سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/2/11
12:36 صبح

حضرت فاطمه(س) در میان پنج تن آل عبا چون نگینی است که محوریتی خاص

بدست دست نوشت در دسته فاطمه زهرا

حجت‌الاسلام پورامینی، کارشناس تاریخ اسلام در گفتگو با «نسیم»: حضرت فاطمه(س) در میان پنج تن آل عبا چون نگینی است که محوریتی خاص دارد/ بر طبق راوایات اسلامی، حضرت زهرا(س) هدف خلقت است که از چرخه مستمر عبادت پدید آمده است/ میلاد ام‌الائمه(ع) عامل امان اهل زمین شد

این استاد کلام مرکز تخصصی تربیت محقق مذاهب اسلامی در ادامه به خبرنگار «نسیم»، گفت:
- برای فهم این حقیقت که فاطمه زهرا(س) هدف خلقت است ابتدا لازم است که بدانیم هدف غایی آفرینش چیست؟ آفرینش جهان بی هدف نیست چرا که از خداوند حکیم صادر شده است. اساس آفرینش بر حکمت خداوندی استوار است؛ بدان معنا که خداوند کار عبث و بیهوده انجام نمی دهد و در خلقت جهان غرض و هدفی وجود دارد.
- در جهان پهناور می توان انسان را گل سرسبد خلقت برشمرد. انسان با خصوصیات خاصی که دارد از جمله قوه عقل نسبت به سایر موجودات برتری دارد و قدرت استفاده و به کارگیری سایر موجودات جهان هستی را دارد.
- هدف اصلی وغایت نهایی آفرینش پدید آمدن موجودی است که از چرخه مستمر عبادت به دست می آید خداوند در آیه 56 سوره مبارک ذاریات می فرماید که جن و انس را خلق نکردم جز برای عبادت کردن من ؛ یعنی هدف خلقت را عبادت کردن خداوند معرفی کرد. آیا خداوند احتیاج به عبادت ما دارد؟ یا هدف چیز دیگری است؟ عبادت برنامه ای مهم است اما آنچه مهم تر است نتیجه ای است که از عبادت حاصل می شود و نتیجه عبادت را می توان به وجود آمدن انسان کامل دانست. انسان کاملی که نتیجه کمالش رسیدن به ذات باری تعالی است.
- شخص رسول خدا و پس از ایشان امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا(س) در اوج این قله ایستاده اند؛ به دیگر معنا خلقت جهان هستی هدفی دارد که آن عبادت کردن خداوند است و مقصود از این عبادت به دست آمدن وجود انسان کاملی است که کسی غیر از اهل بیت و معصومین نیستند.
- در تأویل آیات شریفه 19 تا 22 سوره الرحمن آمده است که منظور از دو دریایی که به هم می رسند و باهم مخلوط نمی شوند امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) هستند، و مراد از برزخ و حد فاصل بین آن دو پیامبر اکرم(ص) است و منظور از لولو مرجان وجود مبارک امام حسن و حسین(ع) است. بنا بر این وجود مبارک حضرت زهرا(س) مانند دریایی بی کران است که شناخت ایشان با نگاه کوتاه بشری امکان پذیر نیست.
- پیامبر اکرم(ص) می فرماید «علی منی و انا من علی» و «حسین منی و انا من حسین» یکی از معانی که از این حدیث استفاده می شود آن است که همه این بزرگواران نور واحد هستند و هرکدام قسمتی از همان نور واحد هستند؛ بنابر این نور اهل بیت یکی است و تفاوتی میان این انوار از این جهت نیست. البته ختم نبوت با رسول اسلام (ص) صورت پذیرفت، وامیرمؤمنان سید اوصیاء و فاطمه زهرا معصومه بزرگ و مادر همه امامان است. پنج تن آل عبا هدف غایی ونتیجه خلقت هستی هستند به گونه ای که فرمود: «لولاک لما خلقت الأفلاک» ، و«لولا الامام لساخت الأرض بأهلها»، و یا به تعبیر برخی بزرگان: اگر آنان نبودند خداوند آسمان و زمین، بهشت وجهنم؛ آدم وحوا، فرشتگان وسایر آفریده ها را نمی آفرید، ودر بین این پنج تن فاطمه زهرا مثل نگینی می درخشد که محوریت خاص یافته است.

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=523626

 


91/2/6
7:41 عصر

سوز دل فاطمه زهرا علیها السلام

بدست دست نوشت در دسته فاطمه زهرا

http://ups.night-skin.com/up-91-01/image-2012431133545312.jpg

آیت الله حاج شیخ جواد فاضل لنکرانی می گوید: پدر بزرگ ما (مرحوم آیت الله حاج شیخ فاضل قفقازی (ره)) این جریان را برای آیت الله العظمی میلانی نقل کرد: در عالم خواب من وآیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی خدمت حضرت فاطمه زهرا (ع) نشسته بودیم؛ ناگاه به ذهن من گذشت که آقای بروجردی سید واز فرزندان حضرت زهرا (ع) است، پس خوب است که من مجلس را ترک کنم تا جلسه ویژه آقای بروجردی ومادرشان حضرت فاطمه زهرا(ع) گردد، همین که این مطلب در ذهن من گذشت آن حضرت به من فرمود: شما هم از طرف مادر از ما هستید، پس از آن خطاب به آیت الله بروجردی فرمود: فرزندم سید حسین، آنچه که از مصیبت های ما به شما رسیده است درست است، اگر به شما رسید که من را پشت در ودیوار قرار دادند درست است، اگر شما شنیدید که در خانه من را آتش زدند درست است، اگر شما شنیدید که محسنم را سقط کردند همه این ستم ها بر من وارد  شده است..


88/2/17
9:3 عصر

راز تاریخ

بدست دست نوشت در دسته فاطمه زهرا

در پى قبرى گم شده

محمدامین پورامینى

زائران حرم نبوى و قبرستان بقیع، در پى قبرى گم‏شده مى‏گردند؛ قبرى که پنهان شدنش، رازها را در خود دارد و فکرها را به تکاپو مى‏افکند و این سؤال را فراروى همه مطرح مى‏کند که اگر از آخرین پیامبر(ص)، تنها یک دختر باقى مانده، پس چرا او را شبانه دفن کردند ؟ و چرا خود او به دفن شبانه وصیت کرد؟  و چرا قبر او تا کنون باید مخفى بماند؟

گرچه این راز تاریخى - سیاسى، ناگشوده خواهد ماند، و هدف اصلى آن، شناخت حق از باطل و تمیز حق‏مداران از باطل‏محوران و موضع‏گیرى در برابر ستم وستمگران است؛ اما این موضوع، ما را از تکاپوى تاریخى و پژوهش در متون، باز نمى‏دارد.

ابن ابى الحدید معتزلى - یکى از دانشوران معروف اهل سنت - مى‏نویسد: دفن فاطمه (علیها السلام) در شب، از مسلّمات تاریخى است و هدف از آن، اثبات مطلبی است؛ نه آن که تنها یک اتفاق تاریخی باشد.?

سید محمد عاملى - از فقیهان مشهور شیعه - مى‏نویسد2: سبب مخفى بودن قبر او، آن است که بر اساس آن چه که همه مسلمانان نقل کرده‏اند، او به امیرمؤمنان (علیه‏السلام) وصیت کرد که وى را شبانه دفن کند تا کسانى که او را آزردند، بر وى نماز نگزارند؛ با آن که در روایات اهل سنت آمده است که رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه، پاره تن من است؛ هر که او را بیازارد، مرا آزرده است و هر آنچه مایه خشم و غضب او باشد، مایه خشم و غضب من است.3

در هر صورت، درباره محل دفن حضرت فاطمه (ع)، سه دیدگاه وجود دارد، که نوشته زیر چکیده مطالبی است که ما در کتاب (بقیع الغرقد فی دراسة شاملة) آورده ایم:

1. بقیع

ابن شبه - تاریخ‏نگار معروف قرن سوم - روایاتى را نقل مى‏کند که بر اساس آنها، آن حضرت در بقیع به خاک سپرده شد.4


طبرى نیز به نقل از ابن عباس، درباره دفن آن حضرت در بقیع و در گوشه خانه عقیل (که محل دفن امامان بقیع (ع) است) روایتى را نقل کرده است.5 ابن سعد نیز در الطبقات الکبرى به نقل از عبدالله بن الحسن، همین را نقل کرده است.6

ابوعلى محمد بن همام کاتب اسکافى مى‏نویسد: آن حضرت در حالى که 18 سال و 75 روز داشت، جان داد و شبانه در بقیع، به خاک سپرده شد، و قبر او پوشانده و مخفى نگاه داشته شد، و به هنگام دفن، کسى جز امیرمؤمنان (ع)، حسن(ع) و حسین(ع) و عباس بن عبدالمطلب حاضر نبود، و گفته مى‏شود که روبروی سینه پیامبر(ص)، دفن گردید؛ ولى خبر بقیع، صحیح‏تر و ثابت‏تر است، و هنگام صبح که مردم از آن آگاه شدند، روى به همدیگر کردند و گفتند: آیا فاطمه دختر رسول خدا (ص) بمیرد و ما در تشییع جنازه‏اش حاضر نگردیم؟ سپس آنان به فکر یافتن قبر او، به سمت بقیع حرکت کردند، که در این حال، با اراده الهى هفتاد صورت قبر نمایان شد، و شناخت قبر، برایشان مشکل شد، و بازگشتند.7 شیخ مفید نیز زیارت‏نامه‏اى براى آن حضرت در بقیع نقل کرده است.8

ابن ادریس9، مسعودى10، شبراوى11، اربلى12، ابن کثیر13، ابن حمزه14، صاحب حدائق15، دمیاطى16، و احمد بن عبدالله طبرى17 از جمله کسانى هستند که نظر به دفن آن حضرت در بقیع دارند.

 با این حال، به هیچ یک از این نظرات نمى‏توان اعتماد کرد؛ زیرا روایاتى از اهل بیت (علیهم ‏السلام) بر خلاف این دیدگاه وجود دارد، و درباره دفن آن حضرت در بقیع، تنها یک روایت از امام باقر (ع) نقل شده است که آن هم مرسل است18 و قابل اعتنا نیست. از این رو، شیخ طوسى (ره) مى‏نویسد: اما آن چه روایت شده است که آن حضرت در بقیع دفن گردید، از درستی به دور است.19

2. روضه

فاصله قبر رسول خدا (ص) تا منبر آن حضرت را روضه نبوى مى‏گویند. روضه، به معناى باغ است، و از برخى روایات، استفاده مى‏شود که حضرت فاطمه (علیها السلام)، در روضه - که در واقع، قسمتى از مسجد نبوى است - دفن گردیده است. امام صادق (ع) درباره این گفته رسول خدا (ص) که «بین قبر و منبر من، باغى از باغ‏هاى بهشت است»، فرمود: چون قبر فاطمه(ع)، باغى از باغ‏هاى بهشت است.20

طبرى امامى از محمد بن همام نقل مى‏کند که على (ع)، بدن فاطمه (علیها السلام) را به بقیع برد و بر آن نماز گزارد، و پس از آن، او را در روضه به خاک سپرد و محل قبر را مخفى کرد.21

و از نوشته شیخ طوسى در کتاب «المبسوط» نیز استفاده مى‏شود که محل دفن آن حضرت، روضه است. او مى‏نویسد:مستحب است که بین قبر پیامبر (ص) و منبر آن حضرت، دو رکعت نماز، گزارده شود؛ چون در آن، باغى از باغ‏هاى بهشت است، و روایت شده که فاطمه (س)، در آن مدفون است. همچنین روایت شده که او در خانه‏اش دفن گردید. در برخى از روایات نیز آمده است که او در بقیع به خاک سپرده شد که این، بعید است،  و آن دو روایت (دفن در روضه و در بقیع)، به درستى نزدیک‏تر است، و سزاوار است که فاطمه (س)، در روضه زیارت گردد.22

همچنین شیخ طوسى در «مصباح المتهجد» مى‏نویسد: نظر اکثر اصحاب ما این است که فاطمه (س) در روضه زیارت گردد، و بهتر آن است که  آن حضرت را در سه جا (روضه، خانه و بقیع)، زیارت کند.23

علامه حلى مى‏نویسد: مستحب مؤکد است که ابتدا پیامبر(ص) و بعد فاطمه (س) در روضه، زیارت گردد.24

از عبارت یحیى بن سعید حلى25 و سبزوارى26 نیز همین مطلب استفاده مى‏گردد؛ اما شهید ثانى، این نظر را نمى‏پسندد و آن را دورترین احتمالات مى‏داند.27

3. خانه فاطمه

سومین احتمال در محل دفن حضرت فاطمه (س)، این است که آن حضرت، در داخل خانه‏اش - که ضلع شمالى حجره نبوى است - به خاک سپرده شده است.

شیخ صدوق مى‏نویسد: روایات درباره محل قبر فاطمه (س)، مختلف است؛ برخى از آنها بر دفن در بقیع، و برخى بر دفن بین قبر و منبر دلالت مى‏کند، و رسول خدا (ص) فرمود: بین قبر و منبر من، باغى از باغ‏هاى بهشت است؛ چون قبر او (فاطمه)، بین قبر رسول خدا (ص) و منبر است. برخى روایات نیز دلالت مى‏کند که آن حضرت، در خانه‏اش دفن گردید، و وقتى که بنى‏امیه بر مساحت مسجد افزودند، در مسجد قرار گرفت که این نظر، در نزد من، صحیح است.28

مقصود از افزایش مساحت مسجد، این است که حجره نبوى و خانه فاطمه (س)، به مجموعه مسجد نبوى، اضافه گردید؛ همان گونه که امروز چنین است، اکنون خانه فاطمه (س)، در داخل حجره نبوى و در ضلع شمالى آن قرار گرفته است، و کسى که از باب جبرئیل، داخل مسجد نبوی مى‏شود، خانه فاطمه (س) در دست چپ وى قرار مى‏گیرد.

شیخ طوسى در کتاب «تهذیب الاحکام»، پس از نقل دیدگاه‏ها در محل دفن آن حضرت و نفى احتمال دفن در بقیع، مى‏نویسد: بهتر آن است که آن حضرت را در دو جا، یعنى روضه و خانه خودش، زیارت کرد.29

ابن ادریس30، سید ابن طاووس31، و سید محسن امین32، از جمله کسانى هستند که احتمال سوم را ترجیح داده، وآن را نظر  صحیح‏تر دانسته‏اند.

در پرسشى که از امام هادى (ع) شده، آمده است که ابوالحسن، ابراهیم بن محمد همدانى، به آن حضرت نوشت: از مزار مادرت فاطمه خبرم ده؛ آیا در طیبه (مدینه) است یا همان گونه که مردم (اهل سنت) مى‏گویند، در بقیع است؟ حضرت در پاسخ او نوشت: او با جدم رسول خدا (ص) است.33 سید ابن طاووس پس از ذکر این خبر، چنین استنباط مى‏کند که آن حضرت در خانه‏اش دفن گردید.

بزنطى مى‏گوید: از امام على بن موسى (ع) از محل دفن فاطمه (س) پرسیدم؛ حضرت فرمود: کسى این سؤال را از امام صادق (ع) پرسید و عیسى بن موسى نیز حاضر بود. عیسى بن موسى پاسخ داد: او در بقیع دفن شد. آن مرد سؤال کرد: شما چه مى‏گویید؟ حضرت فرمود: او که پاسخت را داد. آن مرد گفت: مرا با عیسى بن موسى چه کار! شما از پدرانت خبرم ده که آنان چه روایت کرده‏اند. حضرت فرمود: او در خانه‏اش دفن گردید.34 همین مضمون را شیخ صدوق نیز به چندین سند روایت کرده است.35

سمهودى نیز روایتى از امام صادق (ع) به نقل از امام باقر (ع) درباره محل دفن آن حضرت در خانه‏اش نقل کرده است.36

ابن شبه نیز چندین روایت در این زمینه نقل کرده است.37

سید ابن طاووس و مرحوم شعرانى38، دلایلى را براى دفن آن حضرت در خانه نقل کرده‏اند؛ از جمله آن که از آن جا که هدف آن حضرت از وصیت به دفن شبانه، این بود که کسانى که به وى ستم کردند، بر جنازه حاضر نشوند و با این کار نشان دهد که بر آنان خشمناک است، از این رو، انجام این هدف با دفن در خانه، سازگارتر است.

چکیده سخن

1. برخى از فقیهان، هیچ کدام از احتمالات سه گانه را ترجیح نداده، حکم به استحباب زیارت آن حضرت در هر سه جا داده‏اند، که از جمله آنان، مى‏توان به ابن حمزه طوسى، شهید اول، ابن طى فقعانى، محقق کرکى، نراقى، صاحب جواهر و مرحوم طبسى نجفی اشاره کرد.39

2. برخى دیگر، احتمال دفن آن حضرت در بقیع را رد کرده، حکم به استحباب زیارت آن حضرت در دو جا، یعنى روضه و خانه داده‏اند؛ مانند شیخ طوسى40، شیخ طبرسى41، علامه حلى، ابن ادریس و ابن سعید.42

3. برخى، احتمال دفن در بقیع را ترجیح داده‏اند؛ مانند اسکافى43 و شیخ مفید.44

4. برخى، احتمال دفن در روضه را ترجیح داده‏اند؛ مانند شیخ طوسى45، محقق حلى46، علامه حلى47، یحیى بن سعید، ابن فهد حلى و سبزوارى؛ در حالى که شهید ثانى48 و طبسى49 ، آن را بعید شمرده‏اند.

5. برخى، احتمال دفن در خانه را ترجیح داده‏اند؛ مانند شیخ کلینى50، شیخ صدوق51، ابن ادریس52، محقق اردبیلى53، صاحب مدارک54، محدث بحرانى55، صاحب ریاض56، سید محسن امین57 و سید محسن حکیم.58 و ما نیز این نظر را ترجیح مى‏دهیم.59

در هر صورت، مخفى بودن و مخفى نگاه داشتن قبر آن حضرت، علامت مظلومیت او و مایه تکاپو و به فکر وا داشتن عقل‏ها و اندیشه‏ها است. این مخفى بودن، راه را بر رهروان نشان مى‏دهد و چه بسا این راز، تا روز قیامت نیز پوشیده بماند.

پى‏نوشت:

1. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 282.

2. مدارک الاحکام، ج 8، ص 279.

3. ر.ک: صحیح بخارى، ج 4، ص 210 و 219؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 141.

4. تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 105.

5. المنتخب من ذیل المذیل، ص 91.

6. الطبقات الکبرى، ج 8، ص 30.

7. منتخب الانوار، ص 49.

8. المزار، ص 178.

9. السرائر، ص 178.

10. التنبیه و الاشراف، ص 249؛ انبات الوصیة، ص 138.

11. همان، 250.

12. کشف الغمة، ج 2، ص 123.

13. البدایة و النهایة، ج 6، ص 367.

14. الثاقب فى المناقب، ص 473.

15. الحدائق الناظرة، ج 4، ص 84.

16. حاشیة اعانة الطالبین، ج 2، ص 357.

17. ذخائر العقى، ص 54.

18. الانوار البهیه، ص 174 به نقل از مصباح الانوار.

19. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 9.

20. معانى الاخبار، ص 267، ح 1.

21. دلائل الامامة، ص 46.

22. المبسوط، ج 1، ص 386.

23. مصباح المتهجد، ص 711.

24. ارشاد الاذهان، ج 1، ص 339.

25. جامع الشرایع، ص 231.

26. ذخیرة المعاد، ج 3، ص 707.

27. مسالک الافهام، ج 2، ص 383.

28. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 572.

29. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 9.

30. السرائر، ج 1، ص 651.

31. اقبال الاعمال، ج 3، ص 163.

32. اعیان الشیعة، ج 1، ص 322.

33. اقبال الاعمال، ج 3، ص 161.