سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/6/16
1:42 عصر

عبادت، نه ورزش

بدست دست نوشت در دسته

عبادت، نه ورزش

این مطلب را بخوانید :

فواید طبى حرکات نمازگزاران در وبلاگ علم و عرفان

 
 

   
.

وبلاگ های دینی: وبلاگ "علم و عرفان" با اشاره به تحقیقات دانشمندان غربی حرکات فیزیکی نماز را برای بهبود بیماری ها مفید می داند.

خبرگزاری شبستان: بر اساس تحقیقات دانشمندان نماز و نیایش علاوه بر حالات عاطفى روى کیفیات بدنى نیز اثر مى کند و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبود مى بخشد.

وبلاگ "علم و عرفان" به نشانی http://elmoerfan.parsiblog.com با استناد به نتایج تحقیقات دانشمندان غربی حرکات فیزیکی نماز را بهترین وسیله برای افزایش سرعت گردش خون و تناسب در دستگاه گوارش می داند.

مجله ریدرز دایچست مى نویسد: بر اساس تحقیقات معلوم شده است افرادى که بطور مرتب به عبادتگاه مى روند، در برابر بسیارى از بیماریها نظیر فشار خون، بیماریهایى قلبى، سل و سرطان هاى ناحیه گردن مصونیت دارند.

همچنین یک دانشمند آمریکایى در کتابى که به تازگى بنام بیماریهاى فقرات منتشر ساخته به بیماران خود نیز سفارش کرده است که روزانه پنج نوبت حرکاتى شبیه نماز مسلمانان انجام دهند.

منبع: http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?newsid=86061312193483&code=

تذکر ضروی:

بدون شک تمامی دستورات دینی بر اساس مصالح الاهی جعل شده اند، وخداوند حکیم دستوری را بدون حکمت نمی فرماید، چه حکمت آن را بدانیم ویا ندانیم، وچه به علت آن پی ببریم ویا نبریم، ولی آنچه مقتضای بندگی است فرمانبری است، وآنچه که به حرکات وسکنات ما ارزش می دهد انجام کار به فرمان خدا وبه منظور اطاعت وی وبه قصد نزدیک شدن به ذات باری تعالی است که از آن «قصد قربت» یاد میکنند، وعبادت بدون قصد قربت ارزشی ندارد. وصد البته هنگامی که عبادت اینگونه صورت پذیرد آثار عارضی آن هم به همراه خود دارد، در مثل داریم: چونکه صد آمد نود هم پیش ماست.

جناب حجت الاسلام والمسلمین فاضل فردوسی این مطلب را از زبان استادش مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی نقل میکرد که فرمود: به سمت خورشید برای گرمایش حرکت نکنید، به قصد او بروید گرما خود بخود حاصل می شود!

بنابر این نماز را باید بخاطر خدا وبا قصد قربت انجان داد، نه برای آثار طبی وفیزیکی آن، گرچه خود بخود آن آثار بر نماز مترتب است.


86/6/15
11:6 صبح

نقش دین در زندگی

بدست دست نوشت در دسته

دین ، زندگی انسان را هدفمند می کند

 

 TinyPic image

 

خبرگزاری شبستان/ اجتماعی: یک استاد حوزه گفت: دین باعث هدفمند بودن زندگی، آسایش و امید به آینده می شود.

حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد حوزه و پژوهشگر در پاسخ به سئوال خبرنگار شبستان مبنی بر اینکه نقش مذهب در شادی و سلامتی جامعه چیست، گفت: زندگی ماشینی در غرب و فرار از معنویت منجر به گرفتاری ها و سرخوردگی های فراوانی در زندگی آنها شده است، به طوری که امروزه تأثیر مذهب بر سلامت روان به یک اصل ثابت و مسلم در روانشناسی تبدیل شده است.

وی افزود: وقتی دین، دینی باشد که دستخوش تحریفات نشده و آبشخور و سرچشمه های آن سرچشمه های صاف، صحیح و سالم باشد، به طور یقین تأثیرات مثبت خود را بر انسان می گذارد.

حجت الاسلام پورامینی با بیان اینکه نگاه ما به دین باید یک نگاه کلان باشد، اظهار داشت: نگاه ما به دین باید یک نگاه به هم پیوسته و کلان باشد نه گزینشی، زیرا در اینصورت است که آثار دین بر انسان موجب تأمین نیازهای فردی و اجتماعی می شود.

وی افزود: به عنوان مثال نماز علاوه بر اینکه یک نوع ارتباط خالق با مخلوق است خود پیکره نماز یعنی رکوع، سجود، مقدمات آن مانند لباس تمیز و استفاده از عطر همه از عوامل ایجاد آرامش برای فرد و در نتیجه اجتماع است.

این استاد حوزه خاطرنشان ساخت: بر اساس تحقیقات انجام شده افرادی که از باور دینی بهتری برخوردار هستند در زندگی از آرامش بیشتر و در درمان بیماری های خود موفق تر هستند، یعنی مذهب هم در پیشگیری و هم در درمان بیماری ها موثر است.

این پژوهشگر با بیان اینکه افراد مذهبی در زندگی اهداف مشخصی را دنبال می کنند، تصریح کرد: انسان مذهبی خود را قطره ای در مسیر دریا می بیند و در این مسیر به دنبال هدف خود حرکت می کنند، زیرا چنین انسانی زندگی خود را پوچ و بی هدف نمی بیند و برای همه چیز در این دنیا معنایی قایل است و این امر باعث از بین رفتن بسیاری از زمینه های ایجاد خودکشی، سرخوردگی و افسردگی می شود همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید" همانا دل ها با یاد خدا آرام می گیرد مصداق همین جمله است".

وی اضافه کرد: دین باعث آرامش، امید به آینده و پایبندی انسان به تعهدات فردی و اجتماعی می شود.

وی گفت: از دیگر تأثیرات دین بر انسان این است که افراد مومن در انجام کارهای خیر و امور عام المنفعه همیشه دارای آرامش خاطر، عشق و علاقه هستند، زیرا این اعمال را به خاطر قرب الی الله انجام می دهند نه چیز دیگر.

حجت الاسلام پورامینی در خاتمه افزود: تأثیر مستقیم مذهب در زندگی زناشویی، امید به آینده، غلبه بر استرس های زندگی، نداشتن ترس از مرگ قابل انکار نیست.

پایان پیام/

منبع: http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?newsid=86061317373660&code

86/6/13
5:13 عصر

فرهنگ کتابخوانی

بدست دست نوشت در دسته

 

فرهنگ کتابخوانی

اول : نگاه

TinyPic image

دوم: گزینش

TinyPic image

 

TinyPic image

 فرهنگ کتابخوانی را باید از کودکی نهادینه کرد.

این هم یک خبر برای کتابخوانان:

عمره مفرده جایزه مسابقه کتابخوانی

مسابقه کتابخوانی "از کعبه تا محراب" با همکاری مدیریت امور کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی برگزار می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، این مسابقه در بزرگداشت حضرت علی (ع) و در فاصله روزهای ولادت و شهادت امام اول شیعیان در سطح شهرها و روستاهای خراسان رضوی برگزار می شود. زمان ثبت نام و شرکت در آن نیز از 13 رجب تا 21 رمضان (6 مرداد تا 11 مهر) است.

مواد این مسایقه دو کتاب "صراط مستقیم" نوشته حجت الاسلام سیدجواد بهشتی و "سوره حجرات" حجت الاسلام قرائتی است که شرکت کنندگان در دو گروه به سوالات این مسابقه پاسخ می دهند؛ گروه سنی زیر 20 سال تعداد 40 سوال از کتاب صراط مستقیم و گروه سنی بالای 20 سال به 63 سوال از کتاب سوره حجرات پاسخ می دهند. 

برگزارکننده این مسابقه مدیریت امور کتابخانه های عمومی خراسان رضوی است که در این کار از همکاری 11 اداره و ارگان دیگر از قبیل استانداری، فرمانداری، ستاد اقامه نماز، دارالقرآن کریم، اداره تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی شهرداری مشهد، اداره کل تربیت بدنی، صدا و سیما، اداره کل ارشاد و بانک های تجارت و ملی و ملت بهره می برد.

به 15 تا 20 نفر از برندگان مسابقه جوایز نفیسی مانند سفر به حج عمره، سوریه و زیارت عتبات عالیات و نیز سکه های تمام، نیم و ربع بهار آزادی اهدا می شود.


86/5/21
9:23 عصر

عظیم‌ ترین‌ نعمت‌ الهی بر مردم ایران

بدست دست نوشت در دسته

    سید حسن نصرالله:
وجود مبارک‌ رهبری حکیم ، عظیم‌ ترین‌ نعمت‌ الهی بر مردم ایران

 

 شبکه اول سیما گفتگوی یک ساعته بیژن نوباوه با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان را پخش کرد.

 

به گزارش خبرنگار رجانیوز، در این گفتگو که چند روز پیش در بیروت ضبط شده بود، سید حسن نصرالله در فضایی متفاوت با دیگر سخنرانی ها و مصاحبه هایش به بیان بخشی از درونیاتش درباره انقلاب اسلامی ، امام خمینی، آیت الله خامنه ای و مردم ایران پرداخت.

 

نصراله در ابتدای این گفتگو در پاسخ به این سوال که، شواهد نشان می دهد که اکثر قدرت های استکباری تصمیم گرفته بودند که شما نباشید، اما شما هستید، چه اتفاقی افتاد که امروز شما پابرجا هستید؟ ‌اظهار داشت: ظالمان‌ و طاغوتیان‌ خواستند که‌ ما نباشیم،‌ اما اراده‌ الهی‌ بر آن‌ تعلق‌ گرفت‌ که‌ ما بمانیم‌ و این‌ خواست‌ خداست‌ که‌ بر عالم‌ هستی‌ حاکم‌ است‌ و در نهایت‌ نتایج‌ همان گونه‌ شد که‌ می‌ بینیم‌ و به‌ هر حال‌ این‌ دستاوردها به‌ برکت‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ تحقق‌ یافت‌ که‌ بندگان‌ مومن‌ و مجاهد خود را کمک‌ و یاری‌ و هدایت‌ کرد و این‌ پیروزی‌ تاریخی‌ را برایشان‌ محقق‌ ساخت‌‌.

 دبیر کل حزب الله لبنان هم چنین در پاسخ به سوال جالب اما غیرمتعارف نوباوه مبنی بر این  که چرا با نیروهای مقاومت حداقل به مدت 30 شب هر شب جوشن صغیر می خواندید ، با خنده ای کوتاه گفت:

 در حقیقت‌ من‌ تنها واسطه‌ انتقال‌ این‌ توصیه‌ بودم‌ و این‌ توصیه‌ در واقع از جمله‌ رهنمودهای‌ امام خامنه‌ ای‌ (دام‌ ظله‌ الشریف)‌ بود.‌ در طول‌ مراحل‌ مقاومت‌ و جهاد در لبنان‌ خدمت‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ (دام‌ ظله‌ الشریف‌) می‌ رسیدیم‌ و ایشان‌ همواره‌ بر این‌ روابط معنوی‌ با خداوند سبحان‌ و توکل‌ به‌ خدا و ارتباط با خدا و انس‌ با قرآن‌ و دعا تاکید می‌ کردند‌. در روزهای‌ نخست‌ جنگ‌ نیز از جمله‌ رهنمودهای‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در آن‌ مرحله‌ در کنار یک سری‌ بیانیه‌ هایی‌ که‌ صادر کردند توصیه‌ به‌ توکل‌ به‌ خدا و اطمینان‌ به‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ و دعا بود و به ویژه‌ از جمله‌ توصیه‌ های‌ ایشان‌ قرائت‌ دعای‌ جوشن‌ صغیر بود.‌ قرائت‌ دعای‌ جوشن‌ صغیر در لبنان‌ پیش‌ از این‌ زیاد معمول‌ نبود و مردم‌ بیشتر با دعای‌ جوشن‌ کبیر آشنا بودند که‌ در شبهای‌ قدر ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ قرائت‌ می‌ شود از این‌ رو جوشن‌ صغیر برای‌ مردم‌ تازگی‌ داشت‌ ما ‌ پیش‌ از این‌ توصیه‌ از محتوای‌ عمیق‌ و مفاهیم‌ بلند این‌ دعا غافل‌ بودیم‌ که‌ کاملا با وضعی‌ که‌ در آن‌ شرایط جنگ‌ به سر می‌ بردیم‌ تناسب‌ داشت.‌‌ من‌ این‌ توصیه‌ را به‌ مردم‌ و رزمندگان‌ منتقل‌ و بر ضرورت‌ قرائت‌ این‌ دعا تاکید کردم‌ و در حقیقت‌ این‌ دعا برکتهای‌ زیادی‌ در تقویت‌ روحیه رزمندگان‌ و نزول‌ برکت‌ و رحمتهای‌ الهی‌ داشت‌ و این‌ امر از برکات‌ رهنمودهای‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ (دام‌ ظله‌ الشریف‌) بود.‌

 نصر الله در ادامه این گفتگو آنچه در لبنان اتفاق می افتد را نتیجه طبیعی انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 1979 برشمرد و گفت: آنچه‌ در لبنان‌ اتفاق‌ افتاد فرهنگ‌ متفاوتی‌ را مطرح‌ کرده‌ و می‌ کند و البته‌ برکت‌ های‌ این‌ فرهنگ‌ پیش‌ از شکل‌ گیری‌ جریان‌ مقاومت‌ در لبنان‌ آغاز شد و به‌ اعتقاد من‌ تاثیر نخست‌ واساسی‌ وبزرگ‌ ناشی‌ از نهضت‌ امام‌ خمینی‌ ‌ (قدس‌ سره‌ الشریف)‌ ‌ وانقلاب‌ اسلامی‌ مبارک‌ ایران‌ و پیروزی‌ آن‌ در سال‌ ‌1979‌ میلادی‌ بود. ‌این‌ فرهنگ‌ جدید می‌ گوید ما می‌ توانیم‌ روی‌ پاهایمان‌ با یستیم‌، می‌ توانیم‌ مقاومت‌ و ایستادگی‌ کنیم‌ و می‌ توانیم‌ معادلات‌ را تغییر دهیم‌ و در نهایت‌ می‌ توانیم‌ پیروز شویم‌.

 اما متفاوت ترین بخش سخنان سید حسن نصرالله زمانی بود که بیژن نوباوه به دبیرکل حزب الله لبنان گفت: آقای نصرالله، من می خواهم از مردم ایران تعریف کنم ،‌مردم ایران مردم خوبی هستند و انسانهای مبارز را خیلی دوست دارند و طی 27 سال انقلاب هم این را نشان دادند، جنابعالی ،حزب الله ومبارزه تان را خیلی دوست دارند، برای مردم ایران هم حرفی دارید بزنید؟

 پاسخ سید حسن نصر الله به شرح بود: پیش‌ از هرچیز من‌ وظیفه‌ خود می‌ دانم‌ در سالگرد این‌ پیروزی‌ از همه‌ براداران‌ و خواهرانم‌ در ایران‌ تشکر کنم.‌ ‌ نخست‌ از مولایمان‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ ‌(دام‌ ظله‌ الشریف)‌‌ و از رئیس‌ محترم‌ جمهوری‌ دکتر احمدی‌ نژاد،‌ از دولت‌ و مسئولان‌ و همه‌ نهادها و عموم‌ ملت‌ ایران‌ تشکر کنم‌. به‌ علت‌ شرایطی‌ که‌ از زمان‌ جنگ‌ اخیر تاکنون‌ در آن‌ به سر می‌ بریم‌ این‌ فرصت‌ برایم‌ پیش‌ نیامد که‌ من‌ به‌ ایران‌ بروم‌ و در آنجا سخنرانی‌ یا با مسئولان‌ و ملت‌ ایران‌ دیدار و از آنان‌ به طورمستقیم‌ و آشکارا تشکر کنم‌، اما با استفاده‌ از فرصت‌ این‌ مصاحبه‌ به‌ نیابت‌ از خود و حزب‌ الله‌ و مقاومت‌ اسلامی‌ و همه‌ مردم‌ لبنان‌ بالاترین‌ مراتب‌ سپاس‌ و تقدیر را از مقام‌ معظم‌ رهبری‌ و مسئولان‌ و ملت‌ ایران‌ به جا ‌ می‌ آورم‌ و به خاطر هر آنچه‌ به‌ لبنان‌ نه‌ تنها درحال‌ حاضر یا در جنگ‌ اخیر، بلکه‌ از آغاز و از بدو تاسیس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ تقدیم‌ کردند تشکر می‌ کنم‌. ‌

 از نعمت‌ های‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ به‌ ما آن‌ است‌ که‌ موضع جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ در منطقه‌ قدرتمند، روشن‌ و از آغاز یکی‌ بوده‌ است‌ و موضعی‌ اصولی،‌ ‌ ثابت‌، ‌ عقیدتی‌ و مبتنی‌ بر معیارهای‌ اخلاقی‌ بوده‌ و هست‌ و به رغم‌ شرایط دشواری‌ که‌ ایران‌ با آن‌ رو به رو بوده‌ و همچنان‌ در برخی‌ مراحل‌ با آن‌ رو به روست‌ این‌ موضع تغییر نکرده‌ است‌.‌ مسئولان‌ و برادران‌ در ایران‌ به رغم‌ این‌ دشواریها همواره‌ در کنار ما بوده‌ اند و از تقدیم‌ هیچ گونه‌ کمک‌ انسانی‌ و سیاسی‌ به‌ لبنان‌ دریغ نکرده‌ اند و جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ باید به‌ همین‌ دلیل‌ مورد سپاس‌ و تقدیر قرار گیرد، ‌ البته‌ برخی‌ برای‌ محکوم‌ کردن‌ جمهوری‌ اسلامی‌ تلاش‌ می‌ کنند تنها به‌ این‌ دلیل‌ که‌ از ملتی‌ مظلوم‌ و مستضعف‌ مانند ملت‌ لبنان‌ و ملت‌ فلسطین‌ حمایت‌ می‌ کند.

 درجنگ‌ اخیر ‌ برادران‌ درایران‌ ما را همراهی‌ کردند و با تمام‌ قدرت‌ درکنار ما بودند. ‌ ملت‌ ایران‌ هرکاری‌ از دستش‌ بر می‌ آمد انجام‌ داد، ‌ از تظاهراتها گرفته‌ تا مجالس‌ دعا و حمایتهای‌ مختلف‌ و ما به طور مستمر از این‌ حمایتها آگاهی‌ می‌ یافتیم‌ و در رسانه‌ های‌ همگانی‌ هم‌ انعکاس‌ داشت.‌

 ‌برادران‌ ما در تهران‌ اخبار مربوط به‌ این‌ مسئله‌ را به‌ ما اطلاع‌ می‌ دادند و می‌ دانید که‌ ما درتهران‌ دفتر داریم‌. یک سری‌ از دانشجویان‌ لبنانی‌ در ایران‌ مشغول‌ به‌ تحصیلند و شماری‌ از برادران‌ طلبه‌ ما در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ هستند و اینها در روزهای‌ جنگ‌ احساسات‌ آکنده‌ از محبت‌ و حمایت‌ و تایید ملت‌ ایران‌ از مقاومت‌ را به‌ ما منتقل‌ می‌ کردند و حتی‌ پس‌ از پایان‌ جنگ،‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از نخستین‌ کشورها و دولتهایی‌ بود که‌ به‌ کمک‌ لبنان‌ شتافت‌ تا به‌ لبنانیها برای‌ بازسازی‌ خانه‌ ها و مغازه‌ ها و پلها و جاده‌ ها و مساجد و مدارس‌ کمک‌ کند و این‌ کمکها ادامه‌ دارد.

 به‌ هرحال‌ زبان‌ من‌ در حقیقت‌ از تشکر یا بیان‌ سپاس‌ ما و برادران‌ و خواهرانمان‌ در لبنان‌ از این‌ جمهوری‌ مبارک‌ ناتوان‌ است‌، چه‌ تشکر از مقام‌ معظم‌ رهبری‌ (دام‌ ظله‌ الشریف)‌ یا از مسئولان‌ وملت‌ شریف‌ ایران، همه‌ ملت‌ ایران‌ از همه‌ جریانها و قشرها و گروهها،‌ و البته‌ این‌ امید ماست‌ و آنها می‌ دانند که‌ در مقابل‌ نیز محبت‌ و دوستی‌ آنها در قلبهای‌ ما و لبنانیها جا دارد و حجم‌ این‌ محبت‌ بسیار بزرگ‌ است‌. ‌ همچنین‌ آنچه‌ ما را جمع می‌ کند همانا محبت‌ و اراده‌ وخواست‌ الهی‌ است.‌ ‌

 دوست‌ داشتم‌ این‌ چند کلمه‌ را خطاب‌ به‌ ملت‌ شریف‌ ایران‌ بگویم‌ و همچنین‌ می‌ خواهم‌ مطلب‌ دیگری‌ را به‌ آنان‌ بگویم‌ که‌ البته‌ می‌ دانند و درک‌ می‌ کنند اما از باب‌ تاکید می‌ گویم‌ که‌ عظمت‌ نعمت‌ الهی‌ را که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ به‌ آنان‌ ارزانی‌ کرده‌ است‌ بدانند؛ ‌ نعمت‌ وجود این‌ نظام‌ مقدس،‌ ‌ نعمت‌ وحدت‌ جمهوری‌ اسلامی‌، ‌ قدرت‌ و صلابت‌ آن‌ و جایگاه‌ این‌ جمهوری‌ نزد ملتهای‌ جهان‌. ‌ درجهان‌ امروز که‌ امپراتوری‌ طغیانگر و زورگویی‌ مانند ‌ امریکا بر آن‌ سیطره‌ دارد دشوار است‌ که‌ کشوری‌ مستقل‌، ‌ عزیز و توانمند مانند جمهوری‌ اسلامی‌ ایران بیابی‌ که‌ تصمیمهایش‌ را خود می‌ گیرد و سرنوشتش‌ را خود تعیین‌ می‌ کند؛ و جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از نمونه‌ های‌ نادر در جهان‌ به شمار می‌ رود. پس‌ ملت‌ ایران‌ باید متوجه‌ این‌ نعمت‌ باشند و آن‌ را حفظ کنند. ‌

 سخن‌ آخر من‌ این‌ است‌ که‌ ما درلبنان‌ این‌ نعمت‌ را احساس‌ و درک‌ می‌ کنیم‌ و مردم‌ ایران‌ نیز به خوبی‌ این‌ نعمت‌ را درک‌ می‌ کنند اما من‌ هم‌ به‌ عنوان‌ یک‌ لبنانی‌ می‌ گویم‌ که‌ از عظیم‌ ترین‌ نعمتهای‌ الهی‌ در کنار این‌ نظام‌، همانا وجود مبارک‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ (دام‌ ظله‌ الشریف)‌ است؛ این‌ رهبر بزرگ‌ و حکیم‌ و مورد عنایت‌ و تایید الهی.‌ و من‌ این‌ سخن‌ را از روی‌ تجربه‌ می‌ گویم‌ و نه‌ از روی‌ تعارف‌، ‌ ارزش‌ و نعمت‌ وجود این‌ رهبر بزرگ‌ را بدانند و از وجود این‌ نعمت‌ استفاده‌ کنند و به خاطر این‌ نعمت‌ از خداوند تبارک‌ وتعالی‌ تشکر و آن‌ را حفظ کنند و ان شاء ‌الله‌ از این‌ وجود مبارک‌ بهره‌ ببرند و من‌ می‌ خواهم‌ به‌ آنها تاکید کنم‌ که‌ دشواریها و خطرها هرچه‌ باشد و تهدیدهایی‌ که‌ امریکا و صهیونیستها برضد کشورها وامت‌ ما مطرح‌ می‌ کنند هرچه‌ باشد، ما از ملت‌ ایران‌ آموخته‌ ایم‌ که‌ به‌ پیروزی‌ ایمان‌ داشته‌ باشیم‌ و می‌ خواهیم‌ آنچه‌ را از ملت‌ ایران‌ آموخته‌ ایم‌ یادآوری‌ کنیم‌ که‌ باید یقین‌ داشته‌ باشند که‌ پیروزی‌ ان شاء‌ الله‌ یار مومنان‌ و مجاهدان‌ و مظلومان‌ خواهد بود.

من‌ به‌ یاد می‌ آورم‌ که‌ درسال‌ ‌1982‌ درلبنان‌ یکصد هزار سرباز اسرائیلی‌ وهزاران‌ تانک‌ اسرائیلی‌ وجود داشت‌ و تعداد نیروهای‌ مقاومت‌ و مجاهد بسیار کم‌ بود. ‌آن‌ زمان‌ هیئتی‌ از ما برای‌ کسب‌ برکت‌ و تایید خدمت‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ (قدس‌ سره‌ الشریف‌) شرفیاب‌ شد تا از رهنمودهای‌ ایشان‌ بهره‌ مند شویم‌ و ایشان‌ در آن‌ روز می‌ دانستند‌ که‌ ما گروهی‌ اندک‌ و مستضعف‌ هستیم‌ و حجم‌ دشمنی‌ را که‌ با آن‌ می‌ جنگیدیم‌ می‌ دانستند‌ اما به‌ ما گفتند به‌ تکلیفتان‌ عمل‌ کنید. ‌به‌ خدا توکل‌ کنید، در انتظار کمک‌ هیچ‌ کس‌ نباشید و من‌ می‌ بینم‌ و می‌ دانم‌ که‌ پیروزی‌ بر پیشانیهای‌ شما نقش‌ بسته‌ است‌. ‌امام‌ خمینی‌ در سال‌ ‌1982‌ از پیروزیهایی‌ با ما سخن‌ گفت‌ که‌ مقاومت‌ ما تحقق‌ خواهد بخشید، حال‌ آنکه‌ ما تعداد اندک‌ با امکانات‌ محدود بودیم‌ اما هرآنچه‌ امام‌ خمینی‌ به‌ ما گفتند‌ در سالهای‌ جهاد و مقاومت‌ تحقق‌ یافت‌ و امروز نیز ما وارد این‌ مرحله‌ یعنی‌ مرحله‌ پیروزیها شده ایم‌ و ان شاء‌ الله‌ با ایمان‌ و اراده‌ و یقین‌ و وحدت‌ و وجود رهبری‌ شجاع‌ و حکیم‌ و مورد تایید خداوند سبحانه‌ وتعالی‌ ما ان شاء‌ الله‌ با هیچ‌ شکستی‌ رو به رو نخواهیم‌ شد.

منبع: http://www.rajanews.com/News/?13771

86/5/7
8:9 عصر

خطبه بدون الف حضرت علیّ بن ابیطالب(علیه السّلام)

بدست دست نوشت در دسته

خطبه بدون الف حضرت علیّ بن ابیطالب(علیه السّلام)

 کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که: روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند:

حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مَتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیسَ یُدرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَم یُحِط بِهِ نَظَرٌ، قَویٌ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، علیٌّ، حَکیمٌ، رَئوفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، عَجَزَ فی وَصفِهِ مَن یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعتِهِ مَن یَعرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعوَةَ مَن یَدعوهُ، وَ یَرزُقُ عَبدَهُ وَ یَحبوهُ، ذو لُطفٍ خَفیٍّ، وَ بَطشٍ قَویٍّ، وَ رَحمَةٍ موسِعَةٍ، وَ عُقوبَةٍ موجِعَةٍ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مونِقَةٌ، وَ عُقوبَتُهُ حَجیمٌ مؤصَدَةٌ موبِقَةٌ، وَ شَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ عَبدِهِ وَ رَسولِهِ صَفیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیرِ عَصرٍ، وَ حینَ فَترَةٍ، وَ کُفرٍ، رَحمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَؤفٌ بِکُلِّ مُؤمِنٍ، رَحیمٌ، ولیٌّ، سَخیٌّ، ذَکیٌّ، رَضیٌّ، عَلَیهِ رَحمَةٌ، وَ تَسلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعظیمٌ، وَ تَکریمٌ مِن رَبٍّ غَفورٍ رَحیمٍ، قَریبٍ مُجیبٍ، وَصیَّتُکُم مَعشَرَ مَن حَضَرَنی، بِتَقوی رَبِّکُم، وَ ذَکَّرتُکُم بِسُنَّةِ نَبیِّکُم، فَعَلَیکُم بِرَهبَةٍ تُسَکِّنُ قُلوبَکُم، وَ خَشیَةٍ تَذری دُموعَکُم، وَ تَقیَّةٍ تُنجیکُم یَومَ یُذهِلُکُم، وَ تُبلیکُم یَومَ یَفوزُ فیهِ مَن ثَقُلَ وَزنَ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزنَ سَیِّئَتِهِ، وَ لتَکُن مَسئَلَتُکُم مَسئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضوعٍ، وَ شُکرٍ، وَ خُشوعٍ، وَ تَوبَةٍ، وَ نَزوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجوعٍ، وَ لیَغتَنِم کُلُّ مُغتَنَمٍ مِنکُم، صِحَّتَهُ قَبلَ سُقمِهِ، وَ شَیبَتَهُ قَبلَ هِرَمِهِ، وَ سِعَتَهُ قَبلَ عَدَمِهِ، وَ خَلوَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ، قَبلَ هُوَ یَکبُرُ، وَ یَهرَمُ، وَیَمرَضُ، وَ یَسقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعرِضُ عَنهُ جَیِبُهُ، وَ یَتَغَیَّرَ عَقلُهُ، وَ لیَقطِعُ عُمرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوَعوکَ، وَ جِسمُهُ مَنهوکٌ، قَد جَدَّ فی نَزعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَت نَفسُهُ، وَ نُکِبَت عِرسُهُ، وَ حُفِرَ رَمسُهُ، وَ یُتِمَّ مِنهُ وُلدُهُ، وَ تَفَرَقَ عَنهُ عَدَدُهُ، وَ قُسِّمَ جَمعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ نُشِفَ، وَ سُجِیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ وُدِعَّ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمَلِ فَوقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیهِ بِتَکبیرٍ، وَ نُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ، وَ قُصورٍ مُشَیَّدَةٍ، وَ حَجُرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلحودَةٍ، ضَیِّقٍ مَرصوصٍ بِلبنٍ، مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلمودٍ، وَ هیلَ عَلیهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلیهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنهُ وَلیُّهُ، وَ نَدیمُهُ، وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشوُ قَبرٍ، وَ رَهینُ قَفرٍ، یَسعی فی جِسمِهِ دودُ قَبرِهِ وَ یَسیلُ صَدیدُهُ مِن مِنخَرِهِ، یُسحَقُ ثَوبُهُ وَ لَحمُهُ، وَ یُنشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظمُهُ، حَتّی یَومَ حَشرِهِ، فَیُنشَرُ مِن قَبرِهِ، وَ یُنفَخُ فِی الصّورِ، وَ یُدعی لِحَشرٍ وَ نُشورٍ، فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ، وَ حُصِّلَت صُدورٌ، وَ جیء بِکُلِّ نَبیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ شَهیدٍ، وَ مِنطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصلِ حُکمِهِ رَبٌّ قدیرٌ، بِعَبیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَم مِن زَفرَةٍ تُضنیهِ، وَ حَسرَةٍ تُنضیهِ، فی مَوقِفٍ مَهولٍ عَظیمٍ، وَ مَشهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَینَ یَدَی مَلِکٍ کَریمٍ، بِکُلِّ صَغیرَةٍ وَ کَبیرَةٍ عَلیمٍٍ، حینَئِذٍ یُلجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبرَتُهُ غَیرُ مَرحومَةٍ، وَ صَرخَتُهُ غَیرُ مَسموعَةٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیرُ مَقبولَةٍ، وَ تَؤلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ، وَ نَطَقَ کُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ وَ شَهِدَ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطشِهِ وَ رِجلُهُ بِخَطوِهِ وَ جِلدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرجُهُ بِلَمسِهِ وَ یُهَدِّدَهُ مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ وَ کَشَفَ عَنهُ بَصیرٌ فَسُلسِلَ جیدُهُ وَ غُلَّت یَدُهُ وَ سیقَ یُسحَبُ وَحدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَربٍ شَدیدٍ وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ وَ یُسقی شَربَةٌ مِن حَمیمٍ تَشوی وَجهَهُ وَ تَسلخُ جَلدَهُ یَضرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمَقمَعٍ مِن حدیدٍ یَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجلدٍ جدیدٍ یَستَغیثُ فَیُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمُ وَ یَستَصرخُ فَیَلبَثُ حُقبَهُ بِنَدَمٍ نَعوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِن شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ وَ نَسئَلُهُ عَفوَ مَن رَضیَ عَنهُ وَ مَغفِرَةَ مَن قَبِلَ مِنهُ فَهُوَ وَلیُّ مَسئَلَتی وَ مُنحُجِ طَلِبَتی فَمَن زُحزِحَ عَن تَعذیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُربِهِ وَ خُلِّدَ فی قُصورِ مُشَیَّدةٍ وَ مُکِّنَ مِن حورٍ عینٍ وَ حَفَدَةٍ وَ طیفَ عَلَیهِ بِکُئوسٍ وَ سَکَنَ حَظیرَةَ فِردَوسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِن تَسنیمٍ وَ شَرِبَ مِن عَینٍ سَلسَبیلٍ، مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ مَختومَةً بِمِسکٍ عَبیرٍ مُستَدیمٍ لِلحُبورٍ مُستَشعِرٍ لِلسّرورِ یَشرَبُ مِن خُمورٍ فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ وَ لَیسَ یَنزیفُ هذِهِ مَنزِلَةُ مَن خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّر نَفسَهُ وَ تِلکَ عُقوبَةُ مَن عَصی مُنشِئَهُ وَ سَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصیَةَ مُبدیهِ ذلِکَ قَولٌ فَصلٌ وَ حُکمٌ عَدلٌ خَیرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعظٍ بِهِ نَصَّ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ نَزَلَ بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبینٍ عَلی نَبیٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمونَ بَرَرَةٌ عُذتُ بِرَبٍ رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ فَلیَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُکُم وَ لیَبتَهِل مُبتَهِلُکُم فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربوبِ لی وَ لَکُم.

ستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش (بر غضبش) پیشی گرفته است. سخن (و حکم) اوتمامیّت یافته (و قطعی است)؛ خواست او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است.

ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از گناه خویش (بریده و) کنده شده و به توحید او اقرار می نماید. و از وعید (و بیم) عذابش (به خود او) پناه می برد. و از درگاه پروردگارش امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که (انسان را به گرفتاری خویش مشغول و) از بستگان و فرزندانش غافل می سازد.

از او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم. از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او (به توحید) گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار (در یقین). و او را یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. (بر کردارها) آگاهی یافت و پوشیده داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی دارد. نافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و (آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او) عطا فرمود. همیشه بوده و هست و هیچ گاه زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی. پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه (و مقتدر). و به برتری شأنش پاک (و منزّه) است. و به علوّ مقامش (به حق) خود را بزرگ می شمارد. دیده ای او را نمی بیند و نگرشی (در معرفت) بر او احاطه پیدا نمی کند. قوی و مقتدر و بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناست. هر آن که به توصیف او برآید، در وصفش حیران ماند. (به آفریدگان) نزدیک است و (در رفعت مقام، از آنان) دور است. (به علوّ شأنش از آنان) دور است و (به آنان) نزدیک است، و دعای کسی را که او را بخواند، اجابت می کند. و به بنده اش روزی می دهد و بدو عطا می فرماید. دارای لطفی است پنهان و قهری قوی و رحمتی گسترده و کیفری دردناک. رحمتش بهشتی پهناور و زیبباست و کیفرش جهنمی در بسته و هلاکت بار.

و گواهی می دهم به بعثت محمّد صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و برگزیده و حبیب و خلیلش که او را در بهترین (و ضروری ترین) برهه و در دوران گسیختگی (وحی) و کفر- به عنوان رحمتی برای بندگان خود و نعمتی برجسته از نعمتهای فراوان خویش مبعوث فرمود. خداوند کار (برانگیختن پیامبران به) پیامبری (از جانب) خود را به وسیله او به پایان رسانید و برهان خویش را با وی قوّت بخشید و آن بزرگوار نیز موعظه فرمود و خیرخواهی نمود و به سختی کوشید، نسبت به هر مؤمنی رؤوف و مهربان بود. سروری بخشنده و پاک گهر و راضی (به قضا و حکم حق) بود. رحمت و سلام و برکت و تعظیم و تکریمی (ویژه و فراوان) از سوی پروردگاری آمرزنده و مهربان و نزدیک و اجابت کننده، بر او باد.

ای گروهی که نزدم حاضرید؛ شما را به تقوای پروردگارتان سفارش می کنم و به شیوه پیامبرتان یادآوری می نمایم. پس بر شما باد به ترسی که در دلهایتان جای گیرد و هراسی که اشکتان را جاری کند و تقوایی که نجاتتان بخشد، در روزی که هر که وزن نیکی اش سنگین و وزن کار بدش سبک باشد، رستگار شود. درخواست شما (از پروردگارتان) درخواستی توأم با ذلّت و افتادگی و شکرگزاری و فروتنی و توبه و کنده شدن (از گناه) و پشیمانی و بازگشت (به طاعت) باشد.

هر کدامتان که غنیمت شمار (فرصت) است، عافیتش را پیش از بیماری و پیری اش را پیش از تهی دستی و فراغتش را پیش از (گرفتاری و) مشغولیت و زمان حضورش را پیش از کوچ، غنیمت بشمارد. پیش از آن که پیر شود و گرفتار بیماری و ناخوشی گردد و (به حالی افتد که) طبیبش از او ملول شود و (نزدیکترین) دوستش نیز از او روی گرداند و عقلش تباه گردد و رشته عمرش بگسلد. آن گاه گفته شود که فلانی به سختی بیمار است و تنش به شدّت نحیف شده و در بستر احتضاری سخت افتاده است. و هر خویش و بیگانه ای (به عیادت و وداع) به بالینش آمده است. پس دیده اش را با خیرگی به بالا افکنده، نگاهش را بدان سو دوخته، پیشانی اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده و جانش گرفته شد.

(در چنین حالی می بینی که) تیره بختی به همسرش روی آورده، گورش را کندند و فرزندانش بی سرپرست ماندند و نفراتش از دور او پراکنده شدند و آنچه جمع آوری کرده بود، تقسیم شده و بینایی و شنوایی اش از بین رفته است. (هم اکنون می بینی) رویش پوشانده، دست و پایش کشیده، رو به قبله اش کشیده اند و برهنه اش نموده، غسلش داده اند؛ (از هر جامه و پیرایه ای) عاری اش داشته، خشکش نموده اند و پارچه ای بر او افکنده و بر او کشیده اند و آماده اش نموده، (قطعه دیگر) کفنش را نیز بر او افکنده اند، (به گونه ای که) از آن کفن چانه اش را بسته، پیراهن وعمامه هم برایش قرار داده، در لفافش پیچیده اند و (نزدیکان) با او وداع نموده، بدرودش گفتند. (اینک می نگری) بر تابوتش حمل نمودند و با تکبیر بر او نماز گزارند و از خانه های پر زرق و برق و قصرهای مجلّل، با اتاقهای منظّم و پی در پی، منتقل شده است. در گوری که برایش کنده اند، گذاشته شد. گوری که تنگ است و با خشتهای محکم چیده شده و سقفش با تخته سنگهایی پوشیده شده است و خاک قبرش را بر او ریخته، کلوخ بر او پاشیدند. پس آنچه که از آن هراسان بود، واقع شد و خبرش به فراموشی سپرده شد و (کسانی که) یار و همنشین و خویشاوند و دوست (او بودند)، از وی برگشتند و تنهایش گذاشتند و همدم و رفیق و یار و ندیمش، کسانی دیگر به جای او برگزیدند.

(اکنون) درون قبری قرار گرفته و به مکان تنها و خلوتی سپرده شده. کرمهای قبر در بدنش می دوند و خون و چرک از بینی اش روان است و جامه و بدنش فرسوده می شوند، خونش می خشکد و استخوانش فرسوده می شود. (و بدین گونه است) تا روز حشر او؛ که از قبرش برانگیخته شود و در صور دمیده شود و برای حشر و نشر فرایش خوانند. پس آنجاست که قبور، زیر و رو می گردند و آنچه در سینه هاست، بیرون کشیده (و هویدا) می شوند و هر پیامبر و صدیق و شهید سخنوری (که مجاز به تکلّم است)، آورده می شوند. داوری قاطع آن روز را پروردگاری به عهده دارد که مقتدر بر بندگانش وآگاه و بینا (به حالشان) است. پس بسا ناله هایی که او را رنجور و زمین گیر و حسرتی که فرسوده و نحیفش می گرداند. در جایگاهی هولناک و عظیم و مجتمعی بزرگ و وسیع، در مقابل پادشاهی بزرگوار که به هر کار کوچک و بزرگی داناست. در آن هنگام عرقش تا به دهان می رسد و اضطراب و ناراحتی اش، آرامش او را می رباید. اشکش مایه ترحّم بر وی نمی شود و ناله اش شنیده (و بدان توجّه) نمی گردد. و دلیل (و عذر) او پذیرفته نخواهد بود. نامه عملش به سویش باز می گردد (و به وی سپرده می شود) و بدی کردارش (بر او و دیگران) بیان می شود. هر عضوی از او به بدی کارش گواهی می دهد. چشمش به نگاه او (به حرام)  و دستش به سخت گیری (نامورد) او و پایش به گام برداشتن (به سوی حرام)، پوستش به لمس (نامشروع) و شرمگاهش به تماس (به حرام) گواهی می دهند. فرشتگان نکیر و منکر او را (به عذاب وحشتناک) تهدید می کنند و (خداوند) بینا از کارش پرده بر می دارد. پس زنجیر در گردنش افکنده، دستش با غل بسته می شود و کشان کشان و در تنهایی رانده می شود. و در آتش دوزخ عذاب می گردد. و شربتی از آب داغ به وی نوشانیده می شود که چهره اش پخته و پوستش را می کند. فرشته مأمور (عذاب او) به سوی آتش می راندش، او را با گرزی آهنین می زند، (پیوسته) پوستش پس از پخته شدن، به پوستی جدید بر می گردد (و تبدیل می شود). و فریاد استمداد برمی آورد، ولی مأموران جهنم از او روی بر می گردانند. و فریاد سر می دهد و با ندامت دوران طولانی اش را در جهنم می ماند.

به پروردگار توانا پناه می بریم از شرّ هر سرانجام (نا خجسته ای) و از او عفو می طلبیم به سان عفو کسانی که از آنان راضی گردید و آمرزش می جوییم همانند کسانی که (ایمان و طاعتشان را) از آنان پذیرفت. زیرا تنها اوست که کفیل خواهش و تقاضای من است.

پس هر که از عذاب پروردگارش دور گردانده شود، به قرب حضرتش در بهشت سکنا گزیند و در قصرهایی مزیّن جاودانه ماند و از حوریان زیبا و سیه چشم و خادمان (بهشتی) بهره مند می گردد. و جامهایی (مملو از خوراکی و نوشیدنی) پیرامونش می گردانند و در جایگاه منیع و ممتاز بهشت مسکن یابد و در نعمتهای سرشار به سر برد و از تسنیم (و از نوشیدنی های بهشت) بدو نوشانیده می شود و از چشمه، سلسبیل آمیخته به زنجبیل، می نوشد که با مشک و عبیری سربسته شده که پیوسته نشاط آفرین و سرور انگیز است. از نوشیدنی هایی (پاکیزه) در باغی روشن، (با درختانی) پربار می نوشد که هر کس از آن بنوشد، نه دچار سردرد می شود و نه مست و مدهوش می گردد. ا

این جایگاه کسی است که از پروردگارش بترسد و از نفس خویش بر حذر باشد و آن (نیز) کیفر کسی است که معصیت پروردگارش نماید و نفس (شیطانی) او، نافرمانی آفریدگارش را برایش تزیین نماید.

این کلامی است قاطع و انکارناپذیر و حکمی بر پایه عدل. بهترین سخنی است که (از خدا و رسول) برگرفته شده و برترین پندی است که (درقرآن) بدان تصریح شده است. از سوی پروردگار ستوده نازل شده است و روح القدس (برتر از تمامی فرشتگان و دارای پاکی) ممتاز، آن را بر پیامبری هدایت یافته و بلند منزلت فرود آورده است. درود فرستادگان بزرگوار و گرامی داشتگان شایسته (الهی) بر او باد. پناه می برم به پروردگار مهربان از شرّ هر (شیطان) رانده شده. پس باید هریک از شما (به درگاه خداوند) تذلّل نماید و (به آستانش) دعا و زاری کند تا از پروردگار هر آفریده ای، آمرزش بطلبیم برای خودم و شما.

برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی(محمد احسانی فر لنگرودی)

 منابع اصل:

1- المصباح (تقی الدین ابراهیم بن علی بن الحسن بن محمود العاملی الکفعمی

2- مطالب السؤول (محمد بن طلحة الشافعی)

3- شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید المعتزلی)

4- کنز العمّال (متقی بن حسام الهندی)

5- اعلام الدین (الحسن بن محمد الدیلمی)

6- منهاج البراعة (المیرزا حبیب الله الهاشمی الخوئی)

7- کفایة الطالب

کتب واسطه:

1- بحار الانوار

2- نهج السعادة (شیخ محمد باقر محمودی)

3- مصباح البلاغه فی مستدرک نهج البلاغه (سیّد حسن میرجهانی طباطبائی)

کتب ناقل بخشی از خطبه:

1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)

2- الصراط المستقیم (علی بن یونس العاملی)

3- نهج الایمان (علی بن یوسف بن جبر)

4- الخرائج و الجرائج (قطب الدین الراوندی)

5- مستدرک السّفینة (علی نمازی)

6- الذریعة (شیخ آغا بزرگ تهرانی)

 منبع: http://www.missagh.org/emam_character/without_alef.htm

86/3/28
2:23 صبح

غروب ستاره

بدست دست نوشت در دسته

غروب ستاره

 

ویژگیهای آیت الله العظمی فاضل لنکرانی

محمدامین پورامینی

 

خبر تاسف بار غم فقدان استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی – قدس سره - موجی از غم واندوه در میان مردم وبویژه حوزه های علمیه وبالاخص شاگردان وارادتمندان آن مرجع بزرگوار پدید آورد.

شاید بتوان برخی ویژگیهای آن مرحوم را در سه محور زیر خلاصه کرد:

  1. 1. فقاهت. بی شک ایشان از استوانه های بزرگ علمی بودند که بیش از نیم قرن چراغ پرتو افشان حوزه علمیه قلمداد می شدند، تلمذ ایشان نزد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی وآیت الله العظمی امام خمینی همراه با تحقیق وپژوهش بود، ونتیجه آن تحفه ای بود که در قالب کتابت تقریر با دو عنوان نهایة التقریر و معتمد الاصول تحویل جامعه علمی داد ، افزون بر آن با نگارش کتاب فقهی استدلالی عظیم خود در با عنوان تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله – که بیست جلد آن به چاپ رسید-  وتدریس سالیان دراز فقه واصول وتربیت هزاران شاگرد دستاورد بزرگ علمی ایشان بشمار می آید که ریشه در قوت بنیه علمی واستواری مبانی فقهی اصولی خود داشت. مبانی اصولی وی با عناوین تبیان الاصول وتشریح الاصول گرد آوری شد.

  1. 2. ولایت. عشق وارادت واعتقاد راسخ وی به اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام وبویژه حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا علیها السلام عجیب بود، به شدت نسبت به کسانی که با سخنان ومواضع نادرست ونابخردانه خود موجب ایجاد سستی وتزلزل در مبانی عقیدتی مردم می شدند حساس بود، شنیدم کسی آمده بود ودر رابطه با زیارت عاشورا سخنی سست ونادرست گفت، ایشان بقدری برآشفت که لرزه بر اندامش افتاد، وبر سر وی فریاد اعتراض بر آورد.  کتابها وآثاری چون پاسداران وحی وپیامهای پنجگانه وی بمناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا ، وهمچنین آخرین پیام وی بمناسبت فاجعه دوم سامرا - که دربردارنده نکات بسیار مهمی است -، همه نشان از ولایتمداری ایشان دارد.
  2. 3.  سیاست.  او دست پرورده امام خمینی بود وسالیان دراز رنج تبعید وزندان را به جان خریده بود، بنابر این طبیعی بود که در رابطه با مسائل انقلاب حساس باشد ، بینش عمیق سیاسی وی در رابطه با مسائل جاری وهمچنین مسائل کلی جهان اسلام روشن است، سال گذشته به هنگام هجوم ددمنشانه رژیم صهیونیستی علیه لبنان ایشان اولین مرجعی بود که پیام دادند؛ واز حزب الله لبنان دفاع کردند،  وپس ار آن اقدام به کمک مالی ودلجویی نمودند که از آنجا که اینجانب در جریان کامل بودم اثر آن بسیار سازنده بود.

86/3/25
11:3 عصر

حمایت از ولایت جلوه خاص حضرت زهرا

بدست دست نوشت در دسته

 
  کد خبر : 86032215362279     سرویس : اجتماعی     زمان : 17:08   چهارشنبه 23 خرداد  1386        
 
حمایت از ولایت جلوه خاص حضرت زهرا (س) است
 
 

   
.

اجتماعی: یک محقق گفت: جلوه خاصی که ما برای حضرت زهرا (س) می شناسیم، حمایت از نبوت و ولایت بوده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، محمد امین پورامینی، محقق و پژوهشگر با بیان مطلب فوق به خبرنگار اجتماعی گفت: فاطمه زهرا (س) بانویی است که نمونه و الگو برای همه زمان ها است و اختصاص به یک دوره خاص ندارد بلکه ایشان مربوط به تمام دوره ها و ابعاد مختلف شخصیتی ایشان شخصیت جامع و چندبعدی یک بانوی مسلمان را ترسیم می کند.

وی با بیان این مطلب که فعالیت های حضرت فاطمه (س) تنها محدود به محیط خانه و تربیت فرزندان نبوده است، افزود: ایشان با حضور در صحنه های اجتماعی و سیاسی و با موضع گیری سیاسی خاص خود در دوره کوتاه زندگی شان و وصیت ماندگار ایشان یک صفحه جاوید را از این شخصیت بزرگ ترسیم کرده است.

پورامینی بیان داشت: ما باید ترسیم خوبی از شخصیت و ابعاد رفتاری حضرت فاطمه (س) برای همه جهانیان داشته باشیم زیرا ایشان به عنوان یک انسان برتر الگویی برای تمام زنان و مردان عالم هستند.

وی با بیان این مطلب که حضرت فاطمه (س) در دوران کوتاه زندگی شان حمایت از نبوت و ولایت را سرلوحه فعالیت های اجتماعی و سیاسی شان قرار دادند، گفت: در هر دو بعد حضور ایشان پررنگ است و دو دوره ای که رسول اکرم بی کس و تنها بودند ایشان یار و یاور پیامبر بودند.

این پژوهشگر اضافه کرد: حضور ایشان در جنگ احد و خندق و پرستاری که از پیامبر انجام داده اند، نشان از حمایت فعالانه ایشان از نبوت دارد و در مسئله ولایت که صفحه دیگری از زندگانی ایشان است و درست است که فاصله کوتاهی از زندگی حضرت یعنی یا 75 روز یا 95 روز شامل می شود، نقش پررنگ ایشان در حمایت از ولایت را به خوبی می توان مشاهده کرد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) کافی است ابعاد مختلف زندگانی این حضرت را بشناسیم زیرا این خطبه همه مسایل را می شکافد و نشان می دهد و حضرت در این خطبه در حضور مهاجرین و انصار در مدینه در مسجد پیغمبر خطبه خود را بیان و القا کردند.

پایان پیام/

منبع:
http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?newsid=86032215362279

86/3/25
10:6 صبح

یاد آن سفر کرده

بدست دست نوشت در دسته

یاد آن سفر کرده

رمز ماندگاری امام خمینی (?)

محمدامین پورامینی

قرن بیستم را باید قرن امام خمینی نامید، بدون تردید هیچ کس مانند او در تاثیر گذاری ونقش بی نظیر وی در معادلات جهانی نمی شناسیم، کشف این راز را باید در مطالب زیر جستجو کرد:

?. بندگی خدا. او بنده حق بود، تمام سخن وموضعگیرهای او بر اساس حرکت برای خدا بود، شما در صحیفه نور کلمه خدا را سرچ کنید، ببینید چقدر حرف از خدا وحرکت برای خدا  وانجام وظیفه بندگی خدا است، آن کس که برای خدا گام نهد خدا هم یار ویاور اوست، «من کان مع الله کان الله معه».

?. انجام وظیفه. میگفت: ما مامور به وظیفه هستیم، مامور به نتیجه نیستیم، حرکت بر اساس وظیفه چه بسا همراه با نتیجه مطلوب زودرس نباشد، ولی بندگی خدا اینگونه اقتضا میکند، که البته او نتیجه انجام وظیفه را هم در دوره حیات خود دید .

?. باور مردم. شاید هیچ کس مانند وی نشناسیم که تکیه بر توده های عظیم ملت کرده باشد، در اوج تنهایی باز میگفت: مردم ، مردم. شاید خود مردم هم به این حقیقت نرسیده بودند، او مردم را باور داشت، وچون پدری مهربان آنان را هدایت ، پرورش ، جهت میداد، اگر گاهی در انتخاب دچار اشتباه میشدند باز صبر میکرد، تا حقیقت برای خود مردم باز شود، همجنانکه در قضیه بنی صدر دیدیم.

?. شناخت عمیق سیاسی . امام خمینی کسی بود که تاریخ ایران را ومخصوصا از دوره مشروطیت به بعد را با آگاهی کامل وتحلیل درست وبازکاوی عمیق دریافته بود، او رمز  شکست مشروطیت ونهضت ملی شدن نفت را دریافته بود، وبر لزوم حضور هوشمندانه روحانیت در صحنه سیاسی تکیه داشت، بارها از شیخ فضل الله نوری وآیت الله کاشانی به عنوان دو چهره تاثیر گزار در دو جریان مشروطیت ونهضت ملی شدن نفت یاد میکرد، واز تاثیر منفی غرب گرایان در هر دو جنبش یاد میکرد، واز این رو به هیچ عنوان برای ملی گرایان ،غرب زدگان ،احزاب سیاسی چپ زده ومتمایل به شوروی آن روز ویا چین، در انقلاب اسلامی ایران تاثیری ونقشی قایل نبود،  وانقلاب اسلامی بر اساس حرکت برای اسلام، پی ریزی کرد.

?. آگاهی کامل از شرایط جهانی. او از ده ها سال پیش بر خطر صهیونیسم جهان واقف، وجهان اسلام را نسبت به آن حساس کرده بود، آن زمانی که برخی شوروی را دشمن اول میدانستند او آمریکا را شیطان بزرگ معرفی کرد که شوروی را هم بتزی داده است!، ودر نامه معروف به گورباچف خبر از فروپاشی نزدیک نظام سوسیالیستی وشکسته شدن استخوانهای کمونیسم داد.

?. صداقت. مردم در چهره او راستی ودرستی را یافتند، وبه او ایمان داشتند، واین ایمان دوطرف امام به امت وامت به امام باعث شکست نقشه های دشمنان می شد.

?. شجاعت. میگفت: والله تا بحال نترسیدم. این قسم جلاله است که از زبان مردی الاهی صادر میشد، آن روزی که دژخیمان رژیم ستمشاهی او را دستگیر کردند آنها تحت تاثیر نفوذ معنوی وهیبت امام قرار گرفته بودند وبر خود میلرزیدند! در خاطرات آخرین سفیر آمریکا در ایران آمده است که یکی از ماموران آمریکایی آیت الله موسوی اردبیلی را با امام خمینی اشتباه گرفته بود، وپا به فرار گذاشته بود.

?. معنویت. بندگی کامل خدا، تقید به نماز شب وتوسل به اهل بیت به او معنویتی فوق العاده بخشیده بود، با آنکه فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت، ورهبری امت ومرجعیت فراگیر را اداره می کرد، ولی در ماه رمضان سه بار ختم قرآن می کرد، در نجف اشرف هرشب به حرم مشرف می شد، وزیارت جامعه کبیره را میخواند.

?. صلابت. ایستادگی وصلابت وی معلوم وزبانزد عام وخاص بود. به هنگام حمله صدام به ایران، به یک سخن که دزدی آمده وسنگی انداخته، به مردم روحیه وجانی بخشید. با جمله معروف آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند به مردم جرات ایستادن مقابل زورگویان داد.

??. ساده زیستی. با آنکه بمقتضای مرجعیت ورهبری ملیاردها تومان زیر نظر وی خرج می شد، خود از آن بهره نبرد، وپس از بازگشت از نجف در خانه اجاره ای در جماران سکونت کرد، نه تنها در کاخ وقصری نرفت که خانه ساده ای هم نخرید، هانگونه که در نجف اشرف در تمام مدت تبعید نیز در خانه اجاره ای نشست، وخانه ای برای خود نخرید، بارها روحانیت را به ساده زیستی وحفظ زی طلبگی نصیحت نمود.

 


86/3/25
10:6 صبح

برخی آثار چاپ شده محمد امین پورامینی

بدست دست نوشت در دسته

برخی آثار قلمی وتالیفات

الامام جعفر الصادق (ع)،  رمز الحضاره الاسلامیه

اربعین حسینی،  پژوهشی در بازگشت اهل بیت (ع) از شام به کربلا

اسرار و معارف حج،  با الهام از درسهای حکیم متاله آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، ره

با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه: کاروان امام حسین (ع) در شام و حرکت به سوی مدینه منوره

الرکب الحسینی فی الشام و منه الی المدینه المنوره


 


از جهاد تا شهادت در قرآن و روایات
محمدامین پورامینی
دفتر انتشارات اسلامی

86/3/25
10:6 صبح

باز هم غم سامرا(2)

بدست دست نوشت در دسته

 باز هم غم سامرا (2)

 


<      1   2   3   4   5   >>   >