سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/5/17
1:27 عصر

نمی از یم رمضان/30

بدست دست نوشت در دسته رمضان

تاریخ : 1392/5/17 - ساعت : 19 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه عید فطر 92

نمی از یم رمضان/30- اگر کسی روزه را به عنوان رژیم غذایی برای لاغری ودرمان بیماری خویش استفاده کند دیگر عبادت نخواهد بود/ سلامتی تن از دست آوردهای روزه است، نه آنکه روزه را بخاطر آن بگیریم/ روزه را به قصد قربت و به خاطر نزدیک شدن به خدا و انجام بندگی و طاعت باید گرفت


حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ، على ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ، مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ، بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین، والحمدُ للهِ ربّ العالمین»
خدایا روزه مرا در این ماه مورد قدردانى و پذیرش قرار ده، که مورد رضا وپسند تو و رسولت باشد، وفروع آن بر اصول استوار باشد، به حق آقاى ما محمد و خاندان پاکش، و ستایش ویژه پروردگار جهانیان است.

این دعا، دعای آخر از دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان است، و حکم وداع با ماه مبارک رمضان را دارد؛ بعد از یک ماه روزه و نشستن بر سر سفره ضیافت خدا، اکنون این ماه رو به اتمام است، و وقت خداحافظی ونوعی دل کندن از محبوب است.
بی تردید روزه های ماه مبارک وقتی در تابستان و روزهای گرم و بلند قرار میگیرد از ثواب بیشتری برخوردار است. روزی عیسی(ع) مادر خود مریم را پس از مرگش در خواب دید و از وی پرسید: آیا دوست داری به دنیا برگردی؟ مریم پاسخ داد: آری، تا در شبهای بسیار سرد زمستان نماز بخوانم، و در روزهای بسیار گرم تابستان روزه بگیرم؛ فرزندم، راه ترسناک است! (مستدرک الوسائل7/ص506)، امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: من روزه در تابستان را دوست می دارم (مستدرک الوسائل7/ ص505).
گرچه نعمت های الهی در تمام طول سال ودر همه عمر وجود دارد، اما ماه مبارک ضیافت ویژه الهی است، و مائده خاص خداوندی، ویژه این ماه است.
حال که توفیق روزه را در این ماه داشتیم، از خداوند می خواهیم که به لطف وکرمش آن را به شایستگی بپذیرد، ومورد قدر دانی قرار دهد، از این رو با زبان تضرع می گوییم: «اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ» خدایا روزه مرا در این ماه مورد قدردانى و پذیرش قرار ده.
برخی اوقات کار در همین دنیا جبران می شود، وپیش از آخرت در دنیا آثارش را می بیند، وگاهی پاداش منحصر در دنیا می شود، وگاه پاداش در آخرت است، شاید بتوان گفت که فرق شکر و قبول آن است که شکر قدردانی در دنیا است اما قبول آثارش و بازتابش در عالم آخرت است. البته شکر را نیز می توان اعم از دنیا وآخرت دانست. بنابراین ما آثار پربرکت روزه را در دنیا وآخرت می خواهیم، گرچه پاداش اصلی وکامل آن در آخرت است.
در فراز بعدی می خوانیم:« على ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ»
در این فراز از خداوند می خواهیم که روزه و عبادت ما به گونه ای باشد که مورد رضایت وپسند خدا و پیامبر(ص) باشد، یعنی آداب وشرایط آن را رعایت کرده باشبم، وآثار وبازتاب آن بر رفتار فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی ما نمایان گردد.
یعنی آنکه روزه را برای انجام دستور خدا ودر چهار چوب شرع مقدس بگیریم، و قانون مند و شریعت مدار باشد.
اگر کسی روزه را به عنوان رژیم غذایی برای لاغری ودرمان بیماری خویش استفاده کند دیگر عبادت نخواهد بود، گرچه از نظر علمی آثار مثبت روزه برای همگان ثابت وروشن شده است که روزه در درمان وپبشگیری بیماری ها مؤثر است. پیامبر اسلام (ص) 1400 سال پیش فرمود: « روزه بگیرید تا سلامت بمانید.» (جامع احادیث الشیعه9/ص100) اما سلامتی تن از دست آوردهای روزه است، نه آنکه روزه را بخاطر آن بگیریم، روزه را به قصد قربت وبخاطر نزدیک شدن به خدا وانجام بندگی وطاعت باید گرفت، گرچه این آثار مثبت ومهم تندرستی را نیز به ارمغان می آورد، به قول شاعر:

نام احـــــــــــــــــــمد نام جمله انبیاست

چونک صــــــــــد آمد نود هم پیش ماست


اگر کسی پی خورشید برود خود به خود بدنش گرم می شود. اگر انسان به هدف بالاتر برسد هدف های جزئی نیز در ضمن آن بدست می آید، بنابراین کسی که برای خدا روزه بگیرد سلامتی به دنبالش می آید.
این رمز بندگی در همین است که باید در چهارچوب شریعت بود، ودر احکام شرعی چیزی کم وزیاد نکرد، مثلا امساک (آب وغذا نخوردن) آخرین روز ماه مبارک رمضان واجب، ولی امساک روز پس از آن حرام است
در فراز سوم می خوانیم:« مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ» وفروع آن بر اصول استوار باشد.
اصل ریشه واساس وپایه هر چیزی را گویند، ما پایه ای داریم که بر اساس آن اموری مترتب می شود، آن پایه را اصل، وامور ریشه گرفته از آن را فروع آن نامند.
مانند اصول فقه وخود فقه؛ اصول فقه پایه است و قواعد کلی استنباط احکام شرعی را شامل است، که از آن به عنوان علم اصول یاد می شود، مسائل فرعی فقه که بر اساس آن اصول استنباط می شود را فروع می نامند، وانجام این کار تنها بر عهده فقیه ومجتهد است.
ریشه علم اصول به خود امامان معصوم (ع) می رسد، امام رضا(ع) می فرماید: « بر ما است که اصول (و مطالب پایه) را به شما بگوییم و بر شما است که از آن فروع را بدست آورید ». (وسائل الشیعه27/ص62)
امام صادق (ع) می فرماید:« بر ما است که اصول (ومطالب پایه) را بر شما بگوییم و برشماست که تفریع (و اجتهاد) کنید.» (وسائل الشیعه27/ص621).
ریشه استنباط احکام واجتهاد از همین جا شکل گرفته است، از همین جا اهمیت فقاهت و اجتهاد و عملکرد کار فقیه مشخص می شود، علم فقه موضوعی تخصصی است، و از همین رو علت لزوم مراجعه به مرجع تقلید آشکار می شود. علت تقلید آن است که انسان به حکم عقل باید به متخصص فن مراجعه کند. چگونه در مسائل روزمره سراغ متخصص می رویم، کسی که ناراحتی قلبی دارد سراغ چشم پزشک نمیرود، و کسی که مشکل مغز و اعصاب دارد سراغ دندان پزشک نمیرود، وهمه به متخصص در رشته مورد نظر خود مراجعه میکنند. بحث فقه ولزوم تقلید از مرجع نیز این گونه است.
متأسفانه گاهی با برخی از افراد مواجه می شویم که زیر بار تقلید نمی روند، وحال آنکه اگر شناخت درستی از مسئله داشته باشند عقلشان حکم به لزوم تقلید می کند، ویا آنکه برخی دیگر را می بینیم که با حداقل معلوماتی که از عربی و آیات قرآن وروایات دارند مغرور شده وخود را بی نیاز از تقلید می بینند، و این هم غلط است و ضلالت خویش وگمراهی دیگران را سبب می شوند.
در این فراز از دعا تعبیر این است: :« مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ» وفروع آن بر اصول استوار باشد. حالا که من روزه گرفته ام احکامش بر پایه اصول باشد، یعنی روزه من در آوردی نباشد و بر پایه احکام شرع قرار گرفته باشد.
پس از آن می گوییم: « بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین» به حق آقاى ما محمد و خاندان پاکش.
در اینجا اشاره به عصمت وطهارت پیامبر واهل بیت او شده است که در آیه 33 سوره احزاب بدان تصریح شده است: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا».
خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
ودر پایان دعا می خوانیم: « والحمدُ للهِ ربّ العالمین. » و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
تمام حمد از آن پروردگار عالمیان است؛ حمد وسپاس هر چیزی را نماییم ستایش آفریده را کرده ایم، وتعریف وستایش هر آفریده ای به حمد وستایش آفریدگار بر می گردد.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=582991

92/5/16
7:39 عصر

نمی از یم رمضان/29

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو، شیخ مجتبی قزوینی

تاریخ : 1392/5/16 - ساعت : 21 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/29- در حدیث داریم تعجب از فردی نیست که چگونه نجات پیدا کرده است؛ عجب از کسی است که با رحمت گسترده خدا چگونه به هلاکت افتاده است/ انسان با انجام گناه، از دایره خودنگاهداری بیرون می‌آید و سرآغاز هلاکت از همین جا است


حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ، وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ، وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ، یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین».
خدایا مرا در آن به مهر ورحمتت فراگیر، و توفیق وخود نگهداری را روزیم کن، و دل مرا از تاریکی های تهمت پاک کن، ای مهربان به بندگان با ایمان خود.

در دعای روز بیست و نهم پنج عنوان مطرح شده است.
1) رحمت گسترده الهی
2) توفیق و سعادت مندی
3) خود نگاه داری
4) نگاه منفی وتهمت
5) نگاه به رحیمیت خداوند.
در فراز اول می خوانیم:« اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ» خدایا من را در آن به مهر ورحمتت فراگیر.
رحمت الهی گسترده است، واز نامهای خداوند رحمان و رحیم است که از ریشه (ر ح م ) گرفته شده است؛ اسم رحمان مثل الله از اسامی خاص خدا است؛ همانگونه که نام الله را بر اشخاص نمی گذارند نام رحمن را نیز نباید بر افراد گذاشت، بلکه باید از عبد الرحمن، عبد الله استفاده کرد. رحیم و کریم نیز از اسماء خداوند است؛ اما از نامهای مختص خداوند نیست، و می توان بر افراد گزارده شود؛ اما الرحمن اسم مختص خدا است.
خداوند دارای رحمت واسعه است، وکسی نباید از آن نومید باشد.
در قرآن کریم آمده است: « قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّون‏» (الحجر:56)
گفت: جز گمراهان چه کسى از رحمت پروردگار خویش نومید مى ‏شود؟
همچنین خداوند در سوره عنکبوت آیه 23 می فرماید:« وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتی‏ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏»
کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از مهر ورحمت من نومیدند؛ و براى آنها عذاب دردناکى است!
حسن بصری گفته بود: « تعجب نمیکنم از فردی که به هلاکت افتاده است که چرا وچگونه به هلاکت افتاده است، تعجب از آن است که فردی چگونه نجات پیدا کرده است.» اما در مقابل امام زین العابدین (ع) سخن وی را رد فرمود، ایشان رحمت خدا را چنان وسیع وگسترده می بیند که اصل را بر نجات انسان می داند و می فرماید: « تعجب از فردی نیست که چگونه نجات پیدا کرده است؛ عجب از کسی است که با رحمت گسترده خدا چگونه به هلاکت افتاده است؟»
امام صادق (ع) می فرماید:« در روز قیامت رحمت خدا چنان گسترده می شود که حتی ابلیس طمع می کند (که رحمت خدا شامل حال او نیز بشود!)»
خداوند به داود (ع) می فرماید:« ای داود همان گونه که از خورشید (با بهره گیری از آن) چیزی کم نمی شود، رحمت من کم شدنی نیست».
باید در پی منبع نور رفت که گرما نیز به تبع آن حاصل می شود، مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی اینگونه نصیحت می کرد. اگر فرد به دنبال خورشید باشد هم به گرما می رسد هم به خود مقصود. اما اگر فردی تنها به دنبال گرمای خورشید باشد از مسائل بزرگتر جا می ماند.
رحمانیت خدا عام است و شامل حال همه میشود، ومسلمان و غیر مسلمان را در بر میگیرد. مانند آنکه همه از نعمت زندگی استفاده می کنند، همه می توانند اکسیژن استشمام کنند، همه از نظام عالم بهره می گیرند.
اما خداوند علاوه بر رحمت عام وفراگیر، رحمت ویژه هم دارد، که ویژه اهل ایمان است، رحمان عنایت عام خدا است که شامل حال همه می شود، و رحیمیت رحمت خاص خدا است که شامل حال بندگان مومن خدا می شود، واینگونه سرآغاز سوره های قرآن کریم به هر دوی آنها اشاره شده است، ومی خوانیم: «بسم الله الرحمن الرحیم».
بنابراین مؤمنان هم از رحمانییت خداوند بهره می گیرند وهم از رحیمیت. در رابطه با برخی رحمت های ویژه در قرآن کریم می خوانیم:« ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم‏»
کسانى که کافر شدند از اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که از پروردگارتان هیچ خیر وبرکتی بر شما فروآید، و خداوند هر که را خواهد به مِهر و بخشایش خود ویژه سازد، و خدا داراى فزونى و بخشش بزرگ است.
امیر مؤمنان امام علی (ع) در رابطه با این آیه می فرماید:« مقصود از رحمت مخصوص، نبوت است.»
همچنین در روایات آمده است مقصود از «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ» نبوت و وصایت است.
اینها عنایات ویژه است؛ این نعمت نبوت رسول خدا وولایت امیرالمومنین (ع) است.
در نتیجه رحمانیت خدا عام است شامل حال همه می شود اما رحیمیت خدا ویژه است و شامل حال مومنین می شود.
در فراز دوم دعا می خوانیم:« وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ» و توفیق وخود نگهداری را به من روزی کن.
توفیق و عصمت دو واژه کلیدی این فراز از دعا هستند. در یک روایت آمده است که سعادت کامل وقتی به دست می آید که 4 چیز با هم جمع شوند.
1) نیت انجام کار را داشته باشد؛ مثلا نیت کند مدرسه ای بسازد، خانه ایتام بسازد.
2) توانایی و امکان انجام کار را داشته باشد. مثلا توان مالی ساخت مدرسه را داشته باشد
3) موفقیت انجام کار را داشته باشد. یعنی بتواند مدرسه یا خانه ایتام را بسازد.
4) به هدف هم برسد. یعنی وقتی که مدرسه ساخته شد یا دار الایتام ساخته شد از آن در همین راستا و هدف استفاده شود.
این 4 مورد وقتی باهم جمع شود این شخص خوشبخت و سعادتمند می سازد.
امام صادق (ع) می فرماید: « اینگونه نیست که هر چه را انسان نیّت کند بتواند انجام دهد، و هر چه را قدرت بر آن دارد توفیق به دست آوردنش را پیدا کند، و هر چه را توفیق پیدا کرد به هدف ومقصود برسد، اما هر گاه نیّت و قدرت و توفیق و رسیدن به هدف با هم جمع شد، سعادت‏ کامل‏ می گردد». بنابراین اگر نیت، قدرت، توفیق و اصابه به هدف بدست آید سعادت تمام می شود.
مقصود از عصمت در این دعا خود نگاه داری است، که هرکس به میزان تلاش وتقوای خود می تواند درجه ای از آن را داشته باشد، واین غیر از عصمت ویژه ای است که خداوند به پیامبران وامامان علیهم السلام داده است، در دعای کمیل می خوانیم: «ولا یمکن الفرار من حکومتک» خدایا! از دایره حکومت تو نتوان فرار کرد. اگر کسی این جمله را بدرستی دریافت کند، خود را پیوسته در این محدوده بیند، در نتیجه تلاش می کند که خود نگهدار گشته و کمتر نافرمانی خدا کند.
امام صادق(ع) می فرماید:« خداوند حفظ می کند کسی را که اطاعت و پیروی خداوند را میکند. اما اگر کسی نافرمانی وگناه کند از آن (دایره حفاظتی) خارج است».
انسان با انجام گناه، از دایره خودنگاهداری بیرون می آید، و سرآغاز هلاکت از همین جا است. بنابر این باید در خود نگاه داری بکوشد، واز خدا کمک جوید.
شراب خواری، قمار بازی، رباخوری، بی حجابی، بدحجابی، بیهوده گویی، عیب جویی مردم از جمله کارهایی هستند که موجب خروج از دایره خودنگاهداری وعصمت است.
در فراز سوم دعا می خوانیم« وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ » و دل مرا از تاریکی های تهمت پاک کن.
ما یک یک تهمت داریم ویک غیبت. غیبت یعنی قضیه ای را که راست است در مورد کسی که در جلسه گفتمان ما حاضر نیست بازگو کنیم، اما آن جریان بگونه ای است که اگر آن را جلوی او بگوییم ناراحت می شود.
خداوند در قرآن کریم در آیه12 سوره حجرات می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیم‏»
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمانها- گمانهاى بد- دور باشید، زیرا برخى از گمانها گناه است. و [در کار و عیب‏هاى پنهان مردم‏] کاوش مکنید، و از پس یکدیگر غیبت مکنید. آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ بى‏ گمان آن را ناخوش و ناپسند مى‏دارید. و از خداى پروا کنید، که خدا توبه‏ پذیر و مهربان است.
اما تهمت آن است که در رابطه با کسی سخنی را بگوییم که از اساس دروغ است وواقعیت ندارد؛ بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی، اختلافات خانوادگی وبداخلاقی های سیاسی ما نیز از این ناشی می شود که فردی به خاطر حسادت وبی تقوایی هر چیزی را که خواست می گوید، و بعد که تحقیق می شود می بینیم نادرست است. امام صادق(ع) می فرماید:« کسی که به برادر مومن تهمت بزند ایمان در قلبش ذوب می شود همان گونه که نمک در آب حل می شود.»
تهمت زدن به افراد با گفتن العفو و استغفار لفظی حل نمی شود، و حتما باید جبران شود. برخی با داشتن سایت ها و وبلاگ ها واستفاده از پیامک ها هر سخن و تهمتی را در رابطه با افراد منتشر می کنند که گناهی بس بزرگ است. و بدین وسیله ترور شخصیت می کنند که از ترور فیزیکی بدتر است. بنایر این از خداوند می خواهیم دل ما را از تاریکی های تهمت پاک کند.
این تهمت را به معنای بدگمانی نیز می توان تفسیر کرد، بدین گونه که گاه تهمت در رابطه با افراد است، همانگونه که گذشت، وگاهی در رابطه با خدا است، به این معنی که نسبت به خداوند بدگمان است، مثلا با خود می گوید چرا خداوند به دیگران امکانات داده است وبه من نداده است؟ این سخن ناشی از تاریکی دل است که در این دعا می خواهیم آن را از ما بزداید، ودلمان را از تاریکی های تهمت پاک سازد.
در فراز آخر دعا می خوانیم:« یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین» ای مهربان به بندگان خود.

ای کسی که مهربانی ویژه اش شامل حال بندگان مؤمنش است.


http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=582557



92/5/15
3:42 عصر

نمی از یم رمضان/28

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/15 - ساعت : 24 : 15 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/28- نمازهای واجب را در صورت توانایی باید ایستاده خواند؛ اما در نمازهای مستحبی بدون علتی می‌توان نشسته، خوابیده، ویا در حال حرکت خواند و می‌توان آنها را در اتومبیل، قطار، مترو و هواپیما خواند/ انجام دادن نمازهای مستحبی تا جایی است که ضرری به نمازهای واجب نرساند


حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وهشتم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ وفر حظّی فیهِ من النّوافِلِ، وأکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ، وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل، یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»
خدایا بهره ام را در آن از نافله ها زیاد کن، و با عرضه درخواستها گرامی ام دار، و وسیله ام را از بین وسیله ها به سویت نزدیک گردان، ای کسی که پافشاری اصرار کنندگان او را مشغول نمی سازد.

در دعای روز بیست و هشتم چهار محور اصلی وجود دارد.
1) نافله ها و نقش آن
2) عرضه درخواست
3) توسل
4) لطف پیوسته خدا

در فراز اول دعا می خوانیم:« اللهمّ وفر حظّی فیهِ من النّوافِلِ»
خدایا بهره ام را در آن از نافله ها ونمازهای مستحبی زیاد کن.
ما نمازهای واجب و مستحب داریم؛ نمازهای واجب 17 رکعت است و نمازهای مستحبی یومیه 34 رکعت در شبانه روز است. نماز شب 8 رکعت است همراه با دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر در مجموع 11رکعت می شود، 2 رکعت نماز نافله صبح، و 8 رکعت نماز نافله ظهر، و 8 رکعت نماز نافله عصر، و 4 رکعت نماز نافله مغرب، و 2 رکعت نماز نافله عشاء است که چون نشسته خوانده می شود یک رکعت شمرده می شود. نافله مغرب وعشا پس از نماز، وبقیه پیش از نماز خوانده می شود، مجموع نمازهای واجب ومستحبی در شبانه روز 51 رکعت می شود که خواندن آنها از نشانه های ایمان شمرده شده است.
امام حسن عسکری(ع) می فرماید:« پنج چیز نشانه‏هاى مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و نافله)، و زیارت‏ اربعین،‏ و انگشتر در دست راست کردن، و پیشانى بر خاک ساییدن(به هنگام سجده)، و بلند گفتن‏ بسم الله الرحمن الرحیم» (مصباح المتهجد2/ص788)
نمازهای نافله جبران کاستی های نماز واجب را میکند. البته فرموده اند که انجام دادن نمازهای مستحبی تا جایی است که ضرری به نمازهای واجب نرساند (نهج البلاغه/ص475، حکمت39) ، مثلا اگر نماز شب سبب شود که نماز صبح فرد قضا شود می تواند آن را پیش از خواب بخواند وبخوابد، تا ضرری به نماز واجب او نرساند، نماز شب برکات فراوانی دارد؛ تا آنجا که بزرگان ما به هر جا که رسیدند از برکات نماز شب بوده است.
بین نمازهای واجب و مستحبی تفاوتهایی وجود دارد؛ علامه مجلسی 17 تفاوت را بین نمازهای واجب و مستحب ذکر کرده است. مثلا نمازهای واجب را در صورت توانایی باید ایستاده خواند؛ اما در نمازهای مستحبی بدون مرض و علتی می توان آنها را نشسته، خوابیده، ویا در حال حرکت خواند، ومی توان آنها را در اتومبیل، قطار، مترو وهواپیما خواند.
ویا آنکه خواندن سوره پس از قرائت حمد در نمازهای واجب، لازم است، ولی در نمازهای مستحبی می توان آن را نخواند.
خداوند در قرآن کریم در سوره معارج آیه23 می فرماید:« الَّذینَ هُمْ علی صَلاتِهِمْ دائمُون‏»
آنان که بر نماز خویش پیوسته و پاینده‏اند؛
امام باقر(ع) می فرماید: این در نمازهای نافله است .
ودر آیه 34 همان سوره می فرماید:« وَ الَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون‏»
و آنها که بر نماز شان مواظبت دارند.
فرمود:مقصود نمازهای واجب است.
بدان معنا که وقت نماز های واجب را حفظ کند، وآنها در وقت خود بجا می آورند وبه تآخیر نمی اندازند.
در فراز دوم این دعا می خوانیم:« واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ»
و با حاضر کردن خواسته ها عرضه درخواستها گرامی ام دار.
مسائل جمع مسئله به معنای حاجت ونیاز است؛ یعنی در خواست می کند: خدایا مرا با عرضه نیازم، ودر خواست حاجتم گرامی بدار، همین که انسان توفیق راز ونیاز با خدا را پیدا می کند گرامیداشتی از اوست.
امام زین العابدین(ع)در دل شب در حجر اسماعیل مناجات می کردند: خدایا! بنده مسکین تو به در خانه ات آمده است.
انسان فقر ونیاز محض است، عنوان مسکین و فقیر در برابر ذات ربوبی زیبنده وبرازنده اوست، این که او بیاید و حاجت های خود را عرضه کند و خداوند او را به حلقه مسکینان وبندگانش راه دهد؛ این خودش عنایتی بس بزرگ از ناحیه پروردگار است. در ماه مبارک رمضان، ابر رحمت خداوند برای کسی که خودش را در معرض آن قرار دهد بارش دارد. در این فراز از دعا از خداوند می خواهیم که خدایا گرامی ام بدار که بیایم وبه درگاهت عرض حاجت ونیاز کنم.
در فراز سوم دعا می خوانیم:« وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل»
و وسیله ام را از بین وسیله ها به سویت نزدیک گردان.
خداوند در قرآن کریم سوره مائده آیه 35 می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ » اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید.
ریشه توسل در این آیه است. یعنی با وسیله به سمت خدا بیایید، در این زمینه آیات و روایات بسیار است، در باره معانی وسیله در آیه شریفه روایات واقوالی است، برخی روایات وسیله را درجه پیغمبر (ص) معرفی کرده است.
امیر مؤمنان(ع)فرمودند: « بهترین چیزی که انسان مومن به آن متوسل می شود ایمان به خداو پیغمبر خدا، جهاد، پرداخت زکات، روزه، حج، صله رحم وصدقه پنهانی است.» (معدن الجواهر/ص70)
شخص رسول اکرم(ص) و ائمه از وسایلی هستند که ما را به خداوند تبارک و تعالی می رسانند. انبیاء الهی مانند آدم، نوح، موسی و ابراهیم(ع) به وسیله اهل بیت از گرفتاری ها نجات پیدا می کردند و از خداوند به حق محمد و آل محمد درخواست می کردند.
در ذیل آیه احادیثی در این باب است، از جمله آنکه امام علی (ع) فرمودند:« من وسیله هستم.»
امام باقر(ع)فرمودند:« با امام به خدا نزدیک شوید.»
امام رضا (ع) در دعایی که برای طلب باران خواند فرمود: خدایا مردم به ما متوسل می شوند همان طور که تو دستور داده ای، پس امید به فضل تو دارند. (عیون اخبار الرضا2/ص168)
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « امامان از فرزندان حسین (ع) هستند هرکس آنها اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هرکس نافرمانی آنها را کند خدا را نافرمانی کرده است، آنان ریسمان محکم و وسیله هستند به سوی خدا».
در زیارت امیر مؤمنان علی(ع) می خوانیم: تو وسیله من به سوی خدا هستی، ومن با تو به خدایم متوسل می شوم.
حضرت زهرا(س) در ضمن خطبه خود فرمود: « خداوند ما را وسیله خود قرار داد؛ ما وسیله خدا در میان مردمیم، و ما خاندان پیامبریم.»
اهل سنت نیز منکر توسل نیستند، در صحیح بخاری آمده است که در زمان خلیفه دوم خشکسالی شد و باران نیامد؛ خلیفه دوم به عباس عموی پیامبر متوسل شد تا باران ببارد، او در ضمن دعای باران گفت: خدایا! ما با توسل به پیامبرمان به سویت، باران می خواستیم وبه ما می دادی، وامروز ما با توسل به عموی پیامبر از تو باران می خواهیم. (صحیح بخاری2/ص16)
واین مقام به واسطه آبروی وشخصیت آنها است، و ارتباطی با زنده بودن آنان ندارد؛ پس توسل به بزرگان دین چه زنده باشند ویا نباشند صحیح است، چون مقام وشخصیت آنان ربطی به حیات وممات ایشان ندارد، وآنان آبرومندان درگاه ربوبی اند، وخداوند به برکت ایشان بر مردم عنایت می کند، واین مقامی است که خداوند به ایشان داده است، وعنایتی است که خود نموده است، وراهی است که خود باز کرده است.
در فراز آخر می خوانیم:« یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»
ای کسی که پافشاری اصرار کنندگان او را باز نمی دارد.
خداوند بشر نیست که چنانچه توجهش به چیزی جلب شد از توجه به دیگر مسائل باز ماند، او پاک ومنزه از هرگونه ضعف وناتوانی است، بنابراین عنایت ولطفش پیوسته است، وسماجت واصرار وپافشاری بندگان او را مشغول نمی سازد، واو را از ادامه لطف وکرمش باز نمی دارد.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=582084



92/5/15
3:27 عصر

توجه طلاب به قرآن در حوزه ها ایده آل نیست

بدست دست نوشت در دسته گفتگو، قرآن

کد خبر : 279610 11 : 19  - 1392/5/14 سرویس : اندیشه

ا توجه طلاب به قرآن در حوزه ها ایده آل نیست ا

خبرگزاری شبستان: اینکه برخی یکسونگری کنند که حوزه به قرآن کاری ندارد، بی انصافی است، و برخی که از سر دلسوزی این حرف را می زنند مقصودشان این است که در حد مطلوب نیست، ولی باید دانست که خناسان در کمین نشسته اند.

 

استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان درباره علت عدم توجه جدی طلاب در حوزه های علمیه به قرآن گفت: شاید در پرداخت قرآن و تفسیر در حوزه آنطور که مورد ایده ال ماست کم کاری شده باشد اما بطور کلی با این نگاه موافق نیستم که حوزه کاری با بحث های قرآنی ندارد، چون افراد از وقتی وارد حوزه می شوند در درس هایشان از آغاز ادبیات تا پایان فقه و اصول با استشهادات و استنادات قرآنی آشنا می شوند.
حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی اظهار کرد: به ابن هشام صاحب کتاب مغنی اللبیب (که از متون درسی حوزه ها بوده است و اکنون گزیده آن متن درسی است) گفته بودند تفسیر قرآن بنویس، گفته بود: من مغنی نوشتم، از جد خودم مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا طبسی نجفی شنیدم که سیزده جزء قرآن را در کتاب خود مورد استناد ادبی قرار داده است، بنابراین طلاب از آغاز ورود به حوزه و از اولین کتب درسی خود در بحث های ادبی و بخصوص در بلاغت با استناد به آیات قرآنی آشنا می شوند، و این سیر در دیگر علوم ادامه پیدا می کند.
وی ادامه داد: در بحث های کلامی هم همین طور است و استشهادات قرآنی در آن موج می زند، بحث تفسیر موضوعی و ترتیبی در حوزه های علمیه بعد از انقلاب رشد کرده است، و این که برخی یکسونگری کنند که حوزه به قرآن کاری ندارد، بی انصافی است، و برخی که از سر دلسوزی این حرف را می زنند مقصودشان این است که در حد مطلوب نیست، ولی باید دانست که خناسان در کمین نشسته اند و با سوء استفاده، آن را دستاویزی برای حمله به شیعه و حوزه های آن قرار داده اند که نمونه های آن را در کتاب ها، سایت ها، شبکه های ماهواره ای ضد شیعی می بینیم.
حجت الاسلام پورامینی تصریح کرد: چگونه می توان ادعای عدم توجه به قرآن کریم را مطرح کرد و حال آنکه قرآن یکی از منابع چهارگانه استنباط احکام شرعی است؟ بله نگاه مطلوب این است که قرآن کریم را در همه ابعاد زندگی یافت، و یا به تعبیری دیگر باید توسعه در نگاه فقه داشت که فقه فهم دین است، و فراتر از عبادات و معاملات در فقه مصطلح است، و بی تردید این نگاه تلاش بسیار می طلبد که لازم و ضروری است.
وی عنوان کرد: بالاخره ورود به ژرفای قرآن کریم میدان بزرگی است، و قرآن کلام الهی است هر چقدر هم درباره آن کار کنیم کم است و تلاش مضاعف می خواهد، در زمینه تفسیر در دوره های مختلف از شرح مختصر واژگان قرآن کریم تا شرح میانه و مبسوط آیات آن باید برنامه ریزی کرد، و بحث های جدید و کاربردی را از قرآن آموخت.
این استاد یادآور شد: قرآن این خاصیت را دارد که هر دفعه که خوانده می شود مطالب جدیدی را به انسان می آموزد.
حجت الاسلام پورامینی در پاسخ به این سوال که برای ترغیب طلاب به سوی قرآن چه راهکارهایی وجود دارد، بیانکرد: ترغیب، تشویق، بسترسازی، بهره گیری و ذوق شخصی افراد مؤثر است، وجود و رونق درس های تفسیر در سطوح مختلف حوزه موثر است، روش های گوناگونی باید بکارگرفته شود بگونه ای که تفسیر قرآن کریم برای عموم مردم جذاب باشد، تفسیر نور آقای قرائتی نمونه خوبی است، تفسیر را باید برای همه سطوح و در رده های مختلف عرضه کرد.
وی خاطرنشان کرد: همچنین برگزاری پیوسته درس های تفسیر در مساجد هم موثر است. به این شیوه که تمامی مساجد کشور هفته ای یک شب و برخی از مساجد هر شب درس تفسیر قرآن کریم داشته باشند. صدا و سیما هم باید شیوه های گوناگونی در پیش گیرد، تفسیر تخصصی در شبکه های خاص، وتفسیر عمومی با روش آسان گویی در دیگر شبکه ها داشته باشد، وبه نظر بنده شیوه تفسیر ترتیبی موثرتر است، چون مطالب گوناگون و متنوعی گفته می شود که تمامی آنها در راستای هدایت است، گرچه تفسیر موضوعی نیز کارایی خود را دارد.
پایان پیام/

http://vista.ir/news/9796018/

 


92/5/14
3:14 عصر

نمی از یم رمضان/27

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/14 - ساعت : 4 : 15 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/27- روح از ملائکه است اما اسم وی جداگانه آورده شده است چرا که موقعیتی خاص دارد و برتر از جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان است/ عذرخواهی از همه کس خوب است و از مسئولین خوبتر؛ در خطاهای اجرایی و سیاسی باید عذرخواهی مسئولان نهادینه شود

حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وهفتم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ، وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ، واقْبَلْ مَعاذیری، وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ، یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین».
خدایا فضیلت شب قدر را در آن روزی ام کن، و کارهایم را از سختی به آسانی بگردان؛ وعذر هایم را بپذیر، و گناهان وبار گران معصیتم را بریز، ای مهربان به بندگان شایسته خویش.
در دعای روز بیست و هفتم تکیه بر 5 محور شده است.
1) مسئله شب قدر و فضیلت آن
2) اشاره به فراز و نشیب های زندگی، وحرکت از سختی به آسانی
3) عذر خواهی
4) درخواست ریزش گناهان
5) اشاره به مهر و مهربانی خداوند.
در فراز اول دعا این گونه می خوانیم:« اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ» خدایا فضیلت شب قدر را در آن روزی ام کن.
ممکن است به ذهن رسد که چرا دعای مربوط به فضیلت شب قدر را در دعای روز بیست وهفتم می خوانیم؟
در پاسخ می گوییم: مرحوم حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان اشاره می کند در ترتیب دعاهای روزانه ماه مبارک اختلاف است، و برخی ادعیه مقدم و برخی موخر شده است؛ با توجه به این نکته پس وپیش شدن آن مشکلی ایجاد نمی کند، واز این جهت دارای پیام خاصی نیست، اضافه بر آن مرجع (فیه) به معنای (در آن)، به ماه مبارک رمضان بر می گردد نه به روز خاص، بنابر این معنای دعا اینگونه می شود که خدایا، درک فضیلت شب قدر را در ماه رمضان روزی ام کن. به هر جهت مهم آن است که معانی فراز های دعا باز شود.
در تعیین شب قدر اختلاف است؛ بر طبق روایات ما که یکی از سه شب نوزدهم ، بیست و یکم ، بیست و سوم می باشد، که احتمال شب بیست ویکم وشب بیست وسوم بیشتر است (وسائل الشیعه10/ص354، وص360)، اما با توجه به برخی روایات مثل روایت جهنی احتمال قوی تر آن است که شب بیست و سوم شب قدر باشد(وسائل الشیعه10/ ص355، وص359). شاید علت آنکه دقیقا شب قدر را معین نکرده اند آن باشد که از شب های مختلف ماه مبارک رمضان بهره گیریم. البته از برخی اخبار فهمیده می شود که هر سه شب به نحوی در قدر دخیلند، ولی قرار آخر در شب بیست وسوم است، بدینگونه که تقدیر وقضا در شب نوزدهم، ابرام ومحکم کردن آن در شب بیست ویکم؛ امضای آن در شب بیست وسوم خواهد بود (وسائل الشیعه10/ص354، وص357)، پس باید از هر سه شب بهره جست.
اهل سنت نیز اختلاف دارند، وشبهای 17، 21، 27 (عون المعبود4/ص180-184) ویا شب های فرد دهه آخر ماه مبارک (عمده القاری11/ص137) را مطرح ساخته اند، البته غالبا شب 27 را شب قدر می دانند و به احیاء آن می پردازند؛ در نظر ما نیز شب 27 نیز از شب های با اهمیت ماه مبارک رمضان است که در مفاتیح دعای خاص دارد و غسل آن شب مستحب است. دعایی نیز از امام زین العابدین(ع) نقل شده است که ایشان در شب 27 مکرر می خواندند، ولی آن را از شب های محتمل قدر نمی دانیم.
قدر به معنای اندازه گیری و مقدر کردن است؛ امورات مردم (مثل مرگ وزندگی، خیر وشر، طاعت ومعصیت، روزی وفرزند) تا سال آینده مقدر می شود (وسائل الشیعه10/350-351)، و دعا این اثر را دارد که می تواند مقدرات را کم و زیاد، ویا جلو ویا عقب اندازد. بر طبق روایات دعا قضا را عقب می اندازد گرچه به حد ابرام ومحکم کاری رسیده باشد، (مستدرک الوسائل5/175) والبته این اثر از عنایت ربانی حق سرچشمه دارد.
بنابراین در شب های قدر باید دعا کنیم، و مایوس وناامید نشویم، و یقین داشته باشیم که به اجابت می رسد، چرا که عنایت خداوند در آن شب ها عنایتی ویژه است.
در سوره قدر می خوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ اِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
به نام خداى بخشاینده مهربان ما آن ( قرآن) را در شب قدر نازل کردیم! و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟! شب قدر بهتر از هزار ماه است (که در آن قدر نباشد) فرشتگان و روح‏ در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) همه کارها فرود می آیند. شبى است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده!
شب قدر شب نازل شدن قرآن کریم است، نازل شدن قرآن به دو گونه تنزیل وانزال بوده است که با هم فرق دارند، تنزیل نزول تدریجی است، که آیات قرآن در طی 23 سال نازل شده است، و انزال نزول دفعی است که همه آن در یک شب نازل شده است؛ در سوره قدر تعبیر به انزال شده است که ناظر به نزول دفعی قرآن است، که در آن شب تمام آن بر قلب پاک رسول خدا (ص)، ویا بیت المعمور، ویا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید.
روح از ملائکه است اما اسم وی جداگانه آورده شده است چرا که موقعیتی خاص دارد وبرتر از جبرئیل ومیکائیل ودیگر فرشتگان است. همچنین در این سوره اشاره به یک ظرف قابل شده است که روح وملائکه باید بر قلب وی نازل شوند، وآن ظرف پذیرنده عبارت از حجت خداوند در هر دوران است، ودر این دوران حضرت امام مهدی(عج) است.
ممکن است اشکال شود مگر ملائکه بر غیر پیامبران نیز نازل می شوند؟ پاسخ می دهیم: آری، مانند آنکه بر مریم دختر عمران نازل شدند و با وی سخن گفتند، وهمان گونه که بر حضرت فاطمه زهرا(س) نازل می شدند و با ایشان سخن می گفتند، ولقب محدثه ایشان از این جهت است. بله اگر نزول به داعی وحی باشد تنها بر پیامبران است، بنابراین اگر آیات وحی را نازل می کردند تنها با پیامبران سخن می گفتند، اما در غیر آن، با غیر پیامبران نیز سخن می گفتند که اشاره شد.
شب قدر تا طلوع فجر ادامه دارد، و روز بیست و سوم از لحاظ اهمیت کمتر از شب بیست و سوم نیست، و ملائکه نازل می شوند و 24 ساعت این نزول پیوسته ادامه دارد تا با گردش کره زمین شب قدر تمام نقاط جهان پایان یابد .
در فراز بعدی دعا می خوانیم:«وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ» و کارهای مرا از سختی به آسانی مبدل کن؛
باید دانست که تحمل سختیها رمز رشد وترقی است، هیچ کس همیشه زندگی راحت ندارد، مثلا زندگانی پیامبر(ص) از یتیمی آغاز شد، سپس با اذیت وآزار قریش ومحاصره اقتصادی و شکنجه یاران ادامه یافت، و پس از هجرت به مدینه و تحمل غربت گرفتار بیش از 80 جنگ کوچک وبزرگ بود، تا توانست شالوده اولین حکومت اسلامی را پی ریزی کند، وپیام رحمت ومهر سبحانی را به جهانیان برسانند.
باید دانست که زندگی همواره بر وفق مراد انسان نیست؛ از خداوند می خواهیم که در سختی هایی که برای رشد ما موثر است کمک کند تا این گردنه را گذرانده وبه روز آسایش رسیم. بنابر این در این فراز از دعا می خوانیم:« ِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ» و کارهایم را از سختی به آسانی بگردان.
در فراز بعدی می خوانیم:« واقْبَلْ مَعاذیری» عذر هایم را بپذیر.
عذرخواهی خیلی اخلاق پسندیده ای است؛ انسان به هر دلیل اشتباه میکند اما اعتراف به کوتاهی و تقصیر احترام به خود ودیگران است، عذرخواهی گاهی در برابر حضرت حق است، که جبران گذشته اش می شود، وگاهی برابر خلق است که بر عزتش می افزاید. عذرخواهی از همه کس خوب است، و از مسئولین خوبتر، در خطاهای اجرایی وسیاسی باید عذرخواهی مسئولان نهادینه شود، چقدر خوب بود که دست اندرکاران فتنه سیاسی سال 88 پا بر خودخواهی ومنیت خود می زدند وبا عذرخواهی از مردم ورهبری تا اندازه ای تقصیرات خود را جبران می کردند.
در فراز چهارم دعا می خوانیم:«وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ» و گناهان وبار گران معصیتم را بریز.
وزر بار گناه وگناهان انباشته شده است، که از خداوند می خواهیم که گناهان و بارهای گناه ما را بریزد، تا با تمام شدن ماه مبارک، با پرونده ای سفید بیرون رویم وحساب از صفر شروع گردد!
در فراز آخر دعا می خوانیم:« یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.» ای کسی که به بندگان شایسته اش مهربانی.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=580582



92/5/13
3:1 عصر

نمی از یم رمضان/26

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/13 - ساعت : 45 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/26- ره‌توشه سعی مشکور را باید از دنیا به آخرت فرستاد/ خداوند نگاه به آمار کار ما نمی‌کند، بلکه کیفیت و انگیزه کار مهم است/ فردی که با دزدی فقیران را اطعام می‌کرد مورد سرزنش امام صادق(ع) قرار گرفت/ انسانی که استغفار کند یعنی چتر رحمت خدا بر سرش سایه افکنده است

حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وششم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً، وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً، وعَملی فیهِ مَقْبولاً، وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً، یا أسْمَعِ السّامعین».
خدایا! کوشش مرا در این ماه مورد سپاس قرار ده، وگناهانم را در آن بیامرز، و عملم را بپذیر، و عیبم را پوشیده دار، ای شنواترین شنونده ها.
در دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان 4 محور مطرح شده است:
1) مورد سپاس قرار گرفتن تلاشها
2) آمرزش گناهان
3) پذیرش اعمال
4) پوشیده ماندن عیب ها.
در فراز اول این دعا از خداوند می خواهیم: «اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً » خدایا! کوشش مرا در این ماه مورد سپاس قرار ده.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:« وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (النجم:39)؛ و اینکه براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست.
تلاش وکوشش انسان بر دو دسته است: یا مشکور، و یا غیر مشکور؛ تلاش غیر مشکور تلاشی است که به نتیجه مطلوب نمی رسد، و مورد پذیرش و سپاس واقع نمی گردد. و این نمونه بسیار دارد، در دنیا گاه زحمات بسیاری کشیده می شود، اما به بار نمی نشیند؛ گاهی این تلاش در راستای بهره وری در آخرت است، سرمایه و زمان را برای آن صرف کرده است، ولی چون خالص نبوده واز انگیزه و نیت خوبی برخوردار نبوده مورد سپاس الهی قرار نمی گیرد.
ره توشه سعی مشکور را باید از دنیا به آخرت فرستاد. خداوند در سوره قصص آیه 77 می فرماید:«وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین‏»
و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب؛ و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن؛ و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
در فراز دوم دعا از خداوند می خواهیم:« وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً» گناهانم را در آن آمرزیده قرار ده.
آنچه از انسان صادر می شود کوتاهی وگناه وسرکشی است، اما از خدای بزرگ توقع دارد که مورد عفو و آمرزش قرار گیرد. زیرا خداوند بخشنده و بسیار آمرزنده است؛ او نه تنها غافر، بلکه غفور است. خداوند در سوره زمر آیه 53 می فرماید: « قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم‏»
بگو: «اى بندگان من- که بر خویشتن زیاده‏ روى روا داشته‏اید- از رحمت خدا نومید مشوید، که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، او خود بسیار آمرزنده ومهربان است.
امید به آمرزش به انسان جان می دهد. حالت انسان باید ما بین خوف(ترس) و رجاء(امید) باشد. اگر ترس انسان بیشتر شود حالت یأس و نا امیدی به او دست می دهد که خود گناهی بس بزرگ وبلکه بزرگترین گناه است، اگر رجاء وامیدواری بیشتر شود انسان مغرور می شود وبه اصلاح خویش نمی پردازد. آنچه صحیح است قرار گیری در خط میانه است، نه امید بیش از حد، ونه ترس بسیار.
در رحمت الهی به روی همه گشاده است، هرکس به راحتی می تواند با خدای خود خلوت کند واقرار به گناه وقصور وتقصیر کند، ولازم نیست پیش کسی رود واعتراف به گناه نماید، مسیحیان برای توبه از گناه خویش پیش کشیش می روند و با اعتراف به گناه خود و دادن مقداری پول مورد بخشش قرار می گیرند. اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، بلکه این توبه و استغفار باید بین بنده گناه کار وخدای آمرزنده باشد.
سفارش زیادی بر استغفار وآمرزش خواهی شده است، باید بدانیم که انسانی که آمرزش بخواهد و استغفار کند یعنی چتر رحمت خدا بر سر وی سایه افکنده است.
امام صادق(ع) می فرماید:« هرکسی هنگام خواب صد مرتبه استغفار کند خدا گناهان او را می ریزد»
امام جواد(ع) می فرماید:« سوره انا انزلناه را زیاد بخوانید و با استغفار لبان خود را تر کنید.»
امام باقر(ع) فرمودند:« بعد از نماز صبح 70 مرتبه استغفار کنید»
رسول اکرم(ص) در هر مجلسی که می نشستند حداقل 25 مرتبه استغفار می کردند و بعد از جای خود بر می خاستند.
در روایات ما آمده است: کسی که از گناهان خویش توبه می کند مانند کسی است که هیچ گناهی را انجام نداده است.
آمرزش طلبی باید جدی باشد، در روایات کسی که پیوسته توبه می کند اما باز به سوی گناه باز می گردد؛ مانند شخص مسخره کننده دانسته شده است.
باید زبان هایمان را به استغفار عادت دهیم این نشانه آن است که می خواهیم مورد امرزش و بخشش خدا قرار بگیریم.
بعضی وقتها وبرخی زمان ها، بودن انسان در جاهای خاص خود زمینه پذیرش آمرزش است، مرحوم آقای کافی (خطیب معروف) نقل کرده است: یک شب جمعه در حرم امام حسین(ع) با عده ای مشغول خواندن دعای کمیل بودیم که خطاب به خداوند عرضه داشتم: خدا! چرا ما را نمی آمرزی؟ علامه امینی (صاحب الغدیر) همان جا من را مورد خطاب قرار داد و گفت:« چه می گویی آقای کافی؟ شب جمعه وحرم امام حسین(ع) و دعای کمیل همه نشانه های آمرزش خدا است.»
در حقوق مردم باید بدانیم کار با آمرزش طلبی تمام نمی شود، بلکه باید حقوق مردم را به آنان بازگرداند، وجبران کرد، مگر جایی که امکان نارد، ممکن است کسی غیبت فردی را کرده است؛ اما الان به وی دسترسی ندارد تا از او حلیت طلبد، ویا آنکه او از دنیا رفته است، چاره کار طلب استغفار برای اوست، و این کفاره گناه او به حساب می آید.
در فراز سوم دعا می خوانیم:« وعَملی فیهِ مَقْبولاً» و عملم را در آن بپذیر.
آنچه در انجام اعمال وکارها مهم است آن است که صالح وشایسته باشد، تا مورد قبول خداوند قرار گیرد؛ خداوند نگاه به آمار کار ما نمی کند، بلکه کیفیت وانگیزه کار مهم است.
مثلا در رابطه با عبادات، کسی که می خواهد کاری را انجام دهد باید آن کار ریشه و اساس داشته باشد ومن درآوردی نباشد، در نتیجه ما یک سنت داریم که کاری درست وبرگرفته از دین ودارای ثواب است، و یک بدعت که نوآوری در دین وکاری نادرست وموجب عقاب است. ما در مسائل عبادی نمی توانیم کم و زیاد کنیم. امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «یک کار کم که درست باشد بهتر است از کار بزرگی که همراه با بدعت باشد.»
همچنین عمل باید خالص ودارای نیت خوب وانگیزه خدایی داشته باشد تا مورد پذیرش قرار بگیرد. امام صادق(ع) می فرماید:« اگر مردم می دیدند اعمالی را که از آسمان باز گردانده می شود می گفتند خداوند هیچ عملی را از ما قبول نمی کند.»
نیت مومن از عملش بهتر است چرا که نیت امری درونی است و بروز و ظهور ندارد و خالص است.
ایمان دو بال قول و عمل دارد و هرکدام بدون دیگری فایده ندارد . امام رضا(ع) می فرماید:« ایمان: اقرار زبانی؛ شناخت قلبی؛ وعمل با اعضای بدن است.»
از امام صادق (ع) روایت شده است: «شنیدم مردم مردی را به بزرگى یاد میکنند و وصفش مینمایند! مایل دیدار او شدم، به نحوى که مرا نشناسد، تا مقدار و منزلتش را ببینم. با این‏حساب، او را در جایی دیدم که گروهى از مردم گردش حلقه زده‏اند. پنهان و مخفى از آنها ایستادم. نگاه میکردم. همواره با مکر و حیله با آنها رفتار مینمود! تا اینکه؛ راهى مخالف راه دیگران، پیش گرفت! و از آنان، جدا شد و به راه قبلى برنگشت. و مردم، بدنبال حوائج خود پراکنده شدند. و من، در پى‏ اش راه افتادم. چیزى نگذشت که به نانوائى، گذر نمود و غافلگیرش کرد! و از دکّانش دو قرص نان، دزدید!. از او، در شگفت آمدم! سپس با خود گفتم؛ شاید با همدیگر، حساب و معامله‏اى دارند. آنگاه؛ بعد از این جریان، به صاحب انارى گذر نمود، و پیوسته مراقب بود، تا غافلگیرش کرد! و از پیش او، دو انار برداشت! سپس او را دنبال کردم، تا به بیمارى رسید، و دو قرص نان و دو انار را پیش او نهاد و رفت. دنبالش کردم. تا اینکه مستقر شد. به او گفتم: اى بنده خدا! حقیقت اینست که؛ تعریف و خوبى تو را شنیدم و دیدار تو را مایل شدم! امّا از تو چیزى دیدم که؛ فکر و ذهنم را مشغول ساخت. آن را از تو می پرسم تا خاطرم آسوده شود...گفت: چیست؟ گفتم: دیدم به نانوائى، گذر نمودى و از او، دو قرص نان دزدیدى! آنگاه به صاحب انارى مرور کردى و از او دو انار دزدیدى!. گفت: فرمایش خداى عزّ و جلّ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلَّا مِثْلَها» همانا من؛ وقتى که دو قرص نان، دزدیدم، دو [سیّئه‏] بود. و زمانى که؛ دو انار دزدیدم، دو [سیّئه‏]. این (روی هم) چهار [سیّئه‏]. و چون، هر یک از آنها را صدقه دادم، چهل [حسنه‏] شد! و از چهل حسنه، در إزاء چهار سیّئه، چهار حسنه، کم کن! سى‏ و شش‏ حسنه، باقى ماند!.
گفتم: مادرت بعزایت بنشیند! تو، به کتاب خدا، جاهلى! آیا؛ گفتار خدا را نشنیدى که فرمود: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ‏» یقینا تو؛ وقتى که دو قرص نان دزدیدى، دو سیّئه بود، و چون؛ دو انار دزدیدى دو سیّئه!. چون؛ بدون اجازه صاحبشان به غیر صاحبشان دادى، جز این نیست که؛ چهار سیّئه به چهار سیّئه افزودى! و چهل حسنه به چهار سیّئه نیفزودى! پس؛ شروع کرد به نگاه کردن من! که رهایش کردم و برگشتم!.»
کسانی که از مسیر اهل بیت (ع) جدا می شوند به خاطر کج فهمی ها و نادانی ها به روز سیاه می افتند، و با نادانی خود ضربه بزرگی به اسلام می زنند، وامروز مسلمانان گرفتار جهالت وضلالت ولجاجت گروهی .یک ضربت شمشیر امام علی(ع) در جنگ خندق از عبادت ثقلین(جن و انس) برتر است چرا که خالص ترین اعمال است همان گونه که مولوی می گوید:« از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل»
بنابراین کاری که انسان انجام می دهد باید از نیت خالص برخوردار باشد تا مورد پذیرش قرار گیرد، وآنچه مهم است کار بیشتر انجام دادن نیست؛ بلکه درست انجام دادن کار است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً » (هود:7)
‏تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است.
در فراز آخر دعا می خوانیم:« وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً» و عیبم را پوشیده دار.
درباره عیب ظاهری و رفتاری در گذشته مفصل بحث شده بود. در اینجا مقصود آن است که عیب باطنی ورفتاری مرا بپوشان تا آبروی من حفظ شود، و همچنان این پوشش و ستر بر آن افتاده باشد.
در پایان می گوییم: « یا أسْمَعِ السّامعین.» ای شنواترین شنونده ها.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=579020



92/5/12
4:41 عصر

نمی از یم رمضان/25

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/12 - ساعت : 42 : 15 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/25- هم دوستی و هم بغض باید بر اساس عقیده صحیح باشد باشد نه بر اساس منافع شخصی و دنیا خواهی/ کسی که تنها ادعا می‌کند من خدا و پیامبر(ص) را در دل دوست می‌دارم ولی کاری به شریعت و انجام عبادت ندارم خودش را فریفته است

حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وپنجم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ، ومُعادیاً لأعْدائِکَ، مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ، یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن
خدایا در این روز مرا دوست دار دوستانت، ودشمن دشمنانت، وپیرو راه وروش آخرین پیامبرانت قرار ده، ای نگهدار دل های پیامبران.
محورهای مهمی در دعای روز بیست و پنجم مورد توجه است:
1)مسئله دوستی اولیاء خدا است؛ که از آن به عنوان تولی یاد می کنیم.
2)دشمنی دشمنان خدا که از آن به عنوان تبری و بیزاری جستن از آنان یاد می کنیم.
3)تمسک جستن به سنت پیامبر(ص)
در فراز اول ودوم دعا می خوانیم: « اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ، ومُعادیاً لأعْدائِکَ » خدایا در این روز من را دوست دار دوستانت، ودشمن دشمنانت قرار بده.
دوستی دوستان خدا ودشمنی و بیزاری جستن از دشمنان خدا از مهمترین باورهای دینی است، بدان معنا که انسان با ایمان نمی تواند بدون خط وموضع باشد. موضوع تولی و تبری ریشه اسلامی، قرآنی و روایی دارد.
مسئله حب و بغض دو فقره از دعای روز بیست و پنجم را در بر می گیرد. بالاخره یک سری از افراد دوستان خدا هستند و یک سری دشمنان خدا هستند. کسانی که اطاعت و بندگی خدا را انجام می دهند جزو دوستان خدا، و افرادی که زیر بار دستورات خداوند نمی روند ولجبازی وسرکشی می کنند دشمنان خدایند.
انسان با ایمان نمی تواند تنها نظاره گر باشد، بلکه باید مسیر خودش را مشخص کند که با کدامین سمت است؟ وکدامین موضع را دارد؟
امام صادق(ع) می فرماید:« آیا دین به غیر از حب و بغض است؟»
نسبت به حب و دوستی آیات وروایات فراوانی است که به بعضی از آنها اشارتی می شود:
امیرالمومنین(ع) فرمودند:« چهار چیز در هرکس باشد ایمانش کامل می شود.
کسی که در راه خدا (اموال خویش را) بدهد
کسی که به خاطر خدا (اموال خویش را در مواردی خاص) قرار ندهد
کسی که در راه خدا دوستی کند
کسی که در راه خدا دشمنی کند».
گاه حب وبغض نسبت به اشخاص خاص است، بگونه ای که خود آنان محور قرار می گیرند، امیرالمومنین (ع) محبوب ترین و نزدیک ترین فرد به رسول خدا(ص) است. حدیث طیر از مهمترین احادیثی است که در فضیلت امیر مؤمنان (ع) است، بر اساس آن جبرئیل مرغ بریانی را به عنوان غذای بهشتی برای رسول خدا (ص) آورد. رسول خدا(ص) اینگونه دعا کرد: «خدایا! کسی نزد من بیاید که دوست داشتنی ترین کس نزد تو باشد تا با هم این غذا را بخوریم.» در این هنگام امام علی (ع) در خانه پیامبر(ص) را زد. انس که خدمتکار پیامبر (ص) بود ومیانه خوبی با امام علی (ع) نداشت بهانه آورد که رسول خدا (ص) کار دارد، او می خواست این فضیلت در حق علی(ع) رقم نخورد! از این رو در را برای او نگشود. این اتفاق تکرار شد؛ تا آنکه پیامبر (ص) فرمود : ای انس! در را باز کن. واینگونه علی بن ابی طالب(ع) وارد خانه شد وحدیث به نام ایشان ثبت شد که علی دوست داشتنی ترین فرد پس از رسول خدا(ص) نزد پروردگار است.
در حدیثی دیگر پیامبر اکرم(ص) می فرماید:« دوست داشتن علی ایمان است و دشمنی با وی کفر و نفاق است.»
ابوسعید خدری می گوید در زمان پیامبر هرگاه می خواستیم مومن را از منافق تشخیص دهیم نگاه می کردیم که موضع او نسبت به علی (ع) چگونه است؟ اگر نسبت به علی (ع) بغض وکینه داشت می فهمیدیم که او منافق است.(ذخائر العقبی/طبری/ص92)
در جنگ خیبر پیامبر(ص) پرچم را به دست هرکسی می سپردند می ترسید و باز میگشت؛ رسول اکرم فرمودند:«پرچم را فردا به کسی می دهم که خدا و پیامبر(ص) او را دوست دارند و او نیز خدا و پیامبر(ص) را دوست دارد.» وپرچم را به علی بن ابی طالب(ع) سپرد. (فضائل الصحابه/ نسائی/ ص15).
وگاه حب وبعض نسبت به عناوین عام است؛ آنجا دیگر شخص خاص مطرح نیست، بلکه عنوان عامی است که بر افراد واشخاص منطبق می شود، مثل عنوان ستمکار، گنهکار، عادل وعابد و..؛ امام رضا(ع) در حدیثی می فرماید:« کسی که ستمکاری را یاری دهد خودش ستمکار است؛ کسی که گناهکاری را دوست بدارد خودش هم گناهکار است؛ کسی که عادلی را یاری نکند او را وا نهاده است؛ کسی که اطاعت کننده خدا را دوست بدارد خودش نیز مطیع وپیرو خدا است.»
رسول اکرم(ص) می فرماید:« انسان با هرکس که دوستش دارد محشور می شود.» وفرمود:« هرکس من واهل بیت من را دوست بدارد در قیامت مانند این دو انگشت سبابه و وسطی پیش ما خواهد بود» امیر مؤمنان به نوف بکالی فرمود: ای نوف! هرکس که ما را دوست بدارد در قیامت با ما خواهد بود، اگر کسی سنگی را نیز دوست بدارد خداوند او را با آن محشور خواهد ساخت.»
از مصادیق حب خدا آن است که مومن وقتی را برای مناجات با خدا قرار دهد. امام صادق (ع) می فرماید:« خداوند به موسی فرمود:« ای موسی! دروغ می گوید کسی که که ادعا می کند مرا دوست دارد ولی (تمام) شب را بخوابد؛ آیا هر دوستی، دوست ندارد که با دوستش خلوت کند؟» بنابراین علامت دوستی انسان با خدا است که وقتی را برای مناجات با خدا قرار دهد.
کسی که تنها ادعا می کند من خدا و پیامبر(ص) را در دل دوست می دارم ولی کاری به شریعت وانجام عبادت ندارم خودش را فریفته است. بلکه دوست داشتن ارتباط مستقیمی با اطاعت وپیروی عملی وی دارد. خداوند در سوره آل عمران آیه 31 می فرماید:«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم‏»
بگو: «اگر خدا را دوست مى‏ دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.
بنابر این دوستی در اطاعت جلوه گر است؛ این که برخی ادعا می کنند محبت خدا در دل من است اما به نماز و حجاب اعتقادی ندارد دچار وسوسه شیطان شده است و فریب خورده است.
همچنین انسان مومن باید نسبت به برادر ایمانی خودش باید علاقه نشان دهد و این علاقه نشان دهنده کمال عقیده دینی او است.
باز می گردیم به فراز اول دعا که در آن تعبیر این چنین بود: « اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ» خدایا در این روز من را دوست دار دوستانت قرار بده ؛
در رده اول دوست داران خداوند، رسول خدا(ص) ، امیرالمومنین(ع) و تمامی معصومان(ع) هستند؛ باید این بزرگان را دوست بداریم؛ که دوستی ایشان واجب ومزد رسالت است. در سوره شوری ضمن آیه 23 می فرماید:« قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى »
بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏ کنم جز دوست‏ داشتن نزدیکانم ( اهل بیتم).
واز طرفی دیگر کسانی که اهل ایمان وعمل صالح هستند خداوند محبت آن ها را در دلها قرار می دهد. خداوند در سوره مریم آیه 96 می فرماید:« إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»
کسانى که ایمان آوردند و کارهاى نیک و شایسته کردند خداى رحمان براى آنان دوستیى در دلها خواهد نهاد.
در فراز دوم دعا می خوانیم:« ومُعادیاً لأعْدائِکَ» و دشمن دشمنانت قرار بده؛
برخی افراد طرفدار صلح کل هستند و با همه دوست هستند و هیچ موضع گیری و خطی ندارند، این صحیح نیست. هم دوستی وهم بغض باید بر اساس عقیده صحیح باشد باشد نه بر اساس منافع شخصی ودنیا خواهی.
خداوند در سوره ممتنحنه آیه 1 می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‏ سَبیلی‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی‏ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیل‏»
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبت مى‏ کنید، در حالى که آنها به آنچه از حق براى شما آمده کافر شده‏اند و رسول الله و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون مى‏ رانند؛ اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده‏اید؛ (پیوند دوستى با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستى برقرار مى‏کنید در حالى که من به آنچه پنهان یا آشکار مى‏سازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کارى کند، از راه راست گمراه شده است!
خلاصه آنکه همان گونه که در رابطه با دوستان خدا باید موضعی مثبت داشته باشیم وآنها را دوست بداریم، باید با کسانی که پرچم دشمنی خدا را در دست گرفتند موضعی منفی داشته باشیم.
در فراز سوم می خوانیم:« مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ » ومرا پیرو راه وروش آخرین پیامبرانت قرار ده.
سنت با تکیه بر سه بخش قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) ثابت می شود. قول همان سخن پیامبر (ص) است، فعل کردار و رفتار پیامبر(ص) است، و تقریر به معنای امضای ایشان است یعنی کاری در حضور پیامبر(ص) انجام می شد واز آن ممانعت نکردند. این معنای اصطلاحی سنت است که از منابع چهارگانه اجتهاد هست، البته اصطلاح اهل سنت در دوره رسول خدا(ص) به معنایی که هم اکنون به ذهن متبادر می شود بکار گرفته نشد، واین طبیعی است، چون این اختلافات پس از رسول خدا(ص) پدید آمد، گرچه واژه شیعه به معنی پیرو علی بن ابی طالب در زمان پیامبر(ص) بکار گرفته شد که ناظر به معنای لغوی آن به معنای پیرو است؛ رسول خدا(ص) خطاب به امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:« ای علی! تو و شیعیانت رستگار هستید.»(امالی طوسی/551)
سالی که صلح وآتش بس بین امام حسن(ع) با معاویه برقرار شد را عام السنه والجماعه نامیدند، پس سنت ناظر به معنای سیاسی است نه معنای پیروی از سنت نبوی تا اینگونه توهم وسؤال شود که مگر آنان بر سنت پیامبرند وشیعیان نیستند؟ بلکه باید گفت که شیعیان به نحو صد در صدی بر سنت پیامبرند؛ چرا که آنان به حدیث ثقلین که (که مورد اتفاق همه مسلمانان هست ودر صحیح مسلم 7/ ص123آمده است) رجوع به قرآن و عترت کردند، اما طرف مقابل شعار کفانا کتاب الله سرداده (صحیح مسلم5/ص76) وگفتند قرآن ما را بس است و اهل بیت را رها کردند، پس آنان با تمسک به قرآن به 50% حدیث ثقلین عمل کردند وشیعه با تمسک به قرآن وعترت به 100% آن عمل نمود، پس میزان التزام به سنت نبوی در بین شیعه بیشتر است.
اگر می خواهیم بر سنت پیامبر(ص) باشیم باید در اصل تولی و تبری مانند ایشان عمل کنیم. حضرت فرمود: « هرکس علی (ع) را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است.»
همچنین درباره حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود:« هرکس فاطمه (س) را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است.»
چنان چه مصداق شجره ملعونه در آیه 60 سوره اسراء:« وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتی‏ أَرَیْناکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیاناً کَبیرا»
و [یاد کن‏] هنگامى را که به تو گفتیم: «به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤیایى را که به تو نمایاندیم، و [نیز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم مى‏دهیم، ولى جز بر طغیان بیشتر آنها نمى‏افزاید.
شیعه وسنی روایت کرده اند که مراد از درخت نفرین شده بنی امیه هستند. (نگ: الدرالمنثور4/ ص191)
پیامبر(ص) از ما خواسته است که در مسیر اهل بیت باشیم و با دشمنان آنان دشمن باشیم در نتیجه اصل تبری و تولی را باید در سنت پیامبر(ص) جستجو کرد.
البته باید دانست که تمامی مسلمانان (شیعه وسنی) به اهل بیت ارادت دارند و آنان را دوست دارند؛ وجریان انحرافی وهابی ها و سلفی ها که با درآمد نفت عربستان وگاز قطر به شیعه کشی و جنایات دست می زنند از حساب اهل سنت جدا می دانیم.
در فراز آخر می خوانیم:«یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.» ای نگهدارنده دل های پیامبران.
دل های پیامبران در عصمت ونگاهداری خداوند است، چون اگر معصوم نباشند رفتار و کردار آن ها بر مردم حجت نخواهد بود، ودیگر سنتی باقی نخواهد ماند تا به آن تمسک جست.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=578563



92/5/11
2:18 عصر

نمی از یم رمضان/24

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/11 - ساعت : 34 : 11 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/24-رضایت و غضب خداوند مانند خرسندی و خشم ما نیست چرا که وقتی ما خشمناک می‌شویم از حالتی به حالت دیگر منتقل می‌شویم؛ خداوند از عارض شدن این امور منزه است/ مقصود از خشم و غضب خدا یعنی عقاب و عذاب؛ رضایت و خشنودی خدا یعنی ثواب خداست

حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در یادداشتی که در اختیار «نسیم» گذاشته، به شرح دعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می‌شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ، وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک، وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ، یا جَوادَ السّائلین».
خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود سازد، و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بیازارد، واز تو توفیق فرمان برداریت وترک نافرمانیت را در آن می خواهم، اى بخشنده سائلان.

در دعای روز بیست و چهارم سه مطلب مطرح است:
1)رضای خدا
2)اذیت خدا
3)اطاعت خدا

در فراز اول می خوانیم: «اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ» خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود سازد.

ما نسبت به رضا و اذیت خدا یک سری روایات داریم که با این اعمال رضایت و خشنودی خدا حاصل می شود، و برخی رفتار و اعمال دیگر سبب ناراحتی و غضب خداوند میشود.
در ابتدا باید دید مقصود از غضب و رضای خدا چیست؟ فردی که کاری انجام دهد که موجب غضب و خشم خدا است یعنی مستحق عذاب خداوند شده است.
رضایت و غضب خداوند مانند خرسندی وخشم ما نیست، چرا که وقتی ما خشمناک می شویم از حالتی به حالت دیگر منتقل می شویم، وخداوند از عارض شدن این امور منزه است، بلکه مقصود از خشم وغضب خدا یعنی عقاب و عذاب خدا؛ ورضایت و خشنودی خدا یعنی ثواب خداست.
یک سری از اعمال موجب رضایت و خرسندی خدا است مانند: اطاعت از رسول خدا (ص) وفاطمه زهرا (ع) وتمامی امامان معصوم (ع)، آمرزش خواهی فراوان، تواضع، پرداخت صدقه فراوان به مستمندان و رضایت به قضای او داشتن، کمک رسانی به مردم موجب سزاواری اجر و ثواب است.
در مورد نشانه های رضای خدا روایت شده است که حضرت موسی به خداوند فرمود: « خدایا! خبرم بده که نشانه راضی شدن تو از بنده ات چیست؟ خداوند وحی فرستاد که اگر ببینی من بنده ام را آماده میکنم تا اطاعت مرا بکند و از گناهان بازش دارم این علامت رضای من است. (اینجا به معنای بستر سازی است که خود بازتاب عملکرد مثبت خود بنده است که لیاقت آن را یافته است که از این بستر بهره جوید).
در روایت دیگری پیرامون نشانی رضایت خداوند از بنده آمده است: « اگر دیدی انسان های فقیر و افتاده را دوست داری و از انسان های ستمگر بیزاری این علامت رضای خدا است.»
مقدم داشتن رضای خدا بر رضای مخلوق خود علامت رضایت مند قرار گرفتن انسان است، فردی به امام حسین(ع) نامه نوشت: که ای آقای من؛ از خیر دنیا و آخرت خبرم ده. حضرت در پاسخ نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم؛ هرکس به خاطر اینکه رضایت خدا را به دست آورد کاری انجام دهد ولی مردم از آن ناخرسند باشند خداوند او را از شر مردم حفظ می خواهد کرد، و هرکس رضایت مردم را به قیمت خشم خدا به دست آورد خداوند وی را به مردم واگذار نهد.
رسول اکرم(ص) می فرماید:« هرکس به قیمت غضب خالق در پی رضایت مخلوق باشد؛ خداوند آن مخلوق را بر وی چیره خواهد ساخت.»
امام زین العابدین(ع) می فرماید:« رضایت انسان به چیزی که خوش نمی دارد، از بالاترین درجات یقین است.» مثلا اگر انسان راضی شود به قضا وخواست خدا همانند مرگ عزیزان، گرفتاری، بیماری، و.. این خود از بالاترین درجات یقین است، چون ایمان انسان باید خیلی قوی باشد که به راحتی تسلیم قضا وخواست الهی باشد، بدون آنکه شکوه کند.
امام صادق(ع) می فرماید:« در عجبم از مسلمانی که تمام خواست وقضایی که خداوند برای مقدر می دارد جز خیر برایش نیست، حتی اگر بدن او قطعه قطعه شود، ویا حکومت شرق و غرب را به وی بدهند در هر دو صورت خیر وصلاح او در آنست.»
گاه در روایات خشم ورضای بعضی از بزرگان دین را برابر با خشم ورضای خدا دانسته اند، همانند این سخن معروف رسول خدا (ص) در باره دختر خود که فرمود:« رضای فاطمه رضای من است و رضای من رضای خدا است.» این حدیث خود اثبات کننده موقعیتی ویژه برای حضرت زهرا (س) است، چون ایشان را بگونه ای معرفی کرده است که خرسندی وخشم او ملاک ومعیار گردیده است، واز طرف دیگر موضع گیری مثبت ویا منفی ایشان عین موضع گیری رسول خدا (ص) وبلکه خود خداست..
در روایات شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت زهرا(س) مقامی دارد که رضایت حضرت رضای خدا است.
پیامبر(ص) می فرماید: « خشنودی زهرا خشنودی من و خشنودی من خشنودی خدا است.»
این به مانند یک چک سفید امضا می ماند.
در روایات آمده است:« خدا راضی می شود به رضای فاطمه(ع) و غضب می کند به غضب فاطمه(ع).»
بنابر این آشکار می شود که غضب حضرت فاطمه زهرا(س) غضب یک انسان عادی نیست، چرا که خشم او خشم خدا وسرور او سرور خداست. اینگونه احادیث مهر تایید کامل به تمامی عملکردها، موضع گیریها و رفتار حضرت زهرا(س) میزند. اگر کسی در خط فاطمه زهرا باشد یعنی در خط خدا است، واگر کسی ملاحظه اشخاص را کند ونتواند موضعی درست را اتخاذ کند در نقطه مقابل حضرت زهراست.
در فراز دوم می خوانیم:« وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک» و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بیازارد.
اذیت حالتی نیست که بر خدا عارض شود؛ خدا منزه است از این که دستخوش موارد و تغییرات اینگونه واحوالی واقع گرددد.
خداوند در سوره احزاب آیه 57 می فرماید:« إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا»
آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى ‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکننده‏اى آماده کرده است
در این آیه اذیت خدا و پیامبر(ص) مورد اشاره قرار گرفته است؛ این آیه در رابطه با امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) نازل شده است. (مستدرک سفینة البحار1/ص100)
در روایات نقل شده است:« هرکس فاطمه را بیازارد پیامبر را آزرده است و هرکس پیامبر رابیازارد خدا را آزرده است.»
همچنین در روایات نقل شده است:« هرکس علی را بیازارد پیامبر را آزرده است و هرکس پیامبر رابیازارد خدا را آزرده است.»
تمام این احادیث اثبات کننده موقعیت بسیار عالی، وفضیلت بسیار بزرگ برای امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است. وقتی که اذیت فاطمه وزهرا (ع) اذیت رسول خدا (ص) شد، واذیت ایشان اذیت خدا گردید، معنای آن بر طبق آیه شریفه این است که هرکس در مقابل فاطمه و علی (ع) قرار بگیرد آزار خدا وپیامبر را موجب شده است، واو مستحق عذاب ونفرین ودوری از رحمت خداست.
خداوند در سوره احزاب در ضمن آیه 53 می فرماید:« وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ».
و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید.»»
در روایات آمده است که این آیه نیز در شـان امیرالمومنین و ائمه معصومین نازل شده است. چون در زمان حیات پیامبر (ص) کسانی بودند که ایشان را با بداخلاقی ها و رفتارهای خود اذیت می کردند. پیامبر (ص) در جنگ ها بسیار آزار دیدند در جنگ احد دندان و پیشانی پیامبر شکست. رسول اکرم(ص) فرمودند:« آن قدر که من اذیت شدم هیچ پیامبری اذیت نشد.»
در احادیث آمده است:« هرکس مومنی را اذیت کند اعلام جنگ با خدا کرده است.» همچنین در روایات نقل شده است کسی که مومنی را اذیت کند خداوند را آزرده است و در تورات انجیل قرآن ملعون است.»
رسول اکرم(ص) می فرماید:« کسی که همسایه اش را اذیت کند خداوند بوی بهشت را بر وی حرام می کند.»
همچنین ایشان فرمودند:« کسی که همسایه اش را اذیت کند از ما نیست.»
پیامبر(ص) نقل میکند آن قدر جبرئیل درباره همسایه سفارش نمود که گمان بردیم همسایه از همسایه ارث می برد.
زندگی های ماشینی و آپارتمان نشینی امروز خود فرهنگی خاص لازم دارد، ومستلزم آن است که بیشتر به حقوق همسایگان پایبند باشیم.
همچنین در احادیث ذکر شده است:« هر زنی که شوهرش را با زبانش بیازارد؛ خدا هیچ کاری را از وی قبول نمیکند حتی اگر شب ها عبادت کند و روزها روزه بگیرد و اموال خود را در راه خدا خرج کند، جایگاهش اتش می شود. همچنین اگر مردی به همسر خویش ستم کند و با زبانش او را بیازارد؛ خدا هیچ کاری را از وی قبول نمیکند حتی اگر شب ها را عبادت کند و روزها روزه بگیرد و اموال خود را در راه خدا خرج کند، وجایگاهش اتش می شود.
در فراز سوم می خوانیم:«وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ»
و از تو خواهم توفیق در آن براى اینکه فرمانت برم ونافرمانى تو ننمایم اى بخشنده سائلان.
بحث طاعت در آیات زیاد است؛ خداوند در سوره نساء آیه 59 می فرماید:« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ منکم »
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر ( اوصیاى پیامبر) را! .
اولی الامر در دیدگاه شیعیان، امامان معصوم هستند، اما از نگاه اهل عامه هرکس بر مسند قدرت تکیه زند ولی امر وواجب الاطاعه است، حتی اگر فاسد وفاسق باشد!
اطاعت خدا اصل است. امام باقر(ع) به جابر فرمود:« هیچ کس به خدا نزدیک نمی شود مگر با طاعت خداوند، هرکس فرمان بردار خدا باشد دوست ماست، و هرکس نافرمانی او کند دشمن ما است، و به ولایت ما نمی رسد مگر با عمل و ورع.»
بنابراین انسان مومن و متدین باید در چهارچوب اطاعت کردن از خداوند قرار بگیردو از معصیت و گناه دور باشد. در این فراز از دعا می خواهیم که کاری کن که من مطیع تو باشم و عاصی نباشم.
در پایان می گوییم: «یا جَوادَ السّائلین.» اى بخشنده سائلان.
سائل یعنی فردی که فقیر است، و خداوند جواد است یعنی بسیار بخشنده است.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=577774

92/5/10
7:25 عصر

نمی از یم رمضان/23

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/10 - ساعت : 22 : 19 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/23- گناه لکه سیاه زندگی است که آثار خودش را به صورت مستقیم در رفتار انسان نشان می دهد، و بازتاب شخصی و اجتماعی دارد/ اگر گناه فراگیر شود عذاب می آید و تر و خشک را می سوزاند

حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وسوم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین».
خدایا مرا در این روز از گناهان بشوی وپاکیزه گردان، و مرا از عیب ها پاک کن، و دلم را به تقوای دلها بیازما، ای گذرنده از لغزش های گناهکاران .


در دعای روز بیست و سوم ماه مبارک سه جهت مورد توجه قرار گرفته است:
1) گناه
2) عیب
3) تقوای دل
در فراز اول دعا این گونه می خوانیم:« اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ» خدایا مرا در این روز از گناهان بشوی.
گناه لکه سیاه زندگی است که اثار خودش را به صورت مستقیم در رفتار انسان نشان می دهد، و بازتاب شخصی و اجتماعی دارد. به گونه ای که اگر گناه فراگیر شود عذاب می آید و تر و خشک را می سوزاند. پرده دری، نازل شدن بلاها، دگرگونی نعمت ها ، مستجاب نشدن دعاها از آثار گناه است که در دعای کمیل آمده است ، در اول دعای کمیل چنین می خوانیم:
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ خدایا ببخش آن گناهانى را که پرده های پاکی را مى‏درد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ
خدایا ببخش آن گناهانى را که بر من کیفر عذاب نازل مى‏کند
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ خدایا ببخش آن گناهانى را که نعمتها را دگرگون می سازند
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ خدایا ببخش آن گناهانى را که پذیرش دعا را باز می دارد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ خدایا ببخش آن گناهانى را که بلا فرو ‏فرستد.
گناه کردن باعث می شود که یک لکه سیاه در دل ایجاد شود، اگر انسان توبه کرد این لکه سیاه پاک می شود، ولی اگر توبه نکرد با افزایش گناه لکه سیاه بیشتر وسیاه تر می شود تا آنجا که بر صفحه دل غلبه پیدا می کند، و دیگر رستگار نمی شود و علاج پذیر نیست.
توبه برای بازگشت سریع است، و هیچ چیز مثل گناه قساوت قلب نمی آورد.
مشکلات، گرفتاری ها، و بیماری های ما به سبب عملکرد بد ما وگناهان ما است. خداوند در سوره شوری آیه 30 می فرماید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر»
هر مصیبتى به شما رسد بخاطر کارهایی است که انجام داده‏اید، و بسیارى را نیز عفو مى‏کند!
ودر سوره مدثر آیه 38 می خوانیم:« کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَة» هر کسی در گرو کاری است که کرده است.
گناه سبب می شود جلوی روزی انسان گرفته و از انسان سلب توفیقشده و نعمت ها از وی ستانده شود. حتی گاه گناهان باعث می شوند که که مرگ انسان جلو بیفتد. این همه آثاری است که در گناه وجود دارد.
گناه وگناه کار را نباید در دل جای داد، در روایات آماده است: « دوست دار گناهکار نیز خودش گناهکار است» در این جا نقش مهم امر به معروف و نهی از منکر خودش را نشان می دهد. جای تأسف دارد که وقتی کسی امر به معروف ونهی از منکر کند صدای اعتراض وناخشنودی بلند شود، واز آن طرف هزاران گناه ومعصیت علنی عادی جلوه کند! این یعنی منکر معروف شده ومعروف منکر، واین یعنی آژیر خطر!
همچنین در روایات آمده است: «اگر گناه کردید به گناه خود خوشحال و راضی نشوید که از اصل گناه ،گناهش بیشتر است.» ملامت نفس و استغفار خوب است وبرای آغاز صفحه جدید زندگی است، اما اگر کسی از انجام گناه خرسند وخوشحال باشد، معنای این کار این است که راه بازگشت را به روی خود بسته است وطاغی وسرکش شده است، پس باید مراقب بود تا طغیان نکنیم، و پس از انجام گناه خوشحال نباشیم، که این خرسندی پس از گناه از خود انجام گناه بدتر است.
امیرالمومنین(ع) می فرماید: «اى مردم همانا گناهان‏ سه‏ گونه‏ اند :
1)گناهى که آمرزیده است،
2) و گناهى که آمرزیده نشود،
3) و گناهى که بر صاحبش هم امیدوار و هم بیمناکم،
پرسیدند : اى امیر مؤمنان، آنها را براى ما بیان فرما.
فرمود: آرى اما گناه آمرزیده: گناه آن بنده‏اى است که خداوند او را در دنیا بر گناهش عقوبت کند؛ پس خدا بردبارتر و کریمتر از آن است که بنده خود را دو بار عقوبت کند،
و اما گناهى که آمرزیده نشود؛ ستمکاریهائى است که بندگان برخى به برخى کنند، زیرا چون خداوند سوگند یاد کرده و فرموده است: بعزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمکارى (بدون کیفر) از من نگذرد گرچه زدن مشتى بمشتى باشد یا مالیدن (دستى) بدستى باشد..
و اما گناه سوم گناهى است که خداوند بر خلقش پنهان داشته، و توبه از آن را بر گنهکار روزى کرده، و بوضعى درآمده که از گناهش بیمناک و بپروردگارش امیدوار است، پس ما براى او (یعنى این شخص گنهکار) همان حال را داریم که خودش آن حال را براى خود دارد امید رحمت براى او داریم، و از عذاب نیز بر او بیمناکیم. »
خلاصه این فرمایش این شد که گناهان بر سه دسته اند:
1- گناهان آمرزیده شده؛ گناهانی که انجام دهنده آن در دنیا مکافات ومجازات انجام آن را کشیده وچشیده است، این شخص دگر بار عذاب نمی شود.
2- گناهان آمرزیده نشده؛ گناهانی که مربوط به حق الناس است.
3- گناهانی که سرانجام آن خیلی روشن نیست، وآن گناهانی که انسان انجام داده وخداوند آن را پوشانده است وانجام دهنده آن نیز توبه کرده است، در حالتی ما بین خوف ورجا، ترس وامید به سر می برد، (در اینجا ترس خوب است ولی نباید به حد نا امیدی برسد که آن گناهی بس بزرگتر از خود آن گناه هست، وباید امید به لطف وعنایت خدا داشت که او ارحم الراحمین است).
یک سری از مردم به سبب گناهانی که در دنیا انجام دادند گرفتاری وبیماری پیدا می کنند، که باعث پاک شدنشان می گردد، ویا سکرات مرگ آنها به سختی انجام می شود، تا با پرونده صاف به آن دنیا بروند، و این گرفتاری ها و سختی ها کفاره گناهان آن ها می شود.
تعدی وتجاوز به حق الناس گناهی است که با گفتن العفو وریختن اشک پاک وبخشیده نمی شود، کسی که ظلم کرده ومال مردم را خورده است ویا آبروی کسی را برده است هر چقدر که شب های قدر را احیا بگیرد جبران گناهش را نمیکند، وباید برای جبران کاری که کرده است اقدام عملی کند، مثلا مال خورده شده را به صاحبان آن برساند، واگر دروغ، غیبت، تهمت به کسی زده است جبران کند وحلالیت طلبد. به قدری حق الناس اهمیت دارد که خون شهید که پاک کننده تمامی گناهان است نمی تواند از عهده حق الناس برآید.
باید دانست که آسیب گناه بسیار بالاتر از آسیب غذای مسموم در جسم انسان است، رسول اکرم(ص) می فرماید: « تعجب می کنم از کسی که می خواهد غذا بخورد و مواظب است غذا به سلامتی اش آسیب نرساند اما از انجام گناهان ابایی ندارد و از آتش نمی ترسد.»
هرکس باید سر در گریبان خود نهد وبه اصلاح خویش پردازد، این سخن به معنای آن نیست که در برابر گناه علنی واکنش نشان ندهد، چرا که آن منکر است ونهی از منکر وظیفه شرعی عمومی است، بلکه مقصود آن است که گاه انسان تنها خطای دیگران را می بیند وخطای خود را فراموش کرده است، در حدیثی قدسی که از امام رضا (ع) نقل شده است آمده :« ای فرزند آدم! گناهان مردم باعث نشود تو گناهان خود را فراموش کنی».
انسان نباید گناه کوچک را؛ کوچک حساب کند چرا که منجر به انجام گناه بزرگ تر و بالاتر می شود، ویاد بیاوریم که تمامی اعمال ماندگار هستند وآنها را خواهیم دید، رسول خدا(ص) می فرماید: « هیچ گناهی را دست کم نگیرید، و از گناهان کبیره اجتناب کنید. انسان در قیامت به گناهان خویش نگاه می کند و زردآب وخون از چشمش می ریزد، خداوند می فرماید: « یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد».
روزى که هر کسى هر کار نیکى که کرده حاضر بیابد و هر کار بدى که کرده، دوست دارد که کاش میان او و کارهاى بدش جدایى دورى مى‏بود. خدا شما را از [نافرمانى‏] خویش بیم مى‏دهد، و خدا به بندگان مهربان است».
رسول خدا(ص) در حدیثی به ابوذر می فرماید: « انسان مؤمن گناه خود را چون صخره بزرگی بیند و هر لحظه می ترسد که بر رویش بیفتد، اما انسان کافر گناهش را مانند مگسی بیند که روی بینی او می نشیند و میرود.» یعنی آن را دست کم می گیرد.
مرگ زودرس نیز از آثار گناه است، در یک روایت از وجود امام صادق(ع) آمده است: « آن مقداری که مردم به خاطر گناهانشان می میرند بیشتر است از مقداری که به خاطر رسیدن اجلشان می میرند.»
این آثاری است که گناه از خودش نشان می دهد. در فراز دوم دعا می خوانیم:« وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ » و مرا از عیب ها پاکم کن.
عیب یا ظاهری است یا باطنی است؛ در این جا عیب ظاهری مانند بلندی و کوتاهی بیش از حد قد، چاقی و لاغری، و زشتی و زیبایی صورت مدّ نظر نیست؛ بلکه مقصود عیب باطنی و رفتاری است.
انسان پیش از آنکه که به عیب های مردم بپردازد باید به شناسایی و بر طرف کردن عیبهای خویش مشغول باشد. و نباید عیب جویی کند و آبروی برادر مومن اش را ببرد که اولین گامی را که در این مسیر بر می دارد در جهنم قرار دارد و خداوند آبروی او را مقابل مردم خواهد برد.
امیرالمومنین(ع) می فرماید:« فرزندم ؛ هرکس مشغول عیب خودش شود نمی تواند به عیب جویی از دیگران بپردازد.» همچنین حضرت فرمودند: « نادانی انسان به عیب خودش از بزرگترین گناهان است.»
ووقتی هم می خواهد عیب کسی را تذکر دهد باید به نحو خصوصی انجام دهد، گویا هدیه وتحفه ای است که به نزد وی می برد، امام صادق (ع) می فرماید:« دوست داشتنی ترین برادران من نزد من کسی است که عیب های من را نزد من هدیه آورد.»
همچنین هیچ شخصی حق ندارد تجسس کند تا عیوب دیگران را کشف وبرملا سازد. خداوند در سوره حجرات آیه 12 می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا »
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید.
رسول اکرم(ص) می فرماید: « در پی آن نباشید که عیب های مردم را پیدا کنید، و اگر این کار را کنید خداوند عیب های را آشکار می سازد.»
در فراز سوم این دعا می خواینم:« وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ» و دلم را به پرهیزکاری دلها بیازما.
تقوای قلوب در قرآن کریم آمده است، در سوره حج آیه 32 می خوانیم: « ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ».
این است [فرایض خدا] و هر کس نشانه های عبادت خدای را بزرگ دارد، این کار نشانه پرهیزکاری دلهاست‏.
ریشه تقوی و پرهیزکاری در دل است؛ دل باید متقی و خدا ترس باشد تا آثار آن در رفتار و روش و منش انسان بنماید. شاید مقصود از درخواست امتحان دل این باشد که چنان کن که آمادگی شرکت در این امتحان سخت را داشته باشم، و از عهده این امتحان برآیم، وقهرا این آمادگی مقدمات زیادی را لازم دارد. مثلا کسی که می خواهد امتحان رانندگی بدهد تا گواهینامه بگیرد باید حتما آموزش اولیه وآمادگی شرکت در آزمون را داشته باشد. وقتی که انسان تقوای قلب داشته باشد آثارش در جوارح و اعضای بدن (گوش، چشم، دست، پا ..)، در کردار ورفتار انسان، ودر حرکات وسکنات وی نمایان می شود، واین یعنی آمادگی شرکت در این امتحان سخت.
در فراز آخر می خوانیم:«یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.» ای گذرنده از لغزش های گناهکاران.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=577616



92/5/9
3:52 عصر

نمی از یم رمضان/22

بدست دست نوشت در دسته رمضان، گفتگو

تاریخ : 1392/5/9 - ساعت : 55 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/22- راه‌های رسیدن به خدا به عدد انفس خلائق است؛ راه‌ها برای رسیدن به پروردگار متعدد است به شرطی که همه در صراط مستقیم باشند، و بی‌راهه را راه نبینیم/ چهارده معصوم(ع) اهداف خلقت هستند که عالم به برکت وجود آن‌ها آفریده شده چرا که تجسم انسان‌های کامل هستند


حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست ودوم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ، وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ، وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ، واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین».
خدایا در این روز برای من درهای فضل ات رابگشا، وبرکاتت را بر من فرود آر، وبرای دست یابی موجبات خشنودی ات موفقم کن، و مرا در میان بهشتت جای ده؛ ای پذیرنده خواسته بیچارگان.


در دعای روز بیست و دوم تکیه بر عناوین ذیل شده است.
1) فضل و کرم وعنایت خدا
2) برکات خدا
3) اسباب وموجبات رضایت خدا
4)نگاه به آینده؛
در فراز اول دعا می گوییم:«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ» خدایا در این روز درهای فضل ات را به رویم بگشا.
این نشان دهنده این است که مسیر فضل خدا یکی نیست ؛ درهای فضل و عنایت خدا تنها یک در نیست و راه های مختلفی است. راه های رسیدن به خدا به عدد انفس خلائق است[1]. راه ها برای رسیدن به پروردگار متعدد است به شرطی که همه در صراط مستقیم باشند، وبی راهه را راه نبینیم که چاهی بیش نیست.
درهای فضل و عنایت خدا به گونه ها، علل و وجوه مختلف به روی انسان باز می گردد، و همچنان فراگیری وپیوستگی آن شامل حال وی می شود. همانگونه که از خداوند عنایت وتفضل او را میخواهیم، پیوستگی واستمرار آن را نیز خواهانیم که خود تفضل وعنایتی دیگر است. از این روست که هدایت یافتگان نیز هر روز- دست کم - ده بار می گویند: «اهدنا الصراط المستقیم»، ما را به راه راست هدایت کن.
اگر درهای عنایت و فضل خدا باز شود و پرتوی از آن شامل انسان گردد وضعیتش دگرگون می شود.
یکی از درهای فضل خدا، خلق بهترین افراد و قرار دادن آن ها در میان ما بود. چهارده معصوم (ع) به عنوان هدف های خلقت هستند که عالم به برکت وجود آن ها آفریده شده است چرا که آن بزرگواران تجسم انسان های کامل هستند. به عنوان نمونه باغبان تلاش میکند و زحمت می کشد تا به میوه های خوب برسد وآنها را بچیند؛ رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) انسان های کاملی هستند که هدف غایی آفرینش اند، چرا که آنان برای همیشه در اوج قله ایستاده اند.یکی از راه هایی که می توان به فضل خدا رسد تمسک وتوسل به ایشان است، که اگر ائمه معصومین(ع) یک توجه و نگاهی کنند زندگی انسان عوض می شود. رسول خدا وائمه (ع) وسائط فیض واسباب فضل خداوندند. اهل بیت(ع) درهای فضل تضمین شده هستند.
روزی یکی از شعرا برای امام علی (ع) شعری سرود و گفت:« به ذره گر نظر لطف بوتراب کند» اما هرچه تلاش کرد برای سرودن مصرع دوم آن چیزی به ذهنش نرسید. از این موضوع خیلی ناراحت و اندوهگین شد که چرا توانایی کامل کردن بیت را ندارد. کسی حضرت امیرالمومنین (ع) را در خواب دید که فرمود به او بگو:« به آسمان رود کار آفتاب کند.»
شاعر در این بیت ما را به ذرات بسیار ریز معلق در هوا تشبیه کرده است، واگر این ذره بی مقدار مورد توجه وعنایت امیرالمومنین(ع) قرار گیرد می تواند به آسمان رود وچون خورشید بدرخشند.
در احوالات علامه طباطبایی فیلسوف بزرگ و صاحب کتاب المیزان آمده است که در چهار سال اول طلبگی هرچه درس می خواند متوجه نمی شد! سرانجام توسلی پیدا میکند وپس از آن احساس می کند که مطالب درسی را درک می کند، وآنقدر پیش رفت که از نوابغ محسوب شد، وبزرگانی چون آیت الله مطهری از شاگردان ایشان هستند. من یاد دارم که ایشان عصرها قدم زنان با عصایی که در دست داشت از خانه خود در صفائیه قم به حرم حضرت معصومه (ع) مشرف می شد، وپس از زیارت، تا خانه تک وتنها ذکرگویان راه را می پیمود، وتنها فضلای حوزه ایشان را می شناختند، ومردم عادی بدون آنکه او را بشناسند از کنارش رد می شدند.
بزرگان ما با همین زیارات وتوسلات به جایی رسیده اند، امام خمینی که حدود 13 سال در نجف اشرف تبعید بود هر شب سه ساعت پس از غروب آفتاب به حرم امیر مؤمنان علی (ع) مشرف می شد وزیارت جامعه می خواند، اگر آن توسل وعنایت امیر مؤمنان(ع) نبود آن همه توفیق که مهمترین آنها بنیان گذاری نظام جمهوری اسلامی ایران است بدست نمی آمد.
در فراز دوم می خوانیم:« وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ » و برمن برکاتت را نازل کن.
در فراز دوم از برکات ماه مبارک صحبت می کنیم نه فقط برکت. یعنی من یک برکت نمی خواهم برکات زیادی می خواهم. از بزرگ باید بزرگ خواست چرا که او سخی ترین سخاوتمندان، اجود الاجودین واکرم الاکرمین است (المصباح المتهجد/424). از بزرگ باید خواسته بزرگ داشت، خواسته ای که دنیا وآخرت ما را فراگیرد: « رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار» خداوند ارحم راحمین است و همه امور در دست اوست.
برکات مصادیق متعددی دارد: برکت در عمر، برکت در مال، برکت در زندگی، برکت در نسل و ذریه، برخی از مردم اموال و اولاد دارند اما از آن خیر و برکت نمی بینند. به عنوان نمونه چندی پیش در گزارشی خواندم که سرمایه داری در تهران از دنیا رفت، او اموال زیادی داشت اما تنها زندگی می کرد وفرزندان وی او را رها ودر خارج از کشور زندگی می کردند، آنان پس از آگاهی از مرگ پدر به ایران آمدند تا پس از دفن پدر برای تقسیم ارث اقدام کنند، در غسالخانه بهشت زهرا متوجه شدند که پدر تمام ثروت خویش را به زنی که در دوره تنهایی خدمت وی را کرده بود بخشیده است، از ماجرا بسیار ناراحت شده و بدون این که پدر را تجهیز کنند و او را کفن و دفن کنند بازگشتند! این فرد هم پول داشت و هم اولاد، اما از اولاد برکت و خیری ندید.
برخی اموال فراوان دارند و با آن مسجد، حسینیه، مدرسه، بیمارستان، درمانگاه می سازند وکارهای خیر انجام می دهند، این مصداق برکت در مال است، کسانی که مقداری از اموال خویش را خرج مستمندان می کنند و به دادن زکات و خمس مال خویش ملتزم هستند نه تنها مال آن ها کم نمی شود بلکه افزون نیز می شود. اما برخی دیگر مال خویش را به گونه حرام مصرف میکنند و مثلا ربا می دهند. ویا فرض کنید که هنرمندی است که با ساخت ویا بازی در یک فیلم وسریال خوب آثار مثبت فرهنگی تربیتی از خود بجای می گذارد، ودر مقابل آن هنرمندی است که صنعت فیلم وسینما را برای انحراف جوانان وگسترش فساد می خواهد.
به هر صورت از خداوند برکات را در همه چیز از جمله: نسل، علم، مال و عمر قرار دهد. برخی 90 سال عمر میکنند اما از آنان هیچ چیز باقی نمی ماند، اما برخی دیگر با عمر کم آثاری ماندگار از خود می نهند که تا چند نسل پس از آنان نام خوش و نیکو باقی می ماند.
در فراز سوم می خوانیم:« وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ» و برای اسباب خشنودی ات موفقم کن.
انجام واجبات و مستحبات باعث خشنودی خداوند است؛ خشنودی خدا به این معنا نیست که برای خداوند سودی دارد بلکه تنها سبب رضایت خداوند است وسود ومنفعت آن به خود ما باز می گردد. کارهای فراوانی سبب خشنودی خداوند می شود: اطعام طعام، کمک به خلق خدا، قرض دادن، کمک به ایتام، نیکی به پدر و مادر، کمک به ازدواج جوانان، یاری رساندن به افرادی که بیمارند و توان عمل جراحی یا تهیه دارو را ندارند، و احترام به مردم همه موجبات رضایت و خشنودی خدا است. خلاصه موجبات خشنودی و رحمت خدا فراوان است.
خوب است که نگاه فراگیر داشته باشیم، ببینید چگونه در دعاهای ماه مبارک رمضان این دید ونگاه وجود دارد: «خدایا دارا کن هر ندارى را، خدایا سیر کن هر گرسنه اى را، خدایا بپوشان هر برهنه را ؛ خدایا ادا کن قرض هر قرض دارى را، خدایا بگشا اندوه هر غمزده را، خدایا به وطن بازگردان هردور از وطنى را، خدایا آزاد کن هر اسیرى را، خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار مسلمانان، خدایا درمان کن هر بیمارى را، خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود، خدایا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن، خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن.»
نگاه اسلام یک نگاه فراگیر است و به کل بشر نگاه دارد، واین همان نگاه جهانی است که در جهانی شدن قابل درک است، اگر بتوانیم جلوه واقعی اسلام را به جهانیان خوب عرضه کنیم همه مجذوب آن خواهند شد، وای کاش هنرمندان ما بجای ساخت این همه فیلم وسریال که به عروسی ختم می شود در این مسیر گام بر می داشتند، اسلام محمدی وعلوی نگاه مهر ورزی به همه بشر دارد، اما آنچه که در رسانه جهانی وبنگاه های خبرپراکنی صهیونیستی می بینیم معرفی اسلام ومسلمانان با برچسب های خشونت، جنایت وخون ریزی است، که این نماد اسلام اموی است که امام حسین (ع) برای مقابله با آن جان خود وجان عزیزترین عزیزانش را تقدیم کرد. اسلام اموی امروز در قالب سلفی گری، وهابی گری، قاعده، طالبان، و.. جلوه واقعی اسلام را مخدوش کرده اند، وبا ارتکاب جنایت، خونریزی و آدم کشی خدمات شایانی به صهیونیستها می کند.
در فراز چهارم می گوییم:« واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ »
و من را در میان بهشت ساکن کن.
در این فراز از دعا می خوانیم: خدایا من را در وسط بهشت جای بده . «بُحْبوحاتِ» معنای وسط دارد. همان گونه که در زندگی روز مره ما بالای شهر و پایین شهر داریم، وقیمت زمین در همه جای شهر یکسان نیست، بهشت نیز دارای مراتب است و همه جای آن یکسان نیست. و هرکس نمی تواند به همه جای آن داخل شود.
در باره حضرت جعفر طیار و ابا الفضل العباس(ع) آمده است که در بهشت دو بال دارند که به وسیله آن به هرکجا که بخواهند پرواز می کنند، و این در عوض این است که دو دست خود را از دست داده اند. آنها می توانند به همه جای بهشت روند، نه همه.
معلوم می شود که مرکز و وسط بهشت نسبت به مکان های دیگر بهشت برتری دارد، و شاید این امر بدان علت است که مرکز بهشت جایگاه انبیاء وائمه علیهم السلام است.
در حج نیز انسان ابتدا وارد عرفات سپس مشعر و بعد منی می شود؛ میانه مسیر مشعر است که اول حرم از آنجا شروع می شود. مستحب است افراد پا را در کف مشعر روی زمین بگذارند ؛ که در روایت است که اگر کسی این کار را بکند گویی در وسط بهشت (بحبوحة الجنة) است. (وسائل الشیعه14/ص17)
بنابراین در این فراز از خداوند می خواهیم ما را در وسط بهشت که بهترین جای بهشت است جای دهد .
در فراز آخر می خوانیم:« یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.» ای اجابت کننده دعای بیچارگان.
انسان مضطر هنگام اضطرار پناهی جز ذات باری تعالی ندارد. به عنوان نمونه اگر کسی وسط دریا قایق اش بشکند چه مسلمان باشد چه کافر، چه با نماز باشد و چه بی نماز، اشکش جاری می شود و به خداوند توسل پیدا میکند.
مردى بحضرت صادق (ع) عرض کرد که مرا بر خدا دلالت و رهنمائى کن، حضرت فرمود: سوار بر کشتى شده ای؟ گفت: آرى.
فرمود: که آیا شده است که کشتى‏ بشکند‏ و تو در آن باشى در جایى که نه کشتى باشد که تو را برهاند و نه شنایی که تو را بى ‏نیاز کند؟
گفت: آرى.
فرمود: آیا در آنجا و در آن زمان دلت متوجه کسی شد که تو را نجات دهد؟
گفت: آرى.
امام صادق (ع) فرمود: این همان خداست.
در لحظه ای که انسان مضطر می شود دعا به اجابت می رسد، چرا که دیگر دعا خالص وبدرستی از دل بر میخیزد، خداوند در سوره نمل آیه 62 می فرماید«أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ» یا [کیست‏] آن کس که درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مى‏ کند، و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند.
این درخواستها از زبان کسی صادر می شود که بیچاره است؛ و راهی ندارد جز آنکه در خانه خدا را بزند و از خودش راه بجوید. از این رودر فراز آخر می خوانیم: ای پاسخ دهنده دعاهای مضطران وبیچارگان.

________________________________________
[1] این سخن را فیض کاشانی در وافی، علامه مجلسی در بحار ومرآة العقول وحاجی سبزواری در شرح الاسماء الحسنی و.. آورده اند.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=576742




<   <<   6   7   8   9   10   >>   >