مردم غزه دست کم نام اسلام واعراب را سربلند کردند و به نیابت از این امت خاموش و مرده عرب به جنگ ادامه میدهند و در این راه شهید میشوند.
بدست دست نوشت در دسته
بدست دست نوشت در دسته
آنچه در پی می آید نوشته ها و سخنانی درباره واقعه عاشورا شخصیت امام حسین(ع) از زبان بزرگان و اندیشمندانی چون شیخ جعفر شوشتری _ گاندی _ جناح _ الشّاطی _ علی خان _ عقّاد _ صُبحی _ زُغلول پاشا _ شرقاوی _ طه حسین _ جَودهُ السحّار _ طنطاوی _ العُبیدی است: http://www.bultannews.com/index.php?option=com_content&task=view&id=4267&Itemid=1 |
بدست دست نوشت در دسته
عزاداری حسینی در نگاه امام خمینی
محمدامین پورامینی
یکی از نقاط برجسته زندگانی امام خمینی عشق وولای او نسبت به اهل بیت عصمت وطهارت (ع)، بویژه ساحت مطهر حضرت سید الشهدا(ع) بود، بیاد دارم پس از بازگشت امام به قم در روز هشتم محرم، ایشان به بیت قدیمی خود واقع در یخچال قاضی حاضر شدند، ودر مجلس عزاداری شرکت جستند، با ورود به مجلس مردم که از حضور امام به وجد آمده بودند به سمت ایشان نشستند، امام با صدای بلند فرمود: به سمت منبر بنشینید، مردم رو به سمت منبر نشستند به گونه ای که امام در سمت چپ آنان قرار گرفت. خطیب منبر آقای یثربی بود، پس از مقدمه چینی روضه حضرت علی اکبر (ع) را خواند، در این هنگام حضرت امام دستمال سفیدی را از جیب خود بیرون آورده وگریه کردند، در این اثنا خطیب منبر از وقت استفاده کرد ویادی از فرزند امام مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی کرد، دیدم امام دستمال را از روی پیشانی خود برداشت، ودر حدود یک دقیقه که سخن از فرزند دلبند وی بود به آرامی نشست، آنگاه که خطیب منبر روضه علی اکبر (ع) را از سر گرفت باز دستمال را بر پیشانی نهاد وگریه کرد. متوجه شدم که این مرد بزرگ نمی خواست به اندازه یک دقیقه هم اشک بر علی اکبر (ع) را با اشک بر فرزندش درهم آمیزد..
به هنگام حضور در نوفل لوشاتو در فرانسه نیز مجلس عزای حسینی را بپا کرد، وخبرگزاری های جهان که برای اولین بار با این صحنه مواجه شده بودند، گریه وی را در ماتم حسین بن علی (ع) دیدند ومخابره کردند.
پیش از آن حضور 14 ساله وی در عراق، حضور پیوسته شبانه در حرم امیر مومنان علی (ع)، وحضور شبهای جمعه در حرم سید الشهدا نشان از عمق ولای او دارد.
وقبل از آن این جریان را -که مربوط به دوره طلبگی ایشان است- از مرحوم آیت الله نجفی مرعشی نقل شده است: در دوره ممنوعیت برگزاری مجالس عزای امام حسین (ع) - در دوره رضا خان-، با آقای خمینی در حجره نشسته بودیم، ایام عزای حسینی بود ومجالس ممنوع، دلمان گرفته بود، تصمیم گرفتیم یک مجلس دو نفری تشکیل بدهیم، قدری ایشان روضه خواند ومن گریه کردم، قدری من روضه خواندم وایشان گریه کرد، قدری ایشان نوحه خواند ومن سینه زدم، ومقداری من نوحه خواندم وایشان سینه زد.
عمق ارتباط وی ومیزان خلوص وی بقدری بود که مرحوم آیت الله اراکی میفرمود: اگر ایشان در کربلا حاضر بود نفر 73 شهدای کربلا میبود.
جا دارد که برخی از سخنان ایشان را پیرامون اهمیت عزای حسینی ومجالس سوگواری ودسته جات عزاداری را بیاوریم:
- «روضه سید الشهداء برای حفظ مکتب سید الشهداء است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهداء را نخوانید، اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهداء چه بوده ونمیدانند یعنی چه، نمیدانند این گریه ها واین روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان 1400 سال است که با این منبرها با این روضه ها وبا این مصیبت ها وبا این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند.. سید الشهدا را این گریه ها حفظ کرده است مکتبش را، این مصیبت ها وداد وقالها حفظ کرده، این سینه زنی ها واین دستجات .. اینها حفظ کرده.. هیاهو میخواهد، هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر وسینه زدن نباشد حفظ نمیشود .. این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود علم (پرچم) بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم.. این یک متینگ وفریادی است برای احیاء (زنده نگاه داشتن) مکتب سید الشهدا.. این روضه خوانی ها ومصیبت وگریه است که کشور شما را حفظ کرده .. با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعر خوانی، با این نثر خوانی ما میخواهیم مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده است..». (صحیفه نور 8/ 69-71)
- «اسلام را تا حالایی که شما میبینید.. سید الشهدا زنده نگه داشته است. سید الشهدا سلام الله علیه .. همه جوانان خودش را، همه مال ومنال، هرچه بود، هرچه داشت.. در راه خدا داد، وبرای تقویت اسلام ، مخالفت با ظلم، قیام کرد.. ما که دنبال او هستیم ومجالس عزا را از آن وقت به امر امام صادق سلام الله علیه وبه سفارش ائمه هدی علیهم السلام، ما بپا میکنیم این مجالس عزا را.. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه وبا مرامهای انحرافی میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرتد، واینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم در هر عصری مقابل ظالم قرار میدهد».. (صحیفه نور 10/ 30-32).
- «الان محرم است وهمه دستجات بیرون می آیند، ودستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است». (صحیفه نور 10/ 239).
- «همین گریه ها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که میخواهند این حربه (سلاح) را از دست شما بگیرند، گول اینها را نخورند جوانهای ما، همین هاست که ما را حفظ کرده، همین ها هست که مملکت ما را حفظ کرده. تکلیف آقایان است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته های شکوهمند بیرون بیاورند، دسته های سینه زن شکوهمند. البته از چیزهایی که بر خلاف مثلا چه هست از آنها پرهیز کنند، اما دسته ها بیرون بیایند، سینه بزنند، هر کاری که میکردند بکنند..». (صحیفه نور 10/ 218).
- «(این گفته که) امروز دیگر انقلاب کردیم، روضه دیگر لازم نیست از غلط هایی است که تو دهن ها انداختند، مثل این است که بگوییم امروز ما انقلاب کردیم دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم! انقلاب برای این است، انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم. زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است..ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم وخرد میکنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است.. همین گریه هاست که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکند.. مجالس سر جای خودش باید باشد، ومجالس عزل باید باشد، واهل منبر باید این شهادت امام حسین سلام الله علیه را زنده نگه دارند، وملت باید با همه قدرت این شعائر اسلامی را، خصوصا این را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود، «انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش این است که حسین مال من است ومن هم از او زنده میشوم.. این مجالس را حفظ کنید .. اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه میدارد .. مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت وبیشتر از او حفظ کنید..». (صحیفه نور 13/ 156- 158).
- «ان شاء الله روز عاشورا که جمعیت بیرون آمد، مراسم تعزیه حسین سلام الله علیه باید با قوت خودش باشد، ودر راه پیمائی ها همه اش مراسم امام حسین (ع) باشد..». (صحیفه نور 13/ 173).
- «عاشورا با «نه» خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفی کرد». (صحیفه نور 14/ 264).
- «باید ماه محرم وصفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام، که با ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام زتده مانده است این مذهب تا حالا، با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه خوانی.. ما باید حافظ این سنت های اسلامی، حافظ این دسته جات مبارک اسلامی، که در روز عاشورا، در محرم وصفر، در مواقع مقتضی به راه می افتد تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند، محرم وصفر است که اسلام را نگه داشته است، فداکاری سید الشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق، واز طرف توده های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم ومنظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه می افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت ها را حفظ کنید. البته اگر جنانچه یک چیزهای ناروائی بوده است سابق ودست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک مقداری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند، وگویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند روضه را همانطور که سابق میخواندند ومرثیه را همانطور که سابق میخواندند بخوانند، ومردم را مهیا کنند برای فداکاری. این خون سید الشهدا است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد، واین دستجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می آورد، وبرای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند. در این امر نباید سستی کرد..». (صحیفه نور 15/ 203- 204).
- «ما ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم..». (صحیفه نور 16/ 210).
- «اگر قیام حضرت سید الشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز شویم، تمام این وحدت کلمه ای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس سوگواری واین مجالس تبلیغ وترویج اسلام شد.. این محرم را زنده نگه دارید. ما هرچه داریم از این محرم است واز این مجالس.. اگر این مجالس وعظ وخطابه وعزاداری واجتماعات سوگواری نبود کشور ما پیروز نمیشد». (صحیفه نور 17/ 60- 62).
ودر وصیت نامه سیاسی -الهی خود آورده اند: « من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده وبه ملت عزیز ایران توصیه میکنم که .. واز آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار وبویژه سید مظلومان وسرور شهیدان حضرت ابی عبد الله الحسین صلوات وافر الهی وانبیاء وملائکه الله وصلحاء بر روح حماسی او باد هیچ گاه غفلت نکنند». (صحیفه نور 21/ 173).
بدست دست نوشت در دسته
محمدامین پورامینی
چندی است که نغمه های شومی در رابطه با عزاداری سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام به گوش میرسد، که گاهی ناپخته وبعضا غرض آلود می نماید، به نظر مطالب زیر قابل توجه می آید:
1. آنچه که عنوان عزاداری می یابد در زمره مصادیق شعایر حسینی شمرده میگردد، که مصادیق آن ممکن است در گذر زمان ومکان تغییر یابد، بنابر این مصادیق عزاداری منحصر در گریه ومرثیه خوانی وپوشیدن لباس سیاه واطعام نیست که در دوره ائمه اطهار علیهم السلام بوده است، بلکه علاوه بر آنها شامل سینه زنی، زنجیر زنی، تعزیه ، دسته های عزاداری ووسائل مربوطه چون طبل وعلامات ونخل وپرچم وسیاهکوبی و.. میگردد.
2. اینکه برخی واژه بدعت را نسبت به برخی از مصادیق عزاداری -مثل آتش زدن خیمه ها- بکار بسته اند نشان از بی دقتی در بکارگیری واژگان است، بدعت مصصلح ومذموم عبارت از وارد ساختن چیزی در دین است که از دین نباشد، مانند نماز تراویح، یعنی اینکه در احکام دینی چیزی از پیش خود اضافه ویا کاسته شود؛ اما اگر چیزی بطور مطلق مطلوب شارع باشد، وشارع شرط وجزئی را برای آن قرار نداده باشد، تطبیق آن در دست مکلف است، که در شرایط زمانی ومکانی میتواند تغییر پذیرد، مثلا گرامیداشت پدر ومادر مطلوب شارع است، که نوع آن میتواند مصادیق مختلفی بیابد، مثل یاری رسانی، احترام، تقدیم هدیه وگل وکادو و... در رابطه با عزاداری سید الشهداء علیه السلام نیز آنچه خواسته شارع است بزرگداشت شعایر حسینی است، که مصداق عزاداری چه بسا در شرایط زمانی ومکانی تغییر پذیرد، لذا ما شیوه های گوناگون عزاداری را در کشورهای ایران، عراق، خلیج فارس، پاکستان، هندوستان، افغانستان وتایلند میبینیم ، وحتی در ایران شیوه های خاصی در اردبیل وبوشهر و.. دیده میشود، از آنجا که همه آنها در تحت عنوان عزاداری امام حسین (ع) قرار میگرند مطلوب شارع بوده ومستحب است.
3. ممکن است برخی از شیوه های عزاداری موجب سوء استفاده دشمنان قرار گیرد، البته تشخیص آن با ولایت امر مسلمین ومجتهدان جامع الشرائط است، وفعلا تنها قمه زنی مورد نهی قرار گرفته شده است، در این صورت آن موارد از عنوان کلی عزاداری استثناء میشود.
4. بدون شک مجالس حسینی ودسته های عزاداری شورآفرین است، ورمز ماندگاری تشیع ونهضت را در آن باید یافت، امام خمینی فرمود: مکتب هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند.
5. متاسفانه سطح منبر حسینی پایین آمده است، مرحوم فلسفی برای یک ساعت سخنرانی هشت ساعت مطالعه میکرد، واین دردی است که باید برای حل آن راهکار جست، مطالب عمیق استدلالی وتحلیل صحیح تاریخی واستوارسازی معارف دینی جایش را به بیان مطالب احساسی وتنها عاطفی -که البته آن هم در جای خود لازم وضروری است- داده است. از آن طرف میدان دادن بیش از حد به مداحان وبکارگیری سبکهای غربی وحتی ترانه در سبک عزاداری ویا اشعار مشتمل بر مطالب سست ووهن آمیز وحتی غلو موجب رنج ونگرانی بزرگان ومراجع معظم تقلید شده است.
6. تشویق وبستر سازی مناسب عزاداری وظیفه هر انسان دردمند وعاشق اهل بیت است، تجربه تاریخی نشان داده است که هیچ کس توان مقابله با دستگاه حسینی را ندارد.
بدست دست نوشت در دسته
در خبرها خواندیم که مولوی عبدالحمید مراد زهی روحانی اهل سنت زاهدان ، روز جمعه در جمع نمازگزاران مسجد مکی این شهر در سخنانی ، انتصاب دو وزیر از اهل سنت ، برکناری استاندار سیستان و بلوچستان و ساخت مسجد برای اهل سنت تهران را مهمترین خواستههای اهل سنت این استان از رییس جمهوری دانست.
مطالب زیر را لازم است ایشان بدانند:
?. تقسیم وزارت در نظام جمهوری اسلامی بر اساس مذهب نیست، ولی فراموش نشود که بر طبق قانون اساسی، مذهب رسمی ایران -از دوره پیش از انقلاب تا کنون- مذهب شیعه اثنی عشری است.
2. در عربستان سعودی که 15% از جمعیت شیعه هستند چند وزیر شیعه وجود دارد؟
3. مسجد یرای همه مسلمانان هست وفرقی بین شیعه وسنی نیست. تمام اهل سنت میتوانند در مساجد شیعیان نماز بخوانند وتمام شیعیان نیز میتوانند در مساجد اهل سنت نماز راقامه کنند، بنابر این مشکلی برای نماز اهل سنت در تهران اصلا وجود ندارد.
4. تهران پایتخت جهان تشیع است هروقت که اجازه ساخت مسجد شیعیان در مکه را صادر کنند توقع متقابل داشته باشند.
5. شیعیان بومی مدینه از داشتن مسجد ویژه خود محرومند در حالی که برادران اهل سنت ما ببرکت انقلاب نهایت آزادی را در ساخت مساجد وحوزه های علمیه دارند وبر طیق قانون اساسی احکام فقهی بر طیق مذهب ایشان در مناطق آنان تطبیق میشود.
6. آنچه ایشان میخواهد ساخت مسجد ضرار است تا مبدل به سوژه تبلیغی علیه تشیع ونظام جمهوری اسلامی گردد، وگرنه چه کسی با مسجد سازی مخالف است.
7. این سخن در آستانه سفر بوش به منطقه وسعی در دور ساختن اعراب از ایران معنا وبوی دیگری دارد.
بدست دست نوشت در دسته
به گزارش شیعه نیوز به نقل از آریا، تیمی از دانشمندان آمریکایی دریافتند که برخی از گیاهان استوایی فرکانس هایی مافوق صوت از خود صادر می کنند که به وسیله دستگاه های پیشرفته علمی ثبت شده است.
دانشمندانی که حدود سه سال به تحقیق ومطالعه این وضعیت حیرت آور پرداختند، دریافتند که این پالس های مافوق صوت به الکتریسته نوری تبدیل شده و بیش از صدمرتبه در ثانیه تکرار می شوند.
یک تیم آمریکایی این آزمایش را در برابر یک گروه علمی در انگلیس انجام دادند که در بین این گروه، یک دانشمند مسلمان هندی الاصل نیز قرار داشت. بعد از 5 روز آزمایش، گروه انگلیسی از این مساله بسیار شگفت زده شدند ولی دانشمند مسلمان انگلیسی گفت: ما مسلمانان این مساله را در 1400 سال پیش تفسیر کرده ایم.
دانشمندان از این سخن وی بسیار حیرت زده شدند و اصرار کردند که آن را برایشان شرح دهد. دانشمند مسلمان این آیه قرآن را قرائت کرد: «و هیچ موجودی نیست جز آن که او را به پاکی می ستاید ولی شما ذکر تسبیحشان را نمی فهمید. او بردبار و آمرزنده است.»
زمانی که اسم جلاله «الله» بلند شد، پالس های مافوق صوت به الکتریسته نوری تبدیل و بر روی مانیتورها ظاهر گشت.
پروفسور «ولیام براون» مسئول این تیم تحقیقاتی با این دانشمند مسلمان برای شناخت دین اسلام به گفت و گو پرداخت و دانشمند مسلمان برای وی دین اسلام را تشریح کرده و یک جلد قرآن مجید به همراه تفسیر آن به زبان انگلیسی را به وی اعطا کرد. براون شهادتین را گفت و مسلمان شد.
منبع خبر: خبرگزاری آریا http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86101603
بدست دست نوشت در دسته
نگرشی بر عرفات
تألیف : محمد امین پورامینی
موقعیت جغرافیایی و حدود عرفات
عرفات سرزمین پهناور و همواری است که هشت کیلومتر مربع (8km2 ) مساحت دارد،1 و امروزه در فاصله تقریبی بیست و یک کیلومتری(21km ) شرق (جنوب شرقی) مکه قرار گرفته است.2 برخی فاصله را حدود دوازده میل نوشته اند.3 ازرقی و بعضی دیگر طول و عرض آن را دو میل در دو میل ذکر کرده اند،4 این مکان دورترین موقف از مواقف و مشاعر حج است، که در عین حال وسیع ترین آنها نیز محسوب می گردد،5 و تنها موقفی است که خارج از محدوده حرم قرار گرفته است،6 سه طرف آن سلسله کوهی قرار گرفته که از آن بعنوان «جبل عرفات» یاد می شود،7 این سلسله، قوسی را بوجود آورده اند که وتر آن را «وادی عرنه» تشکیل داده است.8
کیفیت قرارگیری این سلسله کوه: در شمال شرقی عرفات، کوهی بلند و قهوه ای رنگ قرار گرفته که به «جبل سعد» معروف است و بر محل وقوف اشراف دارد.9 در سمت طلوع خورشید کوه بلند دیگری است که از آن به «جبل ملحه» یاد می شود که این از جهت بلندی و ارتفاع، کوتاه تر از کوه سعد است و رنگش متمایل به سرخ و سفید با رگه های سیاه است. کوه ملحه از ناحیه شرق تا جنوب عرفات،که راه طائف در آن قرار گرفته،امتداد دارد.10 در قسمت جنوب، سلسله کوه های سیاهی است که بارزترین آنها «ام الرضوم» است.11 و در ناحیه مغرب و شمال غربی آن «وادی عرنه» قرار دارد که خارج از محدوده وقوف است.12
عرفات که خود بین مکه و طائف قرار گرفته،13 از جنوب به «وادی نعمان» متصل است که تا وادی عرنه در جنوب غربی، امتداد دارد.14
در وادی نعمان مزرعه های خوبی بوده و شاعران به مدیحه سرایی آن پرداخته اند.15 از سعید بن جبیر به نقل از ابن عباس نقل شده است که در این مکان عهد و میثاق از فرزندان آدم گرفته شد.16
در رابطه با حدود و مرز عرفات از ابوبصیر و معاویة بن عمار از حضرت امام جعفر صادق ـ ع ـ چنین نقل شده است:
«و حدّ عرفات من المأزمین الی أقصی الموقف» 17; «حد عرفات از مأزمان تا آخرین جای وقوف است.»
در روایتی دیگر از معاویة بن عمار به نقل از آن حضرت آمده است:
«و حدّ عرفه من بطن عرنة و ثویة و نمرة الی ذی المجاز، و خلف الجبل موقف» 18; «حد عرفه از بطن عرنه و ثویه و نمره تا ذوالمجاز می باشد، و پشت کوه (جبل الرحمه) موقف است.»
سماعة بن مهران نیز از رئیس مذهب شیعه حضرت امام جعفر صادق ـ ع ـ روایت کرده است:
«... و اتفق الأراک و نمرة و هی بطن عرنة و ثویة و ذاالمجاز، فانّه لیس من عرفة» 19; «از وقوف در اراک و نمره، که بطن عرنه است، و ثویه و ذوالمجاز بپرهیز که آنها از عرفات شمرده نمی شوند.»
از بیان اقوال و توضیحات دیگر در بیان محدوده مکان، به خاطر دوری از اطناب می گذریم و عزیزان را به مدارک بحث ارجاع می دهیم.20
گذری در عرفات و چشم اندازی دیگر
و اینک برآنیم تا نام برخی از مکان هایی را که به هنگام حرکت از سمت مزدلفه (مشعرالحرام) به جانب عرفات به چشم می خورد، به ترتیب آنچه را که می بینیم و یا جایگاهآن را در کتاب های تاریخی می یابیم به نحو اختصار روشن سازیم:
اخشبان:
در مرز شرقی مزدلفه دو کوه وجود دارد با نام «اخشبان»، کوه شمالی را «اخشب کبیر» و کوه جنوبی را «اخشب صغیر» گویند، از میان آن دو، راهی به سمت مزدلفه می گذرد که آن را «طریق المزمین» و «طریق الأخشبین» نامند.
این راه امروزه توسعه پیدا کرده است. چندین مسیر برای سواره ها احداث گردیده و یک راه نیز برای کسانی که می خواهند این مسیر را پیاده طی کنند.21 این مسیر را «مأزمان» نیز نامند.22
مأزمان:
«مأزمان» تثنیه «مأزم» است که اهل لغت به راه تنگ میان دو کوه و امثال آن می گویند،23 و در اینجا مقصود آن راه تنگی است که در میان دو کوه وجود دارد که اهل مکه از آن به عنوان «مضیق»; یعنی تنگه یاد می کنند،24 تقی الدین فاسی از ابن شعبان نقل می کند که مأزمان دو کوه است در مکه که از مزدلفه بحساب نمی آید و همو به نقل از نووی در تهذیب می نویسد که آن دو کوه، بین عرفات و مزدلفه واقع است که از میان آن دو راهی می گذرد.25
صاحب مرآة الحرمین فاصله بین باب بنی شیبه تا اول مأزمان را 13161 متر و فاصله میان آخر وادی محسّر تا اول مأزمان را 2812 متر و حدّ فاصل بین اول مأزمان تا محل علامت حرم را ـ که از آن بعنوان طول مأزمان یاد می کنند ـ 4372 متر نگاشته است.26
فاکهی و ازرقی حد فاصل میان دو مأزم را ، که از آن بعنوان « مأزما عرفه » یاد می کنند ، 112 ذراع و 12 انگشت نوشته اند،27 ظاهراً مقصود آنها عرض تنگه است. در واقع این فاصله را دره ای تشکیل می دهد که نهایت آن به بطن عرنه می رسد.28 در گذشته حاجیان به هنگام عبور از این مسیر به سوی مشعرالحرام، گاهی در این تنگه مورد هجوم عده ای از دزدان و غارتگران قرار می گرفتند و اموالشان به غارت می رفت29 و گاهی خون ها ریخته می شد. امروز این راه توسعه پیدا کرده است.
بطن عرنه
حد فاصل بین دو علامت حد حرم و بین دو علامت حد عرفه از سمت مکه را بطن عرنه می گویند.30 بهنگام استعمال، کلمه «عرفه» گاهی شامل بطن عرنه نیز می گردد ، و گاهی تنها اراده موقف از آن می گردد .31طول وادی عرنه را 1553 متر نوشته اند.32 گاهی از «بطن عرنه» اراده مسجد عرفه و همه مسیل می گردد.33
علمین حرم
گویند اول کسی که علامت های حد حرم (انصاب حرم) را نصب کرد، حضرت ابراهیم خلیل با راهنمایی جبرئیل بوده است، و پس از او اسماعیل، قصی بن کلاب، قریش، پیامبر ـ ص ـ قبل از هجرت و همچنین در عام الفتح، عمر، عثمان، معاویه، عبدالملک بن مروان و مهدی عباسی آن را تجدید بنا کرده اند و بعدها صاحب اربل در سال 626 هـ . ق. و صاحب یمن در سال 683 هـ . ق. دو علامتی که در سمت عرفه بود تجدید ساخت کردند.34
تقی الدین فاسی اقوال مختلفی را در بیان مقدار مسافت حد حرم از سمت عرفه به این شرح ذکر کرده است:
ـ 7 میل، این فاصله را ماوردی در الاحکام السلطانیه، شیخ ابواسحاق شیرازی در مهذب و نووی در ایضاح و تهذیب الاسماء و اللغات آورده اند.
ـ حدود 8 میل، این مقدار را قاضی ابوالولید الباجی ذکر کرده است.
ـ 9 میل، این حد را قیروانی در کتاب نوادر و سلیمان بن خلیل نگاشته اند.
ـ 11 میل، این مسافت را ازرقی،35 فاکهی و ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن خرداذبه خراسانی در کتاب «المسالک و الممالک»، نوشته اند.
و در آخر، فاسی در صحت این اقوال خدشه می کند.36
در علل این اختلافات عواملی چند دخالت دارد، از جمله:
1 ـ وجود اختلاف در مقدار میل، گفته شده است که قدما هر میل را برابر با 4000 ذراع می دانستند،37 و برخی آن را 2000، 3500، 6000 ذراع ذکر کرده اند.38
2 ـ پستی و بلندی های منطقه، وبطور کلی موانع طبیعی در کیفیت اندازه گیری مؤثر بوده است.
3 ـ اختلاف در مبدأ مسافت نیز دخیل است، برخی ابتدا را از باب بنی شیبه، بعضی مکانی بین باب بنی شیبه و باب المعلاة، و برخی دیگر از عتبه باب المعلاة گرفته اند.39
بنابر آن که مقدار هر میـل برابر با 3500 ذراع بوده باشد تقی الدین فاسی مـقدار فاصله ازدیـوار بـاب بنی شیبــه تا علمین حـدحرم از سمـت عرفـه را 7/37110,1 ذراع ید، که حدود 5/10,3 میل، و از عتبه باب المعلاة تا علمین 7/35083,3 ذراع، حدود 10 میل، 40 و در جای دیگر کتاب فاصله بین باب بنی شیبه تا علمین را 7/40381,6 ذراع، حدود 2/11,1 میل، وبین باب المعلاة تا علمین را 7/35254,6ذراع، حدود 5/10,4 میل نوشته است.41
علمین عرفات
ابراهیم رفعت پاشا فاصله علمین حد عرفات از سمت مکه را تا باب المعلاة 21476 متر42 ـ که حدود5/21 کیلومتر می باشد43 ـ نوشته است.
کوه های منطقه
1 ـ اخشبان: دو کوه اخشب کبیر و اخشب صغیر است،44 که شرح آن گذشت.
2 ـ نمره: فاکهی می نویسد: بهنگام خروج از مأزمان عرفه به طرف موقف (یعنی حرکت بسمت عرفات) کوهی در سمت راست مشاهده می شود که انصاب و علائم حرم روی آن قرار دارد، این کوه نمره است که تا مسجد عرفه 2645 ذراع فاصله دارد. در زیر این کوه غاری است حدود 5×4 ذراع که گفته می شود محل نزول پیامبر اسلام ـ ص ـ در روز عرفه قبل از رفتن به موقف بوده است. این مکان تا امروز منزل ائمه است.45 آنگاه روایتی را از حضرت امام صادق ـ ع ـ و آن حضرت از پدر بزرگوارشان حضرت امام محمد باقر ـ ع ـ به نقل از جابر، مبنی بر آمدن رسول خدا ـ ص ـ در آن مکان نقل می کند.46
ازرقی پس ازذکر این غار، فاصله آن را تا مسجد عرفه 2011 ذراع نوشته است.47
عاتق بن غیث بلادی می نویسد: نمره کوهی کوچک در غرب مسجد عرفه (نمره) است48 که از ارتفاع زیادی برخوردار نیست، و از حدود شرقی حرم شمرده می شود. وادی عرنه از بین نمره و عرفه می گذرد و بخاطر وجود این کوه، به منطقه و اطراف آن و حتی مسجد عرفه، «نمره» گفته اند.49
3 و 4 ـ نبیعه و نبعه: دو کوه هستند که پشت جبل الرحمه واقع شده اند.50
5 ـ نابت: از ابن عباس نقل شده است که موقف پیامبر ـ ص ـ در این مکان بوده است،51 محمد بن عبدالله بن عبید بن عمیر به نقل از پدرش موقعیت این کوه را برابر کوه الال و در کنار کوه مسلم بین نبعه و نبیعه معرفی کرده است.52
6 ـ الال: این کوه همان جبل الرحمه است،53 که در برخی از روایات ما نیز به این مطلب تصریح شده است، گرچه احتمالات دیگری چون «بیت الحرام» و «جبل المشاة» نیز داده شده است.54
7 ـ مِلْحه: این کوه در شرق عرفات واقع است.55
8 ـ سعد: این کوه در شمال شرقی عرفات واقع شده است.56
9 ـ ام الرضوم: در جنوب عرفات واقع است.57
10 ـ جبل الرحمه: معروفترین کوه در عرفات است که از آن به «جبل عرفه» و «جبل عرفات» یاد می شود، نام های دیگر قُرین، الال و نابت هم بر آن اطلاق شده است، قُرین که تصغیر کلمه قرن بمعنای شاخ کوچک است، به کوهی که به تنهایی در میان صحرا قرار گرفته باشد بخاطر شباهتی که با برآمدگی شاخ کوچک دارد به آن قرین گویند، الال گفته شده است چون به هنگام گرما، سراب بر روی آن نمایان است، نابت اطلاق شده است، چون مانند یک گیاهی که از زمین روییده شده، تک و تنها است.58
صاحب مرآة الحرمین پس از اشاره به استعمال غلط جبل عرفات بر روی جبل الرحمه می نویسد: این کوه کم ارتفاع ترین کوه در منطقه است که ارتفاع آن به 30 متر و طول آن حدود 300 متر می رسد، و در وسط قله آن ساختمانی 10×15 متر وجود دارد که به آن مسجد ابراهیم می گویند، و در روی این کوه نشانه ای مانند علامت های حرم بنا شده است که بخاطر راهنمایی مردم در شب به کوه، روی آن چراغ آویزان می کنند،59 اطراف این کوه هشت حوض وجود دارد که آب آن از چشمه زبیده است که از راه های زیر زمینی به آن وصل می شود،60امروزه خبری از این حوض ها نیست.
11 ـ کرا: آب چشمه زبیده از زیر این کوه خارج می شود.61
12 ـ کبکبا: ابن جوزی از وجود این کوه در عرفات نام می برد.62
اراک
نام موضعی در نمره است.63
پی نوشت ها: 1- اشهر المساجد فی الاسلام، ج1، ص131
2- معجم معالم الحجاز، ج6، ص75
3- المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیره، ص471؛ لغت نامة دهخدا، ج10، ص13950 (به نقل از مقدمة لغت میر سیّد شریف جرجانی).
4- اخبار مکه، ج2، ص194؛ مرآه الحرمین، ج1، ص44، و ج1، ص335
5- اشهر المساجد فی الاسلام، ج1، ص131؛ معجم معالم الحجاز، ج6، ص75
6- وسایل الشیعه، ج11، ص12، ح9؛ بحارالانوار، ج101، ص33؛ شفاءالغرام، ج1، ص482؛ معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص183
7- مرآه الحرمین، ج1، ص335
8- همان؛ معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص182؛ اشهر المساجد فی الاسلام، ج1، ص131
9- معجم معالم الحجاز، ج6، ص75؛ معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص182
10- همان.
11- همان.
12- جامع احادیث الشیعه، ج11، ص476، ح3210؛ معجم معالم الحجاز، ج6، ص75؛ معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص183
13- اشهر المساجد فی الاسلام، ج1، ص131
14- همان.
15- شفاءالغرام، ج1، ص570
16- همان.
17- جامع احادیث الشیعه، ج11، ص474، ح3201 و 3202؛ بحارالانوار، ج99، ص270، ح20
18- وسایل الشیعه، ج10، ص11، ح1
19- همان، ج11، ص5، ح6؛ جامع احادیث الشیعه، ج11، ص476، ح3210
20- ازرقی، اخبار مکه، ج2، ص194؛ فاکهی، اخبار مکه، ج5، ص7، ح2719؛ معجم البلدان، ج4، ص104؛ کتاب المناسک لاماکن طرق الحج، ص510؛ معجم معالم الحجاز، ج6، ص73
21- اودیه مکه المکرمه، ص93
22- معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص241
23- شفاءالغرام، ج1، ص498؛ مرآه الحرمین، ج1، ص340
24- غایه المرام باخبار سلطنه البلد الحرام، ج2، ص249؛ شفاءالغرام، ج1، ص497
25- شفاءالغرام، ج1، ص498-497
26- مرآه الحرمین، ج1، ص342-341
27- تاریخ مکه، ج2، ص187؛ اخبار مکه، ج4، ص429
28- غایه المرام باخبار سلطنه البلدالحرام، ج2، ص249
29- غایه المرام باخبار سلطنه البلدالحرام، ج2، ص249
30- مرآه الحرمین، ج1، ص335
31- همان.
32- همان، ج1، ص341
33- اتحاف الوری باخبار ام القری (پاورقی)، ج1، ص435، بنقل از معجم البلدان.
34- شفاءالغرام، ج1، ص86
35- تاریخ مکه، ج2، ص131
36- شفاءالغرام، ج1، ص88
37- اودیه مکه المکرمه، ص26، عاتق بن غیث بلادی در پاورقی می نویسد: بنابر حساب قدما هر فرسخ برابر با 3 میل، هر میل برابر با 4000 ذراع، هر ذراع برابر با 24 انگشت بوده است.
38- شفاءالغرام، ج1، ص94
39- همان.
40- همان.
41- همان، ج1، ص484
42- مرآه الحرمین، ج1، ص335
43- فی رحاب البیت الحرام، ص290
44- المنتظم، ج1، ص148؛ اودیه المکه المکرمه، ص93
45- اخبار مکه، ج4، ص328؛ ازرقی، تاریخ مکه، ج2، ص188
46- همان.
47- تاریخ مکه، ج2، ص189
48- معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص310
49- اودیه مکه المکرمه، ص115
50- معجم معالم الحجاز، ج6، ص76
51- اخبار مکه، ج5، ص7، خبر2719
52- همان، ص8، خبر2720
53- معجم معالم الحجاز، ج6، ص76
54- اخبار مکه، ج5، ص8، خبر2720
55- معجم معالم الحجاز، ج6، ص75؛ معالم مکه التاریخیه، ص182
56- همان.
57- همان.
58- معجم معالم الحجاز، ج6، ص76-77؛ معالم مکه التاریخیه و الاثریه، ص182
59- مرآه الحرمین، ج1، ص335
60- همان، ج1، ص44
61- اودیه مکه المکرمه، ص35
62- المنتظم، ج1، ص140
63- معجم معالم الحجاز، ج1، ص81.
http://www.whc.ir/index.php?action=article&cat=91&id=1841&artlang=fa
بدست دست نوشت در دسته
یکی از این حدیثها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میکند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است».
اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد. اینشتین همچنین در این رساله «معاد جسمانی» را از راه فیزیکی اثبات میکند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» میداند: E = M.C2 >> M = E /C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره میتواند عینا به تبدیل به ماده و زنده شود.
اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ «بروجردی بزرگ» یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ «حسابی عزیز» یاد کرده است.
اصل نسخه این رساله اکنون به لحاظ مسایل امنیتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی) سپرده شده و نگهداری میشود.
این رساله را پروفسورابراهیم مهدوی (مقیم لندن) ، با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیلسازی بنز و به بهای 3 میلیون دلار از یک عتیقهفروش یهودی خریداری کرد.
دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانهای چک شده و تأیید گشته است.http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86100304
بدست دست نوشت در دسته
محمدامین پورامینی
بی شک کشور عزیز ما ایران از قابلیتها، فرهنگها، توانمندیهاى فراوان برخوردار است، واز سوى دیگر ایران وایرانى توانسته است با برخوردارى از مکتب اسلام بر رشد وشکوفایى وبالندگى خود بیفزاید، وآنجه زیبا جلوه گرى میکند هم آمیختگی وسازش میان آیین دینی ورسم ملى است، بطور مثال نوروز ما رنگ دینی ومعنوى گرفته وبا دعاى ( یا محول الحول والأحوال) وبا حضور در اماکن مذهبى جلوه دینى گرفته است.
بی تردید اسلام جزء جدایى ناپذیر روش ومنش ملت ما در آمده است، واین ریشه از گذشته ونشان از درک وجایگاه ما دارد، از این رو بر ما ودولت مردان است که با نگرشى عمیق از این زاویه به بازنگرى جایگاه عید فطر وعید قربان - به عنوان دو عید بزرگ اسلامى - پردازد.
باید اعتراف کرد که متأسفانه در جامعه ما اهمیتى که به اعیاد اسلامى داده مى شود در حد شأن وباور ملت ما نیست، به گونه اى که عده اى فکر میکنند عید فطر براى روزه گیران، عید قربان براى حاجیان، عید غدیر براى سادات بوده و عید نوروز براى همگان است!
چه کسى مسئول است؟ طبیعى است که دانش آموزى که شرینى 15 روز تعطیلى عید نوروز را چشیده است به آن نگاه ویژه کند، وچه بسا آن را برترین عید بشمارد، وآن را عید اصلى وبقیه را فرعى انگارد!