مرحوم فلسفی دیگران را بر سر سفره اسلام می نشاند نه اسلام را بر سر سفره آنان
سید محمد مهدی رضوی پور
درباره سبک وسیاق سخنرانی آن خطیب گفت وگویی را باحجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی ترتیب دادیم. وی در محضر حضرات آیات عظام وحیدخراسانی،َ تبریزی ،فاضل لنکرانی، و دیگر اساتید تلمذ کرده است. همچنین بیش از سی تألیف در مباحث و علوم حدیث، تاریخ، و فقه و دیگر موضوعات نگاشته است. تبلیغ و نشر معارف دین در کشور های مختلف از دیگر فعالیت های ایشان است.
حجت الاسلام والمسلمین فلسفی دارای چه شخصیتی بودند؟
شیخ الخطباء حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد تقی فلسفی فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی بودند، پدرشان در مسجد فیلسوف الدوله تهران نمازجماعت داشتند و به همین دلیل ایشان به فلسفی شهرت یافتند. تعبیر زیبایی امام خمینی رضوان الله علیه از ایشان داشت وآن [زبان گویای اسلام] بود. مرحوم آقای فلسفی عمری بسیار بابرکت داشت، وویژگیهایی داشت که باعث جلوه ونمود خاص ایشان تا نود سالگی شد و تا کنون نیز در یاد واذهان باقی مانده است.
لطف می کنید این ویژگی ها را به اختصار بیان بفرمایید؟
از ویژگی های فراوان منبر مرحوم فلسفی چند جهت بیشتر نمود داشته وقابل توجه است:
اول: سلامت فکری ایشان است، با وجود اینکه از آخرین دستاوردهای علمی به خصوص در حوزه علوم انسانی و تربیتی بهره می گرفت و بسیار به روز سخن می گفت (حتی اسامی افراد مطرح غرب مثل فروید و سارتر ودیگر اندیشمندان غرب را بر زبان می آورد) ولی منبر ایشان تا پایان بر محور تبیین معارف اسلامی بود و اگر این افراد و افکار را معرفی می کرد برای اثبات حقانیت مکتب دین و معارف دینی بود، می دانید که افراد در این رابطه دو دسته اند: گاهی کسی معارف اسلام را می خواهد با توجه به آخرین نظریات مطرح روز اثبات کند، واز آنها برای تأیید کمک گیرد، این مشکلی ندارد، وبخصوص برای نسل جوان وفرهیخته ما می تواند جذاب باشد، ولی گاهی به عکس عمل می شود که بسیار خطرناک است مثل بنی صدر که مطلب می نوشت و به دانشجویانش می گفت برای آن آیه پیدا کنید! این نشان از کج روی وکج اندیشی دارد. مرحوم فلسفی دیگران را بر سر سفره اسلام می نشاند، نه آنکه اسلام را بر سفره آنان نشاند، واین یعنی سلامت اندیشه، و این سلامت فکری از ابتدا تا انتهای عمر بابرکت وجود داشت و اعواج و کج سلیقگی در ایشان مشاهده نشد، و این خود یک ضمانت بزرگ برای سلامت یک شخصیت است که در طول عمرش از صراط مستقیم خارج نشود و از هر گونه کج اندیشی و ابتلاء به آفت خودکم بینی و روشنفکرمآبی و تاثیر پذیری از اندیشه های غرب و شرق بدور باشد، منبر ایشان دارای این صبغه بود، هر چه بیان می فرمود معارف دین و اهل بیت بود اما در قالبی جدید.
دوم: تحولی است که ایشان در منبر به وجود آورد، که در سه جهت قابل بررسی است:
یک: به کار گیری ابزار نوین در عرصه تبلیغ، قبل از ایشان منبرها به صورت ساده وسنتی بود و استفاده از بلند گو مرسوم نبود، به گفته شهید آیت الله مطهری ره منبری های سابق در جوانی ومیانسالی می مردند، زیرا تمام نیرویشان با فریادی که بر سر منبر که می زدند وفشاری که به سینه شان بواسطه عدم برخورداری از بلندگو وارد می شد از دست می دادند، مرحوم آقای فلسفی شاید اول خطیبی است که از بلند گو استفاده کرد. نقل شده مرحوم فلسفی به مجلسی رفته بودند، آقایی قبل از ایشان منبر رفته بود و زمانی که میکروفون جلویش گذاشتند گفت این وسیله شیطانی را ببرید، ولی آقای فلسفی پس از ایشان بالای منبر رفت و گفت این وسیله شیطانی را بیاورید!. آن روز ابراز نوین بلند گو بود، و امروز ابزارهای جدید وامکانات نوین فراهم است، و روحانیت باید در عرصه رسانه و فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای و سایت ها ووبسایتها ووبلاگها و شبکه های اجتماعی ورود کند، واز آنها جهت نشر معارف دینی بهره گیرد.
دو: شیوه وسبک منبر ایشان است تکیه بر تبیین معارف ناب اسلامی همراه با بهره گیری ونقد وبررسی افکار واندیشه مطرح علمی روز در عرصه مسائل تربیتی و .. بود که باتوجه به شرایط زمانی ومکانی آن روز بخوبی جواب می داد.
سه: سومین عنصر در موفقیت منبر ایشان، شیوه گفتاریشان بود، ایشان ابتدا آرام شروع می کرد جملات را شمرده ومنسجم وبسیار فنی و مرتب بیان می کرد که بی نظیر ویاکم نظیر بود، وهمتا نداشت، برخی تلاش کردند که مثل ایشان شوند ودر شیوه بیان تقلید وی کنند، ولی ابتکار از آن ایشان بود و جاذبه در لحن و سخنشان بود. از نظر نظم مطلب بسیار عالی و همانند یک کلاس درس ابتدا وانتها داشت، در عین اینکه نگاه به مخاطب داشت و طبقات مختلف با معلومات متفاوت در پای منبر ایشان حاضر می شدند ولی مطالب را به گونه ای مطرح می کرد که برای همه قابل استفاده بود. ابتدا ذکر حدیث و یا آیه شریفه بعد اصل مطلب و سپس نتیجه گیری و سرانجام ذکر مصیبت اهل بیت و دعا.
با این توضیح اقسام منبر را بیان کنید و سبک مرحوم فلسفی را نیز بیان بفرمایید؟
می توان گفت دو نوع منبر داریم:
در برخی منبرها جانب عاطفی و احساسی غلبه دارد و بعضی دیگر به عکس است یعنی جنبه عقلی و برهانی آن بر عاطفه و احساس غلبه دارد، کلام مرحوم فلسفی از نوع دوم بود و جنبه عقلی بر عاطفی می چربید ولی بارویکردی عمومی. گستره آقای فلسفی در سطح عمومی بود، از این رو بود که عموم مردم ایشان را بیشتر از شهید مطهری می شناختند، زیرا نوع سخنرانیهای شهید مطهری در محافل علمی حوزه و دانشگاه مطرح می شد و سپس به مردم انتقال می یافت و نوعا بعد از انقلاب وپس از شهادتشان وبدنبال فرمایش امام که فرمودند تمام کتب ایشان اسلامی است و مهر تائید زدند ایشان در سطح عموم جامعه مطرح وشناخته شد، البته خواص وفرهیختگان جامعه ایشان را می شناختند، اما در سطح عموم، شهید مطهری مطرح نبود ، چون ایشان منبری مصطلح نبود، مجتهدی بزرگوار وفیلسوف ومتکلم برجسته ای بود که گاه بر منبر می نشست وبیاناتی داشت که مخاطب خاص خود را پاشت، ولی آقای فلسفی منبری رسمی وباصطلاح خودشان خطیب مملکت بود توده مردم به دلیل منبرهای فراگیرشان با ایشان آشنا بودند.
نکته موثر دیگری در شخصیت مرحوم فلسفی وجود داشت؟
بله، آقای فلسفی شخصیتی سیاسی هم بود، و در مجالسشان به این مسئله نگاه ویژه ای داشت، مثلا در جریان نهضت ملی چون در جزئیات قضایا بود به خوبی علت شکست نهضت ملی را تبیین می کرد به حدی که حزب توده و نهضت آزادی و جبهه ملی با ایشان بسیار بد بودند و حتی در روزنامه های جریان های ملی گرا بسیار به ایشان اهانت می کردند. یکی از سخنرانیهای جالب وماندگار ایشان استیضاح دولت وقت در روی منبر است، وخود بخوبی بیان می کند که چرا دولت را اینجا وباحضور مردم استیضاح می کند، چون مجلس وقت مجلس مرده ای است انجام این کار توسط مجلسیان بر نمی آمد، خیلی این منبر صدا کرد ونوارهای آن دست بدست می گشت.
مسئله دیگر اعتماد مراجع به مرحوم فلسفی بود، ایشان مورد وثوق واعتماد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بودند و ایشان زمانی که پیامی را به شاه می خواستند بدهند، آقای فلسفی حامل پیام می بود. همین اعتماد در ابتدای نهضت ودر قضایای انجمن های ایالاتی و ولایتی وجود داشت و حضرت امام خمینی برای آقای فلسفی نامه می نویسد و ایشان نامه را در مسجد بازار تهران برای مردم می خواند و این به معنای اعتماد امام به ایشان و اعتقاد به تاثیر کلام وی در بین مردم است.
در خاطرات شهید مهدی عراقی آمده: «برای اینکه مردم را بیشتر به صحنه بیاوریم احتیاج به آقای فلسفی داشتیم.» لذا نزد ایشان می روند تا وارد میدان شوند، البته آقای فلسفی کسی نبود که تحت تاثیر قرار بگیرد بلکه به تشخیصشان عمل می کردند، ولی به خوبی زمان را می شناخت و با توجه به اعتمادی که مراجع داشتند در خط مقدم حوزه علمیه در پیام رسانی بود، و لذا ایشان را در سال 51 به همین دلیل ممنوع المنبر کردند تا سال 57 که امام از پاریس به تهران آمدند و در همان دهه فجر امام از آقای فلسفی خواستند که صحبت کنند و حصار کلام ایشان بوسیله امام شکسته شد.
زمانی که امام در سال 58 به قم تشریف آوردند و ظاهرا ایام سالگرد 15 خرداد بود، سه روز مجلس در مدرسه فیضیه برگزار شد و آقای فلسفی در کنار امام نشستند و سخنرانی کردند و مقایسه ای کردند بین نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی که بسیار عالی بود، وضعیت مصدق و مظلومیت آیت الله کاشانی و هشدار ایشان و خیانت ملی گراها را بیان کردند و سپس در حالی که دستشان را روی پای امام قرار دادند، گفتند: اما این سید اولاد پیغمبر .. خلاصه آنکه نه ایشان مرحوم کاشانی است و نه مردم امروز همانند مردم آنروزند وخلاصه انکه مخالفان انقلاب امروز نمی توانند کاری از پیش ببرند وامام کسی نیست که بگذارد آن قضایا تکرار شود
نکته بسیار مهم دیگر این است که اهمیت ویژه ای برای محتوای منبر قائل بودند و بسیار زحمت می کشید، معروف بود برای یک ساعت منبر، هشت ساعت مطالعه می کرد. نتیجه این وقت گذاردن این شد که منبر ایشان از دیگر منبرها متمایز گردد.
خطیب برجسته کسی است که شرایط زمانی و مکانی را درک کند در یکی از منبرهایی که برای نیروی هوایی داشت با توجه به وضعیت فوق العاده آن ایام، محور سخنان ایشان درباره ایمان به خدا و تاثیر یک باور دینی مثل مداومت بر آیه الکرسی نسبت به آرامش روانی بود و جریانی را نقل می کرد که هواپیمایی می خواست سقوط کند همه دلهره داشتند ولی یک نفر آرام نشسته بود، گفتند چرا آرامی؟ گفت: زیرا آیه الکرسی خوانده ام و لذا همه از او خواستند تا برایشان وصیت نامه بنویسد، هواپیما که فرود آمد و عده زیادی غش کردند این فرد با عجله خارج شد و گفت پرواز دیگری دارم باید به آن برسم! این اثر باور دینی در بدست آوردن آرامش روحی وروانی است، الا بذکر الله تطمئن القلوب، این مطلب را مجلس ختمی میگفت که مخاطبانش از اهل پرواز در آسمان بودند، واین یعنی ملاحظه زمان و مکان و توجه به نوع مخاطب.
آیا ایشان در زمینه گسترش منبر صحیح اقدامی هم انجام می دادند؟
تربیت اهل منبر و ارزیابی وبها دادن به آقایانی که می خواهند منبر بروند از جمله فعالیت های ایشان بود، جلسات مستمری در تهران در خانه خود داشت و عده ای از وعاظ و خطبا می آمدند که در حد ایشان نبودند و در منزل ایشان در خیابان ری منبر می رفتند و بعد منبرشان ایشان تذکراتی می داد تا در بهسازی منبر موثر باشد، در قم هم کلاس آموزش خطابه گذاشتند که نوارهای این آموزش خطابه وجود دارد و جا دارد با همین عنوان چاپ شود و در اختیار طلاب جوان قرار گیرد. در یکی از این جلسات ایشان فرموده بود اگر به شما بگویند در 5 دقیقه منبر بروید با مطلب و آیه و روایت و روضه و دعا اگر گفتی نمی شود معلوم می شود آقا تو منبری نیستی! و بعد خودشان منبری با همین سبک در 5 دقیقه ارائه داد. هنر این نیست که کسی دو ساعت بالای منبر سخن بگوید، بلکه هنر این است که در هر شرایطی بتوان سخنی موثر گفت، همانگونه که مرحوم فلسفی چنین بود.
نظر حضرتعالی در خصوص پیاده کردن سبک منبر مرحوم فلسفی در جامعه امروز چیست؟
اگر مقصود این است که روش و ادای ایشان پیاده وتقلید شود خیر؛ خدا به هرکسی ذوق وروشی داده است، البته این خودش سبکی است، اما نکته مهم این است که قالب بحث ایشان حفظ شود، یعنی مطالب از نظر محتوا قوی و با توجه به عناصر زمان و مکان تنظیم شود، ودر عین سلامت نفس وصلابت رای در قالبی جذاب وبیانی شیوا ورسا عرضه گردد، واین میراث ماندگار آقای فلسفی است که قابل پیاده شدن است.
متاسفانه امروز آفت هایی داریم، سبک لازم نیست عین قدما باشد زیرا ذائقه ها عوض می شود، اما مهم این است که خطیب مطالعه کند و سلامت فکر داشته باشد و سر سفره اسلام بنشیند نه اینکه اسلام را سر سفره دیگران بنشاند، امروز وضع منبر خوبی نداریم، امروز تنها چند نفر داریم که هم خطیب توانمند و فنی هستند و هم شناخته شده که باقی ماندگان نسل قبل از انقلاب هستند، همانند حجه الاسلام و المسلمین انصاریان، و متاسفانه بعد انقلاب خطیب برجسته ای که خطیب فنی باشد و آن سطح تاثیر را داشته باشد به آن صورت نداریم و این آفتی است.توجه داشته باشیم صرف اینکه کسی را بیاورند در تلویزیون و مطرح شود کفایت نمی کند و متاسفانه خیلی از منبرهای ما جنبه عاطفی و احساسی پیدا کرده و جنبه برهانی و استدلالی آن ضعیف شده است در حالی که باید جنبه استدلالی غلبه کند، زیرا اگر پایه محکم نباشد جنبه عاطفی ماندگاری نخواهد داشت و با کوچکترین شبهه ای از بین می رود.
یکی دیگر از آفت های امروز، مداح محوری شدن مجالس است، منبری ها مداح شده اند و منبری ها مداح! و جاها عوض شده است. مداح و نوحه خوان روی چشم ماست ولی کارش سخنرانی نیست و سخنران هم لازم نیست ادای مداح را دربیاورد، می تواند با فنی که دارد بهره خودش را ببرد و از مداحان ونوحه خوانان هم برای پس از منبر استفاده کند.
در پایان اگر نکته ای باقی مانده است بفرمائید:
دومطلب عرض می کنم؛
مطلب اول آنکه مرحوم آقای فلسفی علاوه بر بیان از موهبت قلم هم برخوردار بودند، آثار قلمی ایشان هم همچو گفتارشان استوار است که نشان از سخت کوشی واستوار نویسی است، کتابهای گرانسنگ آیه الکرسی، کودک از نظر وراثت وتربیت، جوان از نظر عقل واحساس، بزرگسال وجوان از نظر افکار تمایلات، اخلاق از نظر همزیستی وارزش های انسانی، معاد از نظر روح وجسم، سخن سخنوری، شرح دعای مکارم الاخلاقذاز آثار ماندگار ایشان در عرصه نوشتار است.
مطلب دوم توصیه ای است که به اهل منبر دارم، در رابطه با مسائل سیاسی روز، بی تردید باید سیاست را فهمید و سیاسیون ومسائل پیرامون آن را شناخت ولی نباید سیاست زده نشد، حیف است، منبری که قداستش از پیامبر ص است و هیچ تریبونی جای آن را نمی گیرد تبدیل به بلندگوی جناحان سیاسی گردد، باید قدر دان باشیم و بدانیم که این جایگاه ارزان به دست ما نرسیده و به خوبی باید از آن حفاظت کنیم، در عین اینکه باید سیاسی بود و شرایط زمانی و مکانی را فهمید و خط مشی کلی وجهت سیر وحرکت را از رهبری معظم انقلاب دامت برکاته گرفت اما نباید سیاست زده جریان های روز سیاسی بود.
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
مجله مسجد شماره 181 بهمن1393 ص4