سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/10/5
3:19 عصر

عزاداری حسینی در نگاه امام خمینی

بدست دست نوشت در دسته عزاداری، امام خمینی

محمدامین پورامینی

یکی از نقاط برجسته زندگانی امام خمینی عشق وولای او نسبت به اهل بیت عصمت وطهارت (ع)، بویژه ساحت مطهر حضرت سید الشهدا(ع) بود، بیاد دارم پس از بازگشت امام به قم در روز هشتم محرم، ایشان به بیت قدیمی خود واقع در یخچال قاضی حاضر شدند، ودر مجلس عزاداری شرکت جستند، با ورود به مجلس مردم که از حضور امام به وجد آمده بودند به سمت ایشان نشستند، امام با صدای بلند فرمود: به سمت منبر بنشینید، مردم رو به سمت منبر نشستند به گونه ای که امام در سمت چپ آنان قرار گرفت. خطیب منبر آقای یثربی بود، پس از مقدمه چینی روضه حضرت علی اکبر (ع) را خواند، در این هنگام حضرت امام دستمال سفیدی را از جیب خود بیرون آورده وگریه کردند، در این اثنا خطیب منبر از وقت استفاده کرد ویادی از فرزند امام مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی کرد، دیدم امام دستمال را از روی پیشانی خود برداشت، ودر حدود یک دقیقه که سخن از فرزند دلبند وی بود به آرامی نشست، آنگاه که خطیب منبر روضه علی اکبر (ع) را از سر گرفت باز دستمال را بر پیشانی نهاد وگریه کرد. متوجه شدم که این مرد بزرگ نمی خواست به اندازه یک دقیقه هم اشک بر علی اکبر (ع) را با اشک بر فرزندش درهم آمیزد..

به هنگام حضور در نوفل لوشاتو در فرانسه نیز مجلس عزای حسینی را بپا کرد، وخبرگزاری های جهان که برای اولین بار با این صحنه مواجه شده بودند، گریه وی را در ماتم حسین بن علی (ع) دیدند ومخابره کردند.

پیش از آن حضور 14 ساله وی در عراق، حضور پیوسته شبانه در حرم امیر مومنان علی (ع)، وحضور شبهای جمعه در حرم سید الشهدا نشان از عمق ولای او دارد.

وقبل از آن این جریان را -که مربوط به دوره طلبگی ایشان است- از مرحوم آیت الله نجفی مرعشی نقل شده است: در دوره ممنوعیت برگزاری مجالس عزای امام حسین (ع) - در دوره رضا خان-، با آقای خمینی در حجره نشسته بودیم، ایام عزای حسینی بود ومجالس ممنوع، دلمان گرفته بود، تصمیم گرفتیم یک مجلس دو نفری تشکیل بدهیم، قدری ایشان روضه خواند ومن گریه کردم، قدری من روضه خواندم وایشان گریه کرد، قدری ایشان نوحه خواند ومن سینه زدم، ومقداری من نوحه خواندم وایشان سینه زد.

عمق ارتباط وی ومیزان خلوص وی بقدری بود که مرحوم آیت الله اراکی میفرمود: اگر ایشان در رکاب حضرت سید الشهداء در کربلا حاضر می بود جزء شهیدان  قرار می گرفت.

جا دارد که برخی از سخنان ایشان را پیرامون اهمیت عزای حسینی ومجالس سوگواری ودسته جات عزاداری را بیاوریم:

- «روضه سید الشهداء برای حفظ مکتب سید الشهداء است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهداء را نخوانید، اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهداء چه بوده ونمیدانند یعنی چه، نمیدانند این گریه ها واین روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان 1400 سال است که با این منبرها با این روضه ها وبا این مصیبت ها وبا این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند.. سید الشهدا را این گریه ها حفظ کرده است مکتبش را، این مصیبت ها وداد وقالها حفظ کرده، این سینه زنی ها واین دستجات .. اینها حفظ کرده.. هیاهو میخواهد، هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر وسینه زدن نباشد حفظ نمیشود .. این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود علم (پرچم) بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم.. این یک متینگ وفریادی است برای احیاء (زنده نگاه داشتن) مکتب سید الشهدا.. این روضه خوانی ها ومصیبت وگریه است که کشور شما را حفظ کرده .. با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعر خوانی، با این نثر خوانی ما میخواهیم مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده است..». (صحیفه نور 8/ 69-71)

- «اسلام را تا حالایی که شما میبینید.. سید الشهدا زنده نگه داشته است. سید الشهدا سلام الله علیه .. همه جوانان خودش را، همه مال ومنال، هرچه بود، هرچه داشت.. در راه خدا داد، وبرای تقویت اسلام ، مخالفت با ظلم، قیام کرد.. ما که دنبال او هستیم ومجالس عزا را از آن وقت به امر امام صادق سلام الله علیه وبه سفارش ائمه هدی علیهم السلام، ما بپا میکنیم این مجالس عزا را.. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه وبا مرامهای انحرافی میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرتد، واینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم در هر عصری مقابل ظالم قرار میدهد».. (صحیفه نور 10/ 30-32).

- «الان محرم است وهمه دستجات بیرون می آیند، ودستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است». (صحیفه نور 10/ 239).

- «همین گریه ها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که میخواهند این حربه (سلاح) را از دست شما بگیرند، گول اینها را نخورند جوانهای ما، همین هاست که ما را حفظ کرده، همین ها هست که مملکت ما را حفظ کرده. تکلیف آقایان است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته های شکوهمند بیرون بیاورند، دسته های سینه زن شکوهمند. البته از چیزهایی که بر خلاف مثلا چه هست از آنها پرهیز کنند، اما دسته ها بیرون بیایند، سینه بزنند، هر کاری که میکردند بکنند..». (صحیفه نور 10/ 218).

- «(این گفته که) امروز دیگر انقلاب کردیم، روضه دیگر لازم نیست از غلط هایی است که تو دهن ها انداختند، مثل این است که بگوییم امروز ما انقلاب کردیم دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم! انقلاب برای این است، انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم. زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است..ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم وخرد میکنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است.. همین گریه هاست که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکند.. مجالس سر جای خودش باید باشد، ومجالس عزل باید باشد، واهل منبر باید این شهادت امام حسین سلام الله علیه را زنده نگه دارند، وملت باید با همه قدرت این شعائر اسلامی را، خصوصا این را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود، «انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش این است که حسین مال من است ومن هم از او زنده میشوم.. این مجالس را حفظ کنید .. اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه میدارد .. مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت وبیشتر از او حفظ کنید..». (صحیفه نور 13/ 156- 158).

- «ان شاء الله روز عاشورا که جمعیت بیرون آمد، مراسم تعزیه حسین سلام الله علیه باید با قوت خودش باشد، ودر راه پیمائی ها همه اش مراسم امام حسین (ع) باشد..». (صحیفه نور 13/ 173).

- «عاشورا با «نه» خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفی کرد». (صحیفه نور 14/ 264).

- «باید ماه محرم وصفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام، که با ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام زتده مانده است این مذهب تا حالا، با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه خوانی.. ما باید حافظ این سنت های اسلامی، حافظ این دسته جات مبارک اسلامی، که در روز عاشورا، در محرم وصفر، در مواقع مقتضی به راه می افتد تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند، محرم وصفر است که اسلام را نگه داشته است، فداکاری سید الشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق، واز طرف توده های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم ومنظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه می افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت ها را حفظ کنید. البته اگر جنانچه یک چیزهای ناروائی بوده است سابق ودست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک مقداری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند، وگویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند روضه را همانطور که سابق میخواندند ومرثیه را همانطور که سابق میخواندند بخوانند، ومردم را مهیا کنند برای فداکاری. این خون سید الشهدا است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد، واین دستجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می آورد، وبرای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند. در این امر نباید سستی کرد..». (صحیفه نور 15/ 203- 204).

- «ما ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم..». (صحیفه نور 16/ 210).

- «اگر قیام حضرت سید الشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز شویم، تمام این وحدت کلمه ای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس سوگواری واین مجالس تبلیغ وترویج اسلام شد.. این محرم را زنده نگه دارید. ما هرچه داریم از این محرم است واز این مجالس.. اگر این مجالس وعظ وخطابه وعزاداری واجتماعات سوگواری نبود کشور ما پیروز نمیشد». (صحیفه نور 17/ 60- 62).

ودر وصیت نامه سیاسی -الهی خود آورده اند: « من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده وبه ملت عزیز ایران توصیه میکنم که .. واز آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار وبویژه سید مظلومان وسرور شهیدان حضرت ابی عبد الله الحسین صلوات وافر الهی وانبیاء وملائکه الله وصلحاء بر روح حماسی او باد هیچ گاه غفلت نکنند». (صحیفه نور 21/ 173).                                                      


87/10/4
12:15 عصر

نام چهارده معصوم (ع) در دوبیت شعر

بدست دست نوشت در دسته چهارده معصوم، 14 معصوم

چون بهنگام شفاعت سر بر آرى از کفن

دست خود بر دامن آن چهارده معصوم بزن

مصطفى با سه محمد مرتضى با سه على

جعفر وموسى و زهرا یک حسین با دو حسن


87/9/28
11:44 صبح

پیامهای لنگه کفش

بدست دست نوشت در دسته بوش، آمریکا

پیامهای لنگه کفش 

محمدامین پورامینی

حرکت معنی دار خبرنگار جوان عراقی منتظر زیدی کام تلخ شکست آمریکائیان را تلخ تر کرد. بوش که نفسهای آخر حکومت ننگین خود را می کشد ودر سراشیبی افتادن در  زباله دان تاریخ است به گمان بدست آوردن آخرین سوژه تبلیغاتی راهی عراق شد تا با قیافه پیروزمندانه مصنوعی، سرپوشی بر افتضاح شکست خود در عراق نهد. سیاستمداران خام عراق با امضای پیمان نامه به اصطلاح امنیتی خود  برگ خاکستری –ونه سبز- به بوش دادند، که اگر از خود درایت وشهامت نشان می دادند آن را در مجلس رد می کردند، ولی این پیمان نامه نیاز به رای مردم  داشت که با پرتاب یک جفت  کفش داده شد!

 این لنگه کفش چند درس وپیام فراموش نشدنی دارد:

1- سردمداران آمریکا ومردم جهان فهمید که پیام واقعی وخواست ملت عراق خروج اشغالگران از سرزمین عراق است آن هم بدون هیج شرطی وبدون دادن هیچ امتیازی، وباید عراق را به عراقیان وانهند.

2- زمامداران عراقی باید بفهمند که از نعره وتهدید ببر کاغذی آمریکا نترسند، وباتکیه بر خداوند متعال، بر پشتیبانی مردم مسلمان عراق تکیه کنند. 

3- تبلیغات دروغین سلفیان ووهابیان بر این راستا قرار گرفته بود که شیعیان عراق با آمریکا ساخته اند! حرکت ماندگار این جوان شیعی عراقی آنان را  خلع سلاح کرد.

4- هیئت حاکمه جدید أمریکا وشخص آقای باراک اوباما باید درک کند که اگر راه بوش را ادامه دهند منتظر لنگه کفش بعدی باشند.

5- ملت آمریکا فهمید که دستاورد سرکشی بوش پس از کشتار صدها هزار مردم، از دست دادن هزاران سرباز آمریکایی وملیاردها دلار، تنها یک جفت کفش بوده است، آن هم با این پیام  : بوش! این هم بوسه وداع توست ! 


87/8/26
1:8 صبح

نقش و تاریخ زنان در بقیع

بدست دست نوشت در دسته بقیع، زنان

نقش و تاریخ زنان در بقیع

محمدامین پورامینى

 

درباره نقش و تاریخ زنان در بقیع، با موارد بسیارى روبه‏رو مى‏شویم که نشان دهنده حضور مثبت و ماندگارى نام و یاد آنان است. در این نوشتار، نمونه‏هایى ارائه مى‏شود.

 

حضور همیشگى در بقیع

عالمان دین، زیارت قبور را مستحب مى‏شمارند. این استحباب، ریشه در رفتار پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏وآله و نیز رفتار عملى فاطمه علیهاالسلام دارد و زن و مرد را شامل مى‏شود. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، به همراه تعدادى از یاران خود، هر شب جمعه به بقیع مى‏آمد و سه بار مى‏فرمود: «السلام علیکم یا اهل الدیار».1

چرا خبرم نکردید؟

یزید بن ثابت مى‏گوید: به همراه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله حرکت مى‏کردیم تا که به بقیع رسیدیم. در آن جا قبر جدیدى را یافتیم.
رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله پرسید: این قبر کیست؟ گفتند: فلان زن. پیامبر او را شناخت و فرمود: چرا به من خبر ندادید؟ گفتند: شما روزه بودید و استراحت مى‏کردید و نمى‏خواستیم شما را بیازاریم. فرمود: این کار را نکنید؛ هر کس که بمیرد، خبرم بدهید که نماز من بر او، رحمت خواهد بود؛ آن گاه خود در برابر قبر ایستاد و ما پشت سر او ایستادیم و نماز میت خواندیم.2

او را از فشار قبر نجات بده

رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله پس از دفن دختر خود، رقیه، کنار قبر او ایستاد؛ سر را به سمت آسمان بلند کرد و در حالى که از دیدگانش اشک جارى بود، فرمود: من به یاد رقیه و سختى‏هایى که او دید، افتادم؛ دلم براى او سوخت و از خدا خواستم که او را از فشار قبر نجات دهد. دعاى پیامبر، این بود: خدایا! به خاطر من، رقیه را از فشار قبر، رهایى ده. خداوند نیز دعاى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله را اجابت فرمود.3

گریه فاطمه علیهاسلام کنار قبر خواهر

هنگامى که رقیه، دختر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله، از دنیا رفت، آن حضرت، خطاب به دخترش فرمود: به سلف صالح ما عثمان بن مظعون و یارانش، ملحق شو. در آن حال، حضرت فاطمه علیهاسلام در کنار قبر بود و آن قدر اشک ریخت که قطرات آن به درون قبر فرو ریخت.4

جایگاه نماز فاطمه علیهاسلام در بقیع

شیخ صدوق، پس از بیان کیفیت زیارت امامان بقیع علیهم‏السلام، مى‏نویسد: در مسجدى که در آن جا هست، هشت رکعت نماز بخوان؛ یعنى براى هر امام از امامان چهارگانه مدفون در بقیع، دو رکعت نماز زیارت بخوان. گفته مى‏شود که آن جا، جایگاه نماز فاطمه است.5 ظاهراً مراد از آن مسجد، بیت الاحزان است.

 بیت الاحزان

پس از جریان‏هاى دردناک و ستم‏هایى که به فاطمه زهرا علیهاالسلام شد، امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه‏السلام، خانه‏اى را در قبرستان بقیع - که در سمت شرقى مدینه و بیرون از شهر بود - براى فاطمه علیهاالسلام ساخت که به آن بیت الاحزان مى‏گفتند. فاطمه زهرا، هر صبح، به همراه حسن و حسین علیهماالسلام به بقیع مى‏آمد و در آن جا گریه مى‏کرد. شب که فرا مى‏رسید، على علیه‏السلام، پى ایشان مى‏آمد و آنان را به خانه باز مى‏گرداند.6

این خانه که خانه اسرار فاطمه (ع) است، در کنار قبور ائمه بقیع قرار داشت؛ تا آن که در سال 1344ق. هم‏زمان با تخریب بارگاه ائمه، توسط وهابیان، ویران گردید.

چهل صورت قبر

امیرمو?نان على علیه‏السلام، بنا بر وصیت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، او را شبانه دفن کرد و به کسى خبر نداد و قبر آن حضرت را مخفى کرد. امام على علیه‏السلام، در بقیع، چهل صورت قبر درست کرد و روى آنها آب ریخت.7

به گفته کاتب اسکافى، پس از جریان دفن مخفیانه و شبانه فاطمه زهرا علیهاالسلام، مردم به سوى بقیع حرکت کردند و در پى یافتن قبر وى برآمدند؛ ولى نتوانستند قبر وى را شناسایى کنند.8

طبرى مى‏نویسد: مردم، صبح کردند و چهل قبر جدید در بقیع یافتند. همه در بقیع حاضر شدند؛ اما شناخت قبر، برایشان مشکل بود. یکدیگر را سرزنش مى‏کردند که پیامبر، تنها یک دختر از خود به یادگار گذاشت؛ آیا او بمیرد و در تشییع پیکرش و نماز بر او حاضر نشویم و قبر او را نشناسیم؟ برخى از غاصبان حکومتى نیز گفتند: تنى چند از زنان مسلمان، بیایند تا این قبرها را بشکافیم تا پیکرش را یافته، بر او نماز گزاریم و قبر او را زیارت کنیم. خبر به على بن ابى طالب علیه‏السلام رسید. او در حالى که غضبناک بود، راهى بقیع شد. فردى به سمت بقیع دوید و به مردم گفت: این على بن ابى‏طالب است که به بقیع مى‏آید و به خدا قسم یاد کرده است که اگر سنگى از این قبرها جابه‏جا شود، شمشیر على، کارگر خواهد بود. آن گاه جمع حاضر در بقیع، پراکنده شدند.9

برخى از زنان مدفون در قبرستان بقیع

در طول تاریخ اسلام، زنان نامدار بسیارى، در بقیع، به خاک سپرده شدند که نام و مکان دفن آنان، نامشخص است.
شخصیت‏هاى زیر، تعدادى از زنان مدفون در این قبرستان هستند:

الف) فاطمه بنت اسد؛ او مادر امیرمو?نان على علیه‏السلام است. همو على علیه‏السلام را درون کعبه به دنیا آورد.10 قبرش در قبرستان بقیع، معروف است. پیکرش در نزدیکى قبور امامان بقیع، به خاک سپرده شد.

ب) دختران پیامبر؛ زینب، رقیه و ام‏کلثوم.

ج) همسران پیامبر؛ ام سلمه، حفصه، ریحانه، زینب بنت جش، زینب بنت خزیمة، صفیه بنت حیى، عائشه و ماریه قبطیة.

د) عمه‏هاى پیامبر؛ صفیه و عائکه. صفیه، مادر زبیر بن عوام است. او زنى شجاع، ادیب و شاعر بود که از فصاحت زیادى
برخوردار بود11 و در جنگ خندق حاضر شد و یک نفر از یهودیان را به درک واصل کرد.12 صفیه، در سال 20 و در سن 73 سالگى، وفات یافت.13

ه) ام البنین؛ مادر حضرت عباس، قمر بنى‏هاشم.

و) حلیمه سعدیه؛ مادر رضاعى پیامبر (ص).

ز) ام‏کلثوم؛ دختر امیرمو?نان علیه‏السلام.

ح) سکینه؛ دختر امام حسین علیه‏السلام؛ او داراى فضیلت و بخشش فراوان بود و در سال 117، در حدود 80 سالگى وفات یافت.14

لازم به ذکر است که به جز دو فرد اخیر، مزار سایر زنان، در بقیع، مشخص است.

ام البنین در بقیع

ام‏البنین، پس از حادثه غم‏بار عاشورا، مرتب به بقیع مى‏رفت و در آن مکان، به گریه و نوحه جان‏سوز مى‏پرداخت. مردم نیز گرد او جمع مى‏شدند و مى‏گریستند.15 روایت شده است که او هر روز به بقیع مى‏رفت و ضمن همراه بردن عبدالله به عباس، فرزند قمر بنى‏هاشم، در عزاى فرزندش، شعر مى‏خواند. مردم و از جمله مروان بن حکم نیز جمع مى‏شدند و از سو گ و رثاى او، به گریه مى‏افتادند.16

زینب صغرى در بقیع

پس از بازگشت کاروان حسینى از کربلا، زینب، دختر عقیل بن ابى طالب، به سوى بقیع آمد و در حالى که بر شهداى کربلا مى‏گریست، اشعارى با مضمون زیر را خواند:

«شما چه جوابى را براى پیامبر دارید، اگر از شما بپرسد: شما که آخرین امت‏ها هستید، با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟
برخى اسیر شدند و برخى در خون خون غلطیدند.

اگر من به شما سفارش کرده بودم که با خاندانم به بدى رفتار کنید، باز هم این جزاى من نمى‏بود».17

گنبدهاى مزار زنان نامى

از دیرباز، مسلمانان، گنبدهایى بر فراز مرقد شخصیت‏هاى بزرگ خود مى‏ساختند که در بقیع نیز از این بناهاى رفیع، وجود داشت. به جز گنبد بزرگ و سفید مزار ائمه بقیع علیهم‏السلام، چند گنبد معروف زیر نیز وجود داشت:

الف) گنبد بیت الاحزان.

ب) گنبد مقبره دختران پیامبر.

ج) گنبد مقبره همسران پیامبر.

د) گنبد مقبره حلیمه سعدیه.

در سال 1343ق. این بناها، توسط فرقه منحرف وکج اندیش وهابیت، تخریب شد. این گروه، هم‏زمان، بارگاه حضرت خدیجه علیهاسلام در مکه، حوا در جده، حمزه در احد و ابن عباس در طائف را نیز ویران کردند.

پى‏نوشت:

1. نجفى، جواهر الکلام، ج 4، ص 321.

2. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 489.

3. کلینى، کافى، ج 3، ص 136، ح 6.

4. همان، ج 3، ص 241، ح 4730.

5. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 577.

6. مجلسى، بحارالانوار، ج 43، ص 177.

7. همان، ج 35، ص 277 و 278.

8. منتخب الانوار، ص 501.

9. بحارالانوار، ج 43، ص 171.

10. نورى، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 483.

11. عاملى، اعیان الشیعه، ج 7، ص 390.

12. ذهبى، سیر اعلام البناء ج 2، ص 271.

13. المستدرک على الصحیحین، ج 5، ص 50.

14. نمازى، مستدرکات علم رجال، ج 8، ص 580.

15. اصفهانى، مقاتل الطالبیین، ص 56.

16. سماوى، ابصار العین، ص 64؛ محمدامین الامینى، الایام الشامیة، ص 471.

17. طیرانى، المعجم الکبیر، ج 3، ص 118.


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >