ا روحانیت مهمترین طیف اثرگذار در سیر شکل گیری انقلاب اسلامی بود
استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم گفت: روحانیت درواقع مهم ترین طیف تأثیرگذار در بیداری وآگاه سازی مردم بود که در انقلاب نقش اصلی را ایفا کرد. این مهم از خاستگاه دینی روحانیت و اعتمام مردم به این قشر نشات می گرفت.گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: بهمن ماه سال 1357 برای مردم ایران سالروز تاریخی به یادماندنی بود، زمانی که مردم به رهبری امام خمینی(ره) انقلابی را به ثمر رساندند که نویدبخش آزادی ملتی مسلمان و الگوبخش سایر ممالک اسلامی بود.
اما یکی از مسایلی که در سیر تکوین انقلاب اسلامی حایز اهمیت است، جایگاه و نقش بی بدیل علما و روحانیون است، در این راستا با حجت الاسلام والمسملین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
یکی از اصلی ترین علل توفیق انقلاب اسلامی ایران در برهه ای که دین به حاشیه رانده شده بود، آگاه سازی توده های مردم از اقشار مختلف بود، به بیان دیگر مردم به تدریج از سال 1342 تا 1356 با اندیشه حکومت دینی آشنا شدند، اما برای بسیاری سوال است که در این میان روند آگاه سازی دقیقا از سوی کدام طیف شکل گرفت و چه روش هایی برای بیان مبانی دین لحاظ شد چراکه با شروع حکومت پهلوی بنا بر اجبار حکومتی بسیاری از آموزه های دینی در خفا بیان می شد.
روحانیت درواقع مهم ترین طیف تأثیرگذار در بیداری وآگاه سازی مردم بود که در انقلاب نقش اصلی را ایفا کرد. با توجه به خاستگاه روحانیت که از جایگاه دینی شکل گرفته است و باور عمومی مردم که نسبت به روحانیت داشته و دارند در سیر انقلاب، زمینه پذیرش سخنان روحانیت به صورت عادی و طبیعی فراهم شد.
البته در این جریان روحانیت را باید به صورت کل در نظر گرفت، گرچه از لحاظ عملکرد یکسان نبودند یعنی برخی انقلابی، برخی نیمه انقلابی و برخی تنها به کارهای فرهنگی پرداخته و در عرصه مبارزه مستقیم نبودند، اما در مجموع عوامل دست به دست داده و نتیجه بخش بود، ابزاری که در اختیار روحانیت قرار داشت همان ابزار تبلیغی سنتی بود، یعنی: منبر و محراب وقلم، در تمامی نقاط کشور و در حسینیه ها و مساجد ابزار قوی وموثر منبر در اختیار روحانیت بود، و با توجه به قداست و پذیرش وبا بهره گیری از ایام سوگواری محرم وصفر وماه مبارک رمضان، به مرور زمینه رشد فکری وبیداری مردم فراهم آمد.
البته بدون شک وقتی روحانیت این تاثیر را دارد که زیر چتر مرجعیت عظما قرار گیرد که این موضوع واقع شد و نهضت اسلامی ایران با رهبری امام خمینی که خود مرجع بزرگ شیعه زمان بود و همچنین همراهی مراجع تقلید در قم و مشهد وحتی عتبات عالیات شروع شد، علاقه مردم به بزرگان وعلما ومراجع دین و به ویژه امام خمینی سبب ماندگاری وبه بارنشاندن نهضت وتبدیل آن به انقلاب اسلامی شد وزمینه ای را برای حرکت جهانی بیداری فراهم آورد؛ همچنین نباید فراموش کنیم آن چه که رژیم پهلوی نسبت به آن حساس بود صرفا گفتن مسایل دینی وفقهی نبود، اگر مساجد در حد نصایح اخلاقی بودند چه بسا چندان مشکلی نداشتند، اما وقتی که اسلام رنگ اجتماعی و سیاسی به خود بگیرد و داعیه دار اداره ممکلت و حکومت باشد این طرز فکر سبب نگرانی رژیم بود و رژیم پهلوی با این طرز اندیشه مخالف بود و لذا روحانیونی که در این مسیر گام برداشتند تبعید شدند، به زندان افتادند ویا به شهادت رسیدند، و شاه از این حرکت دینی تعبیر به ارتجاع سیاه می کرد، در مقابل حرکت های مارکسیست ها وچپی ها وچپ زده ها که ارتجاع سرخ نام داشت.
خواست مردم ایران تشکیل حکومتی مستقل بر پایه عقاید دینی بود، این مطالبه البته در برهه های مختلف تاریخی امکان تداوم حضور جدی در عرصه سیاست نداشت، فکر می کنید ریشه های آماده سازی جامعه در راستا همسو شدن با جریان دینی از کدام مقطع کلید خورد و چگونه توانست تبدیل به یک گفتمان دینی سیاسی شود؟
اگر بخواهیم انصاف به خرج دهیم باید بگوییم امام خمینی(ره) نقش عمده در این باور اجتماعی دارد .امام راحل با توجه به جریان های سابق که شکست هم خورده بودند مثل نهضت مشروطیت ونهضت ملی شدن نفت، عوامل شکست آنها را دقیقا مطالعه وشناسایی کرده بود؛ وبه هر حال تجربیات گذشته را داشت، و در عین حال امام به تاثیر روحانیت و مرجعیت واقف بود، از این رو بسیار از شیخ فضل الله نوری وسید ابوالقاسم کاشانی یاد می کرد، این دو بزرگوار در واقع مظلومان وقربانیان دو رویداد مهم تاریخی ایران: نهضت مشروطیت وصنعت نفت بودند، امام با بیداری ضمن بازخوانی تاریخ ویادآوری آن ماجراهای تلخ جلوی تکرار قربانی را گرفتند.در واقع امام دو کار کرد، اول اینکه سطح خواسته را بالاتر برد، ببینید در قضیه مشروطیت هدف محدود کردن اختیارات پادشاهی بود که منجر به تشکیل مجلس شد، در نهضت ملی کردن صنعت نفت، خواسته در حد استقلال اقتصادی و کوتاه کردن دست انگلستان از منبع نفت بود، اما در انقلاب اسلامی ایران دو خواسته بسیار بزرگ و آرمانی واساسی مطرح شد: اول: از بین بردن نظام پادشاهی ودوم: برقراری جمهوری اسلامی، یعنی از یک طرف تخریب و از سوی دیگر سازندگی. من یادم هست که بچه های کوچک در کوچه و خیابان راه می رفتند و مرگ بر شاه می گفتند و ازآن طرف شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی داده شد، از یک طرف مرگ بر شاه و از طرف دیگر حکومت اسلامی شعار مردم به عنوان خواسته اساسی مطرح گشت.
البته تحقق این خواسته ها نیاز به پشتوانه فکری وفقهی داشت که امام آن را برآورده ساخت، و در زمانی که در نجف تبعید بود بحث ولایت فقیه را مطرح کرد، البته نمی خواهم بگویم که مبتکر این بحث امام بود، چراکه قبل از ایشان نیز فقیهانی چون محقق نراقی، صاحب جواهر و.. بودند که این مساله را در کتب فقهی خود آورده بودند، اما کسی که مجددا این بحث را مطرح و بر آن پافشاری کرد و ادله عقلی ونقلی آن را محکم کرد، واز آن مهمتر آن را به صحنه واقعیت وعینیت آورد و در حد نگارش در قالب یک کتاب فقهی بسنده نکرد، مرحوم امام خمینی بود.امام خمینی(ره) کار کارستانی کرد، و با توجه به این نقطه نظر که ریشه از دید بلند وعمیق آن مرد بزرگ داشت به مرور زمان این گفتمان به درون اجتماع منتقل و تبدیل به خواسته عمومی مردم شد.
انقلاب ایران در شرایطی به وقوع پیوست که جهان غرب دوره پست مدرن را می گذراند، برخی قایل به این مساله هستند که اساسا انقلاب ایران انقلابی مدرن و پست مدرن است چراکه دقیقا در شرایط تاریخی بروز یافت که این دو مولفه در سطح جهانی مطرح بود، برخی نیز انقلاب اسلامی را انقلابی سنتی می دانند، البته حد وسطی نیز در این بین مطرح شده است که معتقد است انقلاب هر دو این ویژگی ها را دارا بود، شما چه فکر می کنید؟
بدون شک در حوادث اجتماعی عوامل مختلفی اعم داخلی و خارجی اثر گذار است، ولی نسبت به انقلاب اسلامی در دوره ای که ما خودمان زندگی کردیم و دیدیم و چشیدیم و با تمام وجودمان حس کردیم، در واقع رژیم پهلوی به جنگ دین و عقیده مردم آمد، ببینید در بحث تغییر تاریخ، تاریخ هجری شمسی در سال 1355 عوض شد و تقویم 2535 شاهنشاهی ایجاد کردند تا بین مردم و اسلام قطع ایجاد شود ومردم را به یک پیشینه موهوم سابق برگردانند، و یا جشن های هنر شیراز ترتیب دادند تا زشتی گناه زدوده شود وزمینه و علقه دینی مردم ضعیف و کمرنگ شود، در این دوره بسیاری از اقشار عادی ومتدین کوچه و بازار به خاطر داشتن حساسیت به مسائل دینی گرفتار ساواک شدند، آزادی ها خفه شد و از آن طرف بساط بی بند و باری برپا بود ولی اقشار متدین راحت نبودند، همین حساس بودن متدینین نقطه شروع بود.
در 19 دی ماه سال 1356طلاب قم به قیام برخاستند، و علت این قیام درج مقاله ای از شخصی موهوم به نام «احمد رشیدی مطلق » در روزنامه اطلاعات بود، برخی گفتند نویسنده آن مقاله شخص شاه بود. در این مقاله به امام اهانت شده بود، و این در حالی بود که امام راحل در تبعید بود، این جوشش و قیام طلاب و مجالسی که به یاد مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی بپا شد زمینه ای برای بروزعقده ها ونمود خواسته های خفه شده مردم شد، در این مجالس مردم وقتی درود بر خمینی می گفتند احساس سبکی وراحتی می کردند، دوره ای بود که آوردن اسم امام خمینی(ره) و همراه داشتن عکس ورساله امام جرم بود؛ من خودم زمانی که می خواستم از جایی به جای دیگر بروم اگر کتاب امام را همراه داشتم آن را مخفی می کردم.با این حال با قیام مردم این سدها شکسته شد، و رژیم نتوانست در برابر خواست عمومی مرتب تاب بیاورد، قیام قم به تبریز، یزد، کرمان، و.. رسید تا جریان 17 شهریور تهران اتفاق افتاد، بعد نیز با راهپیمایی های عاشورا و تاسوعا و اربعین جلوه جهانی گرفت و راهپیمایی عاشورا بود که پایه رژیم پهلوی بیش از پیش سست کرد، امام در اطلاعیه معروف خود پیروزی خون بر شمشیر را مطرح ساخت، وشعار مردم هم این بود: نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است.ذکر این نکته ضروری است که امام خمینی(ره) بر دل ها حکومت می کرد، و پیروزی انقلاب به صورت مسلحانه نبود، بلکه با دستوری که امام (ره) به مردم می دادند و مردم اطاعت کامل می کردند انقلاب با کمترین شهید به پیروزی رسید.
امام دستور دادند که ارتشی ها پادگان را خالی کنند، و مردم پول آب و برق را ندهندو..، واینگونه رژیم را به ضعف کشاندند، در یک جمله به نظر من انقلاب اسلامی ما، انقلابی سنتی مبتنی بر اساس دین و عقیده مردم بود، وریشه از داخل داشت، بدون شک کسی نمی تواند قاطعیت، صلابت، نترسی و بی باکی امام را فراموش کند، که در کنار آن معنویت وخلوص او عشق ودلدادگی عمیق مردم را سبب شده بود، برای مثال در دوره جنگ که رزمندگان به عملیات میرفتند دوست داشتند که اگر زنده برگشتند بعد از عملیات بیایند و امام را ببینند یعنی دیدار امام برایشان یک انگیزه بود.
امروز بعد از گذشت بیش از سی سال از وقوع انقلاب اسلامی، روحانیت چه وظیفه ای در قبال توده های مردم دارند و این طیف اثرگذار چگونه باید مبانی انقلاب اسلامی را برای نسل جدید بیان کند.
روحانیت همان طور که در ایجاد انقلاب نقش پیشتازانه داشت در حفظ و تداوم آن نیز باید همان نقش را داشته باشد، البته به صورت طبیعی جامعه رشد و تغییر خود را دارد و روحانیت نیز باید همزمان اقدام به بازسازی ونوسازی خود کند، که اینگونه نیز هست، اگر در سابق تنها ابزار روحانیت منبر و محراب بود امروز ابزارهای جدید را به کار گرفته است، رسانه های مختلف، شبکه های مختلف، شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی به منبرهای سنتی اضافه شده است، همچنین آشنایی طلاب ما با زبان های خارجی، تاثیرگذاری روحانیت را در سطح بین المللی افزوده است، البته باید بدانیم که روحانیت منحصر به ایران نیست، روحانیت شیعه و تاثیرگذاری آنان را در مراتب گوناگون در سایر کشورها همچون عراق، لبنان، سوریه و خلیج فارس، هند و پاکستان، افغانستان و.. دیده می شود، و در مجموع روحانیت در پنج قاره دنیا در قالب ملیت ها و گویش ها مختلف اثرگذاری جهانی دارند.
به هرحال معتقدم باید با زبان روز و با بهره گیری از ابزارهای روز، وحتی حضور در شبکه های اجتماعی زمینه پیدایش انققلاب را برای نسل جدید تبیین کنیم، که البته نتیجه خواهد داد و باید بر این نکته اساسی تکیه کرد که انقلاب وجمهوری اسلامی ارزان به دست نیامده است، و برای ایجاد وحفظ آن خون ها ریخته شد و خون دل ها خورده شد تا این انقلاب به بار نشست وثمر داد.
پایان پیام/
http://shabestan.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=339944&Mode#