سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/1/16
1:31 عصر

برای نخستین بار «المروی من کتاب علی(ع)» به بازار کتاب میآید

بدست دست نوشت در دسته آثار قلمی، گفتگو

برای نخستین بار «المروی من کتاب علی(ع)» به بازار کتاب می‌آید

15 فروردین 1391 ساعت:11:20

خبرنگار : اکرم امینی

حجت‌الاسلام پورامینی از نگارش کتابی با عنوان «المروی من کتاب علی(ع)» خبر داد. این کتاب، نخستین کتاب جامع درباره «کتاب علی(ع)» است. «کتاب علی(ع)» شامل بیاناتی است که پیامبر اسلام(ص) املا کرده و حضرت علی(ع) نوشته‌اند. این کتاب را نخستین کتاب تالیفی تاریخ اسلام دانسته‌اند.-


حجت‌الاسلام محمد امین پورامینی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این کتاب را تدوین آنچه در طول تاریخ اسلام از «کتاب علی(ع)» نقل شده است، دانست و اظهار کرد: «کتاب علی(ع)» مجموعه‌ مطالبی است که رسول اکرم(ص) بر حضرت علی(ع) املا کرده و توسط امیرالمومنین(ع) به رشته تحریر درآمده است.

پورامینی با اشاره به این‌که «در زمان گذشته کتاب‌ را روی پوست می‌نوشتند و سپس پوست‌ها را به هم می‌دوختند»، کتاب علی(ع) را کتابی حجیم عنوان کرد و افزود: در روایات طول این کتاب را 70 ذراع (حدود 35 متر) دانسته‌اند.

وی در بیان اهمیت «کتاب علی(ع)» گفت: این کتاب جایگاه رفیعی نزد اهل بیت(ع) دارد، به طوری که برای آنان حکم مرجع و منبع را داشته است. همچنین «کتاب علی(ع)» را نخستین کتاب تالیف شده در تاریخ اسلام عنوان کرده‌اند.

پورامینی با بیان این‌که «قرار نبوده کتاب علی(ع) در اختیار مردم ـ به جز خواص ـ قرار بگیرد اما ائمه(ع) به مناسبت‌های مختلف، از این کتاب نقل می‌کرده‌اند» افزود: «کتاب علی(ع)» در طول تاریخ در اختیار ائمه اطهار(ع) بوده و بر اساس تحقیقات و شواهد متعدد روایی و تاریخی، استناد ائمه(ع) به این کتاب، تا زمان امام رضا(ع) ثابت شده است و از آن‌جا که جزو میراث‌های ائمه(ع) محسوب می‌شود، باید گفت که این کتاب در اختیار همه ائمه اطهار(ع) بوده و اکنون در اختیار امام زمان(عج) است.

این پژوهشگر در ادامه درباره کتاب تالیفی خود با عنوان «المروی من کتاب علی(ع)» گفت: در این کتاب که به زبان عربی نوشته شده، مطالبی که در طول تاریخ اسلام از سوی ائمه اطهار(ع) از «کتاب علی(ع)» نقل شده ـ یعنی آنچه از این کتاب به دست ما رسیده است ـ گردآوری و تدوین شده است.

وی اضافه کرد: کتاب‌های روایی و فقهی مهم و دست اول از جمله «بصایرالدرجات»، «من لایحضره‌الفقیه»، «کافی»، «تهذیب»، «استبصار» و «امالی صدوق» و همچنین در مرحله بعد؛ کتاب‌هایی مانند «بحار الانوار»، «وسائل الشیعه»، «مستدرک الوسائل»، «جامع احادیث الشیعة» از جمله منابع نگارش «المروی من کتاب علی(ع)» بوده‌اند.

پورامینی همچنین منابع اهل سنت مانند «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» و سایر کتاب‌های روایی و فقهی اهل تسنن را از دیگر منابع نگارش کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» نام برد.

وی با اشاره به این که حدود دو سال زمان صرف نگارش کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» شده است، افزود: برای نخستین بار است که چنین کتابی درباره «کتاب علی(ع)» نگاشته شده است. هرچند پیش از این، جزوات یا کتاب‌هایی درباره «کتاب علی(ع)» منتشر شده بودند اما جمع‌آوری و تدوین کتابی مشتمل بر همه روایات مربوط به آن، تاکنون و به این صورت انجام نگرفته است.

این استاد حوزه علمیه در بیان میزان جامعیت کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» گفت: با بهره‌گیری از ابزار روز، تلاش شده تا تمام کتاب‌های شیعی و تمامی منابع اهل سنت درباره این موضوع بررسی شود که در این راستا 353 منبع شیعه و سنی شامل آثار فقهی، روایی و رجالی، به عنوان منبع در نگارش این کتاب مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

پورامینی درباره محتوای کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» گفت: در مقدمه علاوه بر توضیح عنوان این کتاب، به طرح سوال و جواب‌هایی درباره «کتاب علی(ع)» پرداخته شده است. همچنین این کتاب شامل چهار فصل است که نخستین فصل آن با عنوان «کلیاتی درباره کتاب علی(ع)» در باب نخست، مطالبی درباره اصالت و چیستی «کتاب علی(ع)» ارایه و بیان می‌کند که «کتاب علی(ع)» شامل همه مطالب مورد نیاز انسان‌ها از آغاز تا پایان است و به همین دلیل آن را به «الجامعه» و «الشامله» تعبیر کرده‌اند. باب دوم این فصل نیز به بیان مستندات تاریخی درباره رابطه اهل بیت(ع) و «کتاب علی(ع)» می‌پردازد.

وی ادامه داد: در فصل دوم کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» روایات غیر فقهی نقل شده از «کتاب علی(ع)» جمع‌آوری شده‌اند. این فصل ابتدا آیاتی از قرآن را ارایه می‌کند که در «کتاب علی(ع)» وجود دارند، توضیحاتی درباره آن‌ها داده شده یا به آن آیات استناد شده است و در ادامه آن، مطالب گسترده و متنوعی درباره وحی و پیامبران، امامت و ولایت، علم و عالمان، دعا، معارف اسلامی، اخلاق، همزیستی، بهداشت، حقوق و اخبار آینده ارایه شده است.

این پژوهشگر افزود: سومین فصل کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» به تدوین روایات فقهی نقل شده از «کتاب علی(ع)» اختصاص دارد. این تدوین بر اساس باب‌های معروف کتاب‌های فقهی از طهارت تا دیات صورت گرفته است.

پورامینی درباره چهارمین فصل کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» با عنوان «کتاب علی(ع) در آیینه کتاب‌های مسلمانان» گفت: این فصل نشان می‌دهد که «کتاب علی(ع)» تنها در کتاب شیعیان نیست، بلکه اهل سنت نیز به آن اشارات و ارجاعاتی داشته‌اند. اگرچه دسترسی و اشارات شیعه به این کتاب بیشتر بوده است، اما در مهم‌ترین کتاب‌های اهل سنت نیز استفاده‌ها و اشاراتی به «کتاب علی(ع)» وجود دارد و به همین دلیل آنان نمی‌توانند وجود آن را انکار کنند.

وی ادامه داد: نخستین باب این فصل، «کتاب علی(ع)» را در کتاب‌های فقهی، روایی و رجالی اهل سنت و فرقه‌های زیدیه و اباضیه بررسی می‌کند. باب دوم این فصل نیز به بیان استنادات فقهای شیعه به مرویات «کتاب علی(ع)» اختصاص دارد و استفاده‌ها و ارجاعات فقهای امامیه از ابتدا، یعنی از زمان شیخ طوسی تاکنون از این کتاب، در این فصل تدوین شده است. 

این استاد حوزه با اشاره به این‌که پیش از این دو طرح پژوهشی با عنوان «گردآوری مرویات کتاب علی(ع)» و «استناد اهل بیت(ع) به قرآن در فقه» را نزد آیت‌الله محمدجواد فاضل لنکرانی مطرح کرده است، درباره علت نگارش این کتاب افزود: این طرح‌ها با استقبال وی مواجه و پس از آن، انجام طرح نخست به عهده من گذارده شد و طرح دوم نیز توسط حجت‌الاسلام محمد جعفر طبسی در حال انجام و در مراحل پایانی است.

نویسنده کتاب «المروی من کتاب علی(ع)» یادآور شد: قرار است این کتاب تا اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت‌ماه سال جاری با شمارگان 1000 نسخه و در 548 صفحه از سوی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم منتشر ‌شود. امیدوارم بستر لازم برای ترجمه فارسی آن نیز فراهم شود.


کد مطلب: 133136

آدرس مطلب: http://www.ibna.ir/vdcexx8zpjh8xzi.b9bj.html


90/12/29
12:14 عصر

«نوروز» جلوه گر اخلاق اسلامی و سنت «صله رحم» است

بدست دست نوشت در دسته گفتگو

نسخه چاپی
فرهنگی - آئین و اندیشه
شماره : 13901228000341
90/12/29 - 10:06
نوروز و سنت اسلامی صله رحم-6
«نوروز» جلوه‌گر اخلاق اسلامی و سنت «صله رحم» است

خبرگزاری فارس: استاد حوزه علمیه،‌ «نوروز» را جلوه‌گر اخلاق اسلامی دانست و گفت: بر اساس آیات قرآن کریم کسانی که صله رحم را انجام می‌دهند در زمره اولوالاباب و صاحبان اندیشه شمرده می‌شوند.

حجت‌الاسلام والمسلمین «محمد امین پور امینی» استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس با اشاره به یکی از آثار عید نوروز مبنی بر دید و بازدید، اظهار داشت: نوروز، که در میان ایرانیان به عنوان یک عید و سنت ملی مرسوم شده زیبایی‌های خاص خود را دارد. یکی از مهم‌ترین جلوه‌های آن بحث دید و بازدید و صله رحم  و سرزدن به اقوام و خویشان است.

وی به بیان نوع برخورد اسلام با سنت‌های ملی پرداخت و گفت: دین اسلام در مواجهه با انواع سنت‌های رایج، ضمن تثبیت جنبه‌های مثبت، جنبه‌های منفی را مشخص ورد کردو خطوط قرمز آن را نیز مطرح کرده است. نوروز به استثنای یک سری از مسائل خرافی مانند چهارشنبه‌سوری یکی از این موارد به شمار می‌رود که  زیبایی‌های فراوانی درخود دارد.

این استاد حوزه علمیه قم عنوان کرد: هم‌زمانی بهار طبیعت با آغاز سال نو، همگامی با تکوین و آفریش الهی است که یادآور معاد، رستاخیز و زندگی نو و جدید است که پیوند عددی آن با هجرت حضرت رسول(ص) به عنوان سال هجری شمسی، پیوند اسلامی نوروز با باور دینی است. همه می‌دانند که امروزه کشورهای  اسلامی و عربی، یک سال قمری و یک سال شمسی میلادی دارند که سال میلادی آنها با حضرت مسیح پیوند خورده است، اما سال شمسی ما با هجرت پیامبر(ص) پیوند خورده یعنی در ایران هم تاریخ شمسی و هم تاریخ قمری ما با هجرت حضرت رسول اکرم(ص) پیوند دارد که این یک امتیاز به شمار می‌رود.

وی گفت: در واقع، صله رحم به معنای وصل شدن و رساندن خود به خویشاوندان و بستگان است که مقصود از آن ایجاد رابطه و حفظ آن و انجام رفت و آمد، دیدار با آنها و نیز کمک مالی به نیازمندان است. بنابراین مقصود از رحم، اقوام و بستگان است که در مرحله اول هرچه به انسان نزدیک‌تر باشند را دربر می‌گیرد و در مراحل بعد شامل تمام بستگان حتی با چند واسطه می‌شود.

*صله رحم مالی، مورد غفلت واقع شده است

حجت‌الاسلام پورامینی با بیان اینکه صله‌رحم در دو راستا می‌تواند محقق شود، گفت: یکی سرزدن و رفت و آمد به خانه اقوام و دیگری صله رحم مالی است که دیدار حضوری و مستقیم بهترین نوع آن به شمار می‌رود.

وی با اشاره به جایگاه صله رحم مالی افزود: با توجه به اهمیت دستگیری و کمک مالی به افراد نیازمند، این قسم از صله رحم مورد غفلت واقع شده است. چه بسا انسان اقوامی دارد که با مشکلات مالی مواجه هستند و باید متذکر شد که کمک مالی به خویشاوندان هم یکی از جلوه‌های صله‌رحم محسوب می‌شود، و می‌توان آن را در قالب کادو و هدیه به صورت آبرومندی انجام داد.

پژوهشگر حوزه علمیه قم در همین زمینه به بیان روایت مرحوم شیخ صدوق در جلد 4 کتاب «من لایحضره الفقیه» صفحه 16 پرداخت و عنوان کرد: از امام صادق(ع) روایت شده است که پیامبر(ص) در روایتی به امام علی(ع) فرمودند: «مَنْ مَش?ی اِلی? ذِیْ قِر?ابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ م?الِهِ لَیَصِلَ رَحِمَهُ اَعْطا?ه اِللهْ عزوجل اَجْرَ مَأةِ شَهید وَ لَهُ بکُلّ خُطْوَة اَرْبَعونَ اَلْف حَسَنةٍ وَ محی عَنْهُ اَرْبُعون اَلْفَ سَیِئَةٍ و رفع لَهُ مِنَ الدَّرَج?اتِ مِثلَ ذ?لِکَ وکان کانم?ا عبد الله عزوجل مَأة سَنَةٍ صابرا محتسبا». بر اساس این حدیث، هر کس گامی بردارد که خود را به خویشاوندی برساند خداوند مقابل گامی که بر می‌دارد چند چیز به او می‌دهد. و این گام برداشتن دو نوع است؛ یا رفتن شخص و انجام دید و بازدید عادی است و یا رساندن مالش به دیگران است که البته هردو را نیز می توان با هم انجام داد، بنابراین، هم رفت و آمد شخصی و هم رساندن مال و کمک مالی در جای خود مهم است.

استاد حوزه علمیه قم به آثار مطرح شده صله رحم در این سخن حضرت رسول(ص) پرداخت و اظهار داشت: نخست آنکه خداوند متعال از باب تفضل و عنایت خویش و نه به دلیل استحقاق فرد به او ثواب صد شهید را می‌بخشد.

وی ادامه داد: خداوند در مقابل هر گامی که شخص بر می‌دارد 40 هزار حسنه و ثواب به او داده، 40 هزار سیئه، بدی و گناه را از او رفع و 40 هزار درجه به او می‌دهد لذا ادای صله رحم همانند این خواهد بود که شخص در حالی که صابر بوده، صد سال عبادت خدا را کرده است.

* نوروز می‌تواند جلوه‌گر اخلاق اسلامی ما باشد

این پژوهشگر حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: صله رحم، از جلوه‌های زیبای اخلاق اسلامی است و نوروز فرصت بزرگی را برای انسان فراهم می‌کند تا با انجام صله رحم از اجر یک‌صد شهید، 40 هزار حسنه و پاک شدن 40 هزار سیئه و برخورداری از ثواب صد سال نماز بهره‌مند شود.

وی گفت: متأسفانه در طول سال ممکن است به هر دلیلی کدورت‌هایی میان فامیل ایجاد و موجب قطع رحم شده باشد اما مهم این است که هر فردی بتواند از فرصت‌ها به نحو احسن استفاده کند. چطور مردم برای انجام حج و عمره از دیگران حلالیت می‌طلبند، در واقع از فرصت پدید آمده به گونه خوبی استفاده می‌کنند در ایام نوروز نیز باید این طور بوده، قالب‌های منیت و خودبینی، خودخواهی و خودپسندی را کنار نهاده و صله رحم را به جا آورند.

حجت‌الاسلام پورامینی با بیان اینکه ممکن است طرف مقابل به ما بدی کرده باشد اما نیکوست که ما از خطای دیگران گذشت کرده تا خداوند نیز از گناهان ما بگذرد، اظهار داشت: افرادی که سالمندان خانه را به خانه سالمندان می‌سپارند این مسئله با مشی، خُلق و روح اخلاق اسلامی ما سازگار نیست. از این رو شایسته نیست که آنها را از دیدار پیوسته عزیزانشان محروم کنیم مگر واقعا چاره‌ای نداشته باشند، نه آنکه برای خود توجیهاتی درست کنند.

*صله رحم، زودتر از هر تلاشی موانع راه را بر طرف می‌کند

وی یادآور شد: بعضی از گرفتاری‌های زندگی ما با وجود تلاش‌های فراوان، نتیجه‌ مطلوبی را در بر ندارد اما با کمی دقت درمی‌یابیم که موانع بر سر راه ما با یک صله‌رحم حل خواهد شد. متاسفانه امروزه زندگی ماشینی باعث شده تا ما در یک واحد ساختمان محصور شویم که حتی از همسایه‌های خود بی‌خبر باشیم این اخلاق اسلامی نیست. اخلاق اسلامی آن است که از هر طرف 40 خانه، همسایه ما محسوب می‌شوند چه برسد به افرادی که خویشاوند انسان به حساب آمده و از یک نسل باشند.

وی به بیان آثار احیای صله رحم پرداخت و گفت: «قطب الدین راوندی» در صفحه 126 کتاب دعوات روایت کرده است: «صلة الرحم تهون الحساب یوم القیامة، و هی منشأة فی العمر وتقی مصارع السوء»؛ صله رحم حسابرسی روز قیامت را آسان، باعث طول عمر و دور شدن مرگ بد از آدمی است، همچنین از رسول خدا(ص) روایت شده: «من سره أن یمد له فی عمره و یبسط فی رزقه، فلیصل أبویه، فإن صلتهما طاعة الله، ولیصل ذا رحمه»؛ هرکس که می خواهد از عمر طولانی وروزی فراوان بهره مند شود به پدر و مادر خود برسد که اطاعت خدا در آن است، و صله رحم کند.

*قرآن کریم، صله رحم کنندگان را در زمره اهل اندیشه و خرد معرفی می‌کند

استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: حضرت رسول(ص) در ادامه، آیه‌ای از آیات الهی را مبنی بر «وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ» تلاوت کرده و سپس فرمودند:‌ «صلوا أرحامکم ولو بسلام». بنابراین، نیکی به پدر و مادر و صله رحم حسابرسی روز قیامت را آسان می‌کند، بر طبق این آیه شریفه و آیات ماقبل آن، کسانی که صله رحم را انجام می‌دهند در زمره اولوالاباب و صاحبان اندیشه شمرده شده‌اند.

حجت‌الاسلام پورامینی افزود: علامه حلی در جلد چهارم کتاب مختلف الشیعه، ص 458 از محمد بن طلحه از امام صادق(ع) روایت کرده است که کسی نزد رسول خدا(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا! چه چیز در اسلام برتر است؟ فرمود: ایمان به خدا، پرسید: پس از آن چه؟ فرمود: صله رحم، پرسید؟ و پس از آن؟ فرمود: امر به معروف و نهی از منکر. همین جا باید متذکر شویم که مبادا نوروز ما رنگ گناه بخود گیرد و سیه روز شود.

این استاد حوزه علمیه قم به موضوع صدقه اشاره کرد و گفت: در ارتباط با بحث صدقه، خداوند می‌فرماید: اگر فردی درهمی به فقیر صدقه دهد یک درهم آن 500 درهم می‌شود. در واقع خداوند متعال همانند کوه‌های احد به او نعمت بهشتی خواهد بخشید. لذا جبنه‌های تشویقی بسیاری در روایات وجود دارد که بدین وسیله خداوند می‌خواهد ما را در مسیر کمک رسانی به دیگران و مثبت بودن سیره و زندگی‌ خویش قرار دهد.

وی در پایان عنوان کرد: روایات اسلامی علاوه بر ترغیب به صله ‌رحم از قطع رحم نهی می‌کند از این رو مرحوم شیخ کلینی در جلد 7 کتاب کافی، صفحه 436 از امام باقر(ع) نقل می‌کند: «قسم دروغ و قطع رحم باعث گسترش فساد و بریدگی نسل‌ها می‌شود».

انتهای پیام/ک

©2012 Fars News Agency. All Rights Reserved

90/12/27
2:7 عصر

دانلود کتاب بقیع الغرقد فی دراسة شاملة

بدست دست نوشت در دسته آثار قلمی

بقیع الغرقد فی دراسة شاملة 

بقیع الغرقد فی دراسة شاملة

کتاب بقیع الغرقد فی دراسة شاملة به بررسی کامل تاریخ بقیع در ابعاد گوناگون آن می پردازد که توسط نشر مشعر چاپ ومنتشر گردیده است این کتاب توسط حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی به زبان عربی نگاشته شده است؛ برای دانلود آن:

http://www.ghaemiyeh.com/ar/index.php?option=com_sobi2&sobi2Task=sobi2Details&catid=7&sobi2Id=701&Itemid=9


90/12/12
6:11 عصر

نحوه برخورد امام عسکری(ع) با بدعتها و انحرافات زمان خویش

بدست دست نوشت در دسته گفتگو

نسخه چاپیارسال به دوستان
یادداشت شفاهی/ حجت‌الاسلام پورامینی
نحوه برخورد امام عسکری(ع) با بدعت‌ها و انحرافات زمان خویش

خبرگزاری فارس: مفوضه، واقفیه و تصوف از مهمترین فرقه‌های انحرافی در دوران امامت امام عسکری(ع) بودند که هرکدام از اینها در بدعت‌ و انحرافات آن زمان اقداماتی را انجام دادند که این امام همام به مقابله با تمام آنها پرداختند.

خبرگزاری فارس: نحوه برخورد امام عسکری(ع) با بدعت‌ها و انحرافات زمان خویش

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد امین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم گفت: برخورد امام حسن عسکری با بدعت‌ها و انحرافات آن دوران، یکی از کارهایی بود که تمام ائمه طاهرین (ع) بر آن اتفاق نظر داشتند، برخورد بسیار منفی با زمینه‌های انحرافی فکری آن زمان که از آن به عنوان بدعت یاد می‌شود. لذا فرقی میان اینکه  چیزی را که در دین نیست جلوه دینی به آن داده و یا به صورت کلی زمینه انحراف فکری را در جامعه اسلامی فراهم کند، نیست.

وجود مقدس امام عسکری (ع) در طی عمر کوتاه خود با یک سری از این جریانات و برخی از افرادی که زمینه‌های کج فکری را در میان مردم مهیا می‌کردند، برخورد کرد. جریان تصوف و صوفیه یکی از جریاناتی بود که حضرت عسکری (ع) برخورد شدیدی با آن داشت و استارت این جریان پیشتر تپوسط فردی به نام «ابوهاشم کوفی» زده شده بود.

امام هادی علیه‌السلام نیز با این جریان مقابله و از آن به عنوان جانشینان وخلفای شیطان یاد می‌کند. در بیان حضرت هادی (ع) فرقه صوفیه این گونه تعریف شده‌اند: «کسانی که پایه‌های دین را تخریب کرده، افعالشان رقص و کف، و ذکرهایشان غنا است».

همچنین امام حسن عسکری (ع) خطاب به «ابوهاشم جعفری» عکس‌العمل تندی را نسبت به این جریان داشته و ودر ضمن کلام مفصلی می‌فرمایند: «اینها کسانی هستند که دشمنان ما را دوست داشته و شیعیان ما را گمراه می‌کنند. آنها دزدان راه مؤمنان بوده و زمینه‌های انحراف را در میان شیعیان به وجود می‌آورند.

«واقفیه» نیز گروهی از شیعیان بودند که تا وجود مقدس امام موسی بن جعفر (ع) را پذیرفته و همراه با این امام همام بودند اما امامت امام رضا (ع) را انکار می‌کردند که خوشبختانه در حال حاضر، فردی از آنها باقی نمانده است. علت به وجود آمدن فرقه انحرافی «واقفیه» در مال‌اندوزی و دنیاطلبی سران این جریان نهفته بود. آنها سخن حق را قبول نکرده و امامت حضرت عسکری (ع) را نیز نمی‌پذیرفتند.

افرادی مانند؛ زیاد بن مروان، عثمان بن عیسی و علی بن ابن حمزه افرادی بودند که زمینه انحرافات فکری جریان واقفیه ایجاد کردند. همچنین علاوه بر امام حسن عسکری‌(ع)، امام رضا (ع)، امام جواد‌(ع) و امام‌ هادی (ع)با روشنگری خود ریشه‌های این انحراف فکری را خشکاندند. بدین ترتیب به تدریج پیروان این فرقه، مکتب حق را پذیرفته و همگی دوازده امامی شدند.

جریان دیگری که آن زمان مطرح بود که از البته از محدوده و مسیر مسلمانان نیز خارج بود فرقه «ثنویه» بود. آنها قائل به این بودند که ظلمت و نور، جریانی ابدی و قدیمی است. این جریان نیز برخلاف مکتب اسلام بود که امام یازدهم به مقابله جدی با آنها برخاست.

جریان ضد شیعی دیگری به نام «مفوضه» وجود داشت که در دوران امامت حضرت عسکری قد علم کرده بود. البته ریشه از قبل داشت، آنها از غلات بوده و بر این باور بودند که خداوند متعال پیامبر (ص) را آفرید و سپس آفرینش جهان را به او سپرد. در واقع، خداوند امر خلق را بر حضرت رسول (ص) ویا امیر مؤمنان علی(ع) تفویض کرد. مرحوم شیخ صدوق درباره این فرقه می‌گوید: «اینان نه تنها کافر بودند بلکه آنها از یهود، نصاری، مجوس و... بدتر بودند و وضعیت آنها از تمام بدعت‌کاران، خراب‌تر بود». امام عسکری (ع) ضمن برخورد با این فرقه، جایگاه اصلی هر امری را در جای خود تثبیت کرد، وامر خالق را از مخلوق جدا وروشن ساختند.

فردی به نام «کامل بن ابراهیم مدنی» نزد حضرت امام عسکری (ع) آمد و قبل از آنکه سؤال خود را مطرح کند فرزند آن حضرت (امام زمان (ع) که کودکی چهار ساله بودند) به او می‌فرمایند: «می‌خواهی درباره مفوضه سؤال کنی؟ آنها دروغ می‌گویند بلکه دلهای ما ظرفی برای مشیت خداست که اگر خداوند بخواهد ما نیز همان را خواهیم خواست» خلاصه آنکه این طور نیست که خداوند بر ما تفویض کرده باشد.

در رابطه با عملکرد اشخاصی که در دوران امامت امام یازدهم (ع) بنحوی تاثیرگذار بودند می توان از «اسحاق کندی» و «جاثلیق» عالم بزرگ مسیحی یاد کرد.

اسحاق کندی در محدوده جامعه اسلامی نبود. او مشغول تألیف کتابی با عنوان «تناقض القرآن» بود و چون او نمی‌توانست ارتباطی میان برخی از آیات قرآن کریم  برقرار کند بر این باور بود که این آیات با هم تناقض دارند!.

از این رو وقتی امام عسکری (ع) از اقدام او مطلع شد خطاب به برخی از شاگردان وی فرمودند: آیا در میان شما مرد رشیدی وجود دارد که بتواند اسحاق کندی را از اشتباه خود مطلع کند. یکی از میان جمع حاضر، پاسخ داد: چرا من می‌توانم، حضرت به او فرمود: «با او رفیق شو و مطلبی را که من می‌خواهم به او بگو» سپس امام (ع) ادامه داد و گفت: «به او می‌گویی اگر گوینده آیات قرآن، چیزی را که تو از آن درک کرده‌ای مدنظرش نیست بلکه مطلب دیگری مقصود اوست و تو برداشت اشتباهی نسبت به آن داشته‌ای حال تو چه جوابی خواهی داشت؟ همچنین او (اسحاق) فردی است که با شنیدن سؤال تو به فکر فرو می‌رود» ؛ یعنی او کسی نیست که بلافاصله انکار کند، بلکه سعی می کند سخن شنیده را بفهمد، وقتی این شخص سخن حضرت عسکری (ع) را با اسحاق کندی در میان می‌گذارد و پاسخ را از او جویا می‌شود اسحاق سخت به فکر فرو می‌رود و او را قسم می‌دهد که تو این سخن را از کجا آورده ای؟ ووقتی که منبع آن را یافت اسحاق می‌گوید: این سخن فقط از این خاندان (امام عسکری (ع)) بیرون می‌آید.

بدین ترتیب اسحاق‌کندی بر اشتباه خود آگاه شده و تمام مطالب خود را آتش زده و از بین برد.

چه بسا تألیف این کتاب برای آن دسته از افرادی که استعداد علمی نداشته‌ واز معلومات کافی دینی وادبی برخوردار نبودند زمینه‌ای برای انحراف فکری آن‌ها فراهم می شد، لذا امام عسکری (ع) با ایجاد یک تلنگر فکری زمینه تنبه وبخود آمدن این شخص را فراهم کرد. بنابراین ما نیز می‌توانیم در مواقعی که انحرافات فکری در میان بعضی از اقشار جامعه به وجود می‌آید از این ‌روش و الگو استفاده کرده و از انحرافات بعدی جلوگیری کنیم.

*مطلب دیگر به برخورد حضرت عسکری (ع) با جاثلیق اشاره دارد. این قضیه در دوران معتمد عباسی رخ داد. در آن زمان مردم برای بارش باران از خانه‌ها خارج شده و سه روز به عبادت پرداختند  وخبری از نزول باران نشد، روز چهارم که جاثلیق بزرگ مسیحیان به همراه راهبان ودیگر مسیحیان بیرون آمده و دست بر دعا برداشتند در میان آنها راهبی بود که تا دستان خود را به سوی آسمان بالا می‌برد ابرها جمع شده و پس از آن باران خوبی شروع به باریدن می‌کرد.

روز دوم نیز به همین منوال ادامه یافت تا اینکه یک تزلزل فکری میان مردم مسلمان ایجاد شد آنها گفتند ما سه روز نماز خوانده و دعا کردیم و هیچ خبری نشد اما مسیحیان دو روز رفتند و در هر دو روز باران آمد. از این رو یک مشکلی در جامعه ایجاد شد در آن زمان حضرت امام حسن عسکری (ع) در زندان بود و  وقتی این خبر به خلیفه وقت که خود را خلیفه مسلمانان می‌نامید، رسید او ناراحت شد  ولی کاری از دست او برنمی آمد، مجبور شد که از زندانی خود امام عسکری (ع) کمک بخواهد، از این رو به «صالح بن وصیف» دستور داد که امام (ع) را از زندان بیرون آورده و به نزد او برند، معتمد عباسی در آنجا او رو به حضرت عسکری (ع) کرد وگفت: به فریاد امت محمد(ص) برسید که در میان ایشان تردید و تزلزل فکری ایجاد شده و آنها به مسیحیت تمایل پیدا کرده‌اند و تمام جریان را برای حضرت تعریف می‌کند.

 حضرت امام عسکری (ع) برای اینکه شک و شبهه را از دل مردم خارج کند دستور می‌دهند تا تمام مردم اعم از مسلمانان و مسیحیان دوباره بیرون آیند، وقتی که همه جمع شدند حضرت به مسیحیان گفتند شما دعا کنید آن راهب به همراه تعدادی از مسیحیان دستان خود را بالا بردند و باز هم ابرها جمع شد و باران بارید. امام (ع) همان لحظه دستور دادند دستان آن راهب را گرفته و آنچه که در دست دارد نزد او آورند. قطعه کوچکی از استخوان آدمی یافتند، حضرت آن را در میان پارچه ای قرار داد ورو به راهب کرد وفرمود: حالا طلب باران کن! ابرها متفرق شدند وخورشید نمایان گشت! مردم وخلیفه به تعجب افتادند وسؤال کردند: مطلب چیست؟ امام عسکری (ع) با مشاهده تکه استخوانی از استخوان‌های انبیا که در میان انگشتان دست او بود، استخوان را از او گرفت و فرمود: این تکه ای از استخوان یک پیامبر الهی است که وقتی زیر آسمان قرار گیرد به برکت آن باران نازل می شود، وآنان آن را از میان قبری از قبور پیامبران یافته اند؛ ومسلمانان خیلی خوشحال شدند، امتحان کردند (آن را از پارچه بیرون آوردند) باز ابرها جمع شدند وبارش آغاز گردید؛ از این رو امام عسکری (ع) مردم  را این چنین از علت اجابت دعای مسیحیان با خبر کردند، وجلوی تزلزل فکری مسلمانان را گرفتند.

انتهای پیام/ (با اصلاح)

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901211000555


90/12/11
2:13 عصر

کتاب کاروان امام حسین (ع) در شام

بدست دست نوشت در دسته آثار قلمی

 

آدرس:
قم - خیابان فاطمی - نبش کوچه سوم - پ.81 - کد پستی:3714967737 تلفن: 7730735-0251
این کتاب که توسط حجت الاسلام والمسلمین محمد امین پورامینی نوشته شده وتوسط جناب آقای عبد الحسین بینش ترجمه گردیده تاریخ واقعه قیام امام حسین(ع) در مقابل یزید و حرکت این ابر مرد تاریخ در تمام اعصار و روزگاران را از اول که حرکت از مدینه بود تا ورود اسرا به مدینه به تصویر کشیده است. این کتاب جلد ششم مجموعه ای که تاریخ  امام حسین(ع) در مدینه امام حسین(ع) د رمکه، وقایع سفر از مکه به سوی کربلا، وقایع کربلا حوادث از کربلا تا شام، و جلد آخر به حرکت کاروان حسینی از شام به سوی مدینه را بررسی کرده است.

90/12/8
11:53 عصر

یافتن نسخه ای قدیمی از انجیل برنابا

بدست دست نوشت در دسته

 

بنابر نقل روزنامه السفیر شماره 12120 دوشنبه 5ربیع 1432(27شباط 2012) صفحه 20 به نقل از روزنامه ستاره ترکیه یک نسخه قدیمی از انجیل برنابا که مربوط به 1500 سال پیش است در ترکیه یافت شد وهم اکنون در موزه ای در آنکارا نگهداری می شود؛ این کتاب ارزشمند که به زبان سریانی - زبان مادری حضرت عیسی مسیح (ع) - است بسیار نفیس وارزشمند است و قیمت آن را حدود بیست وهشت میلیون دلار برآورد کرده اند،  خصوصیاتی در انجیل برنا هست که آن را از دیگر اناجیل چهارگانه جدا می کند، از جمله:

1-       تصریح به ظهور دین بعد (اسلام).

2-      نگاهی بشری به حضرت عیسی (ع) به گونه ای که او را بشر ونه فرزند خدا معرفی می کند.

3-      نزدیک بودن آن به معارف اسلامی (همانند دیدی اسلام وقرآن کریم در رابطه با حضرت عیسی (ع) دارد)، واز این جهت این نسخه انجیل مورد بی مهری کلیساداران قرار گرفته است.

4-      انجیل برنابا اندیشه غلط تثلیث (خدا، فرزند(عیسی)، روح القدس) را رد می کند.

5-      انجیل برنابا افسانه به دار زدن شدن حضرت عیسی (ع) را رد می کند.

6-      انجیل برنابا تصریح می کند که پیامبر بعدی حضرت محمد (ص) است.در این انجیل مسیح(علیه السلام) بشر معرفی شده است و آمده است: «مسیح کاهنی را که از او درباره جانشینش سوال کرد خبرداد: محمد[صلی الله علیه و آله] اسم مبارک اوست، از سلاله اسماعیل پدر عرب من».

«آرطغرول گونای» وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه گفته است به دلیل آنکه در این انجیل یافت شده از زبان عیسی مسیح(علیه السلام) ظهور حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) آمده است، توسط کلیسای مسیحی ترکیه در خفا نگهداری می‌شده است.

 بنابه نوشته روزنامه دایلی مایل انگلستان پاپ بندیک شانزدهم در پی این نسخه است، وحتی برخی احتمال داده اند که آن نسخه دیگری از انجیل باشد. در صورت دسترسی آنان به این نسخه بیم آن می رود که به سرنوشت دیگر نسخه های مفقود شده مبتلا شده واز دسترس خارج گردد.

بدون شک وجود این نسخه وانتشار آن می تواند لرزه بر اندیشه حاکم بر کلیسا وپیروان آن اندازد و به یافتن حقیقت در میان پیروان مسیحیت کمک کند.


90/12/3
7:54 عصر

تبلیغات منفی علیه رهبری در غرب

بدست دست نوشت در دسته

 

خبرگزاری فارس: به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ سایت باراک اوباما دات آی آر با شان استون پیش از اسلام آوردن وی و در جریان کنفرانس هالیوودیسم گفت‌وگویی انجام داد که یکی از سئوالات پرسیده شده چنین است:

* نظر شما درباره آیت الله خامنه‌ای چیست؟

من در مورد ایشان چیز زیادی نمی‌دانم و البته نمی‌خواهم در سیاست قاطی بشوم. در غرب صحبت‌های ایشان به دست ما نمی‌رسد ولی حرفی که چند روز پیش زدند حرف زیبایی بود که هیچ کسی از رهبران دنیا این حرف‌ را نمی‌زند. ایشان گفت که انسان‌ها چهره‌ای از خدا در روی زمین هستند و درود بر ایشان به خاطر این حرف.

آیت‌الله خامنه‌ای تنها رهبری است که اینطور حرف می‌زند. این صحبت‌ها صحبت‌هایی است که مردم در غرب، به شدت با آن سمپاتی نشان می‌دهند. اگر به زمان رنسانس برگردیم، می‌بینیم این حرف‌های خوب در غرب نیز زده می‌شد اما متاسفانه قطع شد. فرق بین انسان و حیوان چیست و اگر انسان به ارزش‌ها توجه نکند، فقط همدیگر را می‌کشند تا زنده بمانند. فاشیسم و کاپیتالیسم همواره در حال کشت و کشتار مردم دنیا هستند چون این بخش از انسانیت را حذف کرده‌اند.

نکته دیگری که باید اضافه کنم، این است که همیشه برای ما چهره آقایان خمینی و خامنه‌ای را با تصاویری عصبانی و عبوس نشان می‌دهند اما من در تهران تصاویری از این دو شخص دیدم که بسیار زیبا و در حال لبخند زدن بودند و با تصویرسازی که در کشور من از آن‌ها می‌شد کاملاً متفاوت بود.

http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13901203001322


90/11/22
4:35 عصر

حجت ششم در کلام اندیشمندان امم

بدست دست نوشت در دسته امام صادق

 

   در گفت‌وگو با استاد حوزه

  حجت ششم در کلام اندیشمندان امم 


  حرکت عظیم علمی امام جعفر صادق (ع) از اموری است که موجب پیشرفت تمدن بشری و اسلام گردیده است. 

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد امین پورامینی نویسنده کتاب «الامام جعفر الصادق رمز حضارة الاسلامیة» در گفت‌وگو با سرویس علمی و فرهنگی مرکز خبر حوزه ابعاد علمی و فضیلت‌های ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت را برررسی کرده است.

مقداری در باره ذو ابعاد بودن زندگی امام صادق علیه‌السلام توضیح دهید

اگر به سخنان امام صادق(ع) توجه کنید، می‌بینید ایشان در زوایای مختلف سخن گفته‌اند و شاگردانی که تربیت نموده‌اند، دارای ابعاد مختلف علمی می‌باشند، در زمانی که فضای ضعف بنی عباس و بنی امیه بود، امام از آن فرصت استفاده کردند و کاری که زمین مانده بود و زمینه نشر آن برای احدی از ائمه فراهم نشده بود، توسط ایشان محقق شد و باعث شد سرمایه بزرگی برای همه مسلمانان و شیعیان فراهم گردد، اگر به جوامع روایی مراجعه کنیم «قال الباقر» و «قال الصادق» و مخصوصا «قال الصادق» را زیاد می‌بینیم، آقای برهان بخاری دمشقی از اهل سنت جزوه ای درباره امام صادق علیه السلام نوشته است و در آنجا می‌گوید : «ان الاحادیث المسنده الیه وحده حسب احصاءاتنا تشکل 64 % من التراث الامامی الاثنی عشری ( الامام الصادق؛29 ) » 64 درصد از تراث شیعیه از امام صادق است، و مطلب او تقریبا قریب به واقع است، مرحوم آقای قزوینی موسوعه ای درباره امام صادق (ع) دارد و شنیده‌ام 60 جلد می‌شود، در حالی که کل بحار علامه مجلسی 110 جلد است؛ لذا مطلب جناب بخاری دمشقی دور از واقع نیست، لذا در زندگی حضرت جنبه‌های مختلفی به چشم می‌خورد.

کثرت مرویات از امام صادق(ع)، تنوع مطالب، کثرت شاگردان از جنبه‌های مختلف زندگی امام صادق علیه‌السلام می‌باشد. آقای عبد الحسین شبستری کتابی به نام «اصحاب امام صادق» دارد و معروف است امام 4 هزار شاگرد داشته است، و یکی از شاگردان او ابوحنیفه است که این عبارت او مشهور است: « لو لا السنتان لهلک نعمان »؛ (التحفة الاثنی عشریة ص 8). و آنقدر تاثیر امام صادق علیه‌السلام در نشر معارف دین ومذهب زیاد است که مذهب شیعه به مذهب جعفری معروف گردید و در واقع این مذهب همان مذهب محمدی و علوی است، اما زمینه نشر برای امام صادق مهیا شده بود.

آیا از بزرگان اهل سنت کسانی شاگرد امام صادق(ع) بودند؟

بسیاری از جمله برخی از کسانی که بعدها سردمدار مذهب شدند، همه در محضر آن حضرت مدتی شاگردی کرده‌اند، در بین رؤسای مذاهب چهارگانه اهل سنت، ابوحنیفه از همه اسبق است و بعد از او مالک بن انس و بعد از او محمد بن ادریس شافعی شاگرد ابوحنیفه است و بعد از او احمد بن حنبل که شاگرد شافعی است، البته مذاهب اهل سنت زیاد بوده‌اند، مثلا  طبری مذهبی داشته است و بسیاری دیگر از عالمان اهل سنت هر یک دارای مذهب فقهی خاصی بوده است، اما در گذر تاریخ زمانی که مسئله حصر مذاهب پیش آمد و بیشتر هم دلایل سیاسی داشت، بعضی از این مذاهب که به حکومت نزدیک بودند، یا شاگردان برخی از آنها به حکومت رسیدند ماندگار شدند، مثلا ابوحنیفه کتاب فقهی ندارد، اما قاضی القضات‌هارون الرشید  ابویوسف صاحب کتاب «خراج» وقتی به قدرت رسید، اصلا قاضی غیر حنفی را نصب نمی‌کرد، و همین مسئله دلیل نشر مذهب ابوحنیفه شد؛ یا زمانی که محمد بن ادریس شافعی به مصر رفت و مالک در آنجا پیرو انی داشت به عنوان اینکه پیرو مذهب مالک است، موقعیت پیدا کرد و به حکومت و حاکم مصر نزدیک شد و زمینه نشر مذهب او فراهم گردید، البته شافعی کتاب فقهی دارد که بنان کتاب الام معروف است، اما ابو حنیفه کتاب فقهی نداشت، از آیت الله بهجت(ره) شنیدم که می‌فرمود: «اگر ابویوسف نبود از ابو حنیفه هیچ چیز باقی نمانده بود»، یا احمد بن حنبل اصلا جنبه فقهی ندارد؛ طبری صاحب تاریخ معروف که عالم ذوابعادی هم هست(مفسر وفقیه ومورخ) کتابی راجع به اختلاف فقها دارد و در آنجا اسم احمد حنبل را نمی‌آورد، به او اعتراض کردند که چرا نام او را نیاوردی!؟ گفت : او فقیه نیست، او محدّث است؛ اما در زمان خلفای بنی عباس مذهب او رواج پیدا کرد، مهم این است که این چهار مذهب معروف اهل سنت، همه بعد از امام صادق(ع) و سران این مذاهب اربعه به نحوی (مستقیم یا غیر مستقیم) برای مدتی شاگردی امام صادق(ع) نموده‌اند، از این رو باسابقه ترین مذهب اسلامی بر اساس تاریخی، مذهب امام صادق علیه‌السلام است و دیگران بعد پدید آمدند وباید برای خود شناسنامه ای پیدا کنند.

جایگاه امام صادق(ع) از منظر رسول خدا (ص) واهل بیت (ع) وکسانی که به نحوی متصل به این خاندان بودند توضیح دهید

در کلام پیامبر اکرم (ص):

شیخ صدوق در علل نقل می‌کند : «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّهُ سَیَکُونُ فِی وُلْدِهِ سَمِیٌّ لَهُ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ به غیر حق‌ها وَ یُسَمَّی کَذَّابا، علل الشرائع ج : 1 ص : 234 »رسول اکرم(ص) نقل می‌کنند: زمانی که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب متولد شد، نام او را صادق بگذارید، زیرا پنجمین فرزندش که موسوم به جعفر است، به دروغ ادعای امامت می‌کند.

در کلام امام سجاد(ع) علیه‌السلام

ابو خالد کابلی از امام سجاد علیه‌السلام می‌پرسد، امام بعد از تو کیست حضرت می‌فرماید :مُحَمَّدٌ ابْنِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ قُلْتُ :کَیْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ کُلُّکُمُ الصَّادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِق؛ (الخرائج و الجرائح، ج1، ص: 269) امام بعد از امام سجاد(ع)، باقر علیه‌السلام است که علم را می‌شکافد و بعد از ایشان جعفر صادق(ع) امام است، که نزد اهل آسمان به صادق معروف است.. وبعد از رسول خدا (ص) نقل میکند که این نامگذاری توسط رسول خدا (ص) انجام شده است.

زید بن علی بن حسین (ع) :

«َ قَالَ زَیْدُ بْنُ عَلِیِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی کُلِ زَمَانٍ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّةُ زَمَانِنَا ابْنُ أَخِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لَا یَضِلُّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَا یَهْتَدِی مَنْ خَالَفَهُ، الأمالی (للصدوق)، النص، ص: 544 » زید بن علی می‌گوید: در هر زمانی مردی از ما اهل بیت وجود دارد که خدا به واسطه او بر خلقش احتجاج می‌کند و حجت زمان ما، پسر برادرم جعفر بن محمد(ع) است و کسی که از او تبعیت کند، گمراه نمی‌شود و سعادتمند و اهل هدایت نمی‌شود، کسی که از او تخلف کند؛ و مطالب از این قبیل فراوان است و به همین مقدار اکتفا می‌کنم.

اقوال علمای اهل سنت پیرامون حضرت امام صادق را بیان کنید:

امام صادق علیه‌السلام شخصیتی هستند که همه مجبورند در مقابل او سر تعظیم فرو آوردند، افراد فراوانی از اهل سنت درباره شخصیت علمی امام، مطالب زیادی گفته‌اند که به ذکر مقداری کفایت می‌کنم:

 ابن ابی لیلی

عَنْ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ أَبِی لَیْلَی أَ کُنْتَ تَارِکاً قَوْلًا قُلْتَهُ أَوْ قَضَاءً قَضَیْتَهُ لِقَوْلِ أَحَدٍ قَالَ لَا إِلَّا رَجُلٍ وَاحِدٍ قُلْتُ مَنْ هُوَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع. (تهذیب الأحکام، ج6، ص: 292 ) ابن ابی لیلی قاضی القضات بود، نوح بن دراج می‌گوید: از او پرسیدم آیا می‌شود به خاطر گفتار دیگری، بر خلاف حکمی که داده‌ای عمل کنی گفت : تنها جعفر بن محمد است که اگر بگوید دست از حکمی که داده‌ام برمی‌دارم.

 ابو حنیفه :

اصل او از کابل است او در شأن امام صادق علیه‌السلام می‌گوید : ما رایت احداً افقه من جعفربن محمد؛ (تذکرة الحفاظ 1: 166). و کلام ابو حنیفه معروف است که «لو لا السَنتان لهلک نعمان؛ (التحفة الاثنی عشریة ص 8» اگر آن دو سالی که در محضر امام صادق(ع) نبودم نعمان (یعنی خود ابوحنیفه) هلاک می‌شد.

سفیان ثوری :

 «الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ (غایة الاختصار : 102 ».خداوند می‌داند که رسالت را در کجا قرار دهد.

مالک بن انس :

«ما رأت عینی أو ما رأت عین و لا سمعت أذن و لا خطر علی قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد فضلا و علما و عبادة و ورعا و کان کثیر الحدیث طیب المجالسة کثیر الفوائد. » (تهذیب التهذیب 2: 89/156) هیچ‌ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ کسی خطور نکرده که فردی از نظر علم، فضل تقوی و پاکی  از جعفر بن محمد(ع) برتر باشد، او بسیار خوش سخن بود ومجالسش پر فایده.

جابر بن حیان :

و حق سیدی لولا ان هذه الکتب به اسم سیدی صلوات الله علیه لما وصلت الی حرف من ذلک الی الابد، الامام الصادق، (عبد الحلیم الجندی) : ص 224

جابر بن حیان پدرعلم شیمی است، در غرب بیشتر از شرق معروف است، او می‌گوید : اگر شاگردی جعفر بن محمد نبود به کلمه‌ای از مطالبی که رسیده‌ام نرسیده بودم.

 عمرو بن ابی المقدام :

کنت اذا نظرت الی جعفر بن محمد علمت انه من سلالة النبیین، (حلیة الاولیاء 2 : 193 ) هرگاه به جعفر بن محمد نگاه می‌کردم متوجه می‌شدم که او براستی از سلاله پیامبران است.

جاحظ :

جعفر بن محمد الذی ملاء الدنیا علمه و فقهه؛ رسائل الجاحظ (للسندوبی) : 106 علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده است.

غیر مسلمانان در باره ایشان چه می گویند؟

در رابطه با آن بزرگوار میبینیم که دیگر اندیشان، پیروان دیگر ادیان الهی وحتی ملحدان سر تسلیم فرود آوردند، در بین مسیحیان از باب نمونه  «جوزیف الهاشم» مسیحی که ادیب است و در لبنان زندگی می‌کند تعابیر عجییی راجع به امام دارد ، (موتمر الامام جعفر الصادق : 150 – 155 )، سلیمان الکتانی نویسنده مسیحی است او نیز مطالب بلندی در شان امام صادق علیه‌السلام بیان می‌کند (موتمر الامام جعفر الصادق : 249 ) .».

امام در کلام ملحدان

 حتی کسانی که ملحد هستند و خدا را قبول ندارند مقابل امام خاضع بودند، مثلا ابن ابی العوجا ء در رابطه با آن حضرت می‌گوید : «ما هذا  ببشر،  إن کان فی الدنیا روحانی یتجسّد اذا شاء و یتروّح اذا شاء باطنا فهو هذا»، یعنی الصادق علیه‌السلام؛ (الکافی: 1/59)  او بشر نیست (فراتر از انسان معمولی است) اگر در دنیا یک روحانی داشته باشیم که روح پرعظمتش در قالب کالبدی نهاده شده باشد اوست، و همینطور ابن المقفع و ابو شاکر دیصانی، کسانی بودند که ملحد بودند ولی سر تعظیم مقابل امام صادق فرو می‌آوردند. این اجمالی راجع به گفته‌های دیگران در خصوص شخصیت امام صادق علی السلام بود. البته مجموعه نقطه نظرات ایشان را که بالغ بر شصت مورد است در کتاب الامام الصادق رمز الحضاره الاسلامیه آورده ام.

در کلام قاتل حضرت

حتی کسانی که امام صادق را به شهادت رساندند مثل جعفر منصور او هم وقتی که به امام صادق(ع) می‌رسد سر تعظیم فرود می‌آورد و احترام می‌کند و می‌گوید : «فإن سیدهم و عالمهم و بقیة الأخیار منهم توفی فقلت: و من هو یا أمیر المؤمنین قال: جعفر بن محمد فقلت: أعظم الله أجر أمیر المؤمنین و أطال لنا بقاءه فقال لی: إن جعفرا کان ممن قال الله فیه: ثم أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا و کان ممن اصطفی الله و کان من السابقین بالخیرات؛ (تاریخ یعقوبی 2: 383 » همانا جعفر بن محمد کسی است که خدا در حق او گفت : ما او را وارث کتاب نمودیم.

میراث واقعی امام صادق(ع) چیست؟

بزرگترین دست آورد ومیراث آن حضرت را در میراث علمی آن بزرگوار می توان جستجو کرد که آثار آن را در گفته ها، نامه ها، مناظرات، حلقات علمی، واحادیث بسیار گسترده آن حضرت می توان یافت.

مناظرات امام

در بعد فقهی جایی برای حرف نیست و اگر در فقه امام صادق(ع) را نداشته باشیم چه می داشتیم!؟ یکی از جهات زندگی امام علیه‌السلام که برای ما طلبه‌ها مفید و درس آموز است توجه به مناظرات امام صادق علیه‌السلام می‌باشد، باید در روش امام در گفتمانها دقت کنیم وکیفیت ورود و خروج به مباحث و نحوه مناظره آن حضرت باید مورد دقت و بررسی قرار گیرد و الگو برداری شود، البته امام در بین شاگردان خود افرادی مانند هشام را تربیت کرده بودند که روش بحث را از ایشان آموخته بود واو کیفیت و فن مناظره را از امام یاد گرفته‌بود، و وظیفه ماست که روش حضرت را به عنوان الگو مورد توجه قرار دهیم و این مطلب بسیار راهگشاست.

امام در میدان مناظره با افراد مختلفی مناظره می‌کند حتی با چهره های ملحدی مانند ابوشاکر دیصانی و ابن مقفع.

 وظیفه طلاب و عالمان دینی است که در ابعاد مختلف علمی میدان را خالی نکنیم و باید دید را توسعه دهیم؛ امام مناظرات برون دینی و درون دینی متعددی داشته‌اند از جمله این مناظرات مناظره امام با ابو حنیفه می‌باشد که آنها را نیز در این کتاب گرد آورده ام.

* لطفا به طور اجمالی به مناظره اشاره کنید؟

 یک مناظره مناظره عجیبی استِ در همین جا پرانتزی باز کنم؛ برخی نسبت به ابوحنیفه می‌گویند او تمایل به اهل بیت(ع) داشت و به نظر من این صحیح نیست!؟ شاهد آن قضیه ای است که در رابطه با منصور وامام صادق نقل شده است که بخاطر آنکه موقعیت امام را بشکند به امر منصور چهل مسئله مشکل را فراهم آورد که آن ماجرا نیز بر عظمت وموقعیت اجتماعی امام صادق (ع) افزود ، جریان را ذهبی اینگونه آورده است «أَبُو الْقَاسِمِ الْبَغَّارُ فِی مُسْنَدِ أَبِی حَنِیفَةَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ زِیَادٍ سَمِعْتُ أَبَا حَنِیفَةَ وَ قَدْ سُئِلَ مَنْ أَفْقَهُ مَنْ رأی‌ات قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَقْدَمَهُ الْمَنْصُورُ بَعَثَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ إِنَّ النَّاسَ قَدْ فُتِنُوا به جعفر بْنِ مُحَمَّدٍ فَهَیِّئْ لَهُ مِنْ مَسَائِلِکَ الشِّدَادِ فَهَیَّأْتُ لَهُ أَرْبَعِینَ مَسْأَلَةً ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُوَ بِالْحِیرَةِ فَأَتَیْتُهُ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ جَعْفَرٌ جَالِسٌ عَنْ یَمِینِهِ فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهِ دَخَلَنِی مِنَ الْهَیْبَةَ لِجَعْفَرٍ مَا لَمْ یَدْخُلْنِی لِأَبِی جَعْفَرٍ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَأَوْمَأَ إِلَیَّ فَجَلَسْتُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هَذَا أَبُو حَنِیفَةَ قَالَ نَعَمْ أَعْرِفُهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ أَلْقِ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مِنْ مَسَائِلِکَ فَجَعَلْتُ أُلْقِی عَلَیْهِ فِیُجِیبُنِی فَیَقُولُ أَنْتُمْ تَقُولُونَ کَذَا وَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَقُولُونَ کَذَا وَ نَحْنُ نَقُولُ کَذَا فَرُبَّمَا تَابَعْنَاکُمْ وَ رُبَّمَا تَابَعْنَاهُمْ وَ رُبَّمَا خَالَفْنَا جَمِیعاً حَتَّی أَتَیْتُ عَلَی الْأَرْبَعِینَ مَسْأَلَةً فَمَا أَخَلَّ مِنْهَا بهشیءٍ ثُمَّ قَالَ أَبُو حَنِیفَةَ أَ لَیْسَ أَنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ أَعْلَمُهُمْ به اختلاف النَّاس؛ به نقل از المناقب ج 3 ص 375.».

ذهبی آورده است : ابو القاسم بغّار در مسند ابی حنیفه نقل می‌کند که حسن بن زیاد گفت: از ابو حنیفه پرسیدند فقیه‌ترین مردم که دیده‌ای کیست. گفت: جعفر بن محمّد. وقتی منصور او را احضار نمود از پی من فرستاده گفت: مردم خیلی فریفته جعفر بن محمّد شده اند از آن مسائل مشکل خود، مقداری آماده کن. من چهل مسأله تهیه دیدم بعد منصور دنبال من فرستاد آن وقت که در «حیره» بود. وارد شدم، جعفر بن محمّد طرف راستش نشسته بود همین که چشمم به آن جناب افتاد چنان هیبت و جلالش مرا گرفت بیشتر از هیبتی که از منصور داشتم. سلام کردم اشاره کرد بنشین. نشستم. در این موقع منصور گفت: یا ابا عبد اللَّه این شخص ابو حنیفه است فرمود: بلی او را میشناسم. منصور به من گفت: خوب است مسائل خود را از ابا عبد اللَّه بپرسی، من شروع کردم به سؤال کردن جواب می‌داد می‌فرمود شما این طور می‌گوئید، ولی اهل مدینه چنین می‌گویند. اما ما چنین می‌گوئیم گاهی حرف ما را می‌پذیرفت و گاهی حرف اهل مدینه را گاهی نیز هر دو را رد می‌کرد. بالاخره چهل مسأله را پرسیدم حتی یکی را فروگذار نکرد سپس فرمود: ابو حنیفه! مگر داناترین مردم کسی نیست که از اختلاف مردم اطلاع داشته باشد!؟

امام با افراد مختلف از فرق و مذاهب گوناگون مناظرات متعددی داشتند که دقت در هر یک مطالب و بهره های فراوانی نصیب اهل علم می‌کند.

ورود امام صادق(ع) به سایر عرصه‌های علمی چگونه بود؟

در فقه از اول طهارت تا آخر دیات همه کلمات امام صادق علیه‌السلام است، امام در موضوعات دیگری هم به غیر از فقه وارد شده‌اند در طب؛ شیمی، نجوم؛ اسرار خلقت و آفرینش، مسائل مربوط به طبیعیات، و... باید علماء متخصص در علوم دانشگاهی چه در طب و دیگر علوم، کلمات حضرت را در تخصص خودشان دنبال کند و به نتایج خوبی خواهند رسید، امام مناظراتی با طبیبان هند و مناظراتی با منجمان وستاره شناسان دارند و مطالب ارزشمندی بیان می‌کنند که به اهلش واگذار می‌شود.

در رابطه برخورد آن حضرت با مشی تصوف ومبارزه با عرفان واره‌ها توضیح دهید

امام صادق(ع) با تبیین اسلام اصیل وبه تعبیر امام خمینی اسلام ناب محمدی با کسانی که اینگونه مشی انحرافی داشتند مبارزه می‌کردند،  افرادی بودند که خود را عالم زاهد نشان می‌دادند و گرایشات صوفیانه داشتند مانند مثل سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، عباد بن کثیر بصری و..آن حضرت در برخورد با کسانی که اینگونه چهره‌های زهد گرایانه و صوفی منشانه  موضع گیری می‌نمودند وحقایق ناب را روشن می ساختند.

در رابطه با تربیت شاگردان بزرگ در علوم مختلف توضیح دهید

یک دیگر از ابعاد شخصیتی امام بعد شاگرد پروری آن حضرت است، ایشان در علوم مختلف شاگردان متعددی تربیت ‌نمودند، افرادی مانند زرارة، ابان بن تغلب، محمد بن مسلم، و ... که در فن حدیث و فقه صاحب نظر بودند، و افرادی مانند هشام، مومن الطاق و...را تربیت کردند که در فن کلام تخصص داشتند، و در علوم طبیعی شاگردانی مانند جابر بن حیان پرورش دادند.

 با تشکر.

 گفتگو و تحقیق: حمید کرمی.

 

علمی فرهنگی برگزیده    شماره خبر: 131291       17:42 - 1390/11/20    

http://www.hawzahnews.com/index.aspx?siteid=6&pageid=1973&newsview=131291 با تصحیح


90/11/21
3:14 صبح

گزارشی علمی از کتاب با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه

بدست دست نوشت در دسته معرفی کتاب

با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه: امام حسین (ع) در مدینه منورهبا کاروان حسینی از مدینه تا مدینه،  امام حسین (ع) در مکه مکرمهبا کاروان حسینی از مدینه تا مدینه (امام حسین (ع) در کربلا)با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه (امام حسین (ع) در کربلا)با کاروان حسینی از مدینه تا مدینهبا کاروان حسینی از مدینه تا مدینه: کاروان امام حسین (ع) در شام و حرکت به سوی مدینه منوره
به اهتمام صفر سفیدرو پژوهشگر تاکنون درباره قیام و نهضت امام حسین(ع)، شهادت آن حضرت و یارانش و نیز پیامدهای سیاسی، اجتماعی و ادبی انقلاب حسینی کتاب‏های زیاد نوشته شده و پژوهش‏های بی‏شمار انجام گرفته و به علاقه‏مندان آن حضرت تقدیم شده است. هم‏چنین نسخه‏های خطی فراوانی نیز در این باره وجود دارد که غبار تاریخ بر آنها نشسته و کسی از آنها سراغ ندارد. براساس یک پژوهش میدانی شمار کتاب‏ها و مقالات نوشته شده درباره امام حسین(ع) و قیام عاشورا به بیش از سه هزار تألیف می‏رسد، با این وجود هم‏چنان{P . معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت، جلدهای هفتم و هشتم. P} پژوهشگران نسبت به شخصیت و انقلاب این امام همت گماشته و می‏کوشند تا نکات و زوایای جدیدی از قیام و نهضت حسینی را به جامعه اسلامی و بشری ارائه کنند.
مجموعه شش جلدی »با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه« یکی از آثار و پژوهش‏های بی‏شماری است که در زمینه قیام و نهضت حسینی تدوین شده است. با توجه به این‏که در باره قیام و نهضت امام حسین(ع) آثار فراوانی وجود دارد، هر اثر جدیدی که در این زمینه ارائه شود با این سؤال اساسی و جدی روبرو می‏گردد که آیا این کتاب تکرار کتابهای قبل نیست و آیا حرف جدیدی دارد که در کتاب‏ها و پژوهش‏های مربوط به مکتب حسینی ارائه نشده باشد؟ و آیا به موضوعی پرداخته است که پیشینیان به آن نپرداخته باشند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت، همان‏گونه که در مقدمه جلد اول این مجموعه آمده، در علل تحقق قیام امام حسین(ع) عوامل گوناگونی نقش داشتند، مانند خودداری آن حضرت از بیعت با یزید، نامه‏های کوفیان، امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد اصلاح در امت پیامبر اکرم(ص)؛ و... میزان توجه هرکدام از مورخان به هر یک از عوامل، سبب شده تا تفسیر و قرائت از قیام امام حسین(ع) با نگاه‏های مختلفی بررسی شود. در بررسی علل و عوامل این حادثه بزرگ تاریخ به برخی از عوامل بیش از وزن آن توجه شده و موجب گشته تا قرائت و تحلیل از این انقلاب شگفت‏آور با واقعیت تاریخی هم داستان نباشد. مانند تأکید بیش از اندازه برخی از عالمان گذشته و معاصر به نامه‏های کوفیان که آن را علت اصلی قیام امام(ع) دانسته‏اند؛ و یا این‏که از نوشته‏های برخی از عالمان گذشته شیعه چنین برمی‏آید که امام حسین(ع) از آینده و سرنوشت خویش آگاهی نداشت و گفته‏اند آن حضرت هیچ‏گاه فکر نمی‏کرد که مردم کوفه نسبت به وی خیانت کنند و پیروان حق دست از یاری او بردارند و آن حوادث شگفت‏انگیز رقم بخورد.{P . تنزیه الانبیاء، ص 175 - 176. P} اختلاف نظرها از چارچوب تاریخ پا را فراتر گذاشته و دامنه آن به فقه نیز کشیده شده و کسانی از فقها معتقد بودند که امام حسین(ع) وظیفه خاصی داشت که آن را انجام داد و دیگران نمی‏توانند در این کار از او تأسی کنند و در مقابل نیز برخی فقها رفتار امام را کاملاً منطبق بر موازین شرعی می‏دانند. نویسندگان این اثر معتقدند که پژوهش درباره نهضت حسینی تا پیدا شدن یک تئوری فراگیر که همه عوامل مؤثر در این قیام را چنان که باید جدی بگیرد و حق هر کدام را چنان که شایسته است بدون افراط و تفریط بیان کند، هم‏چنان ضروری به نظر می‏رسد. بررسی مجموعه حاضر نشان می‏دهد که این اثر به دنبال این است تا همه عوامل را با یکدیگر سنجیده و به اندازه وزن هر کدام، تحلیل و تفسیری جدید و واقع‏بینانه را بیان دارد. نویسندگان آن مدعی‏اند که در این پی‏جویی تاریخی، درباره تاریخ دوران امامت امام حسین(ع) و پس از آن تا هنگام بازگشت کاروان حسینی به مدینه به رهبری امام سجاد(ع) مطالعه‏ای تحلیلی و انتقادی انجام داده و کوشیده‏اند تا جنبه‏های ناشناخته و پنهان و نیز موارد ارزشمندی را که تاکنون، چنان که باید، به ارزش‏های آن پی برده نشده و نیز حقایقی را که در پس پرده‏های دروغ پنهان مانده و یا دروغ‏هایی که لباس حقیقت پوشیده‏اند را آشکار سازد. این اثر مطالعه نوینی است که در آن در جای جای حرکت کاروان حسینی از مدینه تا مدینه درنگ و تأمّل شده و مفاهیم و درسهای آموزنده آن را بازگو کرده و برای خواننده قرائت جدیدی را ارائه کرده تا بتواند نتیجه درستی از نهضت امام حسن(ع) به دست آورد.
با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه ترجمه عنوان مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه است که با تلاش، زحمات و همفکری شش نفر از پژوهشگران و مورخان برجسته معاصر به زبان عربی به رشته تحریر درآمد و به قلم جناب آقای عبدالحسین بینش به فارسی برگردانده شده است.
نویسندگان این اثر گران‏سنگ عبارتند از؛ استاد علی الشاوی، شیخ نجم‏الدین طبسی، شیخ محمدجواد طبسی، شیخ عزت‏اللَّه مولایی، شیخ محمدجعفر طبسی، و شیخ محمد امین‏پور امینی. استاد علی الشاوی پژوهش همه همکاران را نقد و بررسی کرده و با یک قلم به نگارش درآورده است. (مع الرکب الحسین من المدینه الی المدینه) از زمان انتشار موفق گردیده تا نظر خوانندگان عرب‏زبان خود را در میان کشورهای عربی جلب کند و ترجمه آن (با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه) نیز توانسته جای خود را در میان فارسی‏زبانان بازنماید و از آن به خوبی استقبال شده است. اینک به معرفی اجمالی مهمترین مطالب آن می‏پردازیم.
هر جلد از مجموعه شش جلدی با کاروان حسینی که در شش مقطع به بررسی قیام و نهضت حسینی می‏پردازد و به ترتیب هر کدام از این مقاطع یک جلد از این مجموعه را به خود اختصاص داده است.
 1. وقایع حضور امام حسین(ع) در مدینه تا حرکت به مکه مکرمه.
2. حضور امام حسین(ع) در مکه مکرمه.
3. وقایع حرکت امام از مکه تا کربلا.
4. وقایع حضور امام در کربلا تا شهادت.
5. وقایع کاروان حسینی، پس از شهادت امام حسین(ع) تا رسیدن به شام.
6. وقایع کاروان حسینی در شام و از شام تا ورود به مدینه.
در جلد نخست این مجموعه، نویسنده (استاد علی الشاوی) به مطالعه و بیان نفاق و ماهیت و دستاوردهای آن پرداخته و می‏کوشد تا در لابه‏لای تحولات بزرگی که از وفات رسول خدا(ص) تا سال شصت هجری بر امت اسلامی گذشته علاوه بر کشف حقایقی تازه این موضوعات را نیز بررسی می‏کند: منشأ پیدایش ضعف روحی و دوگانگی شخصیت انسان مسلمان و عوامل موجب این بیماری که باعث شد دلهای مردم با حسین و شمشیرهایشان علیه او باشد. همچنین نویسنده در این کتاب با ارائه مطالبی با عنوان »در پیشگاه شهید پیروز« کوشیده است تا نشان دهد شهید پیروز از ویژگی‏های امام حسین(ع) است و تلاش می‏کند تا تصویری را ارائه دهد تا در پرتو آن خواننده بتواند از گفته‏ها و موضع‏گیری‏های امام، که در ظاهر برخی‏شان با یک‏دیگر در تعارض هستند، تفسیری منسجم و درست دریافت کند. نویسنده تصویری روشن از افق‏های پیروزی حسین(ع) را در دوران قیام عاشورا و پس از آن تا دوران ظهور و در خود دوران ظهور نشان می‏دهد و تأکید می‏کند، قیام حضرت مهدی(عج) فصل پایانی قیام حسینی را تشکیل می‏دهد. بالاخره این‏که دقت در محتوای این کتاب نشان می‏دهد که این قرائت دیدگاه استدلالی نوینی را به بار آورده و روش مطالعه و ارتباط میان ابعاد آن تازگی دارد. مطالب جلد نخست در چهار فصل زیر ارائه شده است: فصل اول: امام حسین(ع) پس از برادرش امام حسن(ع) فصل دوم: ویژگی‏های کلی روش امام حسین(ع) در دوران معاویه فصل سوم: داستان آغاز انقلاب فصل چهارم: آغاز سفر (پیروزی با شهادت)
در جلد دوم، نویسنده کتاب آقای شیخ نجم‏الدین طبسی، به طولانی‏ترین دوره نهضت حسینی، یعنی دوران مکی که 125 روز طول کشید می‏پردازد و می‏گوید: اگر چه این برهه در مقایسه با دوران قیام حسینی، دوره کوتاهی نیست، اما وقایع و رویدادهای آن نسبت به دیگر برهه‏ها ناشناخته‏تر به شمار می‏آید و پرداختن به آن زوایای روشن‏تری از قیام امام(ع) به دست می‏دهد. مثلاً می‏پرسد: با وجودی که پیش از او برادر و پدر بزرگوارش در مکه پایگاهی نداشتند، چرا امام حسین(ع) از میان همه شهرها مکه را برای هجرت برگزید؟ او با ارائه تحلیلی جمعیت شناختی از مردم مکه به این سؤال در ارتباط با نهضت حسینی تفسیر جدیدی ارائه می‏دهد. در واقع سراسر نوشته‏های او در تحلیل و تفسیر طولانی‏ترین دوره نهضت حسینی از جنبه نظم و محتوا، توجه به نکته‏های جدید، استنباط دقیق و تهیه عنوان‏های مناسب که راه رسیدن به مطلب را آسان می‏سازد، غنی و جدید به نظر می‏رسد و نظر خوانندگان را به خود جلب می‏کند. نویسنده مطالب خود را در جلد دوم این مجموعه در سه فصل تنظیم کرده است: فصل اول: تلاش‏های امام حسین(ع) در مکه. فصل دوم: تلاش حکومت اموی در روزهای مکی دوران نهضت حسینی. فصل سوم: حرکت امت در دوران مکی قیام امام حسین(ع).
آقای شیخ محمدجواد طبسی، جلد سوم این مجموعه را با عنوان امام حسین(ع) و رویدادهای راه مکه تا کربلا تدوین کرده است. نویسنده در مقدمه کتاب می‏گوید: درباره مسیر کاروان حسینی از مکه تا کربلا نکات مهم قابل ملاحظه‏ای وجود دارد. این نکات از نوع علائم نشان‏دهنده دوری یا نزدیکی راه نیست. بلکه از نوع دیگری می‏باشد. زیرا سخن درباره هویت رهرو است نه هویت راه. دقت و مطالعه کتاب نشان می‏دهد این جلد نیز نکات مهم فراوانی درباره وقایع حرکت کاروان حسینی از مکه تا کربلا دارد. نویسنده با تشریح این وقایع برای خواننده، تأکید می‏کند که چرا امام حسین(ع) در این مقطع از مسیر کاروان پیوسته از کشته شدن خویش سخن می‏گوید و همراهان خود را به عاقبت کار خویش آگاه می‏کند. او تمام وقایع مسیر کاروان حسینی از مکه تا کربلا را ذیل سه فصل دسته‏بندی کرده و حوادث تمام منزلگاه‏ها را در همین فصلها بیان می‏دارد و در آغاز بحث خویش به هفت نکته پژوهشی مهم می‏پردازد: 1. کاروان حسینی در راه عراق. 2. کوفه در دوران مسلم بن عقیل. 3. وقایع منزلگاه‏های راه مکه تا کربلا.
 نویسندگان جلد چهارم مجموعه »با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه« شیخ محمدجعفر طبسی و شیخ عزت‏الله مولایی، مطالب این جلد یعنی رویدادهای کربلا را در چهار فصل تدوین کرده‏اند. فصل اول به نام‏گذاری، خلاصه تاریخ و جغرافیای کربلا و نیز فضیلت و قداست تربت آن می‏پردازد. در فصل دوم وقایع و رخدادهای کاروان حسینی از روز دوم تا شب دهم محرم تشریح می‏شود. مانند رد و بدل شدن نامه‏ها، سخنان امام در این ایام، آمادگی جنگی دو اردوگاه و شرح حال افرادی که در این ایام به امام(ع) پیوستند. فصل سوم با عنوان کربلا در روز دهم محرم سال 61 ه’ . ق به توصیف، آمار و جمعیت‏شناختی دو سپاه حسینی و اموی می‏پردازد و برای خوانندگان نمونه عرف‏های نظامی آن روزگار را بازگو می‏کند. فاجعه عاشورا، عنوان فصل چهارم جلد چهارم است. حماسه عاشورا، و تمام وقایع آن روز، مانند احتجاج امام(ع)، آتش زدن خیمه‏ها، شمار و شرح حال خلاصه‏ای از همه شهدا، تهاجم به خیمه‏ها، تاختن اسب بر بدن شهدا در فصل پایانی کتاب آمده است. امام حسین(ع) رویدادهای راه کربلا تا شام،
عنوان پنجمین جلد مجموعه با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، به قلم شیخ جعفر طبسی می‏باشد. نویسنده مطالب رویدادهای کاروان حسینی از کربلا تا شام را در یک مقدمه و چهار فصل تنظیم کرده است. مقدمه کتاب شامل نقش زنان بنی‏هاشم و نیز نقش امام سجاد(ع) در کربلا و در مجلس ابن زیاد را بیان می‏دارد. نویسنده در فصل اول به نشانه‏های خشم الهی در پی شهادت امام حسین(ع) در دو بخش نشانه‏های آسمانی مانند کسوف خورشید، سرخ و سیاه شدن آسمان و بخش نشانه‏های زمینی مانند جوشیدن خون از زیر سنگ، عزاداری جنیان و خاکستر شدن زعفران و تلخ شدن گوشت می‏پردازد. او در فصل دوم به تشریح وقایع پس از قتل امام(ع) مانند سرنوشت ابن زیاد، عمر سعد، خولی و رخدادهای ساعت‏های پایانی روز عاشورا مانند آتش زدن خیمه‏ها، نوحه‏سرایی پریان، رقابت قبایل برای بردن سرها نزد ابن زیاد می‏پردازد. فصل سوم کتاب به حوادث کاروان حسینی در کوفه اختصاص دارد و رخدادهای پیش‏آمده برای این کاروان در این شهر را تشریح می‏کند، مانند زمان ورود کاروان به کوفه، چگونگی استقبال کوفیان، خطبه حضرت زینب، خطبه امام سجاد، رویارویی امام(ع) با ابن‏زیاد. آخرین فصل کتاب به چند موضوع مهم درباره کاروان حسینی از کوفه تا شام اشاره می‏کند. مانند: مدت توقف کاروان در کوفه، چگونگی انتقال کاروان به شام، منزلگاه‏های راه کوفه به دمشق.
ششمین و آخرین جلد مجموعه با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، با عنوان کاروان امام حسین(ع) در شام و حرکت به سوی مدینه منوره، به قلم شیخ محمد امین‏پور امینی می‏باشد. دستمایه اصلی این جلد، تشریح و تبیین رسالت جاودانه پیروزمند کاروان حسینی در میان مردم شام و نیز توده امت بزرگ اسلامی پس از شهادت آن حضرت است. و بیان می‏دارد که چگونه معادله دگرگون شد و چرا یزید به ظاهر گریست و از پسر مرجانه بیزاری جست و کاروان را به مدینه بازگرداند. در واقع نویسنده در خلال حوادث و رخدادهای کاروان در شام و مدینه به مهم‏ترین وزیربنایی‏ترین مأموریت کاروان حسینی به رهبری امام سجاد(ع) و زینب کبری می‏پردازد. وی در سرآغاز کتاب، شام، بنی‏امیه، نقش معاویه و یزید را معرفی می‏کند و در فصل نخست در خلال بیان حوادث در شام، نقش اهل بیت(ع) در شام را برای خواننده به تصویر می‏کشد. فصل دوم کتاب به حرکت پیروزمندانه کاروان از شام و بازگشت به کربلا اختصاص دارد. در فصل سوم مسائل مربوط به رسیدن کاروان به مدینه را تشریح می‏کند که کاروان بدون امام حسین(ع) و یارانش به مدینه بازمی‏گردد. در همین فصل وضعیت این شهر پس از شهادت امام و نیز نقش امام سجاد(ع) و زینب کبری در استمرار رسالت و پیام عاشورا بررسی و تبیین شده است.

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >