سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/11/23
5:5 عصر

به یاد آیت الله شیخ عمری

بدست دست نوشت در دسته

نگاهش گویای غربت شیعه در خاستگاه اصلی خود مدینه منوره بود برای همه که به مدینه میرفتند حضور در نماز جماعت دلچسبش وشنیدن اشهد ان علیا ولی الله روح بخشش جانی دیگر می داد  وهمه با نشاط وسرزنده و با خاطره شیرین وماندنی باغ ومسجد شیخ را ترک میکرند.. در سرزمینی که یادها ونمادها و آثار اسلامی که خود شناسای امتی دوملیاردی است به آسانی محو ونابود میگردد ولی از خانه های یهود بعنوان آثار باستانی نگهداری میشود.. چندین بار خدمتش رسیدم وجان وروحیه گرفتم.. آن وقتها که حالش مساعد بود پیش از نماز مغرب وعشا برای مردم حدیث میخواند و توضیح میداد.. حضور ایرانیان در نمازش گرچه برای ما وخود او شیرین بود ولی بارها وی را گرفتار وموجب احضار وزندان رفتن وی می شد.. ولی او می بایست پرچم حفظ تشیع را در خاستگاه اصلی خود مدینه بر دوش کشد ودر این راه هرچه بیند وکشد شیرین بود.. در مملکتی که 15? آن را شیعیان بومی تشکیل میدهند آنان از حقوق اولیه خود محروم  وحسینیه ومساجدشان را تخریب نمودند که شیخ محمد علی عمری باغ خود را به این منظور وقف وقرار میدهد وبا دستی گشاده وباز واخلاقی نیکو همه روزه پذیرای زائران بود.. یک بار که در اطاقش به خدمتش رسیدم از عکس ضریحی که  مربوط به امامان بقیع -ع- (قبل از تخریب آن توسط فرقه وهابیان کج اندیش) در اطاقش بود پرسیدم صحت آن را تایید کرد..در مورد عالمان بزرگ شیعه که در قبرستان بقیع دفن شده اند سؤال کردم تا در کتابی که در دست نگارش داشتم قرار دهم - این کتاب با عنوان - بقیع الغرقد فی دراسة شاملة - توسط نشر مشعر به چاپ رسید..  وقسمت این بود که پیکر خود وی نیز در آن مکان مطهر جای گیرد.. عاش سعیدا ومات سعیدا


89/10/12
3:48 عصر

مقتل نگاری عاشورا پیشینه،آسیب ها،راهکارها

بدست دست نوشت در دسته امام حسین، عاشورا، مقتل

مقتل نگاری عاشورا  پیشینه،آسیب ها،راهکارها

 

درگفت وگو مجله شبستان اندیشه شماره 15 بااستادمحمدامین پورامینی

حجت الاسلام والمسلمین محمد امین پورامینی،از استادان  حوزه علمیه قم واز پژوهشگران فعال در عرصه علوم اسلامی - بویژه تاریخ اسلام- است.تدریس درحوزه های علمیه قم و سوریه ، سفرهای تبلیغی فراوان به کشورهای عربی واروپایی،تالیف چندین کتاب در عرصه های گوناگون مارا بر آن داشت که پای سخنان ایشان بنشینیم، ودیدگاه های ایشان درباره ی مقتل نگاری،آسیب وراهکارها وپیشینه آن را جویا شویم. 

.شبستان اندیشه: جناب استاد پورامینی، خیلی سپاسگذاریم ازاینکه وقت شریفتان را در اختیار نشریه شبستان  اندیشه قراردادید.بحث ما درباره وقایع نگاری عاشورا وسیرتدوین مقاتل عاشورا وآسیب شناسی های موجوددراین عرصه است.اگرممکن است مقداری دراین باره برایمان سخن بگویید.

.استاد پورامینی:من هم ازشمامتشکرم.ازصدراسلام تاکنون باوجود دوجریان عمده روبرو بوده ایم: جریان حق وجریان باطل.این دوجریان پس ازرحلت رسول خدا(ص)با دو نام  علوی واموی پیریزی و دنبال  شد.عصرامام حسین(ع) نیزاین گونه بود و نمود بیشتری یافت. با شهادت حضرت سید الشهداء امام حسین (ع) نمود ونماد بیشتری یافت، گرچه شهادت آن بزرگوار از قبل معلوم بود، در کتاب ((کامل الزیارت)) ابن قولویه که کتاب معتبر ومشهورشیعی است ابوابی مربوط به خبردادن خداوند وپیامبران الاهی از شهادت امام حسین(ع) وجود دارد که نشان از عمق فاجعه دارد.

دربحث نقل حادثه عاشورا نیز باید گفت نخستین کس که دراین باره کتاب مقتل نگاشت اصبغ بن نباته ازدوستداران ویاران امیرمومنان (ع) بود.شیخ طوسی درکتاب (الفهرست) ازآن یاد می کند.البته این کتاب مفقودشده است ودر دسترس نیست. در اینکه چگونه اصبغ کتاب مقتل نوشته است وحال آنکه در جریان کربلا نامی از او نیست دو احتمال داده میشود، اول آنکه او از عمری طولانی برخوردار شده باشد، که به این مطلب تصریح نیز شده است، احتمال دوم آنست که او در وقت فاجعه کربلا زنده نبوده است، که در این صورت کتاب مقتل وی را باید مجموعه اخباری دانست که دلالت بر شهادت امام حسین (ع) مینماید، که این اخبار از زبان رسول خدا وامیر مؤمنان (ع) وحتی امام حسن (ع) وامام حسین (ع) صادر شده است، که به این نحو اخبار  أخبار غیبیه میگویند ، پس ازاوافراد دیگری نیز به نگارش حوادث عاشورا روی آوردند و به نگارش مقتل اهتمام ورزیده اند که مرحوم آقابزرگ تهرانی درکتاب گرانسنگ  (الذریعه) از برخی آنان نام برده است. بنده نام صد نفر از مقتل نویسان را در مقدمه (مقتل الامام الحسین (ع) ) آورده ام، ازجمله می توان به آثارابن سعد، طبری، ,ابن اعثم کوفی,، شیخ صدوق،  ابن اثیر، ابوالفرج اصفهانی، ,ابن قولویه,، شیخ مفید، ,خوارزمی، ,ابن عساکر، ,ابن شهرآشوب، ,ابن نما,، مسکویه رازی، سید ابن طاووس اشاره کرد که جزو نخستین وقایع نگاران عاشورا بوده اند.

.شبستان اندیشه: بسیاری ازمردم درباره سند مقاتل می پرسند.آیادربحث سند وقایع عاشورا, باید همانند مباحث فقهی که سسلسه سند رابررسی می کنیم وبه قوت وضعف راویان اهتمام ویژه ای داریم وروایات ضعیف السند رانمی پذیریم,عمل کنیم، و یا آنکه درمسئله حوادث عاشورا ملزم به رعایت چنین چیزهایی نیستیم.

.استاد پورامینی: دراین بحث بایدچندمطلب راتوضیح دهیم اول آنکه ما مقتل مأثور داریم یانه؟.دوم آنکه کیفیت برخوردماباگزاره های تاریخی بایدچگونه باشد؟.درباره مطلب اول بایدگفت مادرباره عاشوراروایات فراوانی ازمعصومان(ع)داریم که پس ازبررسی می توانیم به آن هاتمسک کنیم؛مثلا بسیاری ازوقایع از زبان امام سجاد(ع)نقل شده است.شاید یکی ازحکمت های به همراه بردن أهل بیت توسط امام حسین (ع) ثبت وضبط وقایع وانتقال آن هابه نسل های دیگربوده است.بسیاری ازنقل های تاریخی دربارهی عاشورانیزازطریق خواهران,دختران وهمراهان امام حسین(ع) وبویژه حضرت زینب وام کلثوم مانقل شده است.اخیرا کتابی به نام(المقتل الحسینی المأثور) نوشته آقای شیخ محمدجوادطبسی چاپ شده که درآن هرآنچه معصومان(ع)درباره ی وقایع عاشورا نقل کرده اند گردآمده است.اماسخن درباره ی  آن دسته ازمطالبی است که ازغیرمعصومان(ع)نقل شده است.مثلا حمیدبن مسلم  برخی وقایع عاشورا رانقل کرده است، او در جمله یاران حق محسوب نیست، بلکه در جمله سپاه عمر سعد است، آیا به نقل او که متضمن عمق فاجعه ویا اعتراف است نباید عنایت شود؟  در  باره فاجعه عاشورا کتاب های زیادی نوشته شده اند توسط عالمان وتاریخ نگاران شیعی وسنی نگاشته شده است ، باید با روش اجتهاد تاریخی با آنها برخورد کرد,، وقتی مطالب این کتاب هارادرکنارهم قرار می دهیم ازمجوع آن هامی توانیم حقایق مهمی راکشف کنیم.همانندآنکه امروزه دردایره ی آگاهی,، برای کشف حقایق یک قتل ویا سرقت,، شواهدواسناد مختلف راکنارهم می گذارند، وازمجموع آن ها اموری حتمی ومسلم می شود.بنابراین حتی اگردشمن هم آن مطالب راگفته باشد می توان آن هارامورد نظر دانست بلکه بایدآن را اعتراف واقرار به جنایت یاد کرد.مثلاعده ای پیش یزید می آیند ومی گویند:ما بر بدن حسین بن علی(ع)اسب تاخته ایم.مسلم است آن هادروغ نمی گویند واظهار این مطلب برای گرفتن جایزه ازیزیداست.حتی برای گرفتن جایزه بیشتر,شعری می خوانندکه درآن امام حسین(ع)وصفات اورامدح وتعریف کرده اند،  اتفاقاً یزید می گوید: اگر این گونه است,پس چرااوراکشتید؟! ازاین رودرنقل حوادث تاریخی ومخصوصا وقایع عاشورا نیاز نیست همانند مباحث فقهی بحث سندی کنیم.چون درفقه می خوانیم حکم وجوب یاحرمت را استخراج واستنباط کنیم ونیاز به دقت درسندفراوان است.حتی درفقه فقها درمستحبات باتسامح درادله سنن به احادیث مراجعه می کنند وگاه روایات ضعیف رانیزمی پذیرند ومطلوبیت عمل راگرچه به نحو رجاءاستفاده می کنند،  پس بایدتوجه کردکه روش استنباط تاریخی متفاوت از روش استنباط فقهی است.

          وبرای شناخت کتب مقاتل باید مسایل خاصی رادرنظرگرفت، ,مثلا نویسنده کتاب (لهوف)سیدبن طاووس که کتاب اوازبهترین کتب دراین عرصه است,تصریح می کند که درمقام نوشتن کتاب مسند درباره ی مسیله ی عاشورانبوده بلکه می خواسته قضایای عاشورارابه نحو مختصر برای افرادی که قصدزیارت حضرت سیدالشهداامام حسین(ع)درکربلا داشته اندتوضیح دهد. همچنین اگرکتابی رامطالعه کردید و احساس کردید مطلب یامطالبی ازآن سست است بگونه ای نیست که اصل کتاب رابه نحوکلی ازاعتبار ساقط سازد, ومی توان بابرخورداری ازاطلاعت تاریخی باروش گزینشی باآن برخوردکرد.یاآنکه مثلادربرخی ازکتاب های تاریخی آمده است که یزید پس ازعاشورا ازکرده ی خودپشیمان شده است ومامطمئن بودیم که این ,دروغ است,، وجود این تکه غلط تاریخی خللی به اصل کتاب ودیگرمطالب صحیح آن وارد نمی سازد بلکه آن رابه تحلیل تاریخی وامی نهیم که این اظهار رپشیمانی ناشی ازتحمل شکست آنان ونرسیدن به مقصود است.ازاین رودراستنباط  تاریخی بیشتربه تحلیل تاریخی نیازمندیم که باچینش گذاره هاودقت درآن ها بتوانیم نتیجه گیری درست کنیم.

.شبستان اندیشه:ماوقتی به مقاتل ابتدایی مراجعه کنیم حجم آن هاراکم می بینیم اما در اعصار بعدی مقاتلی باحجم 300یا400صحفه ای می یابیم بدون آن که برای برخی مطالب آن هاقرینه ای درکتب قدماوجودداشته باشد.آیامراجعه به این مقاتل واحیای نسخه های خطی آنهاپسندیده ومناسب است؟

.استادپورامینی:باید بررسی کنیم که علت مفصل شدن مقاتل چگونه بوده است. اگر علت, وجود مطالبی بدون ریشه واساس و ساختن ذهن مؤلف-مثل قضیه عروسی حضرت قاسم-است, آن را به  دید نقادی می نگریم، وچنانچه سندی یاشاهدی دردست نبود رد کنیم.اماگاه مفصل شدن کتاب براثرگردآوری همه منابع وتبدیل آن به چیزی شبیه معجم است.مثلامرحوم محمودی کتاب (عبرات)را در دو جلد نگاشته وظاهرا به نقل ازعامه اکتفاکرده است.صرف مفصل بودن کتاب,دلیل جعلی بودن مطالب آن نیست.گاه مؤلف خواسته مثلاقضیه شهادت حضرت قاسم را از نقل های مختلف گردآوردتاخواننده قدرت مقایسه مطالب راداشته باشد.ازاین روخیلی نباید منفی نگربود؛ مگرآنکه کتاب ازاساس ضعیف باشد.

.شبستان اندیشه:اگربرایتان امکان داردبرخی ازمقاتل خوبی راکه درعصرمانوشته شده است,برای خوانندگان معرفی فرمایید.

.استادپورامینی:ازجمله کتابهای مفید دراین عرصه,کتاب«نفس المهوم»نوشته ی شیخ عباس قمی است که دردقت نقل ازآثارممتاز است.مقتل عبدالرزاق مقرم، ,مقتل سیدمحمد تقی بحرالعلوم، ومقتل مختصر شیخ عبدالزهرا کعبی ازمقاتل خوب ومفیداست.جدمامرحوم آیت الله شیخ محمد رضا طبسی نجفی  مقتلی نوشته بودندو وصیت کردندکه ازثلث مالشان چاپ شود.یک بارخواب ایشان رادیدم وازجمله ازایشان پرسیدم درآن دنیا باشماچگونه رفتارکردند.گفت برماسخت نگرفتند ورفتیمِ ، بعد پرسیدم از کتابهایی که نوشتید کدامشان بدردتان خورد؟ گفتند: کتاب مقتل. با آنکه ایشان حدود پنجاه کتاب در زمینه مباحث فقهی اصولی تاریخی حدیثی اخلاقی کلامی دارد ولی گفتند کتاب مقتل امام حسین بدرد من خورد. جالب است بدانید که این کتاب آن زمان هنوز مخطوط بود وبه چاپ نرسیده بود بعدها جلد اول آن با تحقیق و پاورقی توضیحی اینجانب چاپ شد وهنوز جلد دوم آن چاپ نشده است؛ این خواب راخدمت آیت الله وحیدخراسانی نقل کردم.ایشان فرمود:این ازرویاهای صادقه است.به هر حال کتاب جدما آیت الله طبسی هم یکی از کتبی است که در این زمینه در دوره ما تالیف شده است.کتاب دیگر که خواندن آن را بسیار مفید می دانیم مجموعه شش جلدی «مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه» است که ترجمه آن به همت انتشارات مرکز تحقیقات سپاه چاپ رسیده است. این کتاب از کامل ترین وجامع ترین کتب در این عرصه است وبه همت شش تن از پژوهشگران حوزه علمیه تالیف شده است که جلد ششم آن تألیف اینجانب است. 

.شبستان اندیشه:جناب استادکمی اززندگی شخصی،علمی وآثارخودتان سخن بگویید.

.استادپورامینی:مطلب قابل ذکری ندارم.درسال1341به دنیاآمدم ودرسال1359به حوزه علمیه واردشدم.دروس ادبیات عرب ومقدمات رانزد مرحوم مدرس افغانی ، طالقانی ، فشارکی ودیگران خواندم ودردوره ی سطح ازاستادان:اشتهاردی،وجدانی،شب زنده دار، پایانی، ستوده، موسوی گرگانی، اعتمادی، راستی کاشانی وموسوی تهرانی،  ودردرس خارج ازحضرات آیات: وحید خراسانی ،تبریزی، کوکبی، فاضل لنکرانی، بهجت وروحانی بهره بردم.درهیئت ونجوم به درس آیت الله حسن زاده آملی ودرتفسیربه درس آیت الله جوادی آملی رفتم.ازهمان دوره ی سطح کارهای قلمی داشتم.نخستین کتاب من با عنوان از جهاد تا شهادت درباره ی رزم و رزمنده وشهید وشهادت بود که در دوره جنگ تحمیلی برای رزمندگان نوشتم وتوسط انتشارات جامعه مدرسین تاکنون یازده بار چاپ شده است.  «معجم احادیث امام مهدی » بااشراف آقای کورانی،جلدششم کتاب«مع الرکب الحسینی  من المدینه الی المدینه، تحقیق مقتل امام حسین (ع)  نوشته آیت الله طبسی ازجمله آنهاست. کتاب«بقیع الغرقد فی دراسه شامله »که تاریخ،علل تخریب واحادیث بقیع رابررسی می کند، «اسرارومعارف حج»که اصل آن ازآقای رفیعی قزوینی است وباتصحیح واضافات منتشرشد، کتاب«حجراسماعیل»که بخشی ازآن هم درمجله میقات حج چاپ شده بود، کتاب«الایام الشامیه» که  تکمیل شده جلد ششم «مع الرکب الحسینی» است، وکتاب«الامام جعفرصادق رمز الحضاره الاسلامیه » و کتاب صلاه التراویح نیزبخشی ازآثارتالیفی من است که امیدوارم مفیدواقع شود.

شبستان اندیشه: به عنوان سخن پایانی اگر مطلبی به ذهن شریفتان می آید برای خوانندگان نشریه بفرمایید.

استاد پورامینی: به عنوان سخن پایانی عرض مى کنم که جنگ بین حق وباطل هنوز هم ادامه دارد، ابن عربی ناصبی (او غیر ابن عربی مشهور صاحب کتاب فصوص است) گفته بود: « ان الحسین قتل بسیف جده»، حسین با شمشیر جدش کشته شد!! آلوسی در تفسیر روح المعانی سخت به گوینده این سخن می تازد، امروز هم برخی این سخن را به نحوی دیگر تکرار میکنند، باید مراقب باشیم امام حسین (ع) محبوب شیعیان وحتی اهل سنت است، از یکی از علمای اهل سنت مصر که درس آموخته دانشگاه الأزهر است به نام شیخ مصطفی حمشه شنیدم که میگفت: مقام رأس الحسین موجود در قاهره را مردم آنجا بسیار دوست ومقدس می شمارند، گنبد این مقام نیاز به تعمیر پیدا کرد، با توجه به قدمت ساختمان وزارت اوقاف مصر بودجه ای اختصاص داد که گنبد را از اساس تخریب و از نو بسازند ، کارگران را که آوردند به هرکسی از آنان که گفتند که برو بالا و خراب کن نپذیرفت و میگفت: آیا من گنبد رأس الحسین (ع) را خراب کنم؟! هرگز؛ هرچه توضیح میداند که خراب میکنیم تا از نو بسازیم کسی نپذیرفت! سرانجام تصمیم گرفتند که گنبد را تعمیر کنند واز فکر خراب کردن کامل برای بازسازی منصرف شدند.

دیگر آنکه ما نتوانستیم آنچنان که باید وشاید نهضت امام حسین (ع) را شناخته وبشناسانیم وبهره بگیریم، ومیزان استفاده ما از این نهضت بزرگ اندک است، این نهضت ظرفیت عظیمی برای جذب همه دلهای عالم دارد، در سفری به شهر لایپزیگ آلمان از خانمی آلمانی (که همسر میزبان ما بود) پرسیدم چگونه شد که مسلمان شدی؟ گفت: وقتی که دبیرستان بودم  یک روز برخی از همکلاسی هایم اهانت به امام خمینی کردند، من امام خمینی را نمی شناختم ولی آنان را می شناختم که افراد خوبی نبودند، به آنها گفتم آن کسی که مثل شما به او اهانت می کند باید انسان خوبی باشد! تصمیم گرفتم او را بشناسم، با استفاده از اینترنت نام او را سرچ وجستجو کردم فهمیدم او دانشمند و عالم بزرگ اسلامی است، تصمیم گرفتم که اسلام را بشناسم که به شناخت مذاهب گوناگون اسلامی و شخصیتهای آن رسیدم، وفهیدم که امام خمینی مرجع بزرگ شیعه است، برای شناخت شیعه به مطالعه تاریخی پرداختم تا به واقعه عاشورا وجریان امام حسین (ع) رسیدم، ماجرا را به دقت خواندم ، دقت وتأمل در بخشی از واقعه عاشورا تغییر شگرفی در من ایجاد کرد، وآن ماجرایی است که امام حسین (ع) فرزند کوچک خود را –علی اصغر- به دست گرفت ودر حال سخن با مردم بود که تیری به گلوی این فرزند خردسال اصابت کرد، آنجا امام حسین (ع) قطرات خون گلوی او را جمع وبه سوی آسمان پرتاب کرد که قطره ای از آن به زمین برنگشت، شگفتی من از این ماجرا باعث اسلام آوردن وشیعه شدن من گردید، این چه خونی بود که پرتاب شد و برنگشت؟!! بله، واقعه عظیم عاشورا در جذب دلها ظرفیت بسیار دارد، ومی تواند جامعه بشری را متحول سازد, و ما این ظرفیت را نشناخته و از آن نتوانسته ایم بهره بگیریم.

شبستان اندیشه: استاد، بسیار سپاسگزاریم که وقت شریفتان را در اختیار گذاشتید.

استاد پورامینی: من هم از شما وهمکارانتان سپاسگزارم.

شبستان اندیشه شماره 15 با انجام اصلاحات 


89/9/29
8:42 عصر

دستاورد قیام عاشورا

بدست دست نوشت در دسته عاشورا

پی‌ریزی چهارچوب مبانی فکری اسلام؛ ارزنده‌ترین دستاورد قیام عاشورا

گروه اندیشه: مدرس و محقق حوزه علمیه قم معتقد است، فرهنگ عاشورا ابعاد مختلفی دارد، اما یکی از مهم‌ترین این اهداف، قراردادن چهارچوب صحیحی برای مبانی فکری مسلمانان‌ بود؛ واقعه عاشورا با شاخصه‌هایش باعث شد که در طول تاریخ تمیز روشنی بین حق و باطل ایجاد شود.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد امین پورامینی، مدرس و محقق حوزه علمیه قم

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد امین پورامینی، مدرس و محقق حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، با تبیین نسبت فرهنگ عاشورا با قرآن کریم، اظهار کرد: ظرفیت عاشورا یک ظرفیت وسیع و همه‌جانبه است. ما تجلی کامل قرآن‌کریم را در روز عاشورا می‌بینیم و به طور کلی هدف سیدالشهداء(ع)، در کربلا تبلیغ قرآن است. امام حسین‌(ع) علت قیام خود را دورشدن جامعه از قرآن‌کریم می‌دانست.

وی ادامه داد: کسانی‌که به عنوان حکومت بنی‌امیه سر کار بودند، تنها نظر ظاهری به قرآن داشتند بدون این‌که به محتوای قرآن‌کریم توجهی کنند. برای مثال معاویه اعتراض رسمی خود را نسبت به تفسیر قرآن ابن عباس اعلام کرد و او را از تفسیر نهی کرد. معاویه در جواب پرسش ابن عباس که آیا قرآن را بخوانیم و نفهمیم؟ گفت: بله صرفا به تلاوت قرآن اکتفا کنید.

این محقق و پژوهشگر با اشاره به فضای منحرف زمان امام حسین(ع) بیان کرد: سیاستی از اواخر زندگانی رسول خدا عنوان کرد  که تنها قرآن برای حکومت و سعادت مردم کافی است. آن‌ها سپس به این رسیدند که صرفا تلاوت قرآن، بدون این‌که درایت و فهمی در آن باشد، کافی است؛ زیرا آن‌ها از این نکته غافل نبودند که فهم قرآن مستلزم اطاعت از پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) هم هست واین با منافعشان سازگاری ندارد.

وی ادامه داد: آنچه در کربلا اتفاق افتاد، در واقع جنگ با قرآن بود؛ امام حسین(ع) به عنوان قرآن ناطق مورد هجوم بنی امیه قرار گرفت و با شهادت خود زمینه را برای احیای قرآن فراهم کرد. قرآنی که در آن بشریت به نقطه کمال انسانی می‌رساند. بنابراین پیوند عمیقی بین امام حسین(ع) و قرآن کریم وجود دارد.

حجت‌الاسلام پورامینی با اشاره به شاخص‌های فرهنگ عاشورا عنوان کرد: فرهنگ عاشورا ابعاد مختلفی دارد؛ یکی از این اهداف برگرداندن جامعه اسلامی به مسیر درست و بازگردان اسلام به شالوده‌ای که رسول‌الله آن را پایه‌ریزی کرده بود، است. هدف دیگر جلوگیری از انحراف ایجاد شده، بود؛ انحرافی که از اسلام ناب محمدی(ص) جز نام چیزی به جای نگذاشته بود.

 پور امینی:
واقعه عاشورا با شاخص‌های خودش باعث شده که در طول تاریخ تمیز بین حق و باطل به خوبی نشان داده شود. به طور کلی هم ویژگی‌های جبهه حق را بیان کرد هم ویژگی‌های جبهه باطل را به تصویر کشاند

وی افزود: بُعد دیگر عاشورا قراردادن چهارچوب صحیحی برای مبانی فکری مسلمانان‌ بود؛ مبنایی که نمونه بارز آن امر به معروف و نهی از منکر است. این مبنا در آن زمان با توجه به ظلم حاکمان به فراموشی سپرده شده بود؛ به همین دلیل حضرت(ع) فرمود: هدف من ایجاد اصلاح در جامعه اسلامی است. امام حسین(ع) و یارانش با عاشورای حسینی خود باعث شدند که مسیر حق از مسیر باطل تمیز داده شود.

این محقق ادامه داد: واقعه عاشورا با شاخص‌های خودش باعث شده که در طول تاریخ تمیز بین حق و باطل به‌خوبی نشان داده شود. به طور کلی هم ویژگی‌های جبهه حق را بیان کرد، هم ویژگی‌های جبهه باطل را به تصویر کشاند. به هر جهت اگر این خون مطهر ریخته نمی‌شد دیگر از دین رسول ‌الله(ص) خبری نبود و امروز امت اسلامی وجود نداشت.

حجت‌الاسلام پورامینی با اشاره به منشاء قیام عاشورا گفت: منشاء این قیام انحراف امت اسلامی از مسیر صحیح آن بود و این انحراف از زمان به فراموش سپردن واقعه غدیر شروع شد واستمرار یافت که زمینه‌ انحراف جامعه اسلامی شد. نظام خلافتی به نظام سلطنتی تبدیل شد و در دوره یزید دشمنی با اهل بیت(ع) هم به آن اضافه شد؛ لذا سید شهداء با انحراف حاکمان از یک طرف و جهل عمومی از طرف دیگر با این ویژگی که هر دو خود را طرف‌دار اسلام می‌دانستند، به مقابله و مبارزه پرداخت. در تاریخ میخوانیم که وقتی سیدالشهداء(ع) را به شهادت رساندند تکبیر گفتند، این در حالی است آن‌ها با به شهادت رساندن امام حسین(ع)، تکبیر و تهلیل -لااله الا الله- را کشتند.

وی در پایان با تأکید به زنده‌ماندن این فرهنگ در جامعه اسلامی اظهار کرد: برای زنده ماندن این فرهنگ باید از یک طرف مبانی عاشورا را خوب تبیین کنیم و از طرف دیگر به معرفی دقیق آن بپردازیم. این کار توسط علمای اسلام به خوبی انجام شده و میشود و وظیفه ما هم این است که آنچه علما انجام داده‌اند را به‌خوبی تبلیغ کنیم و با توجه به شرایط زمانی جدید به معرفی دقیق واقعه عاشورا بپردازیم.

http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=711713 با اصلاح


89/9/27
6:9 عصر

آثار قلمی

بدست دست نوشت در دسته

حجت الاسلام و المسلمین محمد امین پورامینی در سال 1341 چشم به جهان گشود. پس از اخذ دیپلم در سال 1359 وارد حوزه علمیه قم شد. پس از طی دوره سطح، از محضر اساتید حوزه علمیه قم در دروس خارج فقه بهره ها برد.

وی علاوه بر تدریس، آثاری را به زبان عربی و فارسی منتشر کرده که عبارتند از:

1. الایام الشامیة من عمر النهضه الحسینیه

2. بقیع الغرقد فی دراسه شاملة

3. الامام جعفر الصادق رمز الحضاره الاسلامیه

4. معجم احادیث الامام المهدی (با همکاری جمعی از محققان)

5. مع الرکب الحسینی من المدینة الی المدینة (با همکاری جمعی از محققان)

6. تحقیق مقتل الامام الحسین (ع)

7. دور الزمان و المکان علی ضوء السنة و السیرة

8. صلاة التراویح

9. فقه الخلاف

10. ما بعد شهادة الحسین (ع)

11. دروس تمهیدیه فی الرجال المقارن

12. از جهاد تا شهادت در قرآن و روایات

13. اربعین حسینی

14. اسرار و معارف حج

15. حجر اسماعیل

16. فقه در عرصه زندگی

17. جلوه‌های ولایت در تفسیر کشف الاسرار

18. ضیافت الابرار


89/9/3
12:24 عصر

تبیین حدیث غدیر و وحدت مسلمانان

بدست دست نوشت در دسته غدیر

 

گفتگوی خبری - فرهنگی
شماره : 8909021465
89/09/03 - 00:09
محمدامین پورامینی در گفت‌وگو با فارس:
تبیین حدیث غدیر وحدت مسلمانان را به دنبال دارد

خبرگزاری فارس: یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم با بیان اینکه تبیین حدیث غدیر یکی از محورهای وحدت بین مسلمانان است، اظهار داشت: از آنجایی که با ختم نبوت نباید رهبری الهی قطع شود، خدای تبارک و تعالی در روز هیجده ذی‌الحجه سال دهم هجرت به پیامبر دستور داد، علی بن ابیطالب (ع) به عنوان امام تعین شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی پژوهشگر حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرنگار آئین و اندیشه باشگاه خبری فارس «توانا»، در خصوص نظر اهل سنت درباره عبارت جمله «کتاب الله و عترتی» در حدیث ثقلین گفت: علمای اهل سنت توجه بسیار ویژه به دو مجموعه کتاب حدیثی خود؛ یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم دارند، در کتاب‌ صحیح مسلم واژه عترتی ذکر شده است و عبارتی به نام سنتی به چشم نمی‌خورد. وواژه (و سنتی) در موطا مالک از ابو هریره نقل شده است وحال آنکه تکیه گاه اساسی ایشان صحیحین است که در آن واژه (وعترتی) آمده است.
وی افزود: اگر برخی از اهل تسنن به جای عترتی از سنتی استفاده کنند؛ باز در جهت معنا ضرر نمی‌رساند، هر چند که عترتی دارای پیام مستقیم است، این در حالی است که سنت به معنای گفتار؛ قول و فعل پیامبر است که به دنبال آن پیروی از اهل‌بیت(ع) لازم می‌آید.
این مؤلف دینی با اشاره به اینکه اصل انتخاب پیغمبر به اختیار مردم نبوده؛ بلکه امر الهی است، اظهار داشت: مسئله امامت نیز اینگونه است چون امامت تنها رهبری سیاسی نیست بلکه گستره وسیعی دارد که زعامت سیاسی نیز در میان آن میگنجد بنابر این خواست الهی در واقعه غدیر به‌گونه‌ای رقم خورد که رسول‌خدا (ص) در حجةالوداع قبل از اینکه مسلمانان پراکنده شوند، مردم را جمع کرد و خطبه مهم غدیر را برای مردم بیان کرد ورهبری بلا فصل امیر مؤمنان را اعلام کرد.
وی با اشاره به سخنان ثعلبی ـ یکی از علمای اهل‌سنت  و از برجستگان در تفسیر و حدیث  در خصوص این آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» معتقد است؛ وقتی این آیه نازل شد، رسول ‌خدا(ص) دست علی‌بن ابیطالب(ع) را گرفت و فرمود: من کنت مولا فهذا علی مولاه از آنجایی که پیامبر(ص) مولای ابوبکر، مولای عمر و مولای بقیه صحابه بوده است، پس علی بن ابیطالب(ع) هم مولا وامام همه ایشان می‌شود. واین نتیجه گیری جالب و بحق ثعلبی است.
پورامینی در رابطه چرایی معرفی امام علی (ع) به عنوان وصی بلافصل توسط پیامبر(ص) گفت: هرچند که در غدیر واقعه تاریخی مهمی روی داد، ولی باید توجه کرد که پیغمبر یک سخن از خودش نمی‌گوید و سخنان ایشان با دستور و صلاح‌دید الهی است.
این پژوهشگر حوزه گفت: از آنجایی که با ختم نبوت نباید رهبری الهی قطع شود، خدای تبارک و تعالی در روز هیجده ذی‌الحجه سال دهم هجرت به پیامبر دستور داد، علی بن ابیطالب (ع) به عنوان امام (ع) تعین شود.
وی در خصوص معنای لغوی «مولا» در حدیث «من کنت مولا فهذا علی مولاه» ابراز داشت: برای کلمه «مولا» تقریباً ده معنا مطرح می‌شود که شیعه و سنی در خصوص این حدیث هفت مورد را قبول نمی‌کند، که در سه معنای یاور، دوستدار، صاحب اختیار (ولی امر و امام)  جای نزاع باقی مانده‌است که باصطلاح ما مشترک در سه معنی میشود و برای تعیین معنای مقصود باید سراغ قرینه و شواهد رفت که قرائن وشواهد متعددی گواه بر آن دارند که مراد از لفظ مولی همان صاحب اختیار بودن است که از آن امامت و خلافت و زعامت پس از رسول خدا (ص) فهمیده می شود.
این مؤلف دینی با اشاره به اینکه هیچ کس اصل روایات «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را منکر نشده‌است و با وجود 120 هزار نفر جمعیت در روز روشن جایی برای انکار باقی نمی‌ماند، خاطرنشان کرد: متاسفانه مشکل در تفسیر کلام پیغمبر است، اگر در شرایط عادی مثلاً در شهر مدینه یا در حضور چند تن از اصحاب این صحبت بیان می‌شد، آنگاه می‌توان برداشت کرد؛ منظور پیامبر دوست داشتن علی(ع) است.
وی با تاکید بر اینکه با مطالعه میدانی، حضور 120 هزار نفر جمعیت و جمع کردن جمعیت حجاج در هوای گرم سزمین «خم» معلوم می‌شود که این قضیه فراتر از دوستی است، ادامه داد: لحن خود آیه «َ یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»؛ «پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‏دارد آرى خدا گروه کافران را هدایت نمى‏کند.» (مائده/67) تند است و از آنجایی که رسول‌خدا (ص) خدا نگران اختلاف بین مردم بود، خداوند ضمانت داد که لازم نیست نگران باشی.
پورامینی با بیان اینکه تبیین حدیث غدیر یکی از محورهای وحدت بین مسلمانان است، اظهار داشت:آیاتی زیادی در مورد منزلت حضرت امیر(ع) وجود دارد، که مرحوم سیدهاشم بحرانی ودیگران در این موضوع کتاب نوشته اند. وی افزود در روایات ما آمده است:  هر جا که آیه‌ای با«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ» را مشاهده می‌کنید مصداق اتم آن امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع)است.
انتهای پیام/

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8909021465 با انجام اصلاحات


89/9/3
11:50 صبح

اهل بیت محور وحدت عملی جهان اسلام

بدست دست نوشت در دسته اهل بیت

IRNA   
کد خبر: 30073485          (1448032)            تاریخ انتشار: 1389/08/23 - 12:35
 
استاد حوزه علمیه قم:
اهل بیت باید محور وحدت عملی جهان اسلام قرار گیرند
 
بوشهر- استاد حوزه علمیه قم گفت: با اثبات مرجعیت علمی اهل بیت (ع) براساس حدیث ثقلین که همه بر متواتر بودن آن اتفاق نظر دارند، مسلمانان باید اهل بیت را محور وحدت قرار دهند.
 

حجت الاسلام محمد امین پورامینی روز یکشنبه در همایش ملی معرفی و شناخت امام محمد باقر(ع) در بوشهر افزود: اکثریت برادران اهل سنت به اهل بیت پیامبر(ص) عشق می ورزند و بسیاری از ائمه ومشایخ اهل سنت در مکتب اهل بیت درس خوانده اند به همین خاطر اهل بیت(ع) می توانند بهترین محور وحدت جهان اسلام قرار گیرند.
وی اضافه کرد: در میان مسلمانان تنها فرقه ضاله وهابیت با جمود فکری وتنگ نظری های خود باعث اختلاف میان مسلمانان شده اند.
این استاد حوزه افزود: این فرقه که دست پرورده استکبار است نه تنها شیعه را بلکه هیچ یک از مذاهب غیر خود را به رسمیت نمی شناسند و حتی به تکفیر مسلمانان نیز اکتفا نکردند و کار را به جایی رسانده اند که علمای آنها به راحتی فتواهایی پیرامون مباح بودن خون دیگر مسلمانان به ویژه شیعه صادر می کنند.
وی تمسک به قرآن و اهل بیت پیامبر را بهترین وسیله وحدت مسلمانان دانست وگفت: بسیاری از علمای اهل سنت و دانشمندانی چون محمد ابن طلحه شافعی، ابن طلون، ابن صباغ مالکی، ابن ابی الحدید معتزلی، سمعانی، ابن خلکان، ابن تیمیه، مزی و ذهبی در کتابهای حدیثی معتبر خود روایاتی را از اهل بیت ویا درباره فضایل آنان نقل کرده اند که می توان به کتابهای صحیح مسلم وصحیح بخاری که معتبر ترین کتب روایی اهل سنت است، اشاره کرد.
پورامینی بیان کرد:در مملکتی که مذهب رسمی، مذهب شیعه است باید برای شناخت اهل بیت ومعارف آنها تلاش بیشتری صورت گیرد.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به نسب امام محمد باقر(ع) گفت: از میان خصوصیات منحصر به فرد امام (ع) می توان به نسب ایشان اشاره کرد که هم حسنی وهم حسینی است طوری که نسب ایشان از طرف مادر به امام حسن (ع) واز طرف پدر به امام حسین (ع) می رسد.
وی افزود: امام باقر(ع) در دوران خود تنها بازمانده از حادثه کربلا و یکی از عوامل جاودانگی واقعه کربلا بودند و از ویژگی های منحصر به فرد ایشان این است که پیامبر(ص) توسط جابر بن عبدالله انصاری به وی سلام رسانده است.
. ک/2
632/

http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30073485


89/9/2
11:13 عصر

اهل بیت پیامبر محور وحدت امت اسلام

بدست دست نوشت در دسته اهل بیت، امام باقر، وحدت

 

سئوال و جواب تفصیلی - استانها
 شماره : 8908231072
89/08/23 - 15:53
استاد حوزه علمیه قم:
تلاش بیشتری برای شناخت اهل بیت (ع) در کشور صورت گیرد

خبرگزاری فارس: استاد حوزه علمیه قم گفت: در مملکتی که مذهب رسمی، مذهب شیعه است باید برای شناخت اهل بیت (ع) و معارف آنها تلاش بیشتری صورت گیرد.

به گزارش خبرگزاری فارس از بوشهر، حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی ظهر امروز در همایش ملی معرفی و شناخت امام محمد باقر(ع) در بوشهر با اشاره به نسب امام محمد باقر(ع) اظهار داشت: از میان ویژگی‌های منحصر به فرد امام (ع) می‌توان به نسب ایشان اشاره کرد که هم حسنی وهم حسینی است طوری که نسب ایشان از طرف مادر به امام حسن (ع) و از طرف پدر به امام حسین (ع) می‌رسد.
وی افزود: امام باقر(ع) در دوران خود تنها بازمانده از حادثه کربلا و یکی از عوامل جاودانگی واقعه کربلا بودند و از ویژگی‌های منحصر به فرد ایشان این است که پیامبر(ص) توسط جابر بن عبدالله انصاری به وی سلام رسانده است.
استاد حوزه علمیه قم گفت: با اثبات مرجعیت علمی اهل بیت (ع) براساس حدیث ثقلین که همه بر متواتر بودن آن اتفاق نظر دارند، مسلمانان باید اهل بیت را محور وحدت قرار دهند.
پورامینی اظهار داشت: اکثریت برادران اهل سنت به اهل بیت پیامبر(ص) عشق می‌ورزند و بسیاری از ائمه ومشایخ اهل سنت در مکتب اهل بیت درس خوانده‌اند به همین خاطر اهل بیت(ع) می‌توانند بهترین محور وحدت جهان اسلام قرار گیرند.
وی اضافه کرد: در میان مسلمانان تنها فرقه ضاله وهابیت با جمود فکری و تنگ نظری‌های خود موجب اختلاف میان مسلمانان شده‌اند.
این استاد حوزه افزود: این فرقه که دست پرورده استکبار است نه تنها شیعه را بلکه هیچ یک از مذاهب غیر خود را به رسمیت نمی‌شناسند و حتی به تکفیر مسلمانان نیز اکتفا نکردند و کار را به جایی رسانده‌اند که علمای آنها به راحتی فتواهایی پیرامون مباح بودن خون دیگر مسلمانان به ویژه شیعه صادر می‌کنند.
وی تمسک به قرآن و اهل بیت پیامبر را بهترین وسیله وحدت مسلمانان دانست وگفت: بسیاری از علمای اهل سنت و دانشمندانی چون محمد ابن طلحه شافعی، ابن طلون، ابن صباغ مالکی، ابن ابی الحدید معتزلی، سمعانی، ابن خلکان، ابن تیمیه، مزی و ذهبی در کتاب‌های حدیثی معتبر خود روایاتی را از اهل بیت ویا درباره فضائل آنان نقل کرده‌اند که می‌توان به کتاب‌های صحیح مسلم وصحیح بخاری که معتبرترین کتب روایی اهل سنت است، اشاره کرد.
..
انتهای پیام/خ20/ح

http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8908231072

http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30073485


89/8/14
9:33 عصر

خطر تبلیغات مسیحیت

بدست دست نوشت در دسته مسیحیت

 آیت الله العظمی وحید خراسانی  در درس تفسیر خود که با حضور طلاب و روحانیان در مسجد اعظم قم برگزار شد در ادامه بحث تفسیری خود در رابطه با مسیحیت مطالبی رااینگونه فرمودند: مبنای تمام اعتقادات مسیحیان دو عهد عتیق و جدید است، البته مبنای عقاید یهود قسمت اول است اما مبنای همه دین و آیین مسیحیت مجموع دو کتاب عهد عتیق و جدید است..عمده در این کتب اناجیل اربعه است و انجیل یوحنا از بقیه در نزد آنها قوی تر است و وجه آن نیز عبارت است از اینکه یوحنا علاوه بر گرفتن کلمات مسیح از خود او به عقیده آنها صاحب مکاشفات یوحنا است.

ایشان با تاکید بر اینکه انجیلی که بر حضرت عیسی (ع) نازل شده مورد تصدیق قرآن و نزد امام زمان (عج) است تصریح کردند: بحث ما در این مقام بر سر این انجیلی است که مبنای تمام تشکیلات دو فرقه مسیحیت از کاتولیک و پروتستان بر اساس این انجیل است..در این انجیل که میزان قطعی اعتقادات است عیسی کلمه بود و کلمه نزد خدا بود، کلمه خود خدا بود، در قرآن تعبیر کلمه وجود دارد اما آن کلمه با این کلمه تفاوت دارد، در نفس کلمه تحریفی نیست بلکه تحریف در ملحقات کلمه است.. باید این آیات شریفه را با کمال دقت ملاحظه کرد و بر اساس حکمت بحث کرد و نه تعصب چون الطاف این دین در حکمت و حق استوار است و انحراف از حق نیز در هر بابی مردود و باطل است.. در خواست یهود در مقابل عیسی این بود که موسی معجزه داشت، تو معجزه ات چیست و عیسی به ایشان گفت: که موسی نان را از آسمان به شما داد، یهودیان درباره او همهمه کردند زیرا او گفت من هستم آن نان که از آسمان نازل شده است، آنها گفتند آیا این عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم پس چگونه می گوید که از آسمان نازل شده اند؟ عیسی در جواب گفت: با یکدیگر همهمه نکنید کسی نمی تواند نزد من آید مگر آنکه پدری که مرا فرستاده است او را جذب کند؛ من نان حیات هستم پدران شما در بیابان مرا بردند و خوردند این نانی است که از آسمان نازل شده تا هر کس از آن بخورد نمیرد.
..همچنان که مذهب تشیع در بین مذاهب مظلوم است این دین (اسلام) هم بین همه ادیان دنیا مظلوم است.
.. این است مسیحیت پاپ و تشکیلاتی که در دنیا سرباز کرده است آنوقت بی عرضگی ما است که مسیحیان در همه شهرها بساط تبلیغ دارند اینها قابل تحمل نیست.


89/8/10
6:6 عصر

حاشیه دیدار رهبری با خانواده شهید در قم

بدست دست نوشت در دسته آیت الله خامنه ای

وارد خانه که می‌شویم، همان‌جا جلوی در اتاق خشکمان می‌زند؛ همه‌مان. یک تخت‌خواب توی اتاق و یک نفر روی آن. پدر خانواده که از 1 سال پیش بر اثر سکته مغزی به کما رفته و حالا فقط پوست و استخوانی است بر روی تخت؛ بدون ذره‌ای گوشت. این را حتی از روی پتویی که رویش انداخته‌اند هم می‌توان فهمید. صورت گودافتاده، دهان باز، چشمان فرورفته. زیاد شنیده بودم کسی مثل یک تکه گوشت روی تخت افتاده باشد، اما این پدر، حتی همان تکه گوشت را هم نداشت.

در و دیوار خانه محقر، پر است از عکس‌های جبهه و جنگ. برخلاف خانه‌های قبلی، عکس‌ها فقط مربوط به شهیدان نیست. هر عکس و کارت پستالی که به جنگ ربط داشته باشد، یا رنگ و بوی مذهبی داشته باشد، روی در و دیوار نصب شده. حتی جمله‌ای درمورد نسبت بی‌جحابی و تمدن. به قول یکی از بچه‌ها، شبیه پایگاه بسیج است این خانه. مادر به محافظ‌هایی که پرسیده‌اند امشب میهمان دارند یا نه، عکس‌های سربازان جنگ را روی دیوار نشان داده و گفته: «اینا همه مهمان مایند.»

به اعضای خانه، تازه خبر داده‌اند که میهمان‌شان رهبر است. مادر و دختر تا حالا فکر می‌کردند قرار است از بنیاد شهید بیایند. پدر هم که روی تخت است و تقریبا از همه‌جا بی‌خبر. دیروز به‌شان زنگ زده و گفته‌اند فرم دریافت یارانه‌تان با اطلاعات بنیاد شهید هم‌خوانی ندارد و فردا برای بررسی دقیق‌تر می‌آییم، خانه باشید. و حالا شنیده‌اند که مهمان‌شان رهبر است.

دو نفری به تکاپو افتاده‌اند که خانه را آماده میزبانی رهبر کنند؛ مثل خانه‌های قبلی. هرچه هم می‌گوییم نیازی به مرتب کردن خانه و پذیرایی و... نیست، قبول نمی‌کنند؛ مثل خانه‌های قبلی. به این خانواده هم گفته‌اند به کسی خبر ندهند که میزبان کی هستند؛ مثل خانه‌های قبلی. فقط فرقشان این است که اجازه دارند به برادرشان بگویند بیاید خانه. آن هم به این بهانه که استاندار آمده و هیچ مردی در خانه نیست. پدر که با آن وضع، نمی‌تواند میهمان‌داری کند.

خانه کوچک، با قرارگرفتن یک تخت‌خواب برای بیمار، کوچک‌تر شده و کار برای تصویربرداری سخت‌تر. خبرنگارها یک پاشنه در بین دو اتاق را درمی‌آورند تا امکان تصویر گرفتن از اتاق دیگر وجود داشته باشد. می‌دانند که تا چند دقیقه دیگر، این اتاق دیگر جای تکان‌خوردن ندارد. می‌روند سراغ پاشنه دیگر در که جلویشان را می‌گیرم. حسابی دارند خانه را به هم می‌ریزند.

صدای زنگ در بلند می‌شود. پیرزنی پشت در است. ظاهرا کار هرشب‌اش است که می‌آید اینجا برای شب‌نشینی. خودش هم مادر شهید است، پس چه هم‌صحبتی بهتر از یک مادر شهید دیگر. چاره‌ای نیست. برای این که همسایه‌های دیگر نفهمند، راهش می‌دهند داخل. مادر دوم، بی‌خبر از همه‌جا، با چادر رنگی‌اش می‌نشیند توی اتاق دیگر. لابد کلی هم تعجب کرده که چرا امشب این خانواده این‌همه مهمان دارد.

تا رهبر بیاید، سعی می‌کنم اطلاعاتی از خانواده کسب کنم. اصالتا شوشتری هستند و خودشان ساکن آبادان بوده‌اند که جنگ شروع شده. لهجه غلیظ عربی دارند. مادر مرتب خاطره حصر آبادان را تعریف می‌کند که مدت‌ها توی محاصره بوده‌اند و وقتی قرار می‌شود از شهر خارج شوند، همین دخترشان، که آن موقع کلاس دوم ابتدایی بوده، از ترس نمی‌توانسته راه برود. حتی چشمش را هم باز نمی‌کرده. درک نمی‌کنم سختی این ماجرا را. اما از تکرار کردن مادر، معلوم است از بدترین خاطره‌های زمان جنگش است.

5 پسر دارد و 3 دختر. 2 پسرش که شهید شده‌اند. منصور هم که مفقودالاثر است. یعنی با برادرش اسیر شده بوده که چون برادرش مجروح بوده، می‌برندش درمانگاه و او زنده می‌ماند. اما از منصور خبری نمی‌شود. بنیاد شهید، او را شهید حساب می‌کند. اما خواهر شهید می‌گوید: «تا حالا هرکس خوابش رو دیده، شهید ندیده‌اش. گفته برمی‌گردم. حالا کی برمی‌گرده، نمی‌دونیم. با امام زمان برمی‌گرده یا... نمی‌دونیم. خدا می‌دونه.» تصویر منصور را که آرپیجی به دست گرفته، بزرگ نقاشی کرده و روی دیوار زده‌اند. می‌گویند صدایش را هم دارند روی سی‌دی. ظاهرا توی عراق مصاحبه‌ای کرده بوده که صدایش را گیر آورده‌اند. می‌خواهند سی‌دی را آماده کنند تا برای رهبر پخش کنند که می‌گوییم فرصت این کارها نیست.

دو برادری هم که زنده‌اند، مجروحند. یکی چهار بار مجروح شده. مادرش می‌گوید: «سال اولی که آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهور شده بود، چندبار رفته بیمارستان فیروزگر عیادتش. امام رضا 2 بار شفاش داده. 8سال اسیر بوده. فلج شده بود. الآن هم عصب یه دستش قطعه. نمی‌تونه چیز سنگین بلند کنه.» عکسی از این برادر، همراه سه اسیر دیگر در اردوگاه عراق روی دیوار نصب شده. این همان برادری است که در راه آمدن به اینجاست.

برادر دیگر هم مجروح است. موجی شده، مثل مادرش. الآن در آبادان است. اما پرونده جانبازی ندارد. «هر کس بستری نشده، جزو آدم حساب نمی‌شه.» این را مادری می‌گوید که سه پسرش شهید، دو تایشان مجروح و خود و همسرش هم مجروح جنگ هستند. اما فقط یک پسرش پرونده جانبازی دارد؛ بقیه نه.

مادر هم که شیمیایی شده. توی درگیری جمعه خونین عربستان هم مجروح شده. اما او هم پرونده ندارد. توی جنگ هم، دکتر گفته بیماری‌اش خوب نمی‌شود، چون مدام می‌رفته به مناطق جنگی. تا کمی بهتر می‌شده، راه می‌افتاده به سمت اهواز و آبادان. و دوباره بیماری عود می‌کرده به خاطر سروصدای بمب و خمپاره.

سروصدای بی‌سیم و کدهای ردوبدل شده، نشان می‌دهد که رهبر آمده. مادر هم متوجه می‌شود. می‌خواهد برود دم در برای استقبال. اما راهروی خانه آنقدر باریک است که محافظ‌ها اجازه نمی‌دهند. ناچار می‌آید توی اتاق. رهبر را که می‌بیند، دیگر از آن مادر صبور و شوخ‌طبع خبری نیست. می‌زند زیر گریه: «اللهم صل علی محمد و آل محمد. آقا بذار دورت بگردم.» و می‌گردد دور رهبر. رهبر چشمش می‌افتد به تخت: «ایشون به هوش‌اند؟» مادر جواب می‌دهد که فقط درک می‌کند، اما هیچ حسی ندارد. رهبر چند بار با صدای بلند سلام می‌کند و بعد: «خدا ان‌شاءالله شما رو حفظ کنه. شما رو نگه داره. اجرتان بده. شهدای شما رو با پیغمبر محشور کنه.» و مادر نیز به همسرش توضیح می‌دهد: «حاجی پاشو. آقا اومده.» و به رهبر می‌گوید: «به خونه شهدا خوش اومدین»

مادر دوم تازه فهمیده میهمان کیست. جلو می‌آید و می‌زند زیر گریه: «حاج‌آقا. من پسرم قطع نخاع بود. چهار سال. بعد شهید شد.» همه میهمان‌ها اشک می‌ریزند.

رهبر می‌نشیند روی صندلی و می‌خواهد احوال‌پرسی کند. اما مادر فرصت نمی‌دهد و شروع می‌کند به گله‌گذاری: «آقا! انقدر غم خوردم. انقدر غصه خوردم. به خدا. حالم خیلی بد شده بود.» رهبر می‌گوید چرا؟ «دیروز صبح زنگ زدم دفترتون. گفتم مسوول این برنامه که من رو از دیدن آقا محروم کرده، خدا زجرش بده.» توی همان حال، همه می‌زنند زیر خنده، حتی رهبر. رهبر علت را می‌پرسد. «گفتم برای این که حق من این نبود. من با این وضع نمی‌تونم بیام دیدار آقا. 1ساله حتی آقا رو تو تلویزیون هم ندیدم.» و می‌گوید که مریض شده و همسایه‌ها دنبال ماجرا بوده‌اند که رهبر بیاید خانه‌شان.

قبل از آمدن رهبر برایم تعریف کرده بود. چهارشنبه هفته پیش یک نفر به آنها خبر داده که رهبر فردا می‌آید خانه‌تان. معلوم نیست از کجا این حرف را زده بوده. این خانواده اصلا توی برنامه هفته پیش نبود. به هرحال، همه خانواده آماده بوده‌اند، اما حجت‌الاسلام رحیمیان می‌آید. مادر خیلی ناراحت می‌شود. به رحیمیان می‌گوید من با شما کاری ندارم. من می‌خواهم رهبر را ببینم. و از همان موقع مریض می‌شود. هم شیمیایی‌اش و هم موجی بودنش عود می‌کند. نامه می‌نویسد برای رهبر. به قول دخترش: «مثل بچه‌ها دنبال آقا می‌گشت.»

رهبر می‌گوید نامه را دیده که شعری داشته. بعد می‌گوید: «این رو به شما بگم. من امشب بنا نبود قم بمونم. فقط به خاطر شما موندم. البته خونه 2شهید دیگه هم رفتیم. اما من به خاطر شما موندم. برای این که بتونم شما رو ببینم» شعرش را قبل از آمدن رهبر برایم خوانده ‌بود. 2بیت شعر که روی یک کاغذ چندسانتی و با مدادرنگی نوشته بود و فرستاده بود دفتر رهبری؛ توی همان حالت موجی بودنش. و حال همان تکه کاغذ، سفر رهبر را یک روز طولانی‌تر کرده بود:

«آرزو داشتم که به دیدارم بیایی

هم به دیدار من و هم شوی بیمارم بیایی

بیش یک سال است که شویم هم‌نشین تخت‌خواب است

حق من این بود به دیدار دل زارم بیایی»

کار رهبر، من را یاد خاطره‌ای از امام خمینی می‌اندازد. فکر کنم همین حجت‌الاسلام رحیمیان تعریف می‌کند که نامه‌ای دادیم به امام. مادر شهیدی نوشته بوده که به تهران آمده برای دیدار امام. اما موفق به دیدار نشده. امام هم زیر نامه می‌نویسد: «تا این مادر شهید را به دیدار من نیاورید، هیچ‌کس را ملاقات نمی‌کنم.»

مادر ادامه می‌دهد: «به بی‌بی، حضرت معصومه گفتم بی‌بی‌جان! این عزیزت‌رو خودت بفرست خونه‌مون. قسمش دادم توروخدا آقا رو بفرست.» و رهبر می‌گوید: «همون‌ها فرستادن دیگه. همون‌ها زدن پس گردن‌مون»

فرصت می‌شود که رهبر حالی از پسرها بپرسد که مادر دوم به نفس‌نفس می‌افتد از زور گریه. مادر اول می‌گوید: «حالا نمیر تا آقا رو ببینی.» بازهم وسط گریه، همه می‌زنند زیر خنده.

مادر از فرزندانش می‌گوید که فرزند بزرگتر در خرداد همان سال جنگ دیپلم گرفته بوده و همان سال شهید شد. دیگری دوم دبیرستان بود که سال 60 شهید شد. فرزند دیگر، با آن یکی که 4 بار مجروح شده، اسیر شد. و این‌طور بقیه ماجرا را تعریف می‌کند: «اون که مجروح بود، قسمت شد که دیگه نمیره. بردن بیمارستان درمونش کردن. اما این یکی رفت... که هنوز داره میره. الحمدلله» و آن فرزندی که هنوز داره می‌ره، همان فرزند مفقودالاثر است که هنوز مادرش چشم‌به‌راه است، بلکه دیگر نرود و برگردد.

رهبر، خانواده را دعا می‌کند: «خداوند ان‌شاءالله که دل شما رو شاد کنه. چشم شما رو روشن کنه با خبرهای خوب؛ با حوادث خوب؛ با اجر بزرگ.»

مادر ادامه می‌دهد: «الحمدلله. شکر. ما همیشه دل‌مون قرصه که می‌تونیم دعا کنیم. خدا که زبون‌مون رو ازمون نگرفته. اگه کسی بدی کرد، دعای خوب می‌کنیم که خدایا کار بهتری گیرش بیاد که از این محل بره. اگه کسی کم‌کاری کرد، دعا می‌کنیم خدایا کار بهتری بهش بده که دل بکنه و از این کار بره...»

مادر دارد از دعاهایش می‌گوید که پسرش با همسر و فرزندانش می‌رسند؛ یک دختر و پسر نوجوان. هنوز خبر ندارند میهمان کیست حتی محافظ‌ها که بازرسی‌شان کرده‌اند، ماجرا را نگفته‌اند. از در اتاق که وارد می‌شوند، خشک‌شان می‌زند. پدر همان‌جا می‌نشیند و زارزار می‌زند زیر گریه. وضع پدر که این باشد، وضع همسر و فرزندان معلوم است.

مادر حرفش را ادامه می‌دهد: «کسی هم که خوب کار می‌کنه، می‌گیم خدا کنه بمونه. مثل حاج‌آقا احمدی‌نژاد. می‌گیم خدا کنه این مدتی که مونده، انقدر طولانی بشه تا بتونه همه کارایی که لازمه انجام بده.»

و رهبر حرف مادر شهید را کامل می‌کند: «خدا ان‌شاءالله این دعاهای شما رو مستجاب کنه. دل شما ها رو شاد کنه. ما رو هم از فیوضات و برکات این خانواده نورانی شما بهره‌مند کنه.» و بعد از مادر می‌خواهد که حاضرین را معرفی کند.

خواهر شهید همه اعضای خانواده را معرفی می‌کند. اما یادش رفته که خودش را معرفی کند. رهبر می‌پرسد شما دختر خانواده هستین؟ مادر تایید می‌کند و باز خاطره محاصره آبادان را تعریف می‌کند و می‌گوید: «اعصابش به هم ریخت. گفتند درمانش اینه که دیگه منطقه جنگی نبینه. الآن 40 سالشه. عصای دست من و پدرشه.»

رهبر حالی از پسر جانباز و آزاده خانواده می‌پرسد و حالی هم از عصای دست پدر و مادر. بعد هم دعایشان می‌کند.

حالا نوبت می‌رسد به مادر دوم. حالش را می‌پرسد. مادر خاطره‌ای تعریف می‌کند که انگار ماندگارترین خاطره‌اش است: «بچه‌ام قطع نخاع بود. بردنش دیدن امام. نمی‌تونست بایسته. مردم بلند شدن، اون امام رو نمی‌دید. می‌گفت بشینید من امام رو ببینم. تا این که مردم می‌شینن و پسرم می‌تونه امام رو ببینه. بعد چند وقت هم شهید شد.» این مهم‌ترین خاطره مادر از فرزندی است که بدون پدر، بزرگش کرده. و حالا حرف مهم خودش: «من همیشه دعا می‌کنم خدا دشمنای شما رو نابود کنه.» مادر اول مدام دارد خدا را شکر می‌کند.

رهبر، قرآنی می‌گیرد برای هدیه دادن. از احوال خانواده مادر می‌پرسد و جواب می‌شنود که مادر و برادرانش در شوشتر هستند. یک برادرش مجروح است. پسربرادرش کوچک بوده که موج انفجار «پرت و پلایش کرده». و ادامه می‌دهد: «اما خدا رو شکر که شما هستین. خوبا هستن. خدا خوبا رو زیاد کنه. بدا رو هم خوب کنه. اگه نمی‌خوان خوب بشن هم، نیست‌شون کنه... که یه خورده مملکت خلوت شه» باز هم همه می‌زنند زیر خنده. پیرزن اجازه نمی‌دهد که فضای جلسه سنگین شود. هر از گاهی با حرفی، جمعیت را می‌خنداند.

دختر، دیگر دلش طاقت نمی‌آورد. حرفش را می‌زند: «مادرم هم، بنده‌خدا خودش هم جانباز شیمیاییه. حتی یه دفعه هم تو کتک‌کاری‌های مکه تو سال 66 هم مجروح شده. اما متاسفانه اینا هیچ‌کدومشون پرونده ندارن. وقتی بهشون می‌گیم، می‌گن افتخار کنید مادر شهیدید. حتما می‌خواید حقوق جانبازی بگیرید؟»

رهبر را این‌طور ندیده بودم تا حالا. سرخ می‌شود. نه از بغض کردن. انگار از شرمندگی است. چندبار لبش را می‌گزد تا برخودش مسلط شود. نگاهی به زریبافان می‌اندازد، با همان خشم. انگار دنبال راهی می‌گردد تا از زیر این بار سنگین خلاص شود، بدون آن که بی‌احترامی به کسی کرده باشد: «هرکس این حرف رو زده، آدم بی‌ادبی بوده.» و بعد راهی پیدا می‌کند برای آرام کردن خانواده: «اما الآن الحمدلله رئیس بنیاد شهید، یک مرد مومن صالح عاشق خانواده شهداست. و اون آقا ایشونه. این آقا که اینجا نشسته» و به زریبافان اشاره می‌کند. زریبافان که همین‌جوری سرخ است، سرخ‌تر می‌شود.
http://www.tabnak.ir/fa/news/128361


89/7/24
3:49 عصر

ترسیم سلوک اجتماعی در صحیفه سجادیه

بدست دست نوشت در دسته صحیفه سجادیه

واکاوی دعا در آیات و روایات/84
ترسیم سلوک اجتماعی شیعه در دعای مکارم الاخلاق

گروه اندیشه: حجت‌الاسلام «پورامینی» با تأکید بر این ‌که صحیفه سجادیه کتاب تک‌بعدی نیست، بیان کرد: در این کتاب مباحث تربیتی و پرورشی فراوانی همچون تأکید بر جایگاه والدین، دعا برای دوستان و همسایگان و کیفیت سلوک اجتماعی، مخصوصا در دعای مکارم‌الاخلاق، مطرح شده است.

حجت‌الاسلام و المسلمین «محمدامین پورامینی»، مدرس حوزه علمیه قم، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، ضمن تأکید بر این ‌که در این کتاب امام سجاد(ع) یک پیام جهانی را به همه جهانیان داده و وظیفه ماست که این پیام را به گوش همه برسانیم، تصریح کرد: آنچه حضرت(ع) در قالب دعا بیان کرده است، با توجه به کلام پرمعنای این کتاب، تنها مناجات نیست؛ بلکه یک‌سری از مطالب را با تکیه به مسائل فردی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و تربیتی وحتی دشمن‌شناسی بیان کرده‌اند.

وی در خصوص این موضوع که چرا امام(ع) دعا را به عنوان روش خود قرار داده، اظهار کرد: چون امام(ع) در ظرف مکانی خاصی قرار داشتند، از این شیوه استفاده کردند؛ در حالی که خود دعا فی‌نفسه خودش مطلوب است و زبانی است که همه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از آن استفاده کرده‌اند؛ اما امام سجاد(ع) از آن بیشترین استفاده را داشته‌اند، زیرا تنها وسیله‌ ارتباط جمعی امام با شیعیان بود.

پورامینی در مورد ویژگی‌های دعا در نزد امام سجاد(ع)، بیان کرد: صحیفه سجادیه شامل تمامی ادعیه امام زین العابدین (ع) نیست، از آن امام(ع) باز هم دعاهای دیگر  نقل شده است؛ لذا این کتاب معروف صحیفه سجادیه در واقع گلچینی از ادعیه امام(ع) است. وبعدها عده ای از علمای اسلام با گردآوری بقیه دعاهای حضرت آن صحیفه را تکمیل کرده‌اند؛ مثلا از مرحوم «شیخ حرّ عاملی»، از بزرگان شیعه و صاحب کتاب وسائل الشیعه، یک صحیفه دوم داریم که مانند صحیفه اول شامل دعاهای آن حضرت است و  دعاهایی که در کتاب اول نیست، وی در این کتاب آورده است. «میرزا عبدالله افندی» هم یک صحیفه سوم دارد.

وی در ادامه افزود: همچنین مرحوم «آقا میرزاحسین نوری طبرسی»، صاحب کتاب مستدرک الوسائل، هم صحیفه چهارم دارد. آیت‌الله «سید محسن‌امین عاملی» از علمای لبنان وصحب اعیان الشیعه نیز صحیفه پنجم دارد و مرحوم «ملاصالح مازندرانی» صحیفه ششم دارد. این بزرگواران زحمت کشیده‌اند و ادعیه‌ای که در کتاب صحیفه سجادیه معروف نبوده است در کتاب‌های خودشان آورده‌اند. اخیرا همه این‌ها را زیر نظر آیت‌الله «سیدمحمدباقر موحد ابطحی» جمع کرده‌‌اند که تحت عنوان «الصحیفة السجادیة الجامعه» منتشر شده است.

مدرس حوزه علیمه قم در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان ویژگی‌های این کتاب را صرفا در دعا منحصر کرد، عنوان کرد: این کتاب، کتاب تک بعدی نیست؛ ابعاد مختلف دارد؛ می‌توان گفت که علاوه بر بحث دعا، مناجات، تکیه بر صلوات بر محمد آل محمد(ص)، درباره مباحث تربیتی و پرورشی، بحث دعا برای پدر و مادر، تأکید حضرت برای والدین، دعای برای دوستان، دعای برای همسایه و کیفیت سلوک اجتماعی را در دعای مکارم اخلاق می‌بینیم.

وی در ادامه افزود: بحث سلوک اجتماعی در دعای مکارم الاخلاق قابل مشاهده است. امام(ع) دعا را در همه حال در همه وقت توصیه کردند؛ از جمله می‌توان از دعا در وقت صبح، دعا در وقت شب، دعا در وقت بیماری، دعا در وقت سلامتی، به وقت نماز شب، دیدن هلال ماه، در ماه رجب و شعبان، روز عرفه، در عید فطر و قربان، دعا در مکان‌های خاص در کنار کعبه، دعا در مسجد کوفه، دعای برای فرزند، دعا برای مرزبانان و غیره. در حالی که آن زمان حکام بنی امیه بودند و دشمن امام(ع) بودند، اما امام برای مرزبانان دعا می‌کردند. یا می‌توان از دعای رفع دشمنان، دعا برای روزی، دعا برای یاد مرگ نام برد.

پورامینی با تأکید بر این امر که ادعیه حضرت امام زین العابدین (ع) در میان اهل سنت هم جایگاه خاص خود را دارد، تصریح کرد: از اهل سنت کسانی هستند که برخی را طواف می‌دهند و برای آن‌ها دعاهایی می‌خوانند که با کمی دقت متوجه می‌شویم که دعای امام سجاد (ع) را می‌خوانند و در حالی که خودشان چه بسا ندانند که این دعاها از امام سجاد(ع) است. اشعاری که این‌ها در حال طواف دادن می‌خوانند مربوط به حضرت امام زین‌العابدین(ع) است که در کنار کعبه و در حجر اسماعیل فرموده‌اند.

وی در مورد تجلی بینش سیاسی اجتماعی در دعاهای صحیفه سجادیه  بیان کرد: امام سجاد(ع)، همان‌طور که گفته شد، در مورد دشمن‌شناسی در این کتاب تکیه دارند. ایشان در رابطه دشمن‌شناسی، افرادی را از دشمنان نام می‌برد که می‌توان از دعا بر علیه بنی‌امیه و اهل شام، دعا بر علیه حرمله و عبیدالله ابن زیاد نام برد که حضرت این افراد را در ضمن دعا نفرین نموده است.

مدرس حوزه علمیه ضمن تأکید بر این‌ که ائمه(ع) قرآن ناطق هستند، گفت: ائمه(ع) خود قرآن ناطق بوده و در واقع آن بزرگواران تجسم قرآنند، علاوه بر اتصال خاصی که ائمه اطهار(ع) با خداوند داشته‌اند که به هنگام امامت به آن‌ها داده شده است. از طرفی هنگام رسیدن به امامت یک فیض خاص به قلب امام(ع) جاری می‌شود؛ چون امام حجت خداست؛ بنابراین ارتباط امام(ع) با قرآن ارتباط خاصی است و با دیگر ارتباطی که دیگران با قرآن دارند، متفاوت است. در واقع ائمه معصومین(ع) هر آنچه را که بیان می‌کنند، از قرآن ریشه گرفته وبه قرآن ختم می‌شود وبا آن کاملا هماهنگ است.

پورامینی در پایان اظهار کرد: وجود ائمه(ع) متصل به وجود قرآن است، اخلاق آن‌ها اخلاق قرآنی است و منبع آن‌ها الهی است و با توجه به آن اتصال الهی، این ادعیه از زبان این بزرگوار جاری شده است که از زبان احدی جز ایشان قابل انشاء نیست؛ دعای کمیل هم به همین ترتیب بوده است. محتوای قرآنی در قالب دعا از زبان امام(ع) انشاء و تدوین شده است.

http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=675625 (با اصلاح)


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >