سخنرانی استاد محمد امین پورامینی
بسم الله الرحمن الرحیم
از چند زاویه وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا(ع) را میتوان مطرح ساخت. حضرت فاطمه زهرا(ع) آن بانوی بزرگواری است که خود حجت خداست و از طرفی أم الحجج و أمالائمه است، او فاطمه و طاهره و معصومه و محدثه و این القاب و این صفات عالی را که دارا است و در واقع برترین زن جهان است، بنابراین ما یک مسئولیتی داریم نسبت به معرفی حضرت فاطمه زهرا(ع) در سه جهت:
اول: شناخت فاطمه زهرا(ع) که اینگونه نباشد که ایشان را تنها به عنوان یک بانو و همسر نمونه (که یک معرفی خیلی مختصر و ناقصی است، و چه بسا هم حق مطلب ادا نشود) که در محیطی مثل خود ما میبینیم که یک بانو و زنی بیاید قیاس کند وجود حضرت فاطمه زهرا(ع) را با یک بانوی دیگر و بگوید الگوی من آن شخص دیگر است، چون شناخت کامل از نقش و ابعاد زندگانی حضرت فاطمه زهرا(ع) ندارد، و لذا حضرت را نمیشناسد، گرچه بحسب ظاهر در محیط شیعی هم رشد کرده است. (که اگر یادتان باشد این قضیه در زمان حضرت امام خمینی اتفاق افتاد که گزارشگری با یک نفر مصاحبهای کرد و یک موجی انداخت و امام اعلی ا... مقامه موضع خیلی محکمی گرفتند). غیرت این مرد الهی در جاهای مختلف نمود داشت، از جمله در قضیه سلمان رشدی که معروف است، و نمونه دیگر هم در همین رابطه است. بنابراین ما یک مسئولیتی داریم که حضرت فاطمه زهرا(ع)در محیط شیعی آنطور که شایسته و بایسته است، در حد شناخت ناقص خودمان مطرح کنیم، و ما و خانوادههای ما و دختران و همسران ما و جامعه ما و جوانان ما شناخت خوبی از این شخصیت بزرگوار داشته باشند.
دوم: شناساندن آن بزرگوار در محیط جهان اسلامی است که آن یک زبان دیگری میخواهد، و تکیه بر یک سری از محورها باید کرد، و یک سری از مطالب را باید پررنگ کرد. آن هم در یک فضای وسیعتر که مخاطب ما در این گستره حدود دو میلیارد نفر است. اگر در رابطه با بعد اول مخاطب ما مثلاً عدد شیعیان است حدود چهارصد میلیون نفر باشد اما در بعد دوم حدود دو میلیارد نفر بشر باید ایشان را بشناسد.
سوم: فراهمسازی شناخت جهانی حضرت فاطمه زهرا(ع) است. آنجا دیگر شیوه تبلیغ به گونه دیگری است و باید با تکیه بر یک نقاط خاص ایشان را معرفی و جهانی کرد. شما ببینید مسیحیان در رابطه با حضرت مریم(ع) مطلب زیاد ندارند و یقیناً مطالبی را که ما در رابطه با حضرت مریم(ع) داریم بیش از مطالبی است که اینها دارند، و ما مطالب درست و صحیح را داریم. مثلاً در رابطه با قضیه ولادت حضرت عیسی (ع)و تصحیح آن باور، اسلام خدمت بزرگی به بشریت و جهان مسیحیت کرد، وگرنه یهودیان که نظر فاسد دیگری داشتند و مسیحیان چون نمیتوانستند معما را حل کنند به ورطه غلو افتادند. بنابراین در بعد جهانی مخاطب ما شش میلیاردند. آن کار دیگری را لازم دارد که بسیار بایسته است. ما واقعاً چه کردهایم؟ در هرسه جهت قصور داریم اگر تقصیر نداشته باشیم.
این بانوی بزرگوار که به عنوان بانوی نمونه است باید یک جوری معرفی بشود که ما دختران ما، خانمها و همه جامعه اسلامی ما شناخت خوبی داشته باشند و این بزرگوار را برای الآن هم الگو بدانند که آن بزرگوار الگویی است برای گذشته، حال و آینده بشریت. وقتی میشود بر این مطلب تکیه کرد که ما معرفی کنیم و معرفی وقتی است که شناخت کامل داشته باشیم. این بانوی بزرگواری که ذوابعاد است با این عمر کوتاه چه نقش آفرینی کرد! اینجا تکیه بر محور شخصی و فردی او و نیز تکیه بر محور اجتماعی او باید کرد. تکیه بر محور شخصی و رابطه خود و خدا. عبادات فاطمه زهرا(ع)، تسبیح فاطمه زهرا(ع)که هدیه آسمانی است از ناحیه حق توسط رسول اکرم(ص) به او. آن موقعیت عالی فاطمه زهرا(ص) که اصبحت محدثة. طرف خطاب جبرئیل واقع بشود در مدت 75 روز بعد از رحلت رسول اکرم(ص) که این بانو آنقدر موقعیت دارد که جبرئیل نازل بشود منتهی نه نزول به داعی وحی که اگر مورد اشکال واقع بشود که مگر جبرئیل بعد از رسول خدا (ص) نازل میشود بر کسی!؟ که جواب این است که بله جبرئیل صحبت میکند با غیر پیغمبر ولی نزول جبرئیل دوگونه است؛ نزول به داعی وحی که مختص به انبیاء است، اما نزول لابداعی الوحی که ممکن است جبرئیل با غیر انبیاء هم سخن بگوید، همانطوری که در رابطه با حضرت مریم است در رابطه با فاطمه زهرا(ع) و برخی از ائمه معصومین(ع) هم هست، و این صحبت به داعیه وحی نیست، بنابراین این منافات با انقطاع وحی پس از رسول خدا(ص) ندارد. هفتاد و پنج روز طرف خطاب واقع بشود و جبرئیل برای او صحبت بکند و مطالب را ایشان تلقی و بعد بازگو کند و تکرار کند و آنجا نویسنده آقا امیرالمؤمنین(ع) باشد که بنویسد مطالب را که تدوین شد به نام مصحف فاطمه(ع)، که تصریح شده است که یک آیه قرآن هم در آن نیست و بسیاری از وقایعی که اتفاق میافتاد و بعضیها میآمدند ادعاهایی مبنی بر خلافت و امامت میکردند وکسانی که مطلب برایشان مشتبه شده بود (مثل قضیه نفس زکیه محمد عبدا... بن الحسن بن الحسن خودش و پدرش این گمان را داشتند که این همان مهدی است و چنین خیال باطلی را داشتند که حضرت امام صادق (ع)آنها را متنبه کردند و فرمودند نه شما او نیستید و اسم شما و اسم پدرت در کتاب مصحف فاطمه(ع) و یا کتاب علی(ع) نیست؛ من گشتم و در آنجا نامی از تو نیست) و در بعضی از قضایای خاص تاریخی این ماجرا تکرار شد، خلاصه آنکه مطالب مربوط به ملاحم و اخبار غیبیه در مصحف فاطمه(ع) است. پس این کاشف از آن موقعیت خاص فاطمه زهرا (ع)است، و در رابطه با دفاع از رسالت و دفاع از حریم نبوت در مکه و در مدینه ما حضور مؤثر فاطمه زهرا(ع) را میبینیم، در مکه وقتی که اهانت کردند و حضرت رسول(ص) در حالت سجده بود که آمدند و جسارت کردند، آنجا نقش حضرت فاطمه زهرا(ع) را میبینیم. در مدینه حضور فاطمه زهرا(ع) را در جنگهای احد و خندق میبینیم. در جنگ احد که حضرت رسول(ص) مجروح شده وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا (ع)حاضر میشود و در واقع جنبه پرستاری از رسول اکرم (ع)را ایفا میکند که وقتی که سر و صورت پیغمبر اکرم(ص) غرق در خون است و دندانهای پیغمبر شکسته شده است و خون جراحت بند نمیآید فاطمه زهرا(ع) قطعه حصیری را بر میدارد و آتش میزند و خاکستر آن را در موضع زخم رسول اکرم(ص) قرار میدهد که خون بند بیاید و خون بند آمد. را در جنگ خندق (که طول هم کشید) به نحو دیگری میبینیم که فاطمه زهرا(ع) شرکت میکند و غذا میآورند، و پس از رحلت رسول خدا(ص) در مهمترین مسئله اجتماعی که مسئله خلافت و امامت و زعامت و رهبری است نقش پر رنگ فاطمه زهرا(ع) را میبینیم. از اتمام حجت با مهاجرین و انصار نمودن و از آنها طلب یاری کردن برای بیعت با امیرالمؤمنین(ع) گرفته تا آن خطبه. خطبه عجیبی بود! واقعاً ما اگر بتوانیم همان خطبه را در یک تیراژ بالایی چاپ کنیم و به زبانهای مختلف دنیا عرضه کنیم یک گام بزرگی را برای معرفی حضرت فاطمه زهرا(ع)برداشتهایم. خطبه عجیب است و ابعاد مختلفی دارد، معارف دینی و جلوههای توحید و نبوت و امامت در آن هست. تأکید بر امامت حقه در آن هست. ترغیب مردم به قیام علیه غاصبان خلافت در او هست، و یک جامعه شناسی کامل در آن مییابیم، فلسفه احکام در آن وجود دارد، و خلاصه خطبه خیلی عجیبی است که آن حضرت در مسجد ایراد کردند، و این خطبه امروز از مهمترین یادگارهای اهلبیت پیامبر(ع) است که بنیهاشم سفارش میکردند و این خطبه را به بچهها یاد میدادند و میگفتند حفظ کنید و جایزه بگیرید. این خطبه چند شرح فارسی هم دارد که شروح خوبی هم هستند. شرح عربی هم خورده است. این صحنه حضور پر رنگ حضرت فاطمه زهرا(ع) است در مهمترین صحنه سیاسی جامعه که آثار آن را هم تا به امروز میبینیم. پس حضور حضرت فاطمه زهرا(ع) هم در بعد فردی، هم در بعد اجتماعی بسیار مهم است، و بیان فضائل حضرت فاطمه زهرا(ع) از محورهای مهم تبلیغی است که در بین همه مسلمانان جهان خواهان دارد، بیان فضائل خودش یک محور اساسی است که میتوان بر آن تکیه کرد و موردی است که مورد اتفاق همه مسلمانان است. شما در هر محیطی که قرار میگیرید، هر کسی که میخواهد در هر محیطی باشد، شیعه باشد یا سنی، و حتی مسلمان باشد یا غیر مسلمان؛ بیان فضائل فاطمه زهرا(ع) جاذبه خود را دارد و کسی نمیتواند منکر آن باشد. در صحاح و در سنن ذکر فضائل فاطمه زهرا(ع) زیاد است، گرچه و همه مطالب را نقل نکردهاند ولی همان مقدار هم وافی به مقصود است. این کتاب فضائل فاطمة الزهرا(ع) اثر حاکم نیشابوری است که در دست من است، روی جلد نوشتهاند: یطبع للمرة الاولی بعد العثور علی نسخته المخطوطة فی ترکیا.حاکم نیشابوری صاحب مستدرک است، متوفی 405. پهلوان فن است، حافظ و حاکم است که اصطلاحی در مقام بیان موقعیت عالی محدث است. او این کتاب را نوشته است، و اتفاقاً ذهبی وقتی که متعرض شرح حال حاکم نیشابوری میشود آنجا از این کتاب یاد میکند که در رابطه با فضائل فاطمه زهرا(ع). اما این کتاب چاپ نشده بود، تازه یک نسخهاش را پیدا کردهاند در ترکیه و در مصر چاپ شده است، بنابراین ما هم آن را چاپ نکردهایم. اتفاقاً آن کسی که این کتاب را به اصطلاح تحقیق و چاپ کرده خیلی متعصب است، و زهر خودش را به عنوان تحقیق این کتاب در پاورقی این کتاب ریخته است. لذا الآن عدهای از فضلا در حوزه علمیه قم مشغول تحقیق این کتاب هستند که انشاء ا... چاپ شود، اما اهمیت این کتاب این است که این نسخهای که الآن در دست من است که توسط دارالفرقان للنشر والتوزیع قاهره در مصر چاپ شده است. پس معلوم میشود که هنوز گنجینههای ارزشمندی وجود دارد که با جستجو پیدا میشود. یک نویسنده قوی مثل حاکم نیشابوری کتابی در رابطه با فضائل فاطمه زهرا(ع) بنویسد و این کتاب سالیان دراز در دسترس قرار نگیرد پس از صدها سال به چاپ رسید.
بنابراین با تکیه بر محور ذکر فضائل فاطمه زهرا(ع) در همه محیطها و مخصوصاً محیط برادران اهل سنت محور قرار داد، چون کسی نمیتواند منکر آن بشود، و جالب اینجاست که رسول اکرم(ص) تکیه فراوان بر این نکته دارد بر محوریت فاطمه زهرا(ع): «رضاها رضای، غضبها غضبی»؛ تکیه بر غضب و رضای فاطمه زهرا(ع) دارد. باید در احادیث رسول اکرم(ص) با این دید هم نگاه کرد که وقتی رسول اکرم(ص) فضائلی را در رابطه با برخی از شخصیتها بیان میکند آن فضائل در آینده جلوه و نمود پیدا میکند، وقتی که رسول اکرم(ع) نسبت به فاطمه زهرا(ع) بر محور رضایت فاطمه(ع) و خشم و غضب فاطمه(ع) تکیه میکند این تکیه بر امری است که "سیقع" که واقع شدنی است، و رسول اکرم(ص) دارد خبر میدهد به امری که در آینده قرار است واقع شود. آن چه امری است که باعث رضای فاطمه زهرا(ع) است؟ و آن چه امری است که باعث غضب فاطمه زهرا(ع) است؟ خوب این هم یک محوری است برای تأمل که ببینیم فاطمه زهرا(ع) کجا غضب کرد و کجا خشنود شد؟ و چرا غضب کرد؟
پس باید ابتدا ببینیم ایشان در یک امری ناراحت شد یا نه؟ این یک مطلب؛
مطلب دوم اینکه اگر شد موردش چه بود؟ تشخیص مصداق.
مطلب سوم موضعگیری ما چگونه باید باشد؟
تأمل در همین سه مطلب خیلی از راهها را باز میکند، و خیلی از موضعگیریها را تصحیح میکند، و خیلی از واقعیات را کشف میکند. اینها دیگر در محیطهایی که آمادگی دارند و حساسیتی ایجاد نمیکند میشود عنوان کرد. عزیزان اهل فن هستند و میدانند ما یکسری از مطالب را در محیطهای علمی خاص راحتتر میتوان بحث کرده و مطرح کنیم. یکسری از مطالب را در محیطهای عام باید بیشتر روی آن تکیه کرد. برخی از مطالبی را که باید در محیطهای خاص مطرح کرد و نتیجه گرفت چهبسا اگر در محیط عام عنوان کنیم نتیجه نگیریم، و یا نتیجه معکوس باشد. این را باید با تشخیص شرایط مکانی و زمانی، انتخاب سوژه و موضوع کرد، و مطالب را عنوان کرد..در خیلی از محیطهای علمی برادران اهل سنت در حلقههای درسیشان در حوزههای علمیهشان خیلی از این مطالب را میشود عنوان کرد، در یک محیط علمی بدون هیاهو. بالاخره سؤالی است و این سؤال جواب میخواهد، از آنها باید پرسید که جواب چه دارید؟ آیا فاطمه زهرا(ع)محور هست برای غضب و خشنودی یا نه؟ عبارت «یؤذینی ما یؤذیهاو یسرنی ما یسرها»، آیا رسول اکرم(ص) این را فرموده است یا نه؟ اگر منکرند خوب باید آن احادیث را مطرح کرد، وقتی که احادیث صحیحه و معتبره مطرح شد قهراً مورد قبول واقع خواهد شد، آنگاه باید رفت سراغ مصداق. کجا فاطمه زهرا(ع) غضب کرد؟ کجا دم فرو بست وسخن نگفت؟ و روی خود را برگرداند؟ چرا مدتی اعتصاب کرد و کسی را به حضور نپذیرفت! چرا وصیت کرد به دفت شبانه؟ چرا وصیت کرد که عدهای بر من نماز نخوانند! آیا اینها هست یا نیست؟ اگر منکرند باید بحث روایی و تاریخی کرد، و اگر قبول دارند چرا موضعگیری مناسب ندارند؟! آیا ما باید یک تاریخی را بخوانیم بدون اینکه موضعگیری داشته باشیم؟! یا اینکه نه باید یک موضعی را هم داشت؟! خوب تأمل در این مطالب راه گشا است.