سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/4/20
2:35 عصر

نمی از یم رمضان/2

بدست دست نوشت در دسته رمضان

تاریخ : 1392/4/20 - ساعت : 53 : 12 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/2- مقام رضا، مقام بالایی است که بندگان خالص خدا به آن می رسند و هرکسی لیاقت دست یابی به این مقام را ندارد/ حالات سیدالشهدا(ع) در عاشورا تجلی مقام رضا است؛ حضرت در لحظات آخر تجلی صبر و رضای خود را در قالب مناجات نشان داده که از درک آن عاجزیم

حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی، استاد کلام مرکز تخصصی تربیت محقق مذاهب اسلامی در مصاحبه با خبرنگار «نسیم»، به شرح دعای دومین روز ماه مبارک رمضان پرداخته است که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»
خدایا مرا در این ماه به خشنودى‏ات نزدیک کن و از خشم و انتقامت‏ برکناردار و به قرائت آیاتت موفق کن، اى مهربان‏ترین مهربانان.
در فراز اول این دعا آمده است:« اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِکَ»؛ خدایا مرا نزدیک کن به آنچه مورد رضای تو است، یعنی خداوندا به آن اعمالی که مایه رضای تو است مرا نزدیک کن. مقام رضا، مقام بالایی است که بندگان خالص خدا به آن می رسند و هرکسی لیاقت دست یابی به این مقام را ندارد.
در پایان سوره مبارکه فجر که در روایات از آن به سوره امام حسین(ع) یاد شده است از مقام رضا صحبت شده است، می فرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی » ای نفس آرام گرفته به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که تو از او راضی هستی و او از تو راضی، پس داخل بندگان من شو، و وارد بهشت من شو. (سوره فجر: 27- 30)
حالات سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا تجلی مقام رضا است؛ حضرت در لحظات آخر تجلی صبر و رضای خود را در قالب مناجات نشان داده است که از درک آن عاجزیم، آن کلمات و عبارات در حالی صادر شده است که خود غرق در خون بر روی زمین افتاده و در حالی است که او عزیزترین افراد خویش در مقابل چشمانش پرپر شده و خاندانش در آستانه اسارت قرار گرفته اند.
در فراز اول دعای روز دوم ماه مبارک رمضان از خداوند می خواهیم که ما را به آنچه مورد رضای اوست نزدیک سازد؛ گامی برداریم وکاری انجام دهیم که مورد رضایت وخوشنودی او باشد، چون اعمال ما بر دو دسته است؛ دسته اول: کارهایی که ما را به خدا نزدیک می کند و دسته دوم: کارهایی که ما را از خدا دور می کند، در این فراز از دعا از خدا می خواهیم اعمال وکارهای ما را جزو اعمال دسته اول قرار دهد.
در فراز بعدی دعا آمده است: «وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ و نَقماتِکَ»، سخط در مقابل رضا است و نقمت به معنای غضب است. معنای این فراز از دعا آن است که خدایا! از کارهایی که موجب ناراحتی و خشم و غضب تو است من را دور بدار.
در فراز سوم دعا آمده است:« و وفّقْنی فیهِ لقرآئةِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.»، برای خواندن آیات قرآنت به من توفیق ده، به حق رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان.
ماه مبارک رمضان ماه قرآن و بهار تلاوت قرآن است. حضرت زین العابدین(ع) در ماه مبارک رمضان 40 ختم قرآن می‌کردند. یعنی هر روز یک ختم کامل بعلاوه یک مقدار اضافه تر.
مرحوم امام خمینی نیز با توجه به این که بار بسیار سنگین رهبری انقلاب و مرجعیت دینی را بر دوش داشتند با توجه به کهولت سن و کسالتی که داشتند ولی با این همه مقید بودند که در ماه مبارک رمضان روزی ده جزء از قرآن را تلاوت کنند و تمام جلسات سخنرانی خود را تعطیل می‌کردند.
ماه رمضان ماه نزول قرآن در مهمترین شب آن یعنی شب قدر است، تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان جلوه خاصی دارد و بسیار با اهمیت است چنان که در این فراز از دعا از خداوند می خواهیم توفیق تلاوت در ماه مبارک را داشته باشیم.
کفعمی در ثواب این دعا نقل کرده است: «کسی که این دعا را بخواند خدای تبارک و تعالی به ازای هر گام او یک سال عبادتی که روزهای آن را روزه باشد و شب های آن را به عبادت گذرانده باشد عطا میکند.» این ها همه تفضل خداوندی است که راه میان‌بر برای بندگان خویش می‌نمایاند، و آنان را برای پیمودن این راه تشویق و ترغیب می سازد، همچنانکه برای ثواب دعای روز اول ماه مبارک رمضان کفعمی آورده است که خدای تبارک و تعالی یک ملیون درجه به او می بخشد و یک میلیون سیئه را از او می زداید، این گونه تشویق ها برای بیان وجود ظرفیت و زمینه برخورداری انسان از نعمت های ویژه ای است که در این ماه وجود دارد.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=563266



92/4/19
2:28 عصر

نمی از یم رمضان/1

بدست دست نوشت در دسته گفتگو

تاریخ : 1392/4/19 - ساعت : 59 : 12 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

نمی از یم رمضان/1- ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان را ابن عباس از لسان پیامبر(ص) نقل کرده است/ لازمه رسیدن به حقیقت روزه و نماز آن است که انسان از غفلت و خواب جدا شود که از آن به عنوان یقظه یاد می‌کنند/ این بیداری برای برخی هنگام مرگ و برای عده‌ای دیگر قبل از آن رخ می‌دهد

حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی، استاد کلام مرکز تخصصی تربیت محقق مذاهب اسلامی در مصاحبه با خبرنگار «نسیم»، به شرح دعای اولین روز ماه مبارک رمضان پرداخته است که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
دعاهایی را که برای روزهای ماه مبارک رمضان وارد شده است، ابن عباس از لسان پیامبر (ص) نقل کرده است. مصدر این دعا دو کتاب کفعمی است که از وی در زمینه دعا دو کتاب البلدالامین و مصباح را داریم. این دعا در بلد الامین و مصباح کفعمی هر دو ذکر شده است.
همچنین مرحوم علامه مجلسی در کتاب زاد المعاد نیز دعاهای هر روز ماه مبارک را نقل کرده است. که پس از آن به مفاتیح الجنان مرحوم حاج شیخ عباس قمی منتقل شده است. همچنین کفعمی در بلد الامین ثواب این دعاهای با عظمت را برای ایام ماه مبارک نقل کرده است که مرحوم شیخ عباس قمی آن را در مفاتیح نیاورده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.»
خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزه داران واقعى وقیام وعبادتم در آن قیام شب زنده داران و بیدارم نما در آن از خواب بى خبران وببخش به من جنایتم را در این روز اى معبود جهانیان ودر گذر از من اى بخشنده جنایات کاران.

دعای روز اول دارای چند فراز است: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ اللهمَّ اجعل صِیامی فیهِ صِیامَ الصائِمین، وَ قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین»؛ (خدایا قرار ده روزه‌ام را در این ماه روزه روزه داران و نماز و شب زنده داری ام را نیز مانند عبادت شب زنده‌داران.) از همین فراز دعا می شود استفاده کرد که نسبت به اعمال و عبادات یک ظاهری داریم و یک باطنی. به بیان دیگر عبادات یک پوسته ای دارند و یک مغز و لُبی.
در این فراز از دعای روز اول از خداوند درخواست می کنیم که به مغز و درون و حقیقت عبادات برسیم، یعنی از ظاهر روزه به واقع و حقیقت روزه و از ظاهر نماز به حقیقت نماز برسیم. لازمه رسیدن به حقیقت روزه و نماز آن است که انسان از غفلت و خواب جدا شود که از آن به عنوان یقظه و بیداری یاد می کنند.
از این رو در ادامه چنین می خوانیم: «وَ نَبِّهنی فیهِ عَن نَومَةِ الغافِلین»؛ و بیدارم کن در آن از خواب غافلان و بی‌خبران. خواب غفلت چه خواب سنگینی است که باعث می‌شود انسان متوجه حقایق نشود. انسان وقتی متوجه غفلت و خواب خود می شود که از دنیا رفته است چنانچه در روایات به نقل از حضرت امیر مؤمنان علی (ع) آمده است: «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا» مردم در خواب (غفلت) هستند که بهنگام مرگ بیدار می شوند. مرآة العقول ج8 ص293
این مهم است که انسان در چه زمانی بیدار شود، برخی بعد از این دنیا و هنگام مرگ بیدار می شوند برخی دیگر قبل از مرگ بیدار می شوند. در روایات آمده است: «موتوا قبل ان تموتوا»؛ بمیرید پیش از آن که مرگ شما فرا برسد. عیون الحکم والمواعظ ص66
پیامبر اکرم(ص) با این دعا بیان می دارند که پس از مرگ از خواب غفلت بیدار نشویم بلکه در همین ماه مبارک رمضان از خدا بخواهیم ما را از خواب غفلت بیدار کند.
در فراز آخر این دعا آمده است:«وَ هَب لی جُرمی فیهِ یا اِلهَ العالَمین، وَاعفُ عَنّی یا عافِیاً عَنِ المُجرِمین»؛ و گناهم را بر من ببخش ای معبود جهانیان و درگذر از من ای درگذرنده از گناهکاران، درخواست بخشش از گناهان و جرم و تَقصیر را از خداوند داریم که رویه خداوند این است که از گناهکاران در می گذرد.

92/4/19
1:42 عصر

شرح مختصر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان

بدست دست نوشت در دسته گزارش

ریخ : 1392/4/19 - ساعت : 33 : 12 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92

خبرگزاری «نسیم»، به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، از نخستین روز این ماه به مدت سی روز در مصاحبه با حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه، تحت عنوان "نمی از یم رمضان" به بررسی مختصر ادعیه روزانه ماه رمضان می‌پردازد

 


92/4/8
8:29 عصر

اخوان الشیاطین وشیخ شهید

بدست دست نوشت در دسته شحاته

محمدامین پورامینی

شهادت دردناک ودلخراش عالم مجاهد روشنگر معاصر علامه شیخ حسن شحاته بدست خوارج زمان، برادران شیطان، جاهلان دوران، منحرفان زمان، کوردلان احمق سلفی وهابی دل همه را به درد آورد وسوزاند، در دوره ای که آزادی اندیشه وحقوق بشر وحقوق حیوان بوق وکرنای جهان را درنوردیده است اجتماع تنی چند از شیعیان بمناسبت میلاد امام زمان (عج) - که پروانه وار گرد شمع وجود این دانشمند فرزانه در خانه ای در یک روستا  بودند - را برنتافتند، وآنچنان وحشیانه عمل کردند که روی چنگیز ومغول وشارون را سفید کردند، حدود سه هزار نفر خانه ای را که محل اجتماع حدود سی نفر بود محاصره کردند وحریم شخصی را شکستند وخانه را آتش زدند وشیعیان را به قصد کشت ددمنشانه مورد ضرب وشتم قرار دادند، وشیخ را به همراه دو برادر ویک همراه فجیعانه کشتند وبدنش را حدود دو ساعت بر زمین کشاندند !! مگر جرم شیخ چه بود؟ اصلا خود شیخ که بود؟ او عالمی بود که در الازهر مصر درس خوانده بود، وسالیانی خطیب وامام مسجد بود، عنایت الهی وتوجه نبوی دل صاف او را منور ساخت وپس از مطالعه عمیق ومستمر مذهب حق را یافت واز مذهب حنفی دست کشید وشیعه گردید، از این جریان حدود 18 سال می گذرد، ولی جریان به این ختم نمی شود، او سمبل یک حرکت روشنگرانه شد، وسبب هدایت بسیاری از حقیقت جویان گردید، واین مطلبی است که مخالفانش که تاب مقاومت در برابر قوت استدلال وصلابت برهان او را نداشتند نمی توانستند تحمل کنند،  وسرانجام او را مظلومانه وغریبانه ومعصومانه به شهادت رساندند وعزای مسلم وصحنه کربلای کوچک را در غربتکده عالم آفریدند..

ولی بی شک که خون پاک این شهید حقایق پنهان را بیشتر روشن خواهد ساخت، ابر تیره کنار خواهد رفت وخورشید هدایت در مصر ودیگر کشورهای عربی واسلامی خود را نشان خواهد داد، امروز این سؤال برای همه مردم در سطح جهانی مطرح است که شیعه کیست؟ حرف وسخن او چیست؟ چرا 1400 سال است که خون شیعه بر زمین ریخته می شود وروز بروز توجه همگانی را بیش از پیش بخود جلب می کند؟ چرا اولین سری که  از بدن جدا گردید سر حجر بن عدی صحابی ویکی از شیعیان علی بن ابی طالب بود؟ چرا ابن برخورد خشن در طول تاریخ ادامه یافت تا آنکه ابو الفرج اصفهانی مقاتل الطالبیین وعلامه امینی شهداء الفضیله را نگاشت؟ ریشه را در استواری منطق ابن مذهب که تجلی اسلام ناب محمدی است باید یافت که با معرفی آن دیگر جایی برای اسلام اموی باقی نخواهد ماند، واین حقیقتی است که شهید شحاته آن را بخوبی دریافت.. صدها سخنرانی روشنگر او در دست است که می تواند راه را برای رهپویان نشان دهد، وجا  دارد که در قالب کتاب وجزوه وسی دی در اختیار عموم قرار گیرد، ترجمه فارسی آن مباحث نیز برای فرهیختگان بسیار سودمند خواهد بود، حضور فعال وپرنشاط او در شبکه های ماهواره ای شیعی وسایتهای اجتماعی اینترنتی مثل پالتاک و.. بسیار پرفایده بود.. او شهید ماه شعبان وقربانی امام زمان شد.. وخون شهید از جوشش نمی افتد.. او حسن بود وحسن زیست وحسن پرکشید.. عاش سعیدا ومات شهیدا.


92/3/27
12:17 عصر

تصاویر هولناک از کشتار شیعیان سوریه +18

بدست دست نوشت در دسته عکس

تصاویر هولناک از کشتار شیعیان سوریه/ 18+
تصاویر منتشر شده از کشتار شیعیان سوریه که فقط به جرم شیعه بودن توسط وهابیون تکفیری با فجیع ترین وضع قتل عام شدند دل هر بیننده ای را به درد می آورد.
7 14 21 نظر
[-] اندازه متن [+]

جام دینی: تصاویر منتشر شده از کشتار شیعیان سوریه که فقط به جرم شیعه بودن توسط وهابیون تکفیری با فجیع ترین وضع قتل عام شدند دل هر بیننده ای را به درد می آورد. کودکانی که هنوز تکلیفی بر آنان نیست و قدرت تشخیص و اختیار دین و مذهب را ندارد بدست این مسلمان نماهای وهابی ذبح می شوند. آیا می توان نام "مسلمان" بر این مسلمان نماها  گذاشت؟ تا چه رسد آنان را به اسلام منتسب کرد؟ پیشاپیش از شما مخاطبین عزیز بابت انتشار این تصاویر دلخراش، عذرخواهی می کنیم.

 

 

 

 

 


92/3/26
7:55 عصر

امام حسین (ع) مصداق نعیم

بدست دست نوشت در دسته امام حسین، گفتگو

به گزارش شیعه آنلاین، متن گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی محقق و نویسنده حوزه کلام وتاریخ اسلام پیرامون سؤال از نعیم:


س: نعمت چیست ومقصود ازنعیم در این آیه شریفه:(وان تعدوا نعمة الله لاتحصوها) را توضیح دهید

ج: خداوند در سوره مبارکه تکاثر آیه 8 می فرماید: «ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ‏»  سپس در آن روز از نعیم خدا بازخواست خواهید شد. البته نعمتهای الهی وآنچه که خدا تفضل کرده و به بشر داده است قابل شمارش نیست همان گونه که در سوره نحل آیه 18خداوند می فرماید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ» اگر در مقام شمارش نعمت های الهی باشیم نمی توانیم آن ها را بشماریم چون قابل شمارش نیستند.

نعمات یک قسمت ظاهری است مانند اعضای بدن و یک قسمت دیگر باطنی است مانند عقل؛ نعمات به دو قسم داخلی و خارجی نیز تقسیم می شوند. پیامبران، کتابهای آسمانی و احکام شرعی نیز جزو نعمت های الهی هستند؛ علم و معرفت نیز جزو نعمت هایی است که خداوند به ما عطا کرده است، بنابراین گستره نعمت بسیار وسیع است.

این نعمات باید طبق برنامه الهی درست در جای خود مورد استفاده ومصرف قرار گیرد و اگر درست مصرف شوند چه بسا دیگر جایی برای بازخواست و پرسش باقی نماند. سؤال در جایی است که استفاده نا به جا شود یعنی ناسپاسی وکفران نعمت شود.

س: این نعمت که از سوی خداوند مورد سوال واقع می شود چه نعمتی است؟ آیا یک نعمت خاصی است؟

ج: هنگامی که ذر کتب تفسیری شیعه و اهل سنت تامل می کنیم؛ متوجه می شویم که غالب مفسران اهل سنت در ذیل این آیه معنای نعیم را نعمت های ظاهری برشمرده اند چنانچه در کتاب الدرالمنثور ج 6 ص 387 مصادیق «نعیم» را سیری شکم، نوشیدن آب گوارا، استفاده از سایه خانه،لذت خواب، سلامتی جسم و تمام لذت های دنیوی و ظاهری را بر شمرده است، واین معانی در غالب کتب تفسیری ایشان از بزرگانشان چون قتاده ودیگران نقل شده است.

در نگرش مفسران شیعه (به برکت اهل بیت عصمت و طهارت) معنای خاصی از نعیم شده است که رویکردی فراتر از نعمت های مادی است. در روایات ما آمده است که خدای تبارک و تعالی به خاطر آنچه به بشر تفضل کرده منت نمیگذارد و سؤال نمیکند چرا که منت گذاشتن از سوی مخلوقین نیز زشت و ناپسندیده است پس چگونه می توان این را به خداوند نسبت داد؟ در کلام اهل بیت سوال از «نعیم» سوال حب و دوستی اهل بیت و پیروی از ایشان است. این روایت را فیض کاشانی در تفسیر اصفی ج2 ص1473 آورده است. همانگونه که از توحید و نبوت سؤال می شود سؤال از ولایت نیز می شود چرا که این سه در یک راستا هستند که اگر این سه به دست بیاید انسان به جنة النعیم یعنی بهشت نعیم می رسد وآن نعمت ولایت است.

بیش از بیست تصریح میکند که مقصود از نعیم ولایت امیر المؤمنین و ائمه طاهرین است. (اطیب البیان ج14 ص219).

همچنین در تفسیر قمی ج2 ص440 در رابطه با آیه (وقفوهم انهم مسئلون- صافات:24) آمده است که سؤال از نعمت ولایت اهل بیت منظور است.

در روایت دیگری امام صادق (ع) می فرماید: ما از نعیم هستیم. (تفسیر برهان ج5 ص746)، یعنی اهل بیت از مصادیق نعمتهای الهی هستند.

همچنین امام صادق(ع) می فرماید: خداوند سوال می کند از نعمت پیامبر اکرم(ص) واهل بیت او، (تفسیر برهان ج5 ص746).

در روایت دیگری آن حضرت می فرماید: نعیم خوردنیها وآشامیدنیها نیست، بلکه ولایت ما اهل بیت است. (تأویل الآیات ج1، ص815).

البته در بین کتب تفسیری برادران اهل سنت نیز کتاب ارزشمند شواهدالتنزیل را داریم که اثری ماندگار از حاکم حسکانی حنفی از دانشمندان قرن پنج است، او در ج2 ص472 کتاب خود با ذکر روایتی از امام صادق(ع) به این حقیقت اشاره کرده است که منظور از «نعیم»اهل بیت عصمت و طهارت هستند.

در نتیجه منظور از «نعیم» رسول خدا(ص) و اهل بیت او از امام علی (ع) تا امام زمان(عج) است.

س: دور شدن از محور نعیم چه آثاری را می تواند در امت اسلامی پدید آورد؟

ج: انحراف از نعیم یعنی فاصله گرفتن از خط اصیل اسلامی، واین فاصله گرفتن است که موجب می شود امت اسلام مورد سؤال قرار گیرد، و امروز این مشکلاتی که ما گرفتار آن هستیم مثل نشان دادن چهره خشن در اسلام و مخدوش کردن چهره مسلمین مانند سر بریدن هایی که در سوریه اتفاق می افتد همه از خط اموی است که یادگاری است که از معاویه برجای مانده است، می دانید که در تاریخ اسلام اول سری که از تن جدا شد سر حجر بن عدی است که در دوره معاویه به شهادت رسید، واخیرا فرزندان بنی امیه قبر وی را در مرج عذرا دمشق ویران کردند، وبعد در دوره یزید نوبت به  کوفه وکربلا رسید، واکنون دنباله خط اموی همان راه را می پیمایند.

س: یکی از مصادیق برجسته نعیم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است، خوب است بدانیم وظایف ما نسبت به ایشان چیست؟

ج: اولا خود ما شخصا باید اباعبدالله الحسین(ع) را بشناسیم و نسبت به ایشان معرفت پیدا کنیم؛ این شناخت ابعاد مختلفی دارد، گاه از جنبه تاریخی زندگانی ایشان است، وگاه بررسی بعد اخلاقی وسیره اجتماعی آن بزرگوار است، وزمانی فهم معارف الهی در پرتو کلام امام حسین(ع) مانند زیارت عرفه است، و همچنین مطالعه ودقت در همه کلمات امام حسین(ع) از مصادیق شناخت ایشان است.

این نکته قابل توجه است که اخیرا کتابی پیرامون کلمات امام حسین(ع) به زبان انگلیسی ترجمه شده است و در هشتاد هزار نسخه چاپ شده  و به شدت مورد استقبال واقع شده است و این نشان از آن دارد که دنیا تشنه معارف امام حسین(ع) است.

دیگر آنکه لازم است با بهره گیری از نعمت قلم وهنر امام حسین(ع) را در سطح جهانی بیش از پیش بشناسانیم؛ در این خلاء فکری و فرهنگی که دنیا در آن به سر می برد امروز باید معارف اهل بیت را در آن نشر دهیم.

مطلب آخر  آنکه اهداف نهضت امام حسین(ع) را در زندگی فردی اجتماعی سیاسی خود الگو قرار دهیم.

http://www.shia-online.ir/article.asp?id=29084&cat=3


92/3/16
1:5 عصر

قسمت دوم سخنرانی آیت الله وحید خراسانی در جبهه پیرامون رزمندگان

بدست دست نوشت در دسته

من خودم مدتها است که آرزو داشتم که به این سرزمین و دیار سفری بکنم آن هم این سفر فقط به حساب اینکه خودم بیایم از این سفر استفاده کنم و فقط مقصد خودم این بوده که در مجلس شما شرکت کنم چون مجلس شما مجلس دعا است. و این دعا به نظر من مستجاب است. و تمام شرایط اجابت دعا در این سرزمین فراهم است. اصلاً خود من در اینجا برای تجارت آمده ام. برای کسب آماده ام. مفت نیامده ام اینجا. أیامی که گرفتار درس و بحث بودم که خود نمی توانستم. بعد که درس و بحث تعطیل شد بالاخره خواستیم ما هم کسبی کرده باشیم تجارتی کرده باشیم. بیاییم یک شب در یک همچه مجلسی که شماها دعا کنید و ما هم در آن دعا… . به دعوت یک بزرگ مردی که رأس روحانیت شیعه است و شما را فرا خوانده برای این میدان برای نگهداری دین و برای حفظ اسلام و برای صیانت قرآن پس بدون ترید شما مردم کسانی هستید که آمده اید فی سبیل الله بجنگید. سبیل خدا همین است. حفظ نوامیس شیعه امروز با شماست. حفظ جان این مردم با شماست و مهم تر از همه حفظ أشهد أن لا اله الا الله و أشهد أنّ محمّداً رسول الله با شما مردم است و حفظ این خاک مقدّس که وقتی چشم آدم به این خاک می افتد آن هم چه خاک پاکی، خاک پاکی که از هر گوشه اش فردای قیامت خدا می داند چه گلی بر می خیزد.

سرخ رویی خواهی از دنیا     به خون آغشته شو

هر شهیدی خیزد از گوری      چو لاله ی احمری

آن وقت فردای قیامت این سرزمین وقتی سبز بشود یک مشت چهره های خونین همه بر می خیزند روایت در کمال اعتبار است که وقتی شهید سر از خاک بر می دارد أَوْدَاجُهُ تَشْخُبُ دَما خون از رگهایش فوران می زند و همان جوری که مرده باید برخیزد. حشر تو به صورت صفت خواهد بود. همانجور که مردی همانجور برمی خیزی. پس آنچه که لازمه فقط دو کلمه است آخر گفتگو شب گذشته است و مقصد من فقط توسل در این مجلس بود و استفاده از دعاهای أنفاس قدسیه ی شما. آنچه که لازم میدونم این است که شما که با یک همچه مقامی روبه رو شدید و همچه سعادتی نصیبتان شده بدانید که شیطان در کمین شماست چون هر مقامی که بزرگ تر است کمند شیطان برای آن مقام قوی تر است. کمند برای شما هم قوی تر است. کاری کنید که خلوص و اخلاصتان برای خداوند متعال از میان نرود و این حال را هی به تمرین در خودتان زنده نگه بدارید که در هر حال از این سه صورت بیرون نیست و مسلم به عنایت پروردگار و به حول و قوه حق و به پیشامد ماه مبارک رمضان امیدوارم به ذات مقدس پروردگار متعال این چند دعا را آمین بگویید با حضور قلب به ذات مقدس پروردگار متعال فردا جمعه ی آخر شعبان است و امشب شب مهمی است شب جمعه آخر ماه شعبان. و این همان جمعه ای است که رسول اکرم در آن خطبه خواند و مردم را آماده باش داد برای اقبال شهرالله و گفت شما اید سیف الله. در پیشامد ماه مبارک رمضان که ماه خداست. و در آن ماه خونی ریخته می شود که مانند آن خون روزگار به خود ندیده. سیدالشهداء من الأولین و الآخرین و مقدّس ترین خونی که در عالم ریخته شده همان خون است که در صبح نوزدهم ماه رمضان در مهراب مسجد کوفه ریخته شده. این مقدّس ترین خون است که در عالم وجود روی زمین ریخته شده چرا؟ برای خاطر اینکه حسین بن علی هرچند سیدالشهداء است ولکن باز در مقابل این پدر که برسد این پدر بنسبة به او می شود سیدالشهداء. خونی در محراب مسجد کوفه ریخت که این خون را روزگار مانندش را ندیده کجا روزگار دیده که یک ذاتی که آن ذات ولادتش در خانه ی خدا. شهادتش در خانه ی خدا.

ندیده کسی در جهان این سعادت          به کعبه ولادت به مسجد شهادت

اصلاً یک همچه موجودی روزگار به خود ندیده. در بیت الله آمد و از بیت الله هم جانش گرفته شد. خونی که چنان ملکی در عالم انداخت که جبرئیل بین زمین و آسمان داد زد تهدّمت واللَّه ارکان‏ الهدی، انفصمت والله العروة الوثقى. یک همچه خون مقدسی. این است که من خدا را قسم می دهم به خودش و به خون پاکی که در ماه خودش بر روی زمین ریخت خداوند این جنگ را منتهی کند به فتح تمام ممالکی که در چنگال کفر و شرک گرفتار است. و همه آنها مسخر بشود به دست شما رادمردان وبیاید زیر بیرق علی بن أبی طالب و شما هم به سلامت به اوطانتان برگردید. اول این خواست را از خدا داریم و امیدواریم که این دعا مستجاب بشود و شما همه سالم برگردید و آن کسانی هم کشته شدند دیگه محتاج به دعای ما نیست بعد از آن وعده هایی که خدا داده. آنها هم در سعادتشون همین اندازه بس که مجرّد اینکه در این هوای داغ جان دادند بدون گفتگو شربت از دست یک همچه کسی گرفتند و نوشیدند و جان دادند. آن کسی که گفت:          یَا حَارُ هَمْدَانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنِی[22] آیا می شود به بالین این جانان نیامده باشد آیا می شود آب کوثر به اینان نداده باشد. آنان هم که به اجر خود رسیدند. فقط امیدوارم خداوند متعال به عظمت خودش و به عزت و قداست خون مقدسی که در ماه آینده به نام او ریخته می شود خلوص شما را برای خودش حفظ کند و شما را در هر حال مخلص و وفادار به خودش قرار بدهد و هرگز امام زمان و ولیّ عصر را از مدّ نظر شما نبرد. دو کلمه را فراموش نکنید یکی خدا را و دیگر امام زمان را که او مبدأ فیض است و این هم واسطه فیض و بدانید که در هر حال دنیا و آخرت مال شما رادمردان است و امیدوارم خداوند تمام شما را در یک همچه شب جمعه ای مورد عنایات خاصّه ی ولی عصر قرار بدهد.

الان هم بهتر از همه این است که آخر مجلس است، شب جمعه است و چنین ساعاتی که در این ساعات أنبیاء مقربین همه عازم قبر شش گوشه می شوند و اینجا یک حدیث برایتان بگویم ولو شب گذشته اما مجلس شما خیلی غنیمت است. أبو حمزه ثمالی در آن زمان اضطراب حکومت جور تصمیم گرفت برود به زیارت سیدالشهداء حسین بن علی. حرکت کرد با آن همه شدت و فشار حکومت آن هم در زمان امام چهارم این مرد تصمیم گرفت برود به زیارت قبر امام. حرکت کرد آمد با چه خون دلی شب ها  را راه می رفت و روزها در میان یک گودالی خود را پنهان می کرد که مأموران حکومت بنی أمیّه او را نبینند تا خودش را رساند نزدیک حائر مقدّس حسینی. همان حرمی که تمام شما به عشق آن حرم اینجا نشسته اید وقتی رسید نزدیک خیلی خرّم و خوشحال که امشب را من به زیارت شرفیاب می شوم همچنان که آماده شد برود رو به حرم یک وقت دید یک قیافه نورانی چهره مطلعلعه ای سر راهش را گرفت گفت: أبو حمزه امشب حق ورود نداری. گفت: آخر من این همه جان کنده ام، به عشق این حرم آماده ام، قیافه تو هم به مأموران حکومت بنی أمیّه نمی ماند چرا نمی گذاری من به زیارت این امشب حرم نائل بشم. جواب نداد گفت: أبو حمزه حقّ ورود به این آستانه نداری. دو مرتبه اصرار کرد. ابو حمزه ی ثمالی خیلی بزرگ است یکی از حواریّین امام چهارم است صاحب دعای أبی حمزه ثمالی است و چنین کسی دارای این مقام است. مرتبه سوّم که اصرار کرد گفت أبو حمزه از آن مقامی که تو در درگاه خدا داری مرا دیدی و من برای تو متمثل شدم تا این مطلب را به تو بگویم. من یکی از آن چهار هزار ملکی هستم که وقتی ناله غربت حسین بن علی بلند شد ما خودمان را به این سرزمین رساندیم برای کمکش. وقتی رسیدیم که سر مقدسش بالای نیزه بود. وقتی با این منظره روبه رو شدیم از پروردگار درخواست کردیم دیگر به عالم بالا برنگردیم. جان ما قربان قبر تو یا أباعبدالله. این چه حرمی است که ملکی که از عرش آمده چنان دلبند این تربت میشه که خاک قبر او را بر عرش خدا ترجیح می دهد ما از خدا خواستیم که در این سرزمین بمانیم و جزء وراث این حرم باشیم. امشب به ما مأموریت دادن که أحدی از جنّ و انس را نگذاریم وارد حائر بشود گفتم مگر چه خبر است. گفت ما خبر نداریم ولی این اندازه می دانیم کلیم الله موسی بن عمران روزگاری است که حاجتی به درگاه پروردگار دارد و از خدا می خواهد که آن حاجت برآورده بشود امشب به او اجازه دادند که بیاید کنار قبر حسین بن علی دعا کند که خداوند حاجت او را برآورد. چنین قبری و چنین حرم.

خدایا به خون مقدس سیدالشهداء حسین بن علی پروردگارا به یک همچه وقتی که تمام صفوف أنبیاء الان متوجه اون قبر شش گوشه هستند و تمام ملائکه مقرّبین برای زیارت آن قبر می آیند اسم این جمعیّت را هم در دفتر زوار شب جمعه ی حسین بن علی ثبت کن. حالا که با دعا و آمین شما مردمان روشن ضمیر با این خلوص این دعا به نظر من مستجاب است یک سلام کنیم دیگر، که ما همه امشب بشویم زوار سیدالشهداء و بهتر از همه هم این است این کار را بکنیم همانجور که میگویم اینجور نیت کنید این سلام رو می کنیم بعد شما این سلام را ثوابش را یعنی ثواب سلامی که می کنید در کارهایی هم می کنید بعد از این راه را فراموش نکنید ثواب هر کاری که می کنید این کار را بکنید که میگویم برایتان یعنی عملی را که انجام میدید هر عملی می خواهد باشد ولو زیارت سیدالشهداء، احسان به فقیری، رفتن به میدان جنگی، هر عملی که باشد. ثوابش را در درجه اول نثار کنید برای روح مقدس خاتم النبییّن و أئمّه ی طاهرین. آنها احتیاج به ما ندارند ولکن،

برگه سبزی است تحفه درویش        چه کند بینوا همین دارد

ران ملخ را باید پیش سلیمان برد، سلیمان به ران ملخ احتیاج ندارد ولی وقتی ران ملخ بردی فایده اش این است دست به سرت می کشد آن وقت تاج دار می شوی. این عمل را ثوابش را نثار کن به روح أئمّه هدی عمل قبول می شود دیگه رد نمی شود وقتی نثار کردی. ثواب این اظهار اخلاص را به پیغمبر و جانشینانش نثار کن به روح تمام أنبیاء مرسلین از آدم تا عیسی بن مریم باز ثواب نثار به روح أنبیاء را نثار کن به روح همه مؤمنین و مؤمنات این جور هی نرخ عمل را بالا ببر در تجارت زرنگ باش. اینجور سکه عمل را بالا می بری بعد همان عمل را که باز ثواب خدمت و اظهار اخلاص به أنبیاء را نثار کردی برای روح مؤمنین و مؤمنات ثواب این احسان به تمام مؤمنین و مؤمنات را نثار کن به روح ارحامت که صله رحم بجا آورده باشی. ثواب آن صله رحم را باز نثار کن برای پدر و مادرت. این سلامی هم که امشب می کنی به همین نیت این کار را بکن بالاخره در آخر کار الان وقتیه که این مردم پاکی که به ما خدمت کردن و به تمام این مملکت فراموششان نکنید. باز ثواب احسان به پدر و مادرت را چون خود احسان به پدر و مادر خیلی ثواب دارد که به این سیر تصاعدی در عملت بالا بردی این ثواب را نثار این شهیدان کن. آنوقت اینان هم از پیغمبر استفاده کردن هم از أنبیاء استفاده کردن هم از أئمّه استفاده کردند هم از مؤمنین و مؤمنات استفاده کردند حالا وقتیه که با حضور دل همه بگوییم:

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ‏ وأناخت برحلک عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِک السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْن.

بار الهی بخون مقدس سیّدالشهداء حسین بن علی، پروردگارا بخون مقدس پدر حسین بن علی، خدایا تو را قسم می دهیم به مادر حسین بن علی، پروردگارا تو را قسم می دهیم به جدّ أمجد حسین بن علی، تو را قسم می دهیم به برادر و فرزندان حسین بن علی، پروردگارا تو را قسم می دهیم به ذات قدوس خودت، خدایا به أرواح تمام أنبیائت، خدایا به نفوس قدیس تمام أولیاء ات، خداوندا تو را قسم می دهیم به تمام اسماء حسناء ات، بار الهی تو را قسم می دهیم بحقّ قرآن و بحقّ صاحب قرآن، تو را بحقّ قرآن و آورنده ی قرآن، تو را بحقّ قرآن مبیّن و مفسّر قرآن، تو را بحقّ قرآن و آیه آیه قرآن، تو را بحقّ قرآن و اسم أعظمت در قرآن که:

امشب حوائج امام عصر را برآور.

فرج ولی زمان را برسان.

خدایا تمام مشکلات و مصائب را از ممالک اسلامی رفع کن.

بار الهی به آنچه تو را به او قسم دادیم و به آنچه که نزد تو است از مقدسات تو را قسم می دهیم که ریشه اسرائیل را بکن .

خدایا مردم بیچاره لبنان را نجات بده.

پروردگارا ریشه مردمانی که طمع به این مملکت دارند چه از کفار بعث عراق و چه از بقیه کفار در شرق و غرب قلع و قم بفرما.

خدایا أرواح کسانی که در راه حفظ این انقلاب مقدس جان خود را نثار کرده اند با سیدالشهداء محشور کن. به بازماندگانشان أجر جزیل و صبر جمیل عنایت بفرما.

خدایا به آن کسانی که الان در میدان جنگ اند به آنان کمک کن

خدایا به این سربازان مدد کن. خدایا به قوت خودت اینان را غنی کن خداوندا به قدرت خودت اینان را مقتدر کن. خدایا به عزّت خود اینها را عزیز کن پروردگارا مخالفین و معاندین و دشمنانشان را مخذول و منکوب بفرما. واجعل اللهم عواقب أمورنا خیراً.

[تکبیر رزمندگان]

 


[1]. صف، آیه4? ترجمه: خداوند کسانى را دوست مى ‏دارد که در راه او پیکار مى ‏کنند گویى بنایى آهنین‏اند!

[2]. صف، آیه8?

[3]. توبه، آیه40?

[4]. صف، آیه4?

[5]. حدید، آیه3?

[6]. رعد، آیه43?

[7]. وسائل الشیعه، ج6، ص79?

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. همان.

[11]. نساء، آیه100?

[12]. آل عمران، آیه169تا 171?

[13]. نحل، آیه97

[14]. قمر، آیه55?

[15].قیامت، آیه 22 و 23?

[16]. قمر، آیه55?

[17]. آل عمران، آیه169?

[18]. واقعه، آیه21?

[19].زمر، آیه30?

[20].جمعه، آیه8?

[21]. یونس، آیه62?

[22]. بحار الأنوار، ج65، صhttp://hr-fallah.ir/?p=1821#comment-5290                       121?

 


92/3/16
1:2 عصر

قسمت اول سخنرانی آیت الله وحید خراسانی در جبهه پیرامون رزمندگان

بدست دست نوشت در دسته

a.vahid

این سخنرانی توسط معظم له درماه شعبان سال 1364 (ه. ش) که به دیدن مناطق جنگی و شهر اهواز رفته بودند ایراد شده است.

 در ابتدا ایشان در جمع نگهبانان این مرز و بوم  مقصد خودشان را از این سفر دیدن چهره های نورانی رزمندگان جبهه و جنگ معرفی می کنند و با اشاره به آیات و روایات وارد شده درباره ی نبرد با دشمنان اسلام، فضیلت شهادت و نبرد در این راه را به آنان متذکر می شوند.

معظم له در ادامه سخنانشان می فرمایند:

من خودم مدتها است که آرزو داشتم که به این سرزمین و دیار سفری بکنم آن هم این سفر فقط به حساب اینکه خودم بیایم از این سفر استفاده کنم و فقط مقصد خودم این بوده که در مجلس شما شرکت کنم چون مجلس شما مجلس دعا است. و این دعا به نظر من مستجاب است. و تمام شرایط اجابت دعا در این سرزمین فراهم است.

ایشان سخنانشان را با چند نصیحت اخلاقی به رزمندگان به پایان می برند.

این سخنرانی در دو قسمت تقدیم شما می گردد:

قسمت اوّل (27?7 مگابایت)

قسمت دوّم (20?3 مگابایت)

فایل pdf

بسم الله الرّحمن الرّحیم

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوص.[1]

مقصد ما از این سفر زیارت این قیافه های نورانی و این چهره های درخشان به نور ایمان که راستی تا کسی نبیند این منازل را نمی تواند دریابد که اینکه رشید مردها چه کردند. ما البته می شنیدیم ولیکن شنیدن کی بود مانند دیدن! منازلی که در این بیابان ها دیدیم و قدرتی که از این مردان رشید که بدون تردید باید بر اینان اطلاق کلمه ی مرد بلکه جوانمرد کرد و این فتیان بودند که توانستند این منطقه را خلاص کنند و آنچه که آدم فکر کند بدون گفتگو کمیت فکر لنگ است. و سرش این است که این مردم در این قدرتی که نشان دادند به دنیا فهماندن قوت ایمان و قدرت یقین را و راستی دست و بازوی این مردم مجلای قدرت الهی شد. این داستان بازیچه نبود. یعنی بعد از پیدایش این انقلاب و ظهور قوّت ایمان و قدرت دین در این مرز و بوم و آن هم قدرت ایمانی که از مرکز حکومت شیعه به وسیله شخص اوّل روحانیت تشیع جلوه کرد، کمر دنیا را شکست. این بود که خواه ناخواه تصمیم گرفتند که با این جنبش الهی آسمانی بجنگند ولکن وعده خدا این است که: یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ[2] اینها می خواهند به پُفشان به جنگ نور خدا بیایند و این جنگ عاقبتش این شد که کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا[3] و کلمه ی کفّار سفلی مظهرش در خرمشهر است فعلاً و بدون تردید هر کسی اینجا بیاید و بگذرد از تمام این خرابه ها قدرت ایمان و دین را می بیند که آنان چه کردند و اینان چه کردند. وقتی این چهره ها را آدم میبیند و در مقابل این قیافه ها را آنها رفته اند و اینها مانده اند، در اینجا آنوقت می فهمد انسان که خدا در قرآن مجید چه می فرماید: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوص[4]. ما هرچه بخواهیم تصور کنیم از مقام و منصب و فضیلت و مرتبت به گرد این کلمه نمی رسد که یک موجودی به جایی برسد که بشود محبوب خدا. این کلمه گفتنش آسان است که بشر به حدی برسد که بشود محبوب خدا. آن ذات مقدسی که مقصد تمام وجود است. هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن[5] آن علم غیر متناهی و آن قدرت غیر متناهی و آن عزت غیر متناهی، ذاتی که ازل است و أبد، یک همچه مقام قدیسی این اظهار لطف را می کند به کسانی که در راه او می جنگند و آن اظهار لطف این است که مقاتلین در سبیل پروردگار محبوب خدایند. آن خدایی که محبوب وجود است، محبوب او کسانی است که مقاتل در راه اویند. از این عنوان دیگه بالاتر عنوانی تصور نمی شود. شارح صحیفه سجادیه، در صحیفه سجادیه در ذیل دعایی که امام چهارم برای اهل ثغور فرموده که شما مرزداران و شما نگهداران ثغور تشیع و اسلام. در این ماه مبارک رمضان این دعا را بخوانید و در جمله جمله ی این دعا تأمّل کنید. در صحیفه سجادیه دعائه لأهل الثغور. دعایی که امام چهارم برای نگهداران مرزها دارد. این دعا، دعای عجیبی است. دعا خیلی مفصّل است. کلمه ای که مقصود ما است این است که شارح صحیفه که از بزرگان فضلاء مذهب است برای معنای شهید وجوهی ذکر کرده. دو وجه خیلی عجیب کنار هم قرار داده شده که شهید را چرا شهید می گویند. یک وجه این است که شهید، شهید است به این جهت که خدا شاهد مقام قرب و قدس و بهشت برین است برای او. وجه دیگر که در این عداد ذکر می کند این است که شهید را شهید می گویند برای اینکه خونش شاهد اوست. این دو کلمه خیلی معنا دارد که شهید به جایی می رسد که دو تا شاهد دارد، یک شاهد شهید خداست، شاهد دوم شهید خون شهید است. از این کلمه ما چه می فهمیم. در قرآن مجید یک جا هست که خدا دو تا شاهد برای حقانیت پیغمبر خاتم ذکر می کند. قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب[6]. به پیغمبرش که أشرف اولین و آخرین است خطاب می کند و می فرماید: بگو دو شاهد برای توست. یکی من، یکی کسی که عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب. پیغمبر خاتم دوتا شاهد دارد؛ یک شاهدش خداست شاهد دیگرش علی بن أبی طالب است که من عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب ، علی است. خب برای اثبات یک مدّعا در مرحله قضا در دین بیّنه معیّن شده در درجه اوّل دوتا شاهد آن وقت برای خاتم دوتا شاهد یکی خدا، یکی من عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب. برای شهید دوتا شاهد؛ یکی خدا، یکی خون شهید. این کلمه می فهماند که خون شهید اینقدر ترقی می کند و اینقدر بالا می رود و اینقدر اوج می گرد که در مقام استشهاد خداوند عالم یک شاهد خودش را خودش قرار می دهد و شاهد دیگر خون شهید را. این مقام دیگه مقامی است که فوق تصوّر بشر است که یک خون آلوده این اندازه قدس و طهارت پیدا  بکند که در ردیف ذات قدوس حق بشود شاهد برای این کسی که در راه خدا به خون خود غلطیده. این است که هیچ مقامی برای شهیدان و کسانی که در راه خدا کار می کنند بالاتر از سه آیه ی قرآن نیست و آن سه آیه بر شما جمعیت تطبیق می کند. کسانی که آمده اند اینجا، برای چه آمده اند؟ اینا آمده اند برای اینکه مرز تشیع را حفظ کنند و مرز اسلام را نگه دارند در مقابل حمله یک مردمی که ریشه ی الحاد و انکار مبدأ و معاد در حزب آنها حاکم است. بنابراین چنین جمعیتی که بیایند در یک همچه جایی برای دفاع از حریم دین اینها از سه صورت خارج نیست. از سه تقدیر طرز حرکت و قیام آنان بیرون نیست. یا می آیند و در این سرزمین کار خود را می کنند و به سلامت بر می گردند که امیدوارم خداوند بقیه ی این جیش مظفّر و منصور را به برکت توجهات ولیّ وقت ارواحنافداه با أجر کامل سالم به أوطانشان برگرداند. یک تقدیر این است. یک تقدیر این است که کسانی که حرکت می کنند به قصد نگهداری این مرز و بوم کشور اسلامی در این انقلاب دینی و در این انقلاب روحانی و نصیبشان در این راه مردن می شود. این هم یک تقدیر است. تقدیر سوّم این است که حرکت می کنند می آیند به این سرزمین و نصیبشان مانند این چهره های درخشان به خون غلیطدن و تبدیل این زندگی عاریتی به زندگی جاوید می شود. سه صورت دیگه بیشتر ندارد و در این سه صورت سه آیه قرآن نقش شما را معین می کند که من به کلمه خدا که أصدق کلمات است وضع شما جوانمردان را در این مجلس روشن کنم. آن کسانی که حرکت کنند، بیایند برای حفظ حدود و ثغور مملکت اسلام و دفاع از حریم مقدس دین که از أظهر مصادیق خروج برای سبیل خداست. وقتی بیایند به این سرزمین و برگردند چنان خداوند عالم گناهان آنها را می آمرزد و آنچه را که انجام داده اند می بخشد که به دو نفر می گویند «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[7] آنچه که گذشت گذشت دیگه کار را از سر بگیر. یکی آن وقتی که حاجی آن هم با حج مقبول که حج مقبول از هر کسی ساخته نیست. امام ششم در میدان در روز عرفات در یک همچه سرزمینی وقتی أبی بصیر رو کرد به امام و گفت امسال چقدر حجیج زیاداند فرمود: زجیج زیاد است حجیج زیاد نیستند. پرده را از مقابل نظر أبی بصیر برداشت دید بیابان عرفات سراسر حیوانات مختلف الخلقه اند. این همه آدم غلاف آدم اند نیستند آدم خلاف آدم اند. آن کسی که حجش قبول بشود همچنان که گره پرده ی احرامش را باز کرد به او می گویند: «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[8] آنچه که گذشت گذشت دیگه کار را از سر بگیر. این یک نفر است آن هم با حج مقبول آن هم آن حج مقبول نصیب که بشود. آن کسانی که بروند بقصد خدا که حجّ عبارت از قصد حقّ مقصود خدا باشد و به آن حجّ کامل برسند به آنان می گویند «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[9]. ولی گفته ی معتبر از کلام پروردگار از بیان معصوم این است که آن کسی که برای نگهداری از ثغور مملکت اسلام حرکت می کند و می آید همچنان که بر می گردد به خانه اش به او می گویند «ما مضی(مضی) فاستأنف العمل»[10] تمام گذشته ها گذشت دیگر کار را از سر بگیر. این نصیب کسانی است که سالم به وطنشان برگردند. حداقل فایده ای که شما جوانمردان می برید این است که در اینجا می آیید و می روید آن هم با این دنیای سراسر آلودگی، یکسره پاکیزه. کسانی که بیایند و در این راه به وسیله ای مرگشان برسد به تصادفی یا مریض بشوند بمیرند خدا درباره ی اینان چنین می فرماید: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه[11]؛ دیگه بالاتر مرتبه این است. کسی که خارج بشود از خانه اش در حالتی که هجرت کرده به سوی خدا و به سوی پیغمبر خدا؛ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ. ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ؛ بعد مرگ او را دریابد فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه این کلمه خیلی مهم است که خدا می فرماید اجر او بر خدا واقع شده، یعنی خدا خودش را در مورد او ضامن کرده. آن هم ضامن اجر به طور مبهم. وقتی خدا بفرماید اجر تو با من آن ذات غیر محدود معلومه چه اجری خواهد داد چون مزد دادن آن هم وقتی مزد ده خدا باشد خدایی که کرمش حدّ ندارد دیگر چه خواهد داد این هم نصیب کسانی است که در این راه مردن نصیبشان بشود.

اما شقّ سوّم؛ دسته سوّم کسانی هستند که در این راه خونشان ریخته بشود. برای اینها چی می گوید، برای اینها آنچه که می فرماید این است: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون * فَرِحِینَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بهِِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ * یَسْتَبْشرُِونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْل[12] اصلاً بقدری دیگه این مطلب بالاست که از عهده بیان خارج است. گمان نکنید کسانی که کشته شدند در راه خدا أموات اند بَلْ أَحْیاءٌ بلکه زندگان اند اما چه زنده ای أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون، أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون یعنی چه؟ اینها کسانی هستند که بر سر سفره خاصّ خدا می نشینند و آنچه مهم است این جمله بعد است. در قرآن نسبت به کسانی که به مقام کامل ایمان و عمل برسند برای اینها خدا می فرمایند: فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون[13] ولی نسبت به این کسان که در این راه کشته شدند نه تنها می فرماید أحیاء، بلکه آنچه که مهم است قسمت دوّم است عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون، عِنْدَ رَبِّهِمْ را در جای دیگر قرآن خدا بیان کرده فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر[14] روز قیامت که می شود همه درجات دارند، مقامات دارند، یک عده صاحب مقام عند الربّ اند. عندیّت ملیک مقتدر را دارند. آن دسته که صاحب این مقام اند کیانند؟ تراز اوّل بشریّت وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلىَ‏ رَبهَِّا نَاظِرَةٌ[15] او یک مقامیه که هر کسی به آنجا نمی رسد، بزرگان عالم از نظر علمی و عملی که به تمام جهات کمال علم و عمل رسیده اند اینها لایق مقام عندیّت حقّ هستند. آن وقت یک جوان هجده ساله می آید در این راه خونش ریخته می شود این بدون معطلی می رود تکیه می زند به همان جا که بزرگان بشریت آنجا تکیه زدند یعنی فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر[16]. وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون[17]. این است که خوشحالی تنها در آن زندگی نیست عمده در آن عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون است یعنی خوراک اینها فوق کوثر و سلسبیل است. خوراک اینها فوق آن سفره های رنگین وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُون[18] است. اینها از سفره ی عندیّت پروردگار روزی می برند. خب این قیافه هایی که می بینید اینها چه بختی داشتند. چه اقبالی داشتند که اینان به این مفتی به یک مرگی که علی ایّ حال در کمین همه هست منتها اینان زدند و بردند. این مردن برای همه هست. کسی نیست که بتواند بگریزد. به پیغمبر خاتم فرمود: إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ[19]. این شربتی است که همه باید بچشند. قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون[20] همه می میرند اما پدرشون را فردا درمیارند. ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون اینها مردند ولکن چه مردن عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون. فَرِحِینَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ اینها فرح اند غرق بهجت اند و نشاط به چه؟ به آنچه خدا به آنها داده، از کجا داده مِن فَضْلِهِ از خزینه ی بی پایان فضلش. اصلاً بیان این کلمات در قرآن راستی گیج کننده است فَرِحِینَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ خدا خودش داده دیگه نه به وسیله ها، بواسطه یعنی اینها طرف سوداشون خدا است. این پدرهایی که این بچه ها را از دست دادند، این مادرهایی که جوان ها را از دست دادند اینها این کلمات همیشه به نظرشون باشه و بدانند که آنها باید حسرت داشته باشند و آنها که رفتند نهایت درجه ی عیش و شادمانی آنان است. فَرِحِینَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بهِِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ اینها استبشار می کنند به آن کسانی که پشت سر ماندند یعنی آن جوان به پدرش می گوید به مادرش می گوید به برادرش می گوید أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ. باز این کلمه را به شما تذکر می دهم اگر معنای این کلمه را می خواهید بفهمید وَ یَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بهِِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ که یک عده به این آسانی به کجا رسیده اند. آن آیه قرآن را بخوانید: أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون[21]. کسانی که به مقام اولیاء اللهی رسیده اند اینها دیگه به جایی می رسند که نه ترسی برای آنها است و نه حزنی. همه فردای قیامت می ترسند. همه غمگین اند ولکن یک مشت جوان، کاسب، بقّال، عطّار، بزاز آن وقت میایند به یک مفتی جان دادن به عشق نگهداری کشور اسلام و مملکت جعفربن محمّد الصّادق و احیای اسم امام زمان به این عشق آمدن و جان دادن همین جوان با این شه پر شهادت خودش را می رساند به آشیانه ای که در آن آشیانه طاووس های علیّین یعنی أولیاء الله منزل کرده اند أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ. یَسْتَبْشرُِونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْل این وضع آنهاست. وضع بازماندگان آنها هم دیگه بالاترین تسلیت، تسلیتی است که خود خدا به آنان می دهد. فقط آنچه که مهم است این است که شما پاکبازان که آمده اید در این راه فقط کاری کنید که دو نکته را هرگز فراموش نکنید. و این دو نکته در نظرتان باشد برای اینکه خیلی شما ارزش دارید.

 


92/3/12
11:35 صبح

به استقبال غزل امام خمینی

بدست دست نوشت در دسته شعر


امام خمینی و امام خامنه ایغزل امام خمینی(ره):

«من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم

فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم

جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم»

غزل مقام معظم رهبری در پاسخ به غزل حضرت امام(ره):

«تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه‌ای از چه تو بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن‌دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی»


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >