در روایات شیعه و سنی نقل شده از نبی اکرم (ص) که فرمودند: اگر بر سر قبری رفتید این طور نیست که میت نفهمد بلکه او با شما انس پیدا می کند و مانوس می شود.


وی عنوان کرد: طبق روایات پیامبر (ص) فرمودند: من از خدا اجازه خواستم به زیارت قبر مادرم حضرت آمنه بروم که ایشان در منطقه ای به نام ابواء -بین مکه ومدینه- دفن هستند و رسول اکرم (ص) که شاید بیش از 50 سال از عمر شریفشان می گذشت با عده ای به زیارت قبر مادرشان رفتند و بر سر مزار مادر گریه کردند و همراهان نیز اشک ماتم ریختند.
این استاد حوزه بیان داشت: پیامبر (ص) فرمودند: به زیارت قبرها بروید زیرا سبب رقت و نرمی دلها شده و موجب می شود به یاد جهان آخرت بیفتید.
حجت الاسلام پورامینی با اشاره به اینکه اهل بیت (ع) به زیارت بستگانشان که از دنیا رفته بودند ویا به شهادت رسیده بودند می رفتند ادامه داد: در روایات آمده است که حضرت زهرا (س) پس از رحلت رسول خدا (ص) به زیارت قبر پدر بزرگوارشان رفتند و مشتی خاک بر چشم گذاشته و گریه کردند، و نیز آن حضرت به زیارت حضرت حمزه عمویشان می رفتند و از خاک قبر آن حضرت برای خود تسبیح درست کردند، و مقید بودند که از مدینه به احد برای زیارت قبر حضرت حمزه -با فاصله تقریبا شش کیلومتری- بیایند.
وی حدیث، قول و فعل معصومین (ع) را موافق با زیارت اهل قبور دانست و اظهار کرد: در احادیث آمده است که امام صادق (ع) از مدینه به کربلا برای زیارت جدشان امام حسین (ع) آمدند،  و نیز امام هادی (ع) مدتی بیمار شدند که گروهی را به کربلا فرستادند تا زیر گنبد امام حسین (ع) برای سلامتی شان دعا کنند.
این استاد حوزه گفت: سیره عملی بشر و به خصوص مسلمانان نیز همین گونه بوده است که به زیارت قبور می رفتند وحرمت بزرگان خویش را پاس میداشتند.
حجت الاسلام پورامینی با اشاره به اینکه قبور حضرت داوود، سلیمان، یوسف و یعقوب علیهم السلام در فلسطین است تصریح کرد: هنگامی که مسلمانان بیت المقدس را گرفتند، تمام قبور به نوعی گنبد و بارگاه داشت و به خاطر اسلام کسی نگفت که اینها باید خراب شود، زیرا احترام قبور این بزرگان در نهاد بشر است، و همگان به بزرگانشان با روشهای گوناگون احترام می گذارند.
وی افزود: در روایات آمده است که روزی مروان به مسجد پیامبر (ص) آمد و دید شخصی صورتش را بر قبر آن حضرت گذاشته است، مروان از پشت گردن آن فرد را گرفت و اعتراض کرد و گفت: می دانی چه می کنی؟ سپس متوجه شد این شخص یکی از یاران بزرگ پیامبر (ص) به نام ابوایوب انصاری است.
این استاد حوزه با اشاره به اینکه مروان از خاندان بنی امیه است که از ابتدا با رسول خدا (ص) مشکل داشتند ادامه داد: ابوایوب شخصیتی است که رسول خدا (ص) در هنگام ورود به مدینه به خانه وی رفتند؛ سپس ابوایوب گفت: فکر نکن که این تنها خاک است، بلکه من به زیارت پیامبر(ص) آمدم، و به فرموده ایشان: بر دین گریه نکنید اگر اهلش حاکم شوند، وای برشما اگر نااهلان بر دین مسلط شوند آن وقت باید به وضع مسلمانان گریه کرد، وبا این سخن به وی فهماند که  بر حال امت اسلامی باید گریست که مثل مروان نا اهل بر گرده ایشان سوار گردد که اعتراض به نحوه زیارت وابراز عشق وعلاقه مردم به رسول خدا (ص) کند.
حجت الاسلام پورامینی اظهارداشت: هنگامی که خلافت به عثمان رسید، ابوسفیان در جلسه ای که همه از خاندان بنی امیه بودند گفت: در حال حاضر خلافت دست شما افتاد آن را مانند توپ به هم پاس دهید زیرا نه بهشتی در کار است و نه جهنمی وجود دارد! و این مسئله نشان می دهد این اشخاص از  آغاز هم به اسلام ایمان نیاورده بودند.
وی بیان داشت: براساس روایات روزی در یک جلسه خصوصی یکی از مسلمانان رو به معاویه کرد و گفت: بس است آنقدر شیعیان علی (ع) را کشتی وبر ایشان ستم روا داشتی!  در آن هنگام موذن اذان گفت، همینکه او به "اشهدان محمد رسول الله" رسید  معاویه گفت: خلیفه اول و دوم آمدند و رفتند و اسمشان تمام شد اما هنوز نام محمد (ص) هنوز روزی پنج بار از ماذنه ها شنیده می شود، و تا هنگامی که این نام دفن نشود من دست بر نمی دارم!.
حجت الاسلام پورامینی افزود: هنگامی که حکومت به یزید رسید، وی در برابر سر امام حسین (ع) در شام شعری به این مضمون خواند که بنی هاشم با حکومت بازی کردند و چند روزی آمدند و رفتند در حالیکه نه وحی و نه جبرئیلی در کار است، که این مسئله نشان می دهد عده ای که در این زمان با مسئله زیارت قبر امام (ع) مخالفت می کنند چر واقع از مشی مروان و زمامداران ظالم وستمگر اموی تبعیت وپیروی می کنند.
وی اضافه کرد: روزی بلال حبشی نیز به کنار قبر پیامبر (ص) آمد و گریه کرد و صورتش را برقبر آن حضرت گذاشت که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کنار وی آمدند و بلال آنان را در بغل گرفت و بوسید که نشان می دهد احترام قبور اولیای دین از آن زمان بوده است.
این استاد حوزه عنوان کرد: مسئله ای که گاهی مطرح می شود آن است که برخی در کنار قبور متوسل می شوند و این موضوع پیش می آید که می شود به غیرخدا متوسل شد که با توجه به آیات قرآن که می فرماید برای خدا وسیله بیاورید و امیرالمومنین علی (ع) فرمود من وسیله ام و اهل بیت (ع)همه وسیله اند جواب پاسخ خود را به دست می آوریم.


حجت الاسلام پورامینی بیان کرد: این موضوع را می توان در داستان حضرت یوسف (ع) ببینیم که هنگامی که برادرانش وی را در چاه انداختند پیش حضرت یعقوب (ع) آمدند و گفتند تو از خدا بخواه که از سر تقصیرات ما بگذرد که آن حضرت قبول کرد و گفت: من برای شما از خداوند طلب غفران و مغفرت می کنم.
وی تصریح کرد: در روایات اهل تسنن آمده است که پس از مرگ پیامبر (ص) مشکل کم آبی پدید آمد،  عمر گفت: خدایا ما به پیغمبر (ص) متوسل می شدیم و باران می آمد حال ما به عموی پیغمبر (عباس) متوسل می شویم تا باران رحمتت را بر ما نازل کنی.
این استاد حوزه گفت: در روایات آمده است که روزی منصور خلیفه عباسی بر سر قبر پیامبر (ص) آمد و نمی دانست به سمت قبر پیامبر یا به سمت قبله بایستد زیرا به این شکل بود که یک طرف قبر پیامبر اکرم (ص) و 180 درجه آن طرف تر قبله بود که این موضوع را از مالک بن انس پرسید و وی گفت: چرا می خواهی از قبر پیامبر روی گردانی؟ زیرا ایشان وسیله نزدیک شدن تو به خداوند است و به سمت قبر پیامبر (ص) بایست ودعا کن.

حجت الاسلام پورامینی اظهارداشت: در قرآن کریم آمده است که هنگامی که مردمی به خودشان ظلم می کنند اگر بیایند سراغ تو ای پیامبر و استغفار کنند که خداوند از سر تقصیراتشان در گذرد، وتو برایشان درخواست آمرزش کنی آنان خداوند را آمرزنده خواهند یافت، و از این موضوع درمی یابیم که خود خدا مسیر را مشخص کرده که برای آمرزش به سراغ پیامبر (ص) برویم.
وی بیان داشت: پیامبر رحمت (ص) می فرمایند: هرکس بر من سلام کند من جواب سلامش را می دهم  و نیز می فرمایند: بر من صلوات بفرستید که به من خواهد رسید.
این استاد حوزه افزود: اهل تسنن نقل کرده اند که عربی سه روز بعد از وفات پیامبر (ص) بر سر قبر آن حضرت آمد، او در حالی که خاک قبر آن حضرت را بر سر می ریخت و می گفت: یا رسول الله هرچه فرمودید عمل کردیم، و خداوند فرموده است که آنانکه به خود ظلم کرده اند رو به سوی شما کنند و شما را واسطه بین خود و خدا قرار دهند، وحال من آمدم.
حجت الاسلام پورامینی با اشاره به اینکه احادیث مختلفی از پیامبر (ص) درباره زیارت قبور آمده است عنوان کرد: ایشان می فرمایند: هرکس به زیارت قبر من بیاید بر من واجب می شود آن را زیارت کنم و یا می فرمایند: هرکس به زیارت من بیاید و قصدش آن باشد که زیارت مرا انجام دهد، من روز قیامت شفاعت او را می کنم؛ همچنین فرموده اند: هرکس حج انجام دهد و به زیارت من نیاید بر من ستم کرده است و نیز هرکس حج انجام دهد و به زیارت قبر من بیاید مانند آن است که به زیارت من در هنگام زنده بودنم آمده است.
وی تصریح کرد: ذهبی یکی از عالمان اهل سنت که بسیار ضد شیعه و متعصب است او در کتاب سیر اعلام النبلاء ?/??? می گوید: آنان که کنار قبر پیغمبر (ص) آمده و گریه می کنند  فکر نکنید کار بدی انجام می دهند، آنان نهایت عشق و محبت خود را نشان می دهند و کسی که به حالت خشوع در برابر قبر پیامبر (ص) می ایستد، نهایت عشق خود را به پیامبر نشان داده و نسبت به کسی که در خانه اش به آن حضرت درود می فرستد، جایگاه بالاتری دارد.
این استاد حوزه یادآور شد: حتی افرادی از بزرگان اهل سنت هستند که با خشوع به زیارت قبور اولیای دین می رفتند،  یکی از آنان ابن خذیمه از علمای بسیار بزرگ اهل حدیث در قرن سوم هجری است، وی هنگامی که به زیارت قبر امام رضا (ع) آمد، نهایت خشوع وخضوع وفروتنی وادب را بجا آورد که اطرافیان  به حیرت افتادند.
حجت الاسلام پورامینی اضافه کرد: ابن حبان - یکی دیگر از بزرگان اهل سنت - نیز می گوید: هروقت در طوس برایم مشکلی پیش می آمد به زیارت قبر علی بن موسی الرضا (ع) می رفتم، و از خدا می خواستم که مشکلم را حل کند، که خدا مشکلم را برطرف می کرد.
وی بیان داشت: ابوعلی خلال از علمای حنبلی نیز معتقد است که هر زمان که مشکلی داشته به زیارت قبر موسی بن جعفر (ع) می رفته و به ایشان متوسل می شده که خداوند نیز مشکلش را حل می کرده است.
این استاد حوزه افزود: از این روایات بر می آید که زیارت قبور امری عادی بوده وسیره مستمره بین مسلمانان جهان بوده است، و تا قبل از قرن هشت هیچ کس به این مسئله شک نمی کرده است، و نخستین گرایش انحرافی توسط ابن تیمیه که اهل حران سوریه است پیش آمد و معتقد بود که باید این مسائل برداشته شود که حتی در همان زمان علمای اهل سنت با وی مخالفت کردند، وبا مرگ وی این تفکر انحرافی نیز مرد تا آنکه حدود 200 سال قبل محمد بن عبدالوهاب در سرزمین عربستان سربلند کرد.
حجت الاسلام پورامینی تصریح کرد: انگلستان در جاانداختن فرقه وهابیت نقش بسزایی دارد،  وهابیت انشعابی است که در میان اهل سنت پدید آمد،  که از میان مذهب حنبلی که از همه خشک تر وایستاتر  و دارای جمود فکری بیشتر بودند سر بیرون آورد، و انگلستان نیز بخاطر شکست دادن حکومت پهناور عثمانی از آنان حمایت کرد، و پیوندی میان محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب برقرار شد که تا به امروز هم ادامه دارد و یکدیگر را تقویت می کنند.
وی اظهارکرد: پس از استقرار، آنان نام کشور را از منطقه حجاز را به عربستان سعودی تغییر دادند، و امروز با این پیوند و قدرت مالی قوی از نفت و نفوذ معنوی تسلط بر مکه و مدینه، گرایش وهابیت در دنیا مانند ویروس نفوذ پیدا کرده است که نمونه این جمود وایستایی فکری وجود القاعده است که نه تنها شیعیان را بلکه برخی سنی ها را نیز کافر می دانند و براحتی حکم کشتن می دهند.
این استاد حوزه ادامه داد: در حال حاضر در دنیا و به ویژه کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان با نفوذ فکری وهابی گری به مشکل افتادند ، این فرقه با قشری نگری  مسائل اسلامی را به گونه های مختلف متزلزل می کنند ، در ظاهر دم از توحید می زنند اما نعوذبالله خداوند را به شکلی مجسم وبزرگ می دانند که روز قیامت سوار بر مرکب می شود و همه خدا را می بینند!

 http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003453.php   (باتصحیح)


88/7/21
2:53 عصر

کتاب حجر اسماعل منتشر شد

بدست دست نوشت در دسته حجر اسماعیل

کتاب (حجر اسماعیل در نگاه قرآن روایات فقه وتاریخ) منتشر گردید، این کتاب که توسط حجت الاسلام والمسلمین آقای محمد امین پورامینی  نگاشته شده است در یک صد وچهل وهشت صفحه رقعی توسط نشر مشعر چاپ ومنتشر گردیده است.

در این کتاب مسائل زیر مورد بررسی قرار گرفته است:

حجر در  لغت

حجر اسماعیل در قرآن کریم

حجر اسماعیل در روایات

حجر اسماعیل در نگاه فقه

حجر اسماعیل در بستر تاریخ

در کتاب نامه کتاب نام یک صد ونوزده منبع بچشم می خورد.

مطالعه این کتاب به زائران خانه خدا سفارش میگردد.


88/7/17
10:39 عصر

معرفی کتاب پیرامون نهضت حسینی

بدست دست نوشت در دسته امام حسین

با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه
با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه: امام حسین (ع) در مدینه منورهبا کاروان حسینی از مدینه تا مدینه،  امام حسین (ع) در مکه مکرمهبا کاروان حسینی از مدینه تا مدینه (امام حسین (ع) در کربلا)با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه (امام حسین (ع) در کربلا)با کاروان حسینی از مدینه تا مدینهبا کاروان حسینی از مدینه تا مدینه: کاروان امام حسین (ع) در شام و حرکت به سوی مدینه منوره
مجموعه کتاب های ( با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه) ، به تاریخ دوران امامت امام حسین ( ع ) و پیشامد های مربوط به باقیمانده خاندان پیامبر ( ص ) پس از شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسینی به مدینه را که با قیام عاشورا ارتباطی تنگاتنگ دارد می پردازد.
در این پژوهش دوران پنجاه ساله پس از رحلت پیامبر ( ص ) تا سال شصت هجری در گفتاری با عنوان ( جریان نفاق ، مطالعه ای در ماهیت و آثار آن مورد بررسی قرار گرفته است.

پژوهش ( با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه ) در 6 بخش تنظیم شده که هر کدام از این بخش ها توسط یکی از محققین گرد آمده است:
1- تاریخ وقایع حضور امام حسین ( ع ) در مدینه تا حرکت به مکه مکرمه .
2- تاریخ حضور امام حسین ( ع ) در مکه مکرمه.
3- تاریخ وقایع حرکت امام علی ( ع ) ار مکه تا کربلا.
4- تاریخ وقایع حضور امام ( ره ) در کربلا تا شهادت .
5- تاریخ وقایع کاروان حسینی پس از شهادت امام حسین ( ع ) تا رسیدن به شام .
6- تاریخ وقایع کاروان حسینی در شام و در فاصله شام تا ورود به مدینه.
این مجموعه درشش مجلد گرد آمده است. جلد اول از این مجموعه با عنوان ( امام حسین ( ع ) در مدینه منوره به تاریخ دوران حضور امام حسین (ع ) پس از شهادت امام حسن ( ع ) در مدینه ، تاریخ سفر آن حضرت از مدینه به ممکه پس از مرگ معاویه و تسلط یزید می پردازد.
جلد دوم این مجموعه با عنوان ( امام حسین (ع) در مکه مکرمه ) به دوران مکی نهضت حسینی می پردازد یعنی دورانی که امام حسین (ع) پس از اعلام خودداری از بیعت با یزید پس از مرگ معاویه در مکه اقامت گزید.
جلد سوم این مجموعه ( امام حسین ( ع ) و رویدادهای راه مکه تا کربلا ) نام دارد که به وقایع راه کاروان حسینی از مکه مکرمه تا کربلای معلا می پردازد.
چهارمین مجلد از مجموعه شش جلدی ( با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه ) با عنوان (امام حسین (ع) رویدادهای کربلا) به شرح حوادث دوره حضور امام ( ع ) در کربلا تا شهادت آن حضرت اختصاص دارد.
پنجمین و ششمین مجلد از این مجموعه با عنوان ( وقایع راه کربلا تا شام ) به وقایع نهضت حسینی پس از شهادت امام حسین ( ع ) می پردازد و ماجراهای مربوط به باقیمانده کاروان اهل بیت ( ع ) را در حرکت کاروان حسینی از کربلا به کوفه و شام را مورد مطالعه تحلیلی قرار می دهد.
این مجموعه توسط علی الشاوی ،
نجم الدین طبسی ، محمد جواد و محمد جعفر طبسی ، عزت الله مولایی و محمد امین پورامینی نگاشته شده و توسط عبدالحسین بینش به فارسی ترجمه شده است.
مجموعه شش جلدی ( با کاروان حسینی ازمدینه تا مدینه ) توسط پژوهشگده تحقیقات اسلامی تهیه شده و علاقه مندان جهت تهیه آن می توانند با شماره تلفن 7730735-0251 تماس حاصل نمایند.

http://209.85.135.132/search?q=cache:EHPCQdC3C4kJ:jjtvn.ir/display_full.aspx%3Fdata_id%3D14356+%D9%86%D8%AC%D9%85+%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86+%D8%B7%D8%A8%D8%B3%D9%8A&cd=30&hl=fa&ct=clnk


88/6/31
3:29 صبح

مشکل همیشگی ثبوت هلال

بدست دست نوشت در دسته ثبوت هلال، عید فطر

 مشکل همیشگی ثبوت هلال

محمدامین پورامینی

مشکل ثبوت هلال در بسیاری از سالها کام مردم را در پایان ماه رمضان تلخ می سازد، عده ای هم مریض گونه آتش بیار معرکه می شوند، وبرخی  رنج سفر را بر خود هموار می سازند، تا با افطار در سفر از مشکل احتمال انجام روزه  در عید فطر - که حرام است-  رهایی یابند، وبسیاری هم نگران ومضطرب لب به شکوه می گشایند.. باید فکری اساسی کرد وچاره ای دیگر اندیشید.

فقیهان برای ثبوت هلال راه هایی را مطرح ساخته اند، از جمله: دیدن خود شخص، و شیوع مفید علم، وبینه (شهادت دادن دو نفر به شرط عدم معارضه با خلاف )، ویا حکم حاکم و..

البته باید دانست که مسئله ثبوت هلال ویا عدم آن مسئله موضوعی است که به شخص مکلف بر میگردد، وتقلیدبردار نیست، گرچه راه های ثبوت هلال مسئله شرعی وبرگشت به حکم دارد وباید اجتهاد ویا تقلید کرد، ولی دیدن ویا ندیدن ماه نو موضوع است نه حکم، بنابراین اگر بر شخص مقلد رؤیت ثابت شد، از هر راهی که باشد، به وظیفه خود عمل می کند، گرچه برای مرجع تقلیدش ثابت نشده باشد، بله ثبوت نزد مرجع تقلید از راه هایی است که مکلف مقلد می تواند برآن اعتماد کند، مگر آنکه علم برخلاف آن داشته باشد.

سخن در این است که در رابطه با ثبوت هلال واعلان روز عید سعید فطر چه راهکاری برای وحدت رویه ویکسان سازی مسئله که یک دلی وهماهنگی مردمی را در پی دارد  وجود دارد؟

باید پاسخ را  از دریچه فقه دید وبهترین راه را یافت:

1.    حکم حاکم؛ مشهور بین فقهاء این است که اگر مجتهدی حکم به ثبوت هلال کند حتی بر کسی که از او تقلید نمی کند واجب است که تن به حکم او دهد وافطار نماید، مگر آنکه علم به خطای او ویا خطای مستند او داشته باشد (تحریر الوسیله?/???). ولی برخی از فقهاء (مثل مرحوم آیت الله خویی) حکم حاکم را در اینجا نافذ نمیدانند، ولی به هر حال این راهی است که میتواند وحدت رویه را تا حد زیادی تآمین سازد.

2.    دیدن هلال با چشم مسلح؛ برخی از فقهای متآخر مثل مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی ومقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای به کفایت آن فتوی داده اند، ولی مشکل در مقلد مراجعی است که دیدن با چشم مسلح را به تنهایی کافی نمی دانند، وبهره جستن از تلسکوب را برای یافتن محل ویا دیدن از پس ابر را خوب میدانند ولی اگر به قدری هلال باریک باشد که تنها با چشم مسلح دیده شود کافی نمیدانند، واین رآی غالب فقیهان متآخر است، واطلاق "صوموا للرؤیة وآفطروا للرؤیة"  را منصرف به رؤیت عادی ومتعارف که همان دیدن حسی وغیر مسلح است می دانند، بنابر این، این فتوی الآن مشکل گشا نیست، بلکه بر مشکل هم می افزاید، همچنانکه امسال نمود پیدا کرد، مگر آنکه رآی تمامی مراجع عصر بر این فتوی قرار گیرد، که آن هم بعید است.

3.    قول به عدم اعتبار اتحاد افق؛ شکی نیست که اگر هلال در جایی دیده شود برای جایی که هم افق اوست نیز کفایت میکند، وهمچنین اگر به دلیل اولی برای آن ثابت گردد گرچه هم افق نباشد، مثل آنکه در بلاد شرقی دیده شود که به طریق اولی برای بلاد غربی ثابت می گردد، ولی سخن در عکس آن است، مثلا اگر در بلاد غربی دیده شود آیا برای نقاط شرقی نیز کفایت میکند یا نه؟ مشهور عدم کفایت است، ولی برخی از فقها ومحققان نظر به کفایت آن داده اند، وبنابراین اگر در نقطه ای هلال دیده شود برای همه جا کفایت خواهد کرد، که این رای بزرگانی چون: علامه حلی در منتهی، وفیض کاشانی، ونراقی، وخوانساری،  وخویی است، وصاحب جواهر به آن تمایل نشان داده است.

بنظر میرسد که ترجیح با رای سوم است ومشکل تا حدود زیادی مرتفع می شود، بر اساس این نظر از آنجایی که ولادت ماه امری واقعی وتکوینی است که با خروج از محاق ثابت می گردد ، بنابراین چنانچه در جایی رؤیت محقق شد برای همه نقاط جهان – کة با آن نقطه در جزیی از شب مشترکند – کفایت می کند.

بنابراین،  راهکار اساسی برای تحقق وحدت عملی در اعلان عید رآی فقهی اخیر است؛ بدینگونه که با اتخاذ این رآی که مورد قبول تنی چند از فقهای معاصر است،  وبا اعلان آن به رؤیت متعارف حسی جایی برای شک وتردید باقی نگذارد؛ ویا با اعلان از طرف مقام معظم رهبری وحکم به آن واستناد جستن به رؤیت غیر مسلح – گرچه خود مستند به رؤیت مسلح در ابتدا باشد – حجت را برای مقلدان تمامی مراجع تمام کند، وشیرینی مضاعفی رادر کام نهد.


88/6/3
11:48 عصر

ضیافت ابرار

بدست دست نوشت در دسته رمضان، اهل بیت

ضیافت ابرار

محمدامین پورامینى

سیره معصومان(علیهم‌السلام) در ماه مبارک رمضان، چگونه بوده است؟
 ماه مبارک رمضان ماه ضیافت رحمان از بندگان خود مى‏باشد و خوان رحمت الهى در سراسر لحظه‌های آن گسترده است. بجاست که با نگاهى گذار به سیره معصومان(علیهم‌السلام) در این ماه، رفتارهاى فردى و اجتماعى آنان را سرمشق سلوک خود در این روزهای آسمانی قرار دهیم.
به‌طورکلّى، مى‏توان سیره آن بزرگواران را در دو بخش مطالعه کرد:
1-از بُعد فردی، در رابطة خود و خدا
2-  از بُعد اجتماعى، در رابطة خود و مردم.
 
1- رابطة خود و خدا (بُعد فردى)
1-1 تغییر حالت
سیدبن‌طاووس(ره) نقل مى‏کند که وقتى ماه مبارک رمضان فرا مى‏رسید، رنگ چهره رسول خدا محمد مصطفی(ص) تغییر می‌کرد و ایشان بسیار به نماز و دعا مى‏پرداختند.[1] تغییر حالت آن حضرت در دهة آخرِ ماه مبارک، شدت مضاعفى پیدا می‌کرد، به‌گونه‏اى که ایشان تمام شب‌ها را به شب‌زنده‏دارى و عبادت سپرى مى‏کردند.[2]
در احوالاتِ حضرت امام‌زین‌العابدین(ع) نقل کرده‌اند که ایشان در این ماه، کاملاً در دعا و تسبیح و استغفار و ذکر غرق مى‏شدند.[3]
 
?-? نمازهاى مستحبى
 گرچه بجاآوردنِ نمازهاى مستحبى و نوافل، یکى از مسائل عادى و روزمره آن بزرگواران بوده است، این اقدام در ماه رمضان حالت مضاعف به‌خود مى‏گرفت؛ تاآنجاکه ایشان نمازهایى مخصوصِ ماه مبارک رمضان و شب‌هاى قدر می‌خواندند. ذکر تفصیل آن نمازها، مجال دیگرى مى‏طلبد.
 
?-? تلاوت قرآن
 ماه مبارک رمضان بهار قرآن است و پیامبر اکرم(ص) و عترت طاهرین ایشان(علیهم‌السلام) که خود، قرآن ناطق‌اند و هیچ‌گاه ایشان از قرآن و قرآن از ایشان جدا نبوده است و تلاوت آیات دلنشینِ آن جزو برنامة روزمره ایشان بوده است، نسبت ‏به تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان عنایت ‏خاصى داشتند و توجه اصحاب و یاران خود را نسبت‏ به آن جلب مى‏کردند؛ تاآنجاکه درباره حضرت امام‌سجاد(ع) نقل کرده‌اند که چهل‌بار قرآن را در ماه مبارک ختم مى‏کردند.[4]
 
?-? نیایش
 چگونه ‌خواستن، از چه‌ کسى‌ خواستن و به چه انگیزه‏اى خواهش‌کردن از ارکانِ نهفته در هر درخواستی است. اینجا که سخن از درخواست از یگانه‌معبود قادر و تواناست، معصومان(علیهم‌السلام) بر بشریت منّت نهادند و نحوه درخواست را در قالب ‏«دعا»، به عالى‏ترین وجه‌ممکن نشان دادند و علاوه‌ بر چشاندنِ لذت سخن‌گفتن با خداوند به ما، عالی‌ترین مضامینِ معارف تابناک الهى را در دعاهای خود جاى دادند و از خود، یادگارهایى بس ارزشمند به‌ودیعت نهادند.
 در ماه مبارک رمضان، دعاهاى مخصوصى از آن بزرگواران رسیده است که در این مقاله، تنها به ذکر عناوین آن‌ها اکتفا مى‏کنیم: دعا در وقتِ دیدن هلال ماه مبارک؛ دعاى پیامبر(ص) در وقت واردشدن به ماه مبارک رمضان؛ دعاى نبیّ خاتم(ص) در شب اول ماه؛ دعاى ابوحمزه ثمالى در هر شب؛ دعاى سحر؛ دعاى اولِ صحیفه سجادیه؛ دعاى وقت افطار؛ دعاى امام‌زین‌العابدین(ع) در شب‌هاى نوزدهم و بیست‌ویکم؛ دعاى پیامبر اکرم(ص) و امام‌باقر(ع) و امام‌صادق(ع) و امام‌کاظم(ع) در ماه مبارک رمضان؛ دعاى پیامبر اکرم(ص) و امام‌زین‌العابدین(ع) در شب بیست‌وهفتم؛ دعاى پیامبر اکرم(ص) در شب آخر هر ماه؛ دعا به‌هنگام وداع با ماه رمضان.
 
?-? احیاى شب قدر
 معصومین(علیهم‌السلام) در شب‌هاى قدر، شب‌زنده‏دار بودند و نه‌تنها خود به احیاءِ آن مى‏پرداختند، بلکه خانواده و کودکان و فرزندان خویش را به بیدارماندن و مناجات‌کردن در آن، وامى‏داشتند. روایت‏ کرده‌اند که رسول خدا(ص) در شب بیست‌و‌سوم ماه، خفتگان از خانواده خود را از خواب بیدار مى‏کردند و پس از بیداری، به صورت آن‌ها آب مى‏پاشیدند.[5]
 حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نمى‏گذاشتند کسى از فرزندانشان در آن شب، به خواب رود و آنان را با کمىِ غذا و ایجاد آمادگى از روز و با استراحت‌کردن در روز، آماده مى‏ساختند و مى‏فرمودند: «محروم کسى است که از خیر این شب محروم مانَد.»[6]
یک سال، امام‌صادق(ع) به بیمارىِ سختى گرفتار شده بودند. بااین‌حال، دستور دادند که در شب بیست‌وسوم، ایشان را برداشته و به مسجد پیامبر(ص) بردند و آن شب را در آن مکان شریف، به احیا گذراندند.[7]
 
?-? آداب افطار
 چگونه افطارکردن و با چه چیزی افطارکردن ازجمله مسائل جالب‌توجه سیره رهبران دین اسلام است. از پیامبر(ص) و ائمة هدى(علیهم‌السلام) ادعیة خاصى در وقت افطار نقل کرده‌اند. امام‌صادق(ع) مى‏فرمایند که پیامبر اکرم(ص) در وقت افطار، این دعا را مى‏خواندند: «اللهم لَکَ صُمنا و على رِزقِکَ أفطَرنا، فتَقبّلْه منّا، ذَهبَ الظّلما و ابْتلَت العُروق و بَقى الأجْر.»  (= بار خدایا، براى تو روزه گرفتیم و بر روزىِ تو افطار کردیم؛ پس آن‌را از ما بپذیر.)[8] مشابه این دعا را حضرت امیرالمؤمنین(ع) در وقت افطار مى‏خواندند: «اللهم لَکَ صُمنا و على رِزقِکَ أفطَرنا، فتَقبّلْه منّا، انّک أنت السّمیع العلیم.‏»[9]
 اما درباره اینکه آن بزرگواران با چه چیزى افطار مى‏کردند، روایاتی آورده‌اند؛ امام باقر(ع) بیان داشته‌اند: «پیامبر اکرم با آب و خرما یا آب و رطب افطار مى‏کردند[10] و اگر آن حضرت شیرینى و حلوا مى‏یافتند، با آن افطار می‌کردند و اگر نمی‌یافتند، با شکرِ گرفته‌شده از نِى.»[11] امام‌صادق(ع) نیز ‏فرموده‌اند: «پیامبر با شیرینى و حلوا افطار مى‏کردند و اگر آن‌را نمى‏یافتند، ‏با آب ولَرم افطار مى‏کردند و مى‏فرمودند که آن، باعث پاکیزگى کبد و معده است و دهان را خوشبو مى‏سازد و ریشه دندان و دید چشم را تقویت مى‏کند.»[12] بنابراین، از مجموعه روایات استفاده مى‏شود که آن حضرت، درصورت‌امکان، با ماده شیرینى مثل حلوا یا خرما افطار مى‏کردند و درصورت نبودِ آن‌ها، با آب نیمه‌گرم و ولَرم. همچنین، ابن‌طاووس از امام‌باقر(ع) نقل مى‏کند که حضرت على(ع) دوست داشتند با شیر افطار کنند.[13]
 
?-? غسل
 پیامبر اکرم(ص) در دهه آخر ماه مبارک رمضان، هر شب غسل مى‏کردند.[14] امام‌باقر(ع) شب‌هاى نوزدهم، بیست‌و‌یکم، بیست‌وسوم و بیست‌وپنجم را غسل مى‏کردند[15] و امام‌صادق(ع) در شب بیست‌وسوم دو بار غسل مى‏کردند: یک‌بار در اول شب و بار دوم در آخر شب.[16]
 
?-? اعتکاف
یکى از مستحبات سازنده و معنویت‌بخش، اعتکاف است که تفصیل شروط و آداب آن در کتابهای فقهى آمده است. امام‌صادق(ع) فرموده‌اند: «یک‌بار رسول خدا(ص) در دهة اول ماه رمضان به اعتکاف نشستند و در رمضان دیگر، در دهة دوم و در رمضانِ پس از آن، در دهه سوم اعتکاف کردند. بعد از آن، همیشه در دهة آخر رمضان به اعتکاف مى‏نشستند.»[17]
 
?-? وداع با ماه رمضان
 برخاستن از سفره ضیافت‌الله براى عارفانِ دلداده حق، سخت و افسوس‌برانگیز است. همان‌طور که جدایىِ عاشق از معشوق، به‌سختىِ هرچه تمام‏تر صورت مى‏گیرد، پیامبر اکرم(ص) این‌گونه با ماه رمضان وداع می‌کردند:
 جابربن‌عبدالله انصارى نقل مى‏کند که در جمعة ماه رمضان، بر رسول خدا(ص) وارد شدم. هنگامى‌که چشم ایشان بر من افتاد، فرمودند: «اى جابر، این جمعه آخر ماه رمضان است؛ پس با او وداع کن و بگو: اللهم لا تَجْعَلْهُ آخرَ العَهدِ مِن صِیامِنا ایّاه، فأنْ جعَلتَه فَاجعلْنى مرحوماً و لا تجعلنى محروماً. (= خدایا، این رمضان را آخرین ماه روزة ما قرار مده و چنانچه قرار دادى، ما را رحمت‏ کن و محروممان مساز.)» سپس افزودند: «هر کس این‌را بگوید، به یکى از این دو امر نیکو (إحدَى الحُسنَیَیْن) نائل مى‏شود: یا آنکه عمر پیدا کرده و ماه رمضان بعدى را درک مى‏کند یا آنکه بخشش و رحمت‏ خداوند را شامل خود می‌کند.»[18]
 
?-?? شب عید فطر
از مجموعة روایات می‌توان استنباط کرد که این شب، جایگاه بس والایى دارد. معصومان(ع) آن‌را به شب‌زنده‏دارى مى‏گذراندند؛ چنانچه حضرت على‌بن‌الحسین(ع) شب عید فطر را در مسجد، به نماز مى‏گذراندند تا آنگاه که صبح شود.
 
?-?? نماز عید فطر
 رسول خدا(ص) روز عید، بعد از طلوع آفتاب، از منزل خارج مى‏شدند و هنگام خروج، به اطراف آسمان مى‏نگریستند و مى‏فرمودند که در این روز، بر جانماز و حصیر نماز مخوانید؛ یعنی روى خاک بنشینید و بر آن نماز بخوانید. فقیهان بزرگ براى روز عید فطر، مستحباتى ذکر کرده‌اند که این‌ها ازجمله آن‌هاست: نماز را در صحرا به‌پاداشتن، خارج‌شدن با پاى برهنه و پیاده و توأم با وقار و ذکر خدا، سجده‌کردن بر زمین و... .
 روز عید فطر روز گرفتنِ نتیجه امتحان است. قهراً، نتایج‏ در هر امتحانى یکسان نیست. شیخ‌صدوق(ره) نقل مى‏کند که امام‌حسن‌مجتبى(ع) گروهى از مردم را در روز عید فطر دیدند که به بازى و خنده مشغول‌اند. حضرت رو به یاران خود کردند و فرمودند: «پروردگار متعال ماه رمضان را محلّ مسابقه بندگان خود قرار داده است که به‌واسطة اطاعت‏خویش به‌سوى رضوان الهى پیشى مى‏گیرند. پس، گروهى سبقت گرفتند و پیروز و رستگار شدند و گروهى عقب ماندند و محروم شدند. عجب دارم از کسى‌که خندان است و به لهو و بازى مشغول است، در روزى که نیکوکاران به اجر و ثواب رسیده‌اند و کوتاهى‌ورزان از آن بى‏فیض و محروم‌اند. به‌خداسوگند، اگر پرده برداشته شود، هر آینه، نیکوکار به عمل نیک خویش و بدکار به عمل بد خود مشغول خواهد شد.»[19]
 
?. رابطه خود و مردم (بُعد اجتماعى)
?-? ایجاد آمادگى براى ماه رمضان
در آستانه ماه مبارک، معصومان(علیهم‌السلام) اهمیت و عظمت ماه مبارک رمضان را به مردم گوشزد می‌کردند و آنان را به استفاده از این ضیافت الهى، فرا مى‏خواندند. دراین‌زمینه، خطبه‏هاى بسیار جالبی از حضرت محمد(ص) و امیرمؤمنان(ع) و نیز، روایات تکان‌دهنده‏اى ضبط و روایت کرده‌اند که براى نمونه، دو روایت‏ را بیان می‌کنیم:
 امام‌صادق(ع) در آستانه ماه مبارک رمضان، این‌گونه به فرزندان خویش سفارش مى‏فرمودند: «نهایت کوشش خود را به‌کار بندید که در این ماه، روزى‏ها تقسیم مى‏شوند و سرآمدِ عمرها و اجل‌ها نوشته مى‏شود و در آن، شبى است که به‌ارزش، از هزار ماه برتر و افضل است.»
اباصلت مى‏گوید که در جمعه آخر شعبان، بر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) وارد شدم. حضرت به من فرمودند: «اى اباصلت، بیشترِ روزهاى ماه شعبان گذشت و این جمعه، آخرِ ماه است؛ در این باقی‌مانده، آن کوتاهىِ سابق خود را جبران کن و بیشتر، دعا و استغفار و تلاوت قرآن کن و از گناهانت توبه کن تا با خلوص، در ماه خدا وارد شوی.»[20]
 
?-? سفارش به تلاوت قرآن
 اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام)، علاوه بر آنکه خود موفق به تلاوت قرآن بودند، دیگران را به تلاوت آن سفارش مى‏کردند و نسبت‏ به تلاوت برخی سوره‏ها در بعضى شب‌ها، عنایت‏ خاصى از خود نشان می‌دادند. توجه خوانندگانِ عزیز را به روایت‌هایی جلب مى‏کنیم که دو نکتة ذکرشده را دربر دارد:
 وهب از امام‌صادق(ع) مى‏پرسد: «شایسته است که چند روز از ماه رمضان را قرآن بخوانیم؟» حضرت می‌فرمایند: «در سه روز، به بالا.» نیز، به‌فرمودة امام‌باقر(ع): «لِکُلّ شى‏ءٍ ربیع و ربیعُ القرآنِ شهرُ رمضان.‏» (= هر چیزى بهارى دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است.) [21]
 
از بین سوره‏هاى قرآن، به تلاوت این سوره‏ها سفارش کرده‌اند:
 
1-?-? سورة عنکبوت و روم: تلاوت این دو سوره را در شب بیست‌وسوم ماه رمضان توصیه کرده‌اند. امام‌صادق(ع) فرمودند: «سوگند به‌خدا، کسى‌که سورة عنکبوت و روم را در شب بیست‌وسوم رمضان بخواند، از اهل بهشت است.»[22] البته، این بیانگرِ اقتضاء این سوره است و کسب چنان نتیجه‏اى، شروط دیگری نیز می‌طلبد.
 
?-?-? سورة قدر، در وقت‏ سحر و افطار: از امام‌زین‌العابدین(ع) روایت‏ است: «کسى‌که سوره قدر را در هنگام افطار و سحر بخواند، مانند کسى است که در این فاصله، در راه خدا به‌خون خود غلتیده باشد.»[23] همین مضمون را از حضرت امام‌صادق(ع) نیز روایت کرده‌اند.[24]
همچنین، امام‌صادق(ع) فرموده‌اند: «هر کسى‌که در هر شب ماه رمضان، هزار بار سورة قدر را بخواند، در شب بیست‌وسوم عجایبى را درک خواهد کرد.»[25] در روایتى دیگر، آن حضرت، اثر خواندن سورة قدر را رسیدن انسان به سر حدّ نهایت ‏یقین در امورِ اختصاصى اهل‌بیت(علیهم‌السلام) دانسته‌اند که قرائت‌کننده به‌واسطة دیدنِ بعضى حقایق در عالم رؤیا، به آن مى‏رسد.[26]
 
?-?-? سورة دخان: شیخ‌صدوق روایت کرده است که مردى خدمت امام‌باقر(ع) رسید و پرسید که چگونه شب قدر را در هر سال بشناسم؟ حضرت فرمودند: «وقتى‌که ماه رمضان آمد، هر شب یک‌بار سورة دخان را بخوان؛ وقتى‌که شب بیست‌وسوم فرا رسید، به آنچه مى‏خواهى، خواهى رسید.»[27]
 
?-? کمک به مستمندان
یکى از علل و حکمت‌هاى روزه این است که با ایجاد حالت گرسنگى و تشنگى، انسان به‌یاد ضعیفان و مستمندان و تنگ‌دستان بیفتد و هر کسى، به فراخور حال و وُسع خود، ‏به آنان کمکی کند.[28] ابن‌عباس مى‏گوید: «وقتى‌که ماه رمضان فرا مى‏رسید، هر صاحب‌حاجتى که به نزد رسول خدا مراجعه مى‏کرد، حاجتش برآورده مى‏شد.»[29] راجع به حضرت زین‌العابدین(ع) نقل است که هر روزِ ماه رمضان را صدقه مى‏دادند.[30]
 
?-? افطارى‌دادن
 این عمل را در سیره معصومان(علیهم‌السلام) به‌نحوکاملى می‌توان مشاهده کرد. از امام‌صادق(ع) روایت است: «هنگامى‌که حضرت امام‌زین‌العابدین(ع) روزه مى‏گرفتند، دستور مى‏دادند گوسفندى را سر ببرند و آن‌را تکه‌تکه سازند و در دیگ بریزند. آن حضرت در وقت غروب، به دیگ‌ها سر مى‏زدند و درحالى‌که روزه داشتند،‏ بوى آبگوشت را استشمام مى‏کردند. آنگاه مى‏فرمودند: «کاسه‏ها را بیاورید... این کاسه را براى فلان‌کس و دیگرى را براى فلانی بکشید... و همین‌طور، کاسه‏ها را پُر مى‏کردند تا آبگوشت ‏به اتمام مى‏رسید. آنگاه خود، با نان و خرما افطار مى‏کردند.»[31]
 
?-? گذشت و توجه بیشتر به زیردستان
از امام‌صادق(ع) روایت است که امام‌زین‌العابدین(ع) در ماه مبارک رمضان توجه خاصى به زیردستان و خدمتکاران خود داشتند و هرگاه یکى از آن‌ها مرتکب خطایى مى‏شد، او را عقوبت نمى‏کردند؛ تنها، اشتباه او را یادداشت مى‏کردند. تا آنکه که در شب آخر ماه رمضان، آنان را گِرد خود جمع مى‏کردند و کاغذهاى خطایاى آنان را بیرون مى‏آوردند و جداگانه، بر تک‌تک آنان مى‏خواندند و آنان به اشتباه خود اقرار کرده و از حضرت، طلب عذر می‌کردند.
جالب‌توجه‌تر این است که امام از این موقعیت، برای درونی‌کردنِ درسی بزرگ‌تر بهره می‌گرفتند؛ به‌این‌صورت که فضای حاضر را به مدلی کوچک برای تصویرکردنِ محکمة الهی تشبیه می‌کردند: امام در میان ایشان برمى‏خاستند و مى‏فرمودند که با صداى بلند بگویید: «اى على‌بن‌الحسین، همانا خدایت نیز خطاهایت را شمارش کرده است، همان‌گونه که تو گناهان ما را شمردى؛ در کتاب، تمام اَعمال کوچک و بزرگ ثبت است و همة اعمال در نزد او حاضر است، همان‌گونه که اعمال ما در نزد تو حاضر بود [و تو بر آن‌ها ناظر بودى]. پس، از ما درگذر، همان‌گونه که تو امید عفو و گذشت دارى. از ما درگذر تا که خدایت را بخشنده و رحیم یابى... اى على‌بن‌الحسین، کوچکى مقام خود را در برابر خداى داورِ دادگرى که به هیچ‌کس ظلم روا نمى‏دارد، یادآور و از گناه ما درگذر...» حضرت در‌حالى‌که گریه و زارى مى‏کردند، مرتب این کلمات را تکرار می‌کردند و آنان هم با وى، هم‌آواز مى‏شدند.
سپس مى‏فرمودند: «بار خدایا، تو به ما دستور دادى تا از کسانى‌ درگذریم که به ما ظلمى روا داشته‌اند. ما به‌خود ظلم کرده‌ایم؛ پس، از ما درگذر که تو نسبت ‏به آن سزاوارترى. تو به ما فرمودى که هیچ درخواست‌کننده‏اى را از درِ خانه‏هایمان رد نکنیم؛ ما به درگاه تو دست نیاز و درخواست‏ بلند کرده‏ایم و از تو طلب مى‏کنیم که بر ما منّت نِهی و ما را محروم مسازی.»
آنگاه، رو به آنان مى‏کردند و مى‏فرمودند: «من از خطایاى شما گذشتم. آیا شما نیز از من مى‏گذرید؟» و آنان در پاسخ مى‏گفتند: «از تو گذشتیم، اى آقاى ما؛ و تو به ما هیچ بدى روا نداشتى.» پس، آن حضرت مى‏فرمودند که بگویید: «بار خدایا، از على‌بن‌الحسین درگذر، همان‌گونه که او از ما گذشت؛ او را از آتش آزاد کن، همان‌طور که او ما را از بندگى رهانید.» آنان آمین گفتند و حضرت فرمودند: «بروید که از شما گذشتم و همگىِ شما را آزاد کردم.»[32]
 
?-? حفظ حریم دین و حرمت زمان
حفظ عفت عمومىِ جامعه وظیفة مهم نظام اسلامى است‏ و مجازات شکستن حریم امنیت اجتماعی و  ارتکاب بی‌عفتی، بسته به زمانِ وقوع آن تغییر می‌کند؛ برای نمونه، حدّ شراب‌خوار هشتاد تازیانه است، ولى اگر در ماه رمضان، شراب بخورد، تشدید می‌شود. نجاشىِ شاعر در یکی از روزهای ماه رمضان شراب خورد. او را به‌نزد امیرمؤمنان(ع) آوردند. حضرت پس از یک شب زندانی‌کردن او و اجراى حدّ شرعىِ شراب‌خوارى (هشتاد ضربه)، بیست ضربه شلاقِ اضافى، به‌سبب شکستن حرمت ماه رمضان بر او زدند.[33] بنابه برخى روایات، مجرم پذیراى ??ضربة اضافى بدان جهت‏ شد.[34]
 
پی نوشتها:
 [1]. اقبال‌الاعمال، سیدبن‌طاووس، ??.
[2]. من‌لایحضره‌الفقیه، شیخ صدوق، ?: ???/????.
[3]. الکافى(فروع)، شیخ کلینى، ?:??/?؛ وسائل‌الشیعه، شیخ حرّ عاملى، ??: ???/??????، چاپ آل‌البیت.
[4]. بحارالانوار، علامه‌مجلسى، ??/?.
[5] . همان، ??/???؛ دعائم‌الاسلام، ?/???.
[6] . دعائم الاسلام، ?/???.
[7] . بحارالانوار، ??/???.
[8] . الکافى، ?:??/?؛ من‌لایحضره‌الفقیه، ?:???/????؛ تهذیب‌الاحکام، شیخ طوسى، ?:???/???؛ المقنعه، شیخ مفید، ??.
[9] . تهذیب‌الاحکام، ?:???/???؛ بحارالانوار، ??/??.
[10] . رطب غیر از خرما است. بحارالانوار، ??، ???/??.
[11] . بحارالانوار، ??/???.
[12] . الکافى ،?:???/?؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/????.
[13] . بحارالانوار، ??/??.
[14] . اقبال‌الاعمال، ??? و ???؛ وسائل‌الشیعه، ?:???/???? و ????؛ بحارالانوار، ??/??.
[15] . بحارالانوار، ??/??.
[16] . همان، ??/???.
[17] . الکافى، ?:???/?؛ من‌لایحضره‌الفقیه، ?:???/????؛ اقبال‌الاعمال، ???؛ بحارالانوار، ??/? و ???.
[18] . فضائل الاشهر الثلاثه، شیخ صدوق، ???/???؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????؛ بحارالانوار، ??/???.
[19] . من‌لایحضره‌الفقیه، ?:???/????.
[20] . الکافى، ?:??/?؛ تهذیب‌الاحکام، ?:???/???؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????.
[21] . عیون اخبار الرضا، ?:??/???.
[22] . الکافى، ?:???/??؛ ثواب‌الاعمال، شیخ صدوق، ???/?؛ معانى الاخبار، شیخ صدوق، ???/?؛ امالى الصدوق، ??/?.
[23] . تهذیب‌الاحکام، ?:???/???؛ مصباح‌المتهجد، ???؛ المقنعه، ??؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????؛ بحارالانوار، ??/???.
[24] . اقبال‌الاعمال، ???؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????؛ بحارالانوار، ??/??.
[25].  بحارالانوار، ??/???.
[26] . همان، ??/???.
[27] . مصباح‌المتهجد، ???؛ المقنعه، ??؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????؛ بحارالانوار، ??/???.
[28] . الکافى، ?:???/ ?؛ امالى الصدوق، ???؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????؛ بحارالانوار، ??/???.
[29] . علل الشرائع، شیخ صدوق، ???/?؛ فضائل الاشهر الثلاثه، ???؛ المناقب، ?/??.
[30] . بحارالانوار، ??/???.
[31] . اقبال‌الاعمال، ??؛ بحارالانوار، ??/ ??.
[32] . المحاسن، البرقى، ???/??؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????؛ بحارالانوار، ??/???.
[33] . اقبال‌الاعمال، ???؛ وسائل‌الشیعه، ??:???؛ بحارالانوار، ??/???.
[34] . من‌لایحضره‌الفقیه، ?:??/????؛ تهذیب‌الاحکام، ??:??/???؛ وسائل‌الشیعه، ??:???/?????.

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >