در پى قبرى گم شده
محمدامین پورامینى
زائران حرم نبوى و قبرستان بقیع، در پى قبرى گمشده مىگردند؛ قبرى که پنهان شدنش، رازها را در خود دارد و فکرها را به تکاپو مىافکند و این سؤال را فراروى همه مطرح مىکند که اگر از آخرین پیامبر(ص)، تنها یک دختر باقى مانده، پس چرا او را شبانه دفن کردند ؟ و چرا خود او به دفن شبانه وصیت کرد؟ و چرا قبر او تا کنون باید مخفى بماند؟
گرچه این راز تاریخى - سیاسى، ناگشوده خواهد ماند، و هدف اصلى آن، شناخت حق از باطل و تمیز حقمداران از باطلمحوران و موضعگیرى در برابر ستم وستمگران است؛ اما این موضوع، ما را از تکاپوى تاریخى و پژوهش در متون، باز نمىدارد.
ابن ابى الحدید معتزلى - یکى از دانشوران معروف اهل سنت - مىنویسد: دفن فاطمه (علیها السلام) در شب، از مسلّمات تاریخى است و هدف از آن، اثبات مطلبی است؛ نه آن که تنها یک اتفاق تاریخی باشد.?
سید محمد عاملى - از فقیهان مشهور شیعه - مىنویسد2: سبب مخفى بودن قبر او، آن است که بر اساس آن چه که همه مسلمانان نقل کردهاند، او به امیرمؤمنان (علیهالسلام) وصیت کرد که وى را شبانه دفن کند تا کسانى که او را آزردند، بر وى نماز نگزارند؛ با آن که در روایات اهل سنت آمده است که رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه، پاره تن من است؛ هر که او را بیازارد، مرا آزرده است و هر آنچه مایه خشم و غضب او باشد، مایه خشم و غضب من است.3
در هر صورت، درباره محل دفن حضرت فاطمه (ع)، سه دیدگاه وجود دارد، که نوشته زیر چکیده مطالبی است که ما در کتاب (بقیع الغرقد فی دراسة شاملة) آورده ایم:
1. بقیع
ابن شبه - تاریخنگار معروف قرن سوم - روایاتى را نقل مىکند که بر اساس آنها، آن حضرت در بقیع به خاک سپرده شد.4
طبرى نیز به نقل از ابن عباس، درباره دفن آن حضرت در بقیع و در گوشه خانه عقیل (که محل دفن امامان بقیع (ع) است) روایتى را نقل کرده است.5 ابن سعد نیز در الطبقات الکبرى به نقل از عبدالله بن الحسن، همین را نقل کرده است.6
ابوعلى محمد بن همام کاتب اسکافى مىنویسد: آن حضرت در حالى که 18 سال و 75 روز داشت، جان داد و شبانه در بقیع، به خاک سپرده شد، و قبر او پوشانده و مخفى نگاه داشته شد، و به هنگام دفن، کسى جز امیرمؤمنان (ع)، حسن(ع) و حسین(ع) و عباس بن عبدالمطلب حاضر نبود، و گفته مىشود که روبروی سینه پیامبر(ص)، دفن گردید؛ ولى خبر بقیع، صحیحتر و ثابتتر است، و هنگام صبح که مردم از آن آگاه شدند، روى به همدیگر کردند و گفتند: آیا فاطمه دختر رسول خدا (ص) بمیرد و ما در تشییع جنازهاش حاضر نگردیم؟ سپس آنان به فکر یافتن قبر او، به سمت بقیع حرکت کردند، که در این حال، با اراده الهى هفتاد صورت قبر نمایان شد، و شناخت قبر، برایشان مشکل شد، و بازگشتند.7 شیخ مفید نیز زیارتنامهاى براى آن حضرت در بقیع نقل کرده است.8
ابن ادریس9، مسعودى10، شبراوى11، اربلى12، ابن کثیر13، ابن حمزه14، صاحب حدائق15، دمیاطى16، و احمد بن عبدالله طبرى17 از جمله کسانى هستند که نظر به دفن آن حضرت در بقیع دارند.
با این حال، به هیچ یک از این نظرات نمىتوان اعتماد کرد؛ زیرا روایاتى از اهل بیت (علیهم السلام) بر خلاف این دیدگاه وجود دارد، و درباره دفن آن حضرت در بقیع، تنها یک روایت از امام باقر (ع) نقل شده است که آن هم مرسل است18 و قابل اعتنا نیست. از این رو، شیخ طوسى (ره) مىنویسد: اما آن چه روایت شده است که آن حضرت در بقیع دفن گردید، از درستی به دور است.19
2. روضه
فاصله قبر رسول خدا (ص) تا منبر آن حضرت را روضه نبوى مىگویند. روضه، به معناى باغ است، و از برخى روایات، استفاده مىشود که حضرت فاطمه (علیها السلام)، در روضه - که در واقع، قسمتى از مسجد نبوى است - دفن گردیده است. امام صادق (ع) درباره این گفته رسول خدا (ص) که «بین قبر و منبر من، باغى از باغهاى بهشت است»، فرمود: چون قبر فاطمه(ع)، باغى از باغهاى بهشت است.20
طبرى امامى از محمد بن همام نقل مىکند که على (ع)، بدن فاطمه (علیها السلام) را به بقیع برد و بر آن نماز گزارد، و پس از آن، او را در روضه به خاک سپرد و محل قبر را مخفى کرد.21
و از نوشته شیخ طوسى در کتاب «المبسوط» نیز استفاده مىشود که محل دفن آن حضرت، روضه است. او مىنویسد:مستحب است که بین قبر پیامبر (ص) و منبر آن حضرت، دو رکعت نماز، گزارده شود؛ چون در آن، باغى از باغهاى بهشت است، و روایت شده که فاطمه (س)، در آن مدفون است. همچنین روایت شده که او در خانهاش دفن گردید. در برخى از روایات نیز آمده است که او در بقیع به خاک سپرده شد که این، بعید است، و آن دو روایت (دفن در روضه و در بقیع)، به درستى نزدیکتر است، و سزاوار است که فاطمه (س)، در روضه زیارت گردد.22
همچنین شیخ طوسى در «مصباح المتهجد» مىنویسد: نظر اکثر اصحاب ما این است که فاطمه (س) در روضه زیارت گردد، و بهتر آن است که آن حضرت را در سه جا (روضه، خانه و بقیع)، زیارت کند.23
علامه حلى مىنویسد: مستحب مؤکد است که ابتدا پیامبر(ص) و بعد فاطمه (س) در روضه، زیارت گردد.24
از عبارت یحیى بن سعید حلى25 و سبزوارى26 نیز همین مطلب استفاده مىگردد؛ اما شهید ثانى، این نظر را نمىپسندد و آن را دورترین احتمالات مىداند.27
3. خانه فاطمه
سومین احتمال در محل دفن حضرت فاطمه (س)، این است که آن حضرت، در داخل خانهاش - که ضلع شمالى حجره نبوى است - به خاک سپرده شده است.
شیخ صدوق مىنویسد: روایات درباره محل قبر فاطمه (س)، مختلف است؛ برخى از آنها بر دفن در بقیع، و برخى بر دفن بین قبر و منبر دلالت مىکند، و رسول خدا (ص) فرمود: بین قبر و منبر من، باغى از باغهاى بهشت است؛ چون قبر او (فاطمه)، بین قبر رسول خدا (ص) و منبر است. برخى روایات نیز دلالت مىکند که آن حضرت، در خانهاش دفن گردید، و وقتى که بنىامیه بر مساحت مسجد افزودند، در مسجد قرار گرفت که این نظر، در نزد من، صحیح است.28
مقصود از افزایش مساحت مسجد، این است که حجره نبوى و خانه فاطمه (س)، به مجموعه مسجد نبوى، اضافه گردید؛ همان گونه که امروز چنین است، اکنون خانه فاطمه (س)، در داخل حجره نبوى و در ضلع شمالى آن قرار گرفته است، و کسى که از باب جبرئیل، داخل مسجد نبوی مىشود، خانه فاطمه (س) در دست چپ وى قرار مىگیرد.
شیخ طوسى در کتاب «تهذیب الاحکام»، پس از نقل دیدگاهها در محل دفن آن حضرت و نفى احتمال دفن در بقیع، مىنویسد: بهتر آن است که آن حضرت را در دو جا، یعنى روضه و خانه خودش، زیارت کرد.29
ابن ادریس30، سید ابن طاووس31، و سید محسن امین32، از جمله کسانى هستند که احتمال سوم را ترجیح داده، وآن را نظر صحیحتر دانستهاند.
در پرسشى که از امام هادى (ع) شده، آمده است که ابوالحسن، ابراهیم بن محمد همدانى، به آن حضرت نوشت: از مزار مادرت فاطمه خبرم ده؛ آیا در طیبه (مدینه) است یا همان گونه که مردم (اهل سنت) مىگویند، در بقیع است؟ حضرت در پاسخ او نوشت: او با جدم رسول خدا (ص) است.33 سید ابن طاووس پس از ذکر این خبر، چنین استنباط مىکند که آن حضرت در خانهاش دفن گردید.
بزنطى مىگوید: از امام على بن موسى (ع) از محل دفن فاطمه (س) پرسیدم؛ حضرت فرمود: کسى این سؤال را از امام صادق (ع) پرسید و عیسى بن موسى نیز حاضر بود. عیسى بن موسى پاسخ داد: او در بقیع دفن شد. آن مرد سؤال کرد: شما چه مىگویید؟ حضرت فرمود: او که پاسخت را داد. آن مرد گفت: مرا با عیسى بن موسى چه کار! شما از پدرانت خبرم ده که آنان چه روایت کردهاند. حضرت فرمود: او در خانهاش دفن گردید.34 همین مضمون را شیخ صدوق نیز به چندین سند روایت کرده است.35
سمهودى نیز روایتى از امام صادق (ع) به نقل از امام باقر (ع) درباره محل دفن آن حضرت در خانهاش نقل کرده است.36
ابن شبه نیز چندین روایت در این زمینه نقل کرده است.37
سید ابن طاووس و مرحوم شعرانى38، دلایلى را براى دفن آن حضرت در خانه نقل کردهاند؛ از جمله آن که از آن جا که هدف آن حضرت از وصیت به دفن شبانه، این بود که کسانى که به وى ستم کردند، بر جنازه حاضر نشوند و با این کار نشان دهد که بر آنان خشمناک است، از این رو، انجام این هدف با دفن در خانه، سازگارتر است.
چکیده سخن
1. برخى از فقیهان، هیچ کدام از احتمالات سه گانه را ترجیح نداده، حکم به استحباب زیارت آن حضرت در هر سه جا دادهاند، که از جمله آنان، مىتوان به ابن حمزه طوسى، شهید اول، ابن طى فقعانى، محقق کرکى، نراقى، صاحب جواهر و مرحوم طبسى نجفی اشاره کرد.39
2. برخى دیگر، احتمال دفن آن حضرت در بقیع را رد کرده، حکم به استحباب زیارت آن حضرت در دو جا، یعنى روضه و خانه دادهاند؛ مانند شیخ طوسى40، شیخ طبرسى41، علامه حلى، ابن ادریس و ابن سعید.42
3. برخى، احتمال دفن در بقیع را ترجیح دادهاند؛ مانند اسکافى43 و شیخ مفید.44
4. برخى، احتمال دفن در روضه را ترجیح دادهاند؛ مانند شیخ طوسى45، محقق حلى46، علامه حلى47، یحیى بن سعید، ابن فهد حلى و سبزوارى؛ در حالى که شهید ثانى48 و طبسى49 ، آن را بعید شمردهاند.
5. برخى، احتمال دفن در خانه را ترجیح دادهاند؛ مانند شیخ کلینى50، شیخ صدوق51، ابن ادریس52، محقق اردبیلى53، صاحب مدارک54، محدث بحرانى55، صاحب ریاض56، سید محسن امین57 و سید محسن حکیم.58 و ما نیز این نظر را ترجیح مىدهیم.59
در هر صورت، مخفى بودن و مخفى نگاه داشتن قبر آن حضرت، علامت مظلومیت او و مایه تکاپو و به فکر وا داشتن عقلها و اندیشهها است. این مخفى بودن، راه را بر رهروان نشان مىدهد و چه بسا این راز، تا روز قیامت نیز پوشیده بماند.
پىنوشت:
1. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 282.
2. مدارک الاحکام، ج 8، ص 279.
3. ر.ک: صحیح بخارى، ج 4، ص 210 و 219؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 141.
4. تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 105.
5. المنتخب من ذیل المذیل، ص 91.
6. الطبقات الکبرى، ج 8، ص 30.
7. منتخب الانوار، ص 49.
8. المزار، ص 178.
9. السرائر، ص 178.
10. التنبیه و الاشراف، ص 249؛ انبات الوصیة، ص 138.
11. همان، 250.
12. کشف الغمة، ج 2، ص 123.
13. البدایة و النهایة، ج 6، ص 367.
14. الثاقب فى المناقب، ص 473.
15. الحدائق الناظرة، ج 4، ص 84.
16. حاشیة اعانة الطالبین، ج 2، ص 357.
17. ذخائر العقى، ص 54.
18. الانوار البهیه، ص 174 به نقل از مصباح الانوار.
19. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 9.
20. معانى الاخبار، ص 267، ح 1.
21. دلائل الامامة، ص 46.
22. المبسوط، ج 1، ص 386.
23. مصباح المتهجد، ص 711.
24. ارشاد الاذهان، ج 1، ص 339.
25. جامع الشرایع، ص 231.
26. ذخیرة المعاد، ج 3، ص 707.
27. مسالک الافهام، ج 2، ص 383.
28. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 572.
29. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 9.
30. السرائر، ج 1، ص 651.
31. اقبال الاعمال، ج 3، ص 163.
32. اعیان الشیعة، ج 1، ص 322.
33. اقبال الاعمال، ج 3، ص 161.