سفارش تبلیغ
صبا ویژن

94/6/29
1:5 عصر

شرافت « ذی الحجه » به خاطر حج و ولایت امیرالمؤمنین (ع) است

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، ولایت، آیه وواعدنا، ذی الحجه

شرافت « ذی الحجه » به خاطر حج و ولایت امیرالمؤمنین (ع) است
گروه معارف/ طیبه اشرفی - ماه های قمری به تناسب مناسبتهایی که در خود جای داده اند، اعمال مستحبی دارند که زمینه بهره مندی هر چه بیشتر از آنها را فراهم می کند.

از جمله ماه‌های با فضیلت «ذی الحجه» است که در کنار مناسک حج ویژه حجاج، برای آنها که توفیق این فریضه را نیافته اند مستحباتی دارد تا به قدر وُسع از این موسم توشه برگیرند؛ همچون نماز مشهور به «وَ واعدنا موسی...»؛ از این رو در گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد حوزه و پژوهشگر و مؤلف کتاب در باره  سیره معصومین(ع) درباره فلسفه این نماز، برکات و نیز معانی نهفته در آن به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید:

 

 برای ماه ذی الحجه و استفاده از برکات آن اعمال گوناگون اعم از روزه و نماز مستحبی مورد توصیه و تأکید است، در این میان نمازی برای دهه نخست این ماه سفارش شده، کیفیت این نماز چیست و چه آثار و برکاتی دارد؟

- بله، نمازی دو رکعتی برای دهه نخست این ماه سفارش شده که در هر رکعت پس از حمد و سوره  آیه 142 سوره مبارکه اعراف (و واعدنا موسی ثلاثین لیله...) خوانده می شود. 

ریشه استحباب این عمل به روایتی برمی گردد که در اقبال الاعمال سیدبن طاووس آمده و بعد به وسایل الشیعه، بحارالانوار و مفاتیح الجنان و ... منتقل شده است؛ طبق نقل اگر کسی مقید باشد در دهه نخست ذی الحجه این نماز را با این کیفیت بین دو نماز مغرب و عشا بخواند خداوند متعال ثواب حج را به وی می دهد، حتی اگر موفق به حج نگردد. این یعنی خداوند راه های میانبر را برای کسانی که به دلایلی همچون محدودیتهای اعزام یا عدم مستطیع بودن توان حج را ?نداشته اند در نظر گرفته تا آنها نیز از برکات و توفیق حج بهره مند شوند.

وقتی این نماز خوانده می شود، در حقیقت نمازگزار را به فضای حج می برد، زیرا افراد و جامعه در این ایام به واسطه سفر حجاج، در فضای عطرآگین حج قرار گرفته اند و چون خود توفیق آن را نیافته اند می توانند با این نماز ثواب حج را کسب کنند.

باید توجه داشت حج فریضه ای عجیب و عصاره تمامی عبادات است و دریچه ای خاص را جانب عبد به سوی معبود می گشاید، پس آنان که توفیقش را نیافته اند با نماز دهه نخست ذی الحجه از کاروان حاجیان جا? نمی مانند.

  خواندن این نماز با تأکید بر آیه 142 سوره مبارکه اعراف در دهه نخست ذی الحجه چه مناسبتی دارد و فلسفه سفارش به آن چیست؟

- باید توجه داشت این آیه شریفه به میقات حضرت موسی(ع) اشاره دارد که بر اساس این آیه خداوند می فرماید: «و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و [کار آنان را] اصلاح کن و راه فسادگران را پیروى مکن.»

نکته مهم این است که بر برخی روایات وعده خداوند با حضرت موسی(ع) در میقات 30 شب و در ماه ذی القعده بود که پس 10 شب دیگر از ذی الحجه، بر آن افزوده شد؛ جالب آنکه این وعده 40 شبی خداوند با حضرت موسی(ع) در آیه 51 سوره مبارکه بقره نیز بیان شده است.

نکته مهم آنکه این افزوده شدن 10 شب به وعده 30 روزه قبلی خداوند با حضرت موسی(ع) سنگ محکی است برای آزمایش وغربال شدن مردم، یعنی اگر قرار بود از ابتدا 40 شب باشد، مردم برای دیدن نتیجه صبر می کردند، اما وقتی 10 شب به 30 شب افزوده شد، آنهایی که ایمانشان محکم نبود لب به اعتراض گشودند و این زمینه انحراف آنها را فراهم کرد، زیرا عده ای ثابت قدم و دارای ایمان استوار بودند و عده زیادی سست باور!

شیخ کلینی در کافی، جلد یک، صفحه 368 روایتی را بیان کرده: «که نباید زمان ظهور را مشخص کرد.»

وی آورده: فضیل بن یسار از امام باقر (ع) پرسید: آیا وقت این امر (ظهور) مشخص است؟

حضرت(ع) سه بار فرمود: «آنها که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند». سپس فرمود: «وقتی حضرت موسی(ع) به میقات حرکت کرد و 10 روز بر آن افزوده شد، عده ای گفتند موسی خلاف وعده عمل کرد و کردند آنچه را که نباید می کردند» گوساله پرست شدند و سراغ سامری رفتند و این نکته بسیار مهمی است که ما که در دوره غیبت حضرت حجت(عج) بسر می بریم بر باور دینی وعقیدتی خود محکم واستوار باقی بمانیم.

 

 جز این معنای مستتر در آیه «وَ واعدنا...» چه رهیافت دیگری از آن با خواندن نماز دهه نخست ذی الحجه می توان دریافت کرد؟ آیا معنایی عظیم تر در آن نهفته است که باید استخراج و تبیین شود؟

- بله، مسأله دیگر در این آیه و نماز موضوع ولایت و جانشینی است، چنانکه حضرت موسی(ع) به برادرش هارون گفت: «جانشین من باش در قومم».

و جالب آنکه در هجدهم ماه ذی الحجه ما مسأله وصایت و جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص) توسط امیرمومنان(ع) را داریم.

نکته مهم آن است که حضرت موسی(ع) برای غیبت 30 تا 40 روزه خود، قومش را بدون رهبر رها نکرد و جانشینی بر آنها گمارد، پس چگونه می توان انتظار داشت پیامبر اکرم(ص) با آن درجه، امت را پس از خود بدون امام و پیشوا رها کرده و وصی و ولی را مشخص نکرده باشد.

باید توجه داشت نسبت به جانشینی حضرت امیر(ع) دو رویکرد مطرح است: یکی نظر شیعه مبنی بر ولایت ایشان با خواست و دستور خدا که در «غدیر» رخ داد و نظر دیگر عدم تعیین جانشین توسط پیامبر(ص) که در واقع این نظر خواسته یا نخواسته، دانسته یا ندانسته توهین نسبت به ساحت مقدس آن حضرت(ص) است.

به تصریح تاریخ، پیامبر(ص) در غزوه تبوک حضرت امیر(ع) را جانشین خود قرار دادند و وقتی امیرمومنان(ع) علت را جویا شدند، پیامبر(ص) ماجرای هارون و جانشینی موسی(ع) را بیان کرده و فرمودند: «نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسی است، با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد بود.»؛ از این روایت به عنوان حدیث منزله یاد می شود که در کتابهای صحیح شیعه و سنی نقل شده است. آیا پیامبری که برای چند روز سفر یا جنگ، جانشینی را برای خود معین می نمود، برای پس از خود امت را بدون جانشین رها می نماید؟ کدام عقل سلیم این را ?می پذیرد؟ از این رو و طبق موازین عقلی? می توان نتیجه گرفت رها کردن امت بدون امام و ولی از جانب شخصی همچون رسول خدا(ص) کاری است غیرممکن.

 بنابراین، مسأله جانشینی پیامبر(ص) به حکم عقل لازم و نیز واقعیت ثابت شده تاریخی بیانگر آن است.

 

 ممکن است پرسیده شود هارون خود پیامبر بود، پس جانشینی او معنا ندارد! چه پاسخی برای این پرسش وجود دارد؟

- بله، او پیامبر بود نه امام؛ برخی انبیا هم مقام امامت را داشتند و هم مقام نبوت همچون حضرت ابراهیم، عیسی و پیامبر اکرم(ص)، پس امامت با نبوت منافاتی ندارد و برخی پیامبر بودند، اما دارای مقام امامت نبودند.

امامت مقامی است که پس از طی مراحل رشد به دست می آید، چنانکه حضرت ابراهیم(ع) بعد از پیمودن مقامهای نبوت، رسالت  و گذر از مسیرهای سخت به آن نایل شد.

افزون بر این، در این آیه دو دستور از جانب حضرت موسی(ع) به هارون دیده می شود: نخست اصلاح کردن (اگر فسادی در بنی اسراییل وجود دارد) و دیگری پیروی نکردن از راه مفسدان، این یعنی حاکم باید هم اصلاح کننده باشد و هم راه رخنه دشمن را ببندد، چه دشمن فکری و عقیدتی (که از درون، مبانی اندیشه ای امتی را از بین می برد) و چه دشمن خارجی نظامی.  به عبارت بهتر این یک دستور حکومتی و شیوه زمامداری است، وقتی دستوری به عنوان قانون معین می شود، به گونه ای است که هر کسی باید در حد خود مراقب این دو جهت باشد.

 

 چرا ماه ذی الحجه در میان ماه های قمری شرافتی عظیم و کرامتی خاص دارد و برای آن اعمال گوناگون مورد توصیه و تاکید است؟

- ماه ذی الحجه از ماه‌های حرام است در کنار رجب، ذی القعده و محرم که شرافت خاص دار، و شرافت آن ریشه در دو امر دارد: نخست موسم حج ابراهیمی و انجام مناسک حج در سرزمین وحی با حضور حج گزارانی از تمام عالم و دیگری تکمیل دین با ولایت امیرمومنان(ع).

مهم آنکه از پرتوی وقوع جانشینی هارون برای موسی(ع) و وصایت امیرمومنان(ع) برای حضرت رسول(ص) می توان دریافت که راه و روش همه انبیا و دستورهای آنها برای هدایت و سعادت یکی است و اختلافی میان آنها از نظر هدف و برنامه وجود ندارد چنانکه حضور موسی در میقات همراه با تعیین وصایت هارون است و حضور نبی مکرم(ص) در حجه الوداع به ماجرای غدیر و جانشینی و ولایت  علی بن ابی طالب (ع) می انجامد.

کد خبر: 310701
تاریخ مخابره : 1394/6/28 - 23:14
چاپ خبر
 

94/6/24
12:54 عصر

سلاح علمی امام جواد(ع) همانند عصای موسی(ع) بود

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، امام جواد

در گفتگو با مهر مطرح شد:

سلاح علمی امام جواد(ع) همانند عصای موسی(ع) بود

شناسه خبر: 2915223 - دوشنبه 23 شهریور 1394 - 14:03

قم - یکی از اساتید حوزه علمیه قم گفت: تسلط علمی امام جواد(ع) همانند عصای موسی(ع) سحر نقشه خلفای عباسی را نابود و مدعیان دانش را به چالش کشاند.

حجت الاسلام محمدامین پورامینی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن تسلیت شهادت نهمین امام شیعیان، اظهار داشت: امام محمد جواد(ع) در زمانی زندگی می‌کردند که جامعه اسلامی شاهد فضای علمی، فرهنگی و سیاسی خاصی بود و علوم مختلف رشد کرده و در فضای علمی آن روز مطرح بود.

وی به وجود چهار مکتب مدینه، کوفه، بصره و بغداد در آن دوره اشاره کرد و ادامه داد: علوم مختلفی مانند علوم قرآنی، حدیث، فقه، کلام و حتی طب، هیئت و فلک، شیمی و فلسفه در این زمان مطرح بود و نهضت ترجمه نیز باعث دسترسی مسلمین به کتب و آراء و اندیشه دیگر بلاد شده بود و نقش مأمون عباسی در این رابطه را نمی‌توان نادیده گرفت، گرچه به نظر می‌آید که انگیزه سیاسی در ورای آن نهفته باشد.

این محقق حوزه اظهار داشت: مأمون و حاکمان پیش و پس او درصدد بودند تا به پندار واهی خود ابهت و منزلت ائمه(ع) را در نزد مردم بشکنند، ولی هر طراحی که می‌کردند نتیجه عکس می‌گرفتند و در نهایت منجر به محبوبیت بیشتر امامان(ع) می‌شد و از این رو بود که آنان سرانجام امام رضا(ع) و فرزند عزیزشان حضرت جواد الأئمه(ع) را به شهادت رساندند.

وی ادامه داد: طراحی مناظرات علمی به خصوص از سوی مأمون عباسی برای به چالش کشاندن این دو امام انجام می‌شد و پیگیری نهضت ترجمه و دریافت کتاب از کتابخانه‌های معتبر آن دوره از جمله روم و انتقال آن به سرزمین مسلمین نیز در این راستا قابل بررسی است.

حجت الاسلام پورامینی اضافه کرد: البته مأمون در نهایت خباثت خود خلیفه باسوادی بود اما علم ویژه ائمه که عنایت و تفضل خدا بود باعث عدم موفقیت خلفا در مواجهه با امامان می‌شد که امام جواد(ع) نیز در این فضا بسیار خوب درخشید.

وی گفت: سلاح علمی امام همانند عصای موسی، سحر جادوگران را باطل می‌کرد و به همین دلیل به امام رضا(ع) لقب عالم آل محمد(ص) داده بودند.

استاد حوزه علمیه قم، ایجاد برخی مباحث علمی همچون مسئله خلق قرآن را یکی از شگردهای مأمون برای مشغول ساختن مردم و برخورد با مخالفان خویش عنوان کرد.

وی افزود: دستگاه خلافت مبتلا به فساد گوناگونی از درون شده بود، به‌گونه‌ای که خلفا و افراد رده بالای حکومتی مشغول خوشگذرانی، عیاشی، غارت اموال عمومی، شطرنج‌بازی، قماربازی، سگ بازی، میمون بازی، شهوت‌پرستی، بودند و در سطح جامعه با طرح برخی مسائل علمی آنان را به خود مشغول می‌ساختند و مخالفان خود را و بخصوص علویان و پیروان امامان(ع) را زندان، شکنجه و به شهادت می‌رساندند، به‌گونه‌ای که یکجا را برای نگاهداری سرهای علویان اعم از بزرگسال و خردسال اختصاص داده بودند.

حجت الاسلام پورامینی ادامه داد: یکی از شگردهای مأمون در برخورد با امام جواد(ع) به ازدواج درآوردن ام الفضل برای این امام بود و همان انگیزه سیاسی که در ولایتعهدی امام رضا(ع) وجود داشت در این تصمیم مأمون نیز دخیل بود که البته به هدف نرسید.

وی اظهار داشت: امام در حالی که 7 سال داشتند در مناظرات علمی بسیار عالی درخشیدند و به سئوالات به طور دقیق پاسخ می‌دادند که نمونه در جلسه گفتگو با یحیی بن اکثم بود، جالب این است که امام سئوال یحیی بن اکثم را آن‌چنان شکافت و فروع گوناگونی را از دل آن بیرون کشید که طراح سئوال واماند و شرمنده شد و چون کودکی در مقابل امام قرار گرفت و خواستار پاسخ به همه آن شد؛ و آنگاه که امام خود پرسشی را مطرح نمود اقرار به جهل نمود و پاسخ آن را هم از امام خواست.

وی تأکید کرد: امام در دوره معتصم عباسی به دست این ملعون به شهادت رسیدند درحالی‌که 25 سال بیشتر نداشتند، زیرا هر ترفندی که برای از بین بردن منزلت امام انجام می‌دادند جواب نمی‌گرفتند و وجود امام را سدی در برابر خویش می‌دیدند.

امانت‌داری و اخلاق‌مداری

استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع " خبرگزاری مهر " مجاز است.

 


94/6/9
1:6 صبح

اهل سنت واقعی در برابر ائمه طاهرین خاشع هستند

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، حرمت حرم

کد خبر :283357 زمان مخابره : 1394/6/8  - 16 : 39
خبرگزاری رسا ـ استاد حوزه علمیه قم گفت: اهل سنتی که تحت تأثیر تفکر وهابی گری قرار نگرفته اند نسبت به ائمه خاشع و خاضع هستند و بزرگان اهل سنت به زیارت قبور ائمه معصوم(ع) رفته و می روند.

حجت الاسلام محمد امین پورامینی، استاد حوزه علمیه قم در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با اشاره به این که شبکه های وهابی درباره به کاربردن واژه حرم برای بارگاه امام رضا خدشه وارد می کنند، در توضیح واژه حرم بیان داشت: اصل معنای حرم حرمت و مرز نگه داشتن در اموری است یعنی شکستن آن حریم جایز نیست، در هرچیزی یک حد و مرز وجود دارد مانند ماه های حرام که جنگ در آن ماه ها جایز نیست و باید حرمت آن نگه داشته شود.

استفاده از واژه های حرم و مقدس برای اماکن و شهرهای مذهبی

 وی با بیان این که هم افراد و هم اماکن حریم دارند، گفت: درهر خانه ای یک حریم وجود دارد و خانم خانواده با بعضی افراد محرم و با برخی نامحرم است که باید حریم را رعایت کند و حتی برای یک چاه حریم تعریف شده و کسی نمی تواند در حد فاصله ای چاه دیگر احداث کند.

استاد حوزه علمیه ادامه داد: در برخی اماکن نیز این گونه است که به این اماکن حرم گفته می شود مانند مکه و مدینه که  از آنها به عنوان حرمین شریفین یاد می شود و کسی که می خواهد وارد مکه شود باید محرم شود وبا لباس احرام پوشیدن از یک سری امور دوری کند تا وارد حرم الهی شود، بنابراین احرام دروازه ورود به مرز الهی است.

وی افزود: برخی اماکن حرمت ذاتی دارند، به عنوان مثال خانه خدا که قبله مسلمانان است، و بواسطه آن مکه معظمه حرمت پیدا کرده است، و یا آنکه به دلیل این که افراد خاصی در آن مکان شریف قرار داشته و مضجع پاکان شده، حرمت پیدا کرده است، مثلا مدینه منوره به دلیل این که مضجع رسول اکرم(ص) در آن مکان قرار دارد و عتبات عالیات نیز به دلیل وجود پیکر ائمه معصوم(ع) حرمت پیدا کرده اند.

حجت الاسلام پورامینی با بیان این که تعبیر حرم در روایات نیز وجود دارد، اظهار داشت: ابن قولویه قمی در کتاب کامل الزیارات روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که مکه حرم خدا و پیامبر اکرم(ص) و حرم امام علی(ع) است همچنین مکه وکوفه، البته اختلاف مراتب وجود دارد به عنوان مثال یک رکعت نماز در مسجد الحرام برابر با صدهزار رکعت نماز، و در مسجد النبی ده هزار رکعت، و در مسجد کوفه هزار رکعت در مکان دیگر است.

وی نسبت به استفاده واژه مقدس برای شهرهای مشهد و قم بیان داشت: به دلیل این که این مکانها به حرمت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) حرمت پیدا کرده اند قهرا قداست نیز پیدا می کنند؛ بی احترامی هایی که گاهی متوجه این مکانها توسط برخی افراد می شود از زمانی آغاز شده است که جریان انحرافی سلفی گری و وهابی گری پدید آمده است.

زیارت امام رضا(ع) توسط بزرگان اهل سنت

این پژوهشگر دینی با اشاره به این که برادران اهل سنت که تحت تأثیر تفکر وهابیت قرار نگرفته اند احترام وخضوع وخشوع در مراقد مطهر ائمه معصوم(ع) ما دارند بیان داشت: ابن حجردر کتاب تهذیب التهذیب جلد هفتم ص339 از ابوبکر محمد بن مؤمل نقل می کند که با امام اهل حدیث ابوبکر ابن خزیمه و همراه وی ابو علی ثقفی و گروهی از بزرگان به زیارت امام رضا(ع) آمدیم، وابن خزیمه در آن مکان به قدری افتاده و فروتن وگریان وحاجتمند بود که به تعجب افتادیم.

وی ادامه داد: وهابیت که برخاسته از دل حنبلی مذهبان است باید بدانند که ابن خزیمه که بزرگ حنابله است در نزد امام رضا (ع) اینگونه خاشع و متواضع است؛ ابن حبان در کتاب الثقات جلد هشتم ص456 می گوید«بارها به زیارت امام رضا(ع) رفته ام و هیچ مشکلی نبوده که به زیارت ایشان بروم و آن مشکل حل نشود.»

حجت الاسلام پورامینی با بیان این که درباره شهر قم راوایات زیادی و جود دارد، گفت: مرحوم مجلسی در جلد پنجاه و هفت بحارالانوار از امام کاظم(ع) نقل می کند که قم آشیانه آل پیامبر اکرم(ص) و پناه شیعیان است، در روایتی دیگر آمده است که برای بهشت هشت در وجود دارد که یک در آن از قم باز می شود.

وی درمورد نام گذاری شهر قم بیان داشت: عفان بصری نقل می کند امام صادق (ع) فرمود « می دانی چرا به اینجا قم می گویند، به این جا قم گفته اند چون اهلش با حضرت مهدی(عج) خواهند بود و سختی ها را به جان خواهند خرید و به او یاری خواهند رساند ».

استاد حوزه علمیه قم با بیان این که وجه دیگری برای نام گذاری این شهر وجود دارد، اظهار داشت: در شب معراج پیامبراکرم(ص) ابلیس را دیده است که در این مکان نشسته است، حضرت فرمود: «قم یا  ملعون» «ای رانده شده! برخیز» لذا به این جهت این مکان به قم مشهور شده است.

وی با بیان این که واژه مقدس در مورد شهر قم در روایات نیز وجود دارد، اظهارداشت: امام صادق(ع) فرموده اند «تربة قم مقدسه»«خاک قم مقدس است و اهل قم از ما هستند و ما از اهل قم، وهیچ ستمگری هیچ قصد سوئی به این شهر نخواهد داشت مگر این که سزایش جلو می افتد».

این پژوهشگر در پایان بیان داشت: ظرفیت های فراوانی در شهر مقدس قم وجود دارد اما متأسفانه از این ظرفیت ها بسیار کم استفاده شده است و این دو شهر باید در سطح جهانی مطرح شوند./1324/ت301/س

http://rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=283357


93/6/5
4:38 عصر

رییس مذهب در آینه کتاب

بدست دست نوشت در دسته گفتگو

رییس مذهب شیعه در آیینه کتاب

بهترین منابع درباره امام صادق (ع) از دیدگاه چند پژوهشگر

30 مرداد 1393 ساعت 21:38

به مناسبت25 شوال، سالگرد شهادت امام جعفر صادق(ع) نظر پژوهشگرانی چون حسین استادولی، محمدامین پورامینی، سیدمجتبی عصیری، محمدحسین افشاری و کاوه تیموری را جویا شدیم تا بهترین کتاب‌ها از دیدگاه خود درباره زندگی امام جعفر صادق (ع) را معرفی کنند.


خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ محمد آسیابانی: امام جعفر صادق (ع) آموزگار بزرگ مذهب شیعه اثناعشری است. عموم احادیث شیعه در زمینه‌های موضوعی مختلف از این امام همام نقل شده است و به همین دلیل مذهب حقه تشیع را به نام ایشان مذهب جعفری می‌نامند.

فقه شیعه نیز عموما استوار بر روایات به‌جای مانده از حضرت جعفر صادق (ع) است. بر این اساس نیز مکتب فقهی شیعیان دوازده امامی را مذهب جعفری نیز می‌نامند. ابوحمزه ثمالی، زرارة بن اعین، هشام بن حکم، هشام بن سالم، مفضل بن عمر، عبدالله بن سنان، ابوالصباح کنانی که از محدثان بنام و شخصیت‌های بزرگ تاریخ تشیع به شمار می‌روند، از شاگردان آن حضرت بوده‌اند.

همچنین بسیاری از بزرگان اهل سنت چون ابوحنیفه نعمان بن ثابت، مالک بن انس، سفیان ثوری و دیگران نیز که در زمره شاگردان حضرت بوده از ایشان به نقل حدیث پرداخته‌اند.

در دوران معاصر بسیاری از محققان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه به نگارش کتاب‌هایی در موضوع زندگانی امام صادق (ع) پرداخته‌اند. یکی از مشهورترین کتاب‌ها «پیشوای صادق» اثر آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است. این کتاب در این لینک قابل مشاهده است. این اثر بارها از سوی انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.

از میان دانشگاهیان احمد پاکتچی، عضو هیات علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق یکی از شاخص‌ترین محققانی است که در موضوع شناخت‌شناسی امام ششم شیعیان کار کرده است. کتاب‌‌های «مبانی و روش اندیشه علمی صادق (ع)» و «ابعاد شخصیت و زندگی امام صادق (ع)» که به اهتمام پاکتچی منتشر شد و مقاله او با عنوان «امام جعفر صادق که بود و چه کرد» در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بخشی از فعالیت‌های این پژوهشگر در این حوزه است. مقاله «امام جعفر صادق که بود و چه کرد» در این لینک قابل مشاهده است.

بر آن شدیم تا نظر چند تن از پژوهشگران را درباره بهترین آثار منتشرشده در سال‌های اخیر با موضوع فضایل، زندگی و سیره امام جعفر صادق (ع) بپرسیم.

حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی از مؤلفان درباره امام صادق (ع) عنوان کرد: کتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» اثر مورخ فقید استاد اسد حیدر کتاب بسیار ارزنده‌ای است. این کتاب با عنوان «امام صادق (ع) و مذاهب اهل سنت» در هشت جلد ترجمه و از سوی انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب قم منتشر شده است. مقدمه‌ای نیز به قلم علامه سید جعفر مرتضی عاملی دارد.

وی افزود: مرحوم آیت‌الله سید محمدکاظم قزوینی نیز روایات امام صادق را در «موسوعه الامام جعفر الصادق» در 60 جلد گردآوری کرده است. کتاب من نیز با عنوان «الامام جعفر الصادق رمز الحضارة الاسلامیة» به بُعد تمدن‌ساز آن حضرت توجه دارد.

فایل PDF صفحات ابتدایی مجلدات مجموعه «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» در این لینک‌ها قابل مشاهده است: «جلد 1»، «جلد 2»، «جلد 3» و «جلد 4». همچنین PDF صفحات نخست ترجمه این کتاب را نیز در این لینکها می‌توان دید: «جلد 1»، «جلد 2»، «جلد 3»، «جلد 4».

فایل PDF صفحات ابتدایی برخی از مجلدات «موسوعه امام جعفر صادق» نیز در این آدرس‌ها قابل پیگیری است: «موسوعه امام جعفر صادق 1»، «موسوعه امام جعفر صادق 2» . همچنین در این لینک اطلاعات کتابشناختی این موسسه در خانه کتاب قابل مشاهده است: «موسوعه امام جعفر صادق»

حسین استادولی پژوهشگر، مؤلف، مترجم، ویراستار و برنده جوایز گوناگون کتاب سال، کتاب فصل و ... در حوزه علوم قرآن و حدیث عنوان کرد:به نظر من کتاب «الامام الصادق (ع)» نوشته محمدحسین مظفر کتابی یک‌جلدی، جامع و مناسب در موضوع خود است و گزیده‌گویی، فصل‌بندی و دسته‌بندی مناسبی دارد. این کتاب را آقای سید ابراهیم سیدعلوی هم با قلمی شیوا به فارسی ترجمه کرده‌اند.

وی با بیان این که کتاب خوب درباره امام صادق (ع) کم منتشر شده است، افزود: البته کتاب سه‌جلدی اسد حیدر با عنوان «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» نیز اثری مناسب اما مفصل است.

حسین استادولی همچنین دو سخنرانی از شهید مرتضی مطهری درباره امام صادق (ع) در کتاب «سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام» را واجد مباحثی ارزشمند دانست.

حجت‌الاسلام سیدمجتبی عصیری در پاسخ پرسش «ایبنا» گفت: سوال سختی است. حضرت جعفر الصادق (ع) در همه زمینه‌های فکری و علمی اعم از فقه، کلام، حدیث، تاریخ و ... روایاتی دارند و شاگردان بسیار تربیت کردند. بنابراین شما برای این پرسش باید ابتدا زمینه‌یابی کنید و در ادامه سوال خود را مطرح سازید.

وی افزود: با این اوصاف به نظر من بخش امام صادق کتاب «سیره پیشوایان» نوشته استاد مهدی پیشوایی بسیار مناسب است. همچنین آیت‌الله شهید مرتضی مطهری نیز در برخی کتاب‌ها و آثار خود زمینه‌های علمی حضرت امام صادق (ع) را به‌خوبی مطرح می‌کنند، که این آثار نیز بسیار قابل استفاده‌اند.

کتاب صوتی «سیره پیشوایان» اثر حجت‌الاسلام مهدی پیشوایی از این لینک قابل دانلود است: دانلود کتاب صوتی «سیره پیشوایان».

چند اظهار نظر دیگر
حجت الاسلام محمدحسین افشاری کرمانی مترجم کتاب «رساله حقوق امام سجاد» کتاب «درسنامه امام صادق (ع)» اثر آیت‌الله سیدصادق حسینی شیرازی از مراجع جهان تشیع را برای  مطالعه مخاطبان پیشنهاد کرد. صفحات نخستین کتاب در این لینک قابل مشاهده است.

احمد اللهیاری، مدرس گروه فلسفه دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین کتابهای «وظایف استانداران از دیدگاه امام صادق علیه السلام» نوشته باقری بیدهندی و «توحید مفضل» را معرفی کرد. کتاب «توحید مفضل» در این لینک قابل دانلود است.

 حجت‌الاسلام حمیدرضا نوری محقق حوزه و دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «پنجره‌ای به تنهایی خدا» و «حقوق اجتماعی و سیاسی» نیز کتاب «توحید مفضل» را توصیه کرد.

حجت‌الاسلام عباس مولایی پژوهشگر و مُبلِغ دینی نیز کتاب «الامام جعفر الصادق رمز الحضارة الاسلامیة» را معرفی کرد و از مترجمان خواست که به ترجمه آن همت گمارند.

کاوه تیموری، کارشناس ارشد جامعه‌شناسی، هنرمند، محقق حوزه خوشنویسی و سردبیر فصلنامه رشدآموزش، کتاب «زندگی امام جعفر صادق (ع)» تالیف زنده‌یاد سید جعفر شهیدی از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی را معرفی کرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نیز پیش از این مطالب و اخباری را درباره مکتوبات درباره حضرت امام جعفر صادق (ع) منتشر کرده است که تعدادی از آنها در لینک‌های زیر قابل پیگیری است:

بیانی محققانه و خرافه‌ستیز از زندگی امام ششم(ع)
مجموعه قصه‌های امام صادق(ع) منتشر شد
پرتوی از زندگانی امام صادق(ع) در کتابفروشی‌ها تابیدن گرفت
انتشار ترجمه روسی کتاب «زندگانی امام صادق(ع)»



93/3/19
3:26 عصر

آیا علی اکبر فرزند بزرگتر امام حسین (ع) است؟

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، علی اکبر

گفت‌وگوی ایبنا با حجت الاسلام محمدامین پورامینی

آیا علی اکبر فرزند بزرگتر امام حسین (ع) است؟/ کم کاری در این حوزه مشهود است

19 خرداد 1393 ساعت 13:53

سیدالشهدا (ع) سه پسر داشت که نام همه آن‌ها علی بود و به همین دلیل از صفت‌های اکبر، اوسط و اصغر در پسوند اسم‌شان استفاده شده است؛ با این وجود این پرسش مطرح است که حضرت امام سجاد (ع)، علی اکبر است یا علی اوسط؟


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بسیاری از رخدادهای تاریخ اسلام، تاکنون محل اختلاف بین علمای علوم نقلی و عقلی است و شاید به دلیل همین اختلاف است که تعدادی از اندیشمندان در حوزه تاریخ ناچارند برای ارائه یک پاسخ متقن به مخاطبان، به پژوهش در روایات‌ بپردازند. یکی از این موارد اختلافی، درباره اولاد ذکور حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) است که بر اساس آن عده‌ای بر این باورند که حضرت امام سجاد از نظر سن کوچکتر از حضرت علی‌اکبر بوده و عده‌ای هم بر این اصرار دارند که حضرت سجاد (ع) بزرگتر از حضرت «علی‌اکبر» و در واقع، «علی الاکبر» همان امام سجاد (ع) بوده است. به بهانه سالروز میلاد حضرت علی اکبر، با حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی، از محققان و اندیشمندان پرکار در حوزه تاریخ اسلام، درباره این موارد اختلاف به گفت‌وگو نشستیم. 

حضرت علی اکبر (ع) از نظر سن بزرگتر بوده یا حضرت سیدالساجدین امام سجاد (ع)؟
این مسئله مورد اختلاف است. برخی ایشان را کوچکتر از حضرت امام زین العابدین می‌دانند، از جمله شیخ مفید در کتاب «ارشاد» و ابن‌شهرآشوب در «المناقب» که سن آن حضرت را به هنگام شهادت 18ـ19 سال آورده است و برخی حتی کمتر نیز ذکر کرده‌اند. اما بسیاری سن آن حضرت را بیش از سن امام سجاد (ع) دانسته‌ و به همین اعتبار ایشان را «علیِّ اکبر» معرفی کرده‌اند؛ از جمله ابن‌سعد در «طبقات»، ابن‌فندق در «لباب الانساب»، طبری در «تاریخ طبری»، و ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبیین». بر اساس این منابع سن حضرت علی‌ اکبر در هنگام شهادت 27 سال بوده است. 

البته به دلایلی می‌توان نظر دوم را نسبت به نظر اول ارجح دانست از جمله آن‌که سال ولادت ایشان در منابع دوم، 33 هجری قمری ذکر شده است و برخی از نصوص تاریخی تصریح دارند که ایشان در زمان خلافت عثمان دیده به جهان گشود و حال آن‌که سال ولادت امام سجاد(ع) 38 هجری قمری و در زمان خلافت امام امیرالمؤمنین(ع) بوده است. دلیل دیگر آن‌که در مجلس ابن‌زیاد وقتی عبیدالله از حضرت سجاد، سؤال کرد: اسم تو چیست؟ حضرت در جواب فرمود: علی بن الحسین. پرسید: مگر خداوند علی بن الحسین (ع) را نکشت؟ فرمود: برادری داشتم که از من بزرگتر و نامش علی بود و شما او را کشتید. این جریان را ابوالفرج در «مقاتل الطالبیین» آورده است. 

با توجه به این‌که در روز عاشورا، پسر دیگر حضرت سیدالشهدا(ع)، علی اصغر هم حضور داشت، بنابراین باید منظور از علی اوسط، حضرت امام سجاد باشد؟
حضرت سیدالشهداء(ع) 3 پسر داشتند که نام سه تن از آن‌ها علی ذکر شده است. وصف اکبر بدان جهت بود که از علی دیگر متمایز شود، از این جهت برخی امام سجاد(ع) را علی اصغر در قیاس با علی‌ اکبر برادر بزرگتر شهید ایشان معرفی کرده‌اند. البته اگر نام طفل صغیر را هم علی در نظر بگیریم او علی اصغر است و امام سجاد (ع) علی اوسط، چرا که میان دو برادر شهید بزرگتر و کوچکتر خویش قرار گرفته است. 

این را هم بگویم که در کشورهای شیعی عربی نام «علی اصغر» کمتر مطرح است و از ایشان با نام «عبدالله الرضیع» یاد می‌کنند. البته محتمل است که هر دو باشد و مشکلی از این جهت نیست، چرا که بنا بر این نظر علی‌اصغر طفل 6 ماهه خواهد بود و عبدالله الرضیع، طفلی است که در همان روز عاشورا به دنیا آمد و مقابل پدر پرپر گشت. 

روایتی به این شرح وجود دارد که: «ابوالفرج اصفهانی» از مغیره نقل کرده که روزی معاویه از اطرافیان خود پرسید: «به نظر شما چه کسی سزاوار خلافت است؟» اطرافیان در پاسخ گفتند: «خود شما.» او گفت: «نه؛ به اعتقاد من سزاوارترین کس بر خلافت علی‌بن‌الحسین است؛ هم او که آینه‌ جدش رسول خدا و دارای صفات ممتازی چون شجاعت بنی‌هاشم و سخاوت بنی‌امیه، زیبایی چهره و فخر و فخامت ثقیف است.» نظر شما درباره این روایت چیست؟

این گفت‌وگو را ابوالفرج اصفهانی که خود اموی‌تبار بود اما گرایشهای علوی داشت در کتاب «مقاتل الطالبیین» آورده و موضوع مربوط به علی اکبر شهید کربلاست. البته اعتراف معاویه به فضل علی‌اکبر و لیاقت ایشان برای خلافت و شجاعت بنی‌هاشم اقرار به واقع است، گرچه مقام خلافت حقه را نصب الهی می دانیم که در وجود امامان معصوم(ع) می یابیم. او زیبارویی علی اکبر (ع) را به ثقیف نسبت داده است. منکر جایگاه ثقیف نیستیم و جد مادری علی‌اکبر، «عروة بن مسعود ثقفی» شخصیتی برجسته بوده است به گونه‌ای که کفار اعتراض کردند که چرا قرآن بر یکی از دو شخصیت ساکن در مکه و طائف یعنی به ترتیب "ولید بن مغیره" و "عروة بن مسعود" نازل نشد (به نقل از سوره زخرف، آیه 31)، اما زیبایی ایشان را به شخص رسول خدا(ص) مستند می‌دانیم که حضرت امام حسین (ع) ایشان را شبیه‌ترین مردم به رسول خدا (ص) از جهت آفرینش، خلق و ویژگی‌های اخلاقی و گفتار دانست. امااز این موارد گذشته، صفت سخاوت در این روایت به بنی‌امیه نسبت داده شده که شواهد تاریخی آن را تأیید نمی‌کنند، بلکه خلاف آن ثابت است.

نظر شما درباره پژوهش‌های صورت گرفته درباره حضرت علی اکبر (ع) چیست؟ آیا کتاب‌های منتشر شده کافی و علمی هستند؟
هنوز جای کار بسیاری دارد و کم کاری در این حوزه مشهود است. از بهترین تک‌نگاری‌هایی که در این موضوع منتشر شده کتاب «علی‌اکبر» اثر علامه عبدالرزاق مقرم است.

***


کد مطلب: 200940

آدرس مطلب: http://www.ibna.ir/vdcc0xqix2bqxo8.ala2.html

خبرگزاری کتاب ایران (IBNA)

  http://www.ibna.ir


93/1/6
7:45 عصر

کتاب فقیه خراسان در قم رونمایی شد

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، طبسی نجفی

 

کد خبر: 2260860
تاریخ مخابره : 1393/1/5 - 12:05
استانها > مرکز > قم
کتاب فقیه خراسان در قم رونمایی شد
قم - خبرگزاری مهر: کتاب فقیه خراسان با حضور جمعی از محققان و فضلای حوزه، در قم رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب فقیه خراسان شامگاه دوشنبه در بیت حجت الاسلام محمد جواد طبسی در قم با حضور جمعی از محققان، فضلای و طلاب حوزه علمیه برگزار شد.

کتاب فقیه خراسان به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی و زندگی پربرکت مرحوم آیت الله العظمی طبسی نجفی می پردازد.

آیت الله جعفر سبحانی در مقدمه این کتاب خطاب به مؤلف آن محمد جواد مروجی طبسی گفته است: دسته گلی را که به نام فقیه خراسان اهداء کرده اید بسیار معطر بود و از شمیم آن به وجد آمدم.

وی با بیان این که در این کتاب سخنانی از بزرگان و سرنوشت هایی آمده است که می تواند آموزنده و عبرت انگیز باشد، عنوان کرده است: فهرست آثاری که از فقیه خراسان در کتاب آمده است، شاهد زنده بر این گفتار است که آن عزیز از دست رفته قلم به دست نمی گرفت، مگر این که نیازی را از جامعه ی اسلامی بر طرف سازد و کتاب را برای خود نمی نوشت، بلکه برای جامعه ی نیازمند آن روز می نوشت.

در این مراسم حجت الاسلام محمد امین پور امینی محقق حوزه علمیه قم در سخنانی اظهار داشت: یکی از خصوصیات بارز آیت الله محمد رضا طبسی این بود که ایشان توانستند سه حوزه قم، مشهد و نجف اشرف را درک کنند و از اساتید بزرگی که در سه حوزه بودند بهره بگیرند.

وی با بیان این که آیت الله طبسی حدود چهل سال در کنار آستان امیر مؤمنان (ع) به تحقیق، تألیف و تدریس پرداخت وبیش از پنجاه کتاب به رشته تحریر درآورد گفت: این نوشتار به خوبی توانسته جلوه های شخصیتی و ابعاد مختلف زندگی مرحوم آیت الله طبسی را از لابه لای اسناد و تصاویر گوناگون و با تکیه به خاطرات مکتوب و شفاهی مستند، به نصویر بکشد.

این محقق حوزه یک دلیل اهمیت این کتاب را جمع آوری اسناد دسته اول و همچنین نسخه های خطی از برخی علماء دانست که برای اولین بار به چاپ رسیده است.

حجت الاسلام پورامینی، فصل خاطرات را که آیت الله محمد رضا طبسی از استادان و بزرگان نقل کرده اند وهمچنین خاطراتی از آشنایی آیت الله طبسی با امام خمینی (ره) و حضور و کمک ایشان به نهضت انقلاب را از دیگر برجستگی های این کتاب عنوان کرد.

وی به بیان فصل های این کتاب پرداخت و تصریح کرد: کتاب فقیه خراسان شامل بیست فصل است که عبارت اند از ولادت و خاندان، دوران کودکی، حیات علمی، موقعیت علمی، آیت الله طبسی در نگاه دیگر علماء و مراجع، تجلیل از فقها و بزرگان، خاطرات از بزرگان و و معاصران، آشنایی با امام خمینی،آثار قلمی،سفر های علمی و تبلیغی، سفر های حج و عمره، عشق و ارادت به اهل بیت(ع)، دفاع از شعار های تشیع، خصوصیات اخلاقی و توصیه های اخلاقی، خدمت اجتماعی و همراهی با مردم، گشتی در لابه لای نوشته ها، فرزندان و دامادها، دوران بیماری و پرواز به سوی ملکوت.

این سخنران و محقق حوزه در ادامه گفت: بخش ارزشمند این کتاب فصل اسناد آن است که در بیش از180 صفحه آورده شده است.

گفتنی است در فصل پایانی کتاب عکس هایی از آیت الله طبسی با مراجع بزرگ تقلید، علماء، فضلاء و سایر اقشار جامعه گنجانده شده است که برخی از این عکس ها مربوط به عراق و برخی دیگر مربوط به ایران و شهرهایی چون مشهد، طبس، قم، کاشان و ایلام است.

http://mehrnews.com/detail/news/2260860


92/5/16
7:39 عصر

نمی از یم رمضان/29

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو، شیخ مجتبی قزوینی

تاریخ : 1392/5/16 - ساعت : 21 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/29- در حدیث داریم تعجب از فردی نیست که چگونه نجات پیدا کرده است؛ عجب از کسی است که با رحمت گسترده خدا چگونه به هلاکت افتاده است/ انسان با انجام گناه، از دایره خودنگاهداری بیرون می‌آید و سرآغاز هلاکت از همین جا است


حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ، وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ، وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ، یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین».
خدایا مرا در آن به مهر ورحمتت فراگیر، و توفیق وخود نگهداری را روزیم کن، و دل مرا از تاریکی های تهمت پاک کن، ای مهربان به بندگان با ایمان خود.

در دعای روز بیست و نهم پنج عنوان مطرح شده است.
1) رحمت گسترده الهی
2) توفیق و سعادت مندی
3) خود نگاه داری
4) نگاه منفی وتهمت
5) نگاه به رحیمیت خداوند.
در فراز اول می خوانیم:« اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ» خدایا من را در آن به مهر ورحمتت فراگیر.
رحمت الهی گسترده است، واز نامهای خداوند رحمان و رحیم است که از ریشه (ر ح م ) گرفته شده است؛ اسم رحمان مثل الله از اسامی خاص خدا است؛ همانگونه که نام الله را بر اشخاص نمی گذارند نام رحمن را نیز نباید بر افراد گذاشت، بلکه باید از عبد الرحمن، عبد الله استفاده کرد. رحیم و کریم نیز از اسماء خداوند است؛ اما از نامهای مختص خداوند نیست، و می توان بر افراد گزارده شود؛ اما الرحمن اسم مختص خدا است.
خداوند دارای رحمت واسعه است، وکسی نباید از آن نومید باشد.
در قرآن کریم آمده است: « قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّون‏» (الحجر:56)
گفت: جز گمراهان چه کسى از رحمت پروردگار خویش نومید مى ‏شود؟
همچنین خداوند در سوره عنکبوت آیه 23 می فرماید:« وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتی‏ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏»
کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از مهر ورحمت من نومیدند؛ و براى آنها عذاب دردناکى است!
حسن بصری گفته بود: « تعجب نمیکنم از فردی که به هلاکت افتاده است که چرا وچگونه به هلاکت افتاده است، تعجب از آن است که فردی چگونه نجات پیدا کرده است.» اما در مقابل امام زین العابدین (ع) سخن وی را رد فرمود، ایشان رحمت خدا را چنان وسیع وگسترده می بیند که اصل را بر نجات انسان می داند و می فرماید: « تعجب از فردی نیست که چگونه نجات پیدا کرده است؛ عجب از کسی است که با رحمت گسترده خدا چگونه به هلاکت افتاده است؟»
امام صادق (ع) می فرماید:« در روز قیامت رحمت خدا چنان گسترده می شود که حتی ابلیس طمع می کند (که رحمت خدا شامل حال او نیز بشود!)»
خداوند به داود (ع) می فرماید:« ای داود همان گونه که از خورشید (با بهره گیری از آن) چیزی کم نمی شود، رحمت من کم شدنی نیست».
باید در پی منبع نور رفت که گرما نیز به تبع آن حاصل می شود، مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی اینگونه نصیحت می کرد. اگر فرد به دنبال خورشید باشد هم به گرما می رسد هم به خود مقصود. اما اگر فردی تنها به دنبال گرمای خورشید باشد از مسائل بزرگتر جا می ماند.
رحمانیت خدا عام است و شامل حال همه میشود، ومسلمان و غیر مسلمان را در بر میگیرد. مانند آنکه همه از نعمت زندگی استفاده می کنند، همه می توانند اکسیژن استشمام کنند، همه از نظام عالم بهره می گیرند.
اما خداوند علاوه بر رحمت عام وفراگیر، رحمت ویژه هم دارد، که ویژه اهل ایمان است، رحمان عنایت عام خدا است که شامل حال همه می شود، و رحیمیت رحمت خاص خدا است که شامل حال بندگان مومن خدا می شود، واینگونه سرآغاز سوره های قرآن کریم به هر دوی آنها اشاره شده است، ومی خوانیم: «بسم الله الرحمن الرحیم».
بنابراین مؤمنان هم از رحمانییت خداوند بهره می گیرند وهم از رحیمیت. در رابطه با برخی رحمت های ویژه در قرآن کریم می خوانیم:« ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم‏»
کسانى که کافر شدند از اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که از پروردگارتان هیچ خیر وبرکتی بر شما فروآید، و خداوند هر که را خواهد به مِهر و بخشایش خود ویژه سازد، و خدا داراى فزونى و بخشش بزرگ است.
امیر مؤمنان امام علی (ع) در رابطه با این آیه می فرماید:« مقصود از رحمت مخصوص، نبوت است.»
همچنین در روایات آمده است مقصود از «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ» نبوت و وصایت است.
اینها عنایات ویژه است؛ این نعمت نبوت رسول خدا وولایت امیرالمومنین (ع) است.
در نتیجه رحمانیت خدا عام است شامل حال همه می شود اما رحیمیت خدا ویژه است و شامل حال مومنین می شود.
در فراز دوم دعا می خوانیم:« وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ» و توفیق وخود نگهداری را به من روزی کن.
توفیق و عصمت دو واژه کلیدی این فراز از دعا هستند. در یک روایت آمده است که سعادت کامل وقتی به دست می آید که 4 چیز با هم جمع شوند.
1) نیت انجام کار را داشته باشد؛ مثلا نیت کند مدرسه ای بسازد، خانه ایتام بسازد.
2) توانایی و امکان انجام کار را داشته باشد. مثلا توان مالی ساخت مدرسه را داشته باشد
3) موفقیت انجام کار را داشته باشد. یعنی بتواند مدرسه یا خانه ایتام را بسازد.
4) به هدف هم برسد. یعنی وقتی که مدرسه ساخته شد یا دار الایتام ساخته شد از آن در همین راستا و هدف استفاده شود.
این 4 مورد وقتی باهم جمع شود این شخص خوشبخت و سعادتمند می سازد.
امام صادق (ع) می فرماید: « اینگونه نیست که هر چه را انسان نیّت کند بتواند انجام دهد، و هر چه را قدرت بر آن دارد توفیق به دست آوردنش را پیدا کند، و هر چه را توفیق پیدا کرد به هدف ومقصود برسد، اما هر گاه نیّت و قدرت و توفیق و رسیدن به هدف با هم جمع شد، سعادت‏ کامل‏ می گردد». بنابراین اگر نیت، قدرت، توفیق و اصابه به هدف بدست آید سعادت تمام می شود.
مقصود از عصمت در این دعا خود نگاه داری است، که هرکس به میزان تلاش وتقوای خود می تواند درجه ای از آن را داشته باشد، واین غیر از عصمت ویژه ای است که خداوند به پیامبران وامامان علیهم السلام داده است، در دعای کمیل می خوانیم: «ولا یمکن الفرار من حکومتک» خدایا! از دایره حکومت تو نتوان فرار کرد. اگر کسی این جمله را بدرستی دریافت کند، خود را پیوسته در این محدوده بیند، در نتیجه تلاش می کند که خود نگهدار گشته و کمتر نافرمانی خدا کند.
امام صادق(ع) می فرماید:« خداوند حفظ می کند کسی را که اطاعت و پیروی خداوند را میکند. اما اگر کسی نافرمانی وگناه کند از آن (دایره حفاظتی) خارج است».
انسان با انجام گناه، از دایره خودنگاهداری بیرون می آید، و سرآغاز هلاکت از همین جا است. بنابر این باید در خود نگاه داری بکوشد، واز خدا کمک جوید.
شراب خواری، قمار بازی، رباخوری، بی حجابی، بدحجابی، بیهوده گویی، عیب جویی مردم از جمله کارهایی هستند که موجب خروج از دایره خودنگاهداری وعصمت است.
در فراز سوم دعا می خوانیم« وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ » و دل مرا از تاریکی های تهمت پاک کن.
ما یک یک تهمت داریم ویک غیبت. غیبت یعنی قضیه ای را که راست است در مورد کسی که در جلسه گفتمان ما حاضر نیست بازگو کنیم، اما آن جریان بگونه ای است که اگر آن را جلوی او بگوییم ناراحت می شود.
خداوند در قرآن کریم در آیه12 سوره حجرات می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیم‏»
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمانها- گمانهاى بد- دور باشید، زیرا برخى از گمانها گناه است. و [در کار و عیب‏هاى پنهان مردم‏] کاوش مکنید، و از پس یکدیگر غیبت مکنید. آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ بى‏ گمان آن را ناخوش و ناپسند مى‏دارید. و از خداى پروا کنید، که خدا توبه‏ پذیر و مهربان است.
اما تهمت آن است که در رابطه با کسی سخنی را بگوییم که از اساس دروغ است وواقعیت ندارد؛ بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی، اختلافات خانوادگی وبداخلاقی های سیاسی ما نیز از این ناشی می شود که فردی به خاطر حسادت وبی تقوایی هر چیزی را که خواست می گوید، و بعد که تحقیق می شود می بینیم نادرست است. امام صادق(ع) می فرماید:« کسی که به برادر مومن تهمت بزند ایمان در قلبش ذوب می شود همان گونه که نمک در آب حل می شود.»
تهمت زدن به افراد با گفتن العفو و استغفار لفظی حل نمی شود، و حتما باید جبران شود. برخی با داشتن سایت ها و وبلاگ ها واستفاده از پیامک ها هر سخن و تهمتی را در رابطه با افراد منتشر می کنند که گناهی بس بزرگ است. و بدین وسیله ترور شخصیت می کنند که از ترور فیزیکی بدتر است. بنایر این از خداوند می خواهیم دل ما را از تاریکی های تهمت پاک کند.
این تهمت را به معنای بدگمانی نیز می توان تفسیر کرد، بدین گونه که گاه تهمت در رابطه با افراد است، همانگونه که گذشت، وگاهی در رابطه با خدا است، به این معنی که نسبت به خداوند بدگمان است، مثلا با خود می گوید چرا خداوند به دیگران امکانات داده است وبه من نداده است؟ این سخن ناشی از تاریکی دل است که در این دعا می خواهیم آن را از ما بزداید، ودلمان را از تاریکی های تهمت پاک سازد.
در فراز آخر دعا می خوانیم:« یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین» ای مهربان به بندگان خود.

ای کسی که مهربانی ویژه اش شامل حال بندگان مؤمنش است.


http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=582557



92/5/15
3:42 عصر

نمی از یم رمضان/28

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/15 - ساعت : 24 : 15 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/28- نمازهای واجب را در صورت توانایی باید ایستاده خواند؛ اما در نمازهای مستحبی بدون علتی می‌توان نشسته، خوابیده، ویا در حال حرکت خواند و می‌توان آنها را در اتومبیل، قطار، مترو و هواپیما خواند/ انجام دادن نمازهای مستحبی تا جایی است که ضرری به نمازهای واجب نرساند


حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وهشتم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ وفر حظّی فیهِ من النّوافِلِ، وأکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ، وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل، یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»
خدایا بهره ام را در آن از نافله ها زیاد کن، و با عرضه درخواستها گرامی ام دار، و وسیله ام را از بین وسیله ها به سویت نزدیک گردان، ای کسی که پافشاری اصرار کنندگان او را مشغول نمی سازد.

در دعای روز بیست و هشتم چهار محور اصلی وجود دارد.
1) نافله ها و نقش آن
2) عرضه درخواست
3) توسل
4) لطف پیوسته خدا

در فراز اول دعا می خوانیم:« اللهمّ وفر حظّی فیهِ من النّوافِلِ»
خدایا بهره ام را در آن از نافله ها ونمازهای مستحبی زیاد کن.
ما نمازهای واجب و مستحب داریم؛ نمازهای واجب 17 رکعت است و نمازهای مستحبی یومیه 34 رکعت در شبانه روز است. نماز شب 8 رکعت است همراه با دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر در مجموع 11رکعت می شود، 2 رکعت نماز نافله صبح، و 8 رکعت نماز نافله ظهر، و 8 رکعت نماز نافله عصر، و 4 رکعت نماز نافله مغرب، و 2 رکعت نماز نافله عشاء است که چون نشسته خوانده می شود یک رکعت شمرده می شود. نافله مغرب وعشا پس از نماز، وبقیه پیش از نماز خوانده می شود، مجموع نمازهای واجب ومستحبی در شبانه روز 51 رکعت می شود که خواندن آنها از نشانه های ایمان شمرده شده است.
امام حسن عسکری(ع) می فرماید:« پنج چیز نشانه‏هاى مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و نافله)، و زیارت‏ اربعین،‏ و انگشتر در دست راست کردن، و پیشانى بر خاک ساییدن(به هنگام سجده)، و بلند گفتن‏ بسم الله الرحمن الرحیم» (مصباح المتهجد2/ص788)
نمازهای نافله جبران کاستی های نماز واجب را میکند. البته فرموده اند که انجام دادن نمازهای مستحبی تا جایی است که ضرری به نمازهای واجب نرساند (نهج البلاغه/ص475، حکمت39) ، مثلا اگر نماز شب سبب شود که نماز صبح فرد قضا شود می تواند آن را پیش از خواب بخواند وبخوابد، تا ضرری به نماز واجب او نرساند، نماز شب برکات فراوانی دارد؛ تا آنجا که بزرگان ما به هر جا که رسیدند از برکات نماز شب بوده است.
بین نمازهای واجب و مستحبی تفاوتهایی وجود دارد؛ علامه مجلسی 17 تفاوت را بین نمازهای واجب و مستحب ذکر کرده است. مثلا نمازهای واجب را در صورت توانایی باید ایستاده خواند؛ اما در نمازهای مستحبی بدون مرض و علتی می توان آنها را نشسته، خوابیده، ویا در حال حرکت خواند، ومی توان آنها را در اتومبیل، قطار، مترو وهواپیما خواند.
ویا آنکه خواندن سوره پس از قرائت حمد در نمازهای واجب، لازم است، ولی در نمازهای مستحبی می توان آن را نخواند.
خداوند در قرآن کریم در سوره معارج آیه23 می فرماید:« الَّذینَ هُمْ علی صَلاتِهِمْ دائمُون‏»
آنان که بر نماز خویش پیوسته و پاینده‏اند؛
امام باقر(ع) می فرماید: این در نمازهای نافله است .
ودر آیه 34 همان سوره می فرماید:« وَ الَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون‏»
و آنها که بر نماز شان مواظبت دارند.
فرمود:مقصود نمازهای واجب است.
بدان معنا که وقت نماز های واجب را حفظ کند، وآنها در وقت خود بجا می آورند وبه تآخیر نمی اندازند.
در فراز دوم این دعا می خوانیم:« واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ»
و با حاضر کردن خواسته ها عرضه درخواستها گرامی ام دار.
مسائل جمع مسئله به معنای حاجت ونیاز است؛ یعنی در خواست می کند: خدایا مرا با عرضه نیازم، ودر خواست حاجتم گرامی بدار، همین که انسان توفیق راز ونیاز با خدا را پیدا می کند گرامیداشتی از اوست.
امام زین العابدین(ع)در دل شب در حجر اسماعیل مناجات می کردند: خدایا! بنده مسکین تو به در خانه ات آمده است.
انسان فقر ونیاز محض است، عنوان مسکین و فقیر در برابر ذات ربوبی زیبنده وبرازنده اوست، این که او بیاید و حاجت های خود را عرضه کند و خداوند او را به حلقه مسکینان وبندگانش راه دهد؛ این خودش عنایتی بس بزرگ از ناحیه پروردگار است. در ماه مبارک رمضان، ابر رحمت خداوند برای کسی که خودش را در معرض آن قرار دهد بارش دارد. در این فراز از دعا از خداوند می خواهیم که خدایا گرامی ام بدار که بیایم وبه درگاهت عرض حاجت ونیاز کنم.
در فراز سوم دعا می خوانیم:« وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل»
و وسیله ام را از بین وسیله ها به سویت نزدیک گردان.
خداوند در قرآن کریم سوره مائده آیه 35 می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ » اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید.
ریشه توسل در این آیه است. یعنی با وسیله به سمت خدا بیایید، در این زمینه آیات و روایات بسیار است، در باره معانی وسیله در آیه شریفه روایات واقوالی است، برخی روایات وسیله را درجه پیغمبر (ص) معرفی کرده است.
امیر مؤمنان(ع)فرمودند: « بهترین چیزی که انسان مومن به آن متوسل می شود ایمان به خداو پیغمبر خدا، جهاد، پرداخت زکات، روزه، حج، صله رحم وصدقه پنهانی است.» (معدن الجواهر/ص70)
شخص رسول اکرم(ص) و ائمه از وسایلی هستند که ما را به خداوند تبارک و تعالی می رسانند. انبیاء الهی مانند آدم، نوح، موسی و ابراهیم(ع) به وسیله اهل بیت از گرفتاری ها نجات پیدا می کردند و از خداوند به حق محمد و آل محمد درخواست می کردند.
در ذیل آیه احادیثی در این باب است، از جمله آنکه امام علی (ع) فرمودند:« من وسیله هستم.»
امام باقر(ع)فرمودند:« با امام به خدا نزدیک شوید.»
امام رضا (ع) در دعایی که برای طلب باران خواند فرمود: خدایا مردم به ما متوسل می شوند همان طور که تو دستور داده ای، پس امید به فضل تو دارند. (عیون اخبار الرضا2/ص168)
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « امامان از فرزندان حسین (ع) هستند هرکس آنها اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هرکس نافرمانی آنها را کند خدا را نافرمانی کرده است، آنان ریسمان محکم و وسیله هستند به سوی خدا».
در زیارت امیر مؤمنان علی(ع) می خوانیم: تو وسیله من به سوی خدا هستی، ومن با تو به خدایم متوسل می شوم.
حضرت زهرا(س) در ضمن خطبه خود فرمود: « خداوند ما را وسیله خود قرار داد؛ ما وسیله خدا در میان مردمیم، و ما خاندان پیامبریم.»
اهل سنت نیز منکر توسل نیستند، در صحیح بخاری آمده است که در زمان خلیفه دوم خشکسالی شد و باران نیامد؛ خلیفه دوم به عباس عموی پیامبر متوسل شد تا باران ببارد، او در ضمن دعای باران گفت: خدایا! ما با توسل به پیامبرمان به سویت، باران می خواستیم وبه ما می دادی، وامروز ما با توسل به عموی پیامبر از تو باران می خواهیم. (صحیح بخاری2/ص16)
واین مقام به واسطه آبروی وشخصیت آنها است، و ارتباطی با زنده بودن آنان ندارد؛ پس توسل به بزرگان دین چه زنده باشند ویا نباشند صحیح است، چون مقام وشخصیت آنان ربطی به حیات وممات ایشان ندارد، وآنان آبرومندان درگاه ربوبی اند، وخداوند به برکت ایشان بر مردم عنایت می کند، واین مقامی است که خداوند به ایشان داده است، وعنایتی است که خود نموده است، وراهی است که خود باز کرده است.
در فراز آخر می خوانیم:« یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»
ای کسی که پافشاری اصرار کنندگان او را باز نمی دارد.
خداوند بشر نیست که چنانچه توجهش به چیزی جلب شد از توجه به دیگر مسائل باز ماند، او پاک ومنزه از هرگونه ضعف وناتوانی است، بنابراین عنایت ولطفش پیوسته است، وسماجت واصرار وپافشاری بندگان او را مشغول نمی سازد، واو را از ادامه لطف وکرمش باز نمی دارد.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=582084



92/5/15
3:27 عصر

توجه طلاب به قرآن در حوزه ها ایده آل نیست

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، قرآن

کد خبر : 279610 11 : 19  - 1392/5/14 سرویس : اندیشه

ا توجه طلاب به قرآن در حوزه ها ایده آل نیست ا

خبرگزاری شبستان: اینکه برخی یکسونگری کنند که حوزه به قرآن کاری ندارد، بی انصافی است، و برخی که از سر دلسوزی این حرف را می زنند مقصودشان این است که در حد مطلوب نیست، ولی باید دانست که خناسان در کمین نشسته اند.

 

استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان درباره علت عدم توجه جدی طلاب در حوزه های علمیه به قرآن گفت: شاید در پرداخت قرآن و تفسیر در حوزه آنطور که مورد ایده ال ماست کم کاری شده باشد اما بطور کلی با این نگاه موافق نیستم که حوزه کاری با بحث های قرآنی ندارد، چون افراد از وقتی وارد حوزه می شوند در درس هایشان از آغاز ادبیات تا پایان فقه و اصول با استشهادات و استنادات قرآنی آشنا می شوند.
حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی اظهار کرد: به ابن هشام صاحب کتاب مغنی اللبیب (که از متون درسی حوزه ها بوده است و اکنون گزیده آن متن درسی است) گفته بودند تفسیر قرآن بنویس، گفته بود: من مغنی نوشتم، از جد خودم مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا طبسی نجفی شنیدم که سیزده جزء قرآن را در کتاب خود مورد استناد ادبی قرار داده است، بنابراین طلاب از آغاز ورود به حوزه و از اولین کتب درسی خود در بحث های ادبی و بخصوص در بلاغت با استناد به آیات قرآنی آشنا می شوند، و این سیر در دیگر علوم ادامه پیدا می کند.
وی ادامه داد: در بحث های کلامی هم همین طور است و استشهادات قرآنی در آن موج می زند، بحث تفسیر موضوعی و ترتیبی در حوزه های علمیه بعد از انقلاب رشد کرده است، و این که برخی یکسونگری کنند که حوزه به قرآن کاری ندارد، بی انصافی است، و برخی که از سر دلسوزی این حرف را می زنند مقصودشان این است که در حد مطلوب نیست، ولی باید دانست که خناسان در کمین نشسته اند و با سوء استفاده، آن را دستاویزی برای حمله به شیعه و حوزه های آن قرار داده اند که نمونه های آن را در کتاب ها، سایت ها، شبکه های ماهواره ای ضد شیعی می بینیم.
حجت الاسلام پورامینی تصریح کرد: چگونه می توان ادعای عدم توجه به قرآن کریم را مطرح کرد و حال آنکه قرآن یکی از منابع چهارگانه استنباط احکام شرعی است؟ بله نگاه مطلوب این است که قرآن کریم را در همه ابعاد زندگی یافت، و یا به تعبیری دیگر باید توسعه در نگاه فقه داشت که فقه فهم دین است، و فراتر از عبادات و معاملات در فقه مصطلح است، و بی تردید این نگاه تلاش بسیار می طلبد که لازم و ضروری است.
وی عنوان کرد: بالاخره ورود به ژرفای قرآن کریم میدان بزرگی است، و قرآن کلام الهی است هر چقدر هم درباره آن کار کنیم کم است و تلاش مضاعف می خواهد، در زمینه تفسیر در دوره های مختلف از شرح مختصر واژگان قرآن کریم تا شرح میانه و مبسوط آیات آن باید برنامه ریزی کرد، و بحث های جدید و کاربردی را از قرآن آموخت.
این استاد یادآور شد: قرآن این خاصیت را دارد که هر دفعه که خوانده می شود مطالب جدیدی را به انسان می آموزد.
حجت الاسلام پورامینی در پاسخ به این سوال که برای ترغیب طلاب به سوی قرآن چه راهکارهایی وجود دارد، بیانکرد: ترغیب، تشویق، بسترسازی، بهره گیری و ذوق شخصی افراد مؤثر است، وجود و رونق درس های تفسیر در سطوح مختلف حوزه موثر است، روش های گوناگونی باید بکارگرفته شود بگونه ای که تفسیر قرآن کریم برای عموم مردم جذاب باشد، تفسیر نور آقای قرائتی نمونه خوبی است، تفسیر را باید برای همه سطوح و در رده های مختلف عرضه کرد.
وی خاطرنشان کرد: همچنین برگزاری پیوسته درس های تفسیر در مساجد هم موثر است. به این شیوه که تمامی مساجد کشور هفته ای یک شب و برخی از مساجد هر شب درس تفسیر قرآن کریم داشته باشند. صدا و سیما هم باید شیوه های گوناگونی در پیش گیرد، تفسیر تخصصی در شبکه های خاص، وتفسیر عمومی با روش آسان گویی در دیگر شبکه ها داشته باشد، وبه نظر بنده شیوه تفسیر ترتیبی موثرتر است، چون مطالب گوناگون و متنوعی گفته می شود که تمامی آنها در راستای هدایت است، گرچه تفسیر موضوعی نیز کارایی خود را دارد.
پایان پیام/

http://vista.ir/news/9796018/

 


92/5/14
3:14 عصر

نمی از یم رمضان/27

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/14 - ساعت : 4 : 15 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/27- روح از ملائکه است اما اسم وی جداگانه آورده شده است چرا که موقعیتی خاص دارد و برتر از جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان است/ عذرخواهی از همه کس خوب است و از مسئولین خوبتر؛ در خطاهای اجرایی و سیاسی باید عذرخواهی مسئولان نهادینه شود

حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وهفتم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ، وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ، واقْبَلْ مَعاذیری، وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ، یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین».
خدایا فضیلت شب قدر را در آن روزی ام کن، و کارهایم را از سختی به آسانی بگردان؛ وعذر هایم را بپذیر، و گناهان وبار گران معصیتم را بریز، ای مهربان به بندگان شایسته خویش.
در دعای روز بیست و هفتم تکیه بر 5 محور شده است.
1) مسئله شب قدر و فضیلت آن
2) اشاره به فراز و نشیب های زندگی، وحرکت از سختی به آسانی
3) عذر خواهی
4) درخواست ریزش گناهان
5) اشاره به مهر و مهربانی خداوند.
در فراز اول دعا این گونه می خوانیم:« اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ» خدایا فضیلت شب قدر را در آن روزی ام کن.
ممکن است به ذهن رسد که چرا دعای مربوط به فضیلت شب قدر را در دعای روز بیست وهفتم می خوانیم؟
در پاسخ می گوییم: مرحوم حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان اشاره می کند در ترتیب دعاهای روزانه ماه مبارک اختلاف است، و برخی ادعیه مقدم و برخی موخر شده است؛ با توجه به این نکته پس وپیش شدن آن مشکلی ایجاد نمی کند، واز این جهت دارای پیام خاصی نیست، اضافه بر آن مرجع (فیه) به معنای (در آن)، به ماه مبارک رمضان بر می گردد نه به روز خاص، بنابر این معنای دعا اینگونه می شود که خدایا، درک فضیلت شب قدر را در ماه رمضان روزی ام کن. به هر جهت مهم آن است که معانی فراز های دعا باز شود.
در تعیین شب قدر اختلاف است؛ بر طبق روایات ما که یکی از سه شب نوزدهم ، بیست و یکم ، بیست و سوم می باشد، که احتمال شب بیست ویکم وشب بیست وسوم بیشتر است (وسائل الشیعه10/ص354، وص360)، اما با توجه به برخی روایات مثل روایت جهنی احتمال قوی تر آن است که شب بیست و سوم شب قدر باشد(وسائل الشیعه10/ ص355، وص359). شاید علت آنکه دقیقا شب قدر را معین نکرده اند آن باشد که از شب های مختلف ماه مبارک رمضان بهره گیریم. البته از برخی اخبار فهمیده می شود که هر سه شب به نحوی در قدر دخیلند، ولی قرار آخر در شب بیست وسوم است، بدینگونه که تقدیر وقضا در شب نوزدهم، ابرام ومحکم کردن آن در شب بیست ویکم؛ امضای آن در شب بیست وسوم خواهد بود (وسائل الشیعه10/ص354، وص357)، پس باید از هر سه شب بهره جست.
اهل سنت نیز اختلاف دارند، وشبهای 17، 21، 27 (عون المعبود4/ص180-184) ویا شب های فرد دهه آخر ماه مبارک (عمده القاری11/ص137) را مطرح ساخته اند، البته غالبا شب 27 را شب قدر می دانند و به احیاء آن می پردازند؛ در نظر ما نیز شب 27 نیز از شب های با اهمیت ماه مبارک رمضان است که در مفاتیح دعای خاص دارد و غسل آن شب مستحب است. دعایی نیز از امام زین العابدین(ع) نقل شده است که ایشان در شب 27 مکرر می خواندند، ولی آن را از شب های محتمل قدر نمی دانیم.
قدر به معنای اندازه گیری و مقدر کردن است؛ امورات مردم (مثل مرگ وزندگی، خیر وشر، طاعت ومعصیت، روزی وفرزند) تا سال آینده مقدر می شود (وسائل الشیعه10/350-351)، و دعا این اثر را دارد که می تواند مقدرات را کم و زیاد، ویا جلو ویا عقب اندازد. بر طبق روایات دعا قضا را عقب می اندازد گرچه به حد ابرام ومحکم کاری رسیده باشد، (مستدرک الوسائل5/175) والبته این اثر از عنایت ربانی حق سرچشمه دارد.
بنابراین در شب های قدر باید دعا کنیم، و مایوس وناامید نشویم، و یقین داشته باشیم که به اجابت می رسد، چرا که عنایت خداوند در آن شب ها عنایتی ویژه است.
در سوره قدر می خوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ اِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
به نام خداى بخشاینده مهربان ما آن ( قرآن) را در شب قدر نازل کردیم! و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟! شب قدر بهتر از هزار ماه است (که در آن قدر نباشد) فرشتگان و روح‏ در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) همه کارها فرود می آیند. شبى است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده!
شب قدر شب نازل شدن قرآن کریم است، نازل شدن قرآن به دو گونه تنزیل وانزال بوده است که با هم فرق دارند، تنزیل نزول تدریجی است، که آیات قرآن در طی 23 سال نازل شده است، و انزال نزول دفعی است که همه آن در یک شب نازل شده است؛ در سوره قدر تعبیر به انزال شده است که ناظر به نزول دفعی قرآن است، که در آن شب تمام آن بر قلب پاک رسول خدا (ص)، ویا بیت المعمور، ویا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید.
روح از ملائکه است اما اسم وی جداگانه آورده شده است چرا که موقعیتی خاص دارد وبرتر از جبرئیل ومیکائیل ودیگر فرشتگان است. همچنین در این سوره اشاره به یک ظرف قابل شده است که روح وملائکه باید بر قلب وی نازل شوند، وآن ظرف پذیرنده عبارت از حجت خداوند در هر دوران است، ودر این دوران حضرت امام مهدی(عج) است.
ممکن است اشکال شود مگر ملائکه بر غیر پیامبران نیز نازل می شوند؟ پاسخ می دهیم: آری، مانند آنکه بر مریم دختر عمران نازل شدند و با وی سخن گفتند، وهمان گونه که بر حضرت فاطمه زهرا(س) نازل می شدند و با ایشان سخن می گفتند، ولقب محدثه ایشان از این جهت است. بله اگر نزول به داعی وحی باشد تنها بر پیامبران است، بنابراین اگر آیات وحی را نازل می کردند تنها با پیامبران سخن می گفتند، اما در غیر آن، با غیر پیامبران نیز سخن می گفتند که اشاره شد.
شب قدر تا طلوع فجر ادامه دارد، و روز بیست و سوم از لحاظ اهمیت کمتر از شب بیست و سوم نیست، و ملائکه نازل می شوند و 24 ساعت این نزول پیوسته ادامه دارد تا با گردش کره زمین شب قدر تمام نقاط جهان پایان یابد .
در فراز بعدی دعا می خوانیم:«وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ» و کارهای مرا از سختی به آسانی مبدل کن؛
باید دانست که تحمل سختیها رمز رشد وترقی است، هیچ کس همیشه زندگی راحت ندارد، مثلا زندگانی پیامبر(ص) از یتیمی آغاز شد، سپس با اذیت وآزار قریش ومحاصره اقتصادی و شکنجه یاران ادامه یافت، و پس از هجرت به مدینه و تحمل غربت گرفتار بیش از 80 جنگ کوچک وبزرگ بود، تا توانست شالوده اولین حکومت اسلامی را پی ریزی کند، وپیام رحمت ومهر سبحانی را به جهانیان برسانند.
باید دانست که زندگی همواره بر وفق مراد انسان نیست؛ از خداوند می خواهیم که در سختی هایی که برای رشد ما موثر است کمک کند تا این گردنه را گذرانده وبه روز آسایش رسیم. بنابر این در این فراز از دعا می خوانیم:« ِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ» و کارهایم را از سختی به آسانی بگردان.
در فراز بعدی می خوانیم:« واقْبَلْ مَعاذیری» عذر هایم را بپذیر.
عذرخواهی خیلی اخلاق پسندیده ای است؛ انسان به هر دلیل اشتباه میکند اما اعتراف به کوتاهی و تقصیر احترام به خود ودیگران است، عذرخواهی گاهی در برابر حضرت حق است، که جبران گذشته اش می شود، وگاهی برابر خلق است که بر عزتش می افزاید. عذرخواهی از همه کس خوب است، و از مسئولین خوبتر، در خطاهای اجرایی وسیاسی باید عذرخواهی مسئولان نهادینه شود، چقدر خوب بود که دست اندرکاران فتنه سیاسی سال 88 پا بر خودخواهی ومنیت خود می زدند وبا عذرخواهی از مردم ورهبری تا اندازه ای تقصیرات خود را جبران می کردند.
در فراز چهارم دعا می خوانیم:«وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ» و گناهان وبار گران معصیتم را بریز.
وزر بار گناه وگناهان انباشته شده است، که از خداوند می خواهیم که گناهان و بارهای گناه ما را بریزد، تا با تمام شدن ماه مبارک، با پرونده ای سفید بیرون رویم وحساب از صفر شروع گردد!
در فراز آخر دعا می خوانیم:« یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.» ای کسی که به بندگان شایسته اش مهربانی.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=580582



   1   2   3   4   5      >