سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/11/19
9:30 صبح

روحانیت مهمترین طیف اثرگزار در سیر شکل گیری انقلاب اسلامی بود

بدست دست نوشت در دسته امام خمینی، انقلاب، روحانیت

کد خبر : 339944 10 : 30  - 1392/11/16 سرویس : قرآن و معارف
 

ا روحانیت مهمترین طیف اثرگذار در سیر شکل گیری انقلاب اسلامی بود

استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم گفت: روحانیت درواقع مهم ترین طیف تأثیرگذار در بیداری وآگاه سازی مردم بود که در انقلاب نقش اصلی را ایفا کرد. این مهم از خاستگاه دینی روحانیت و اعتمام مردم به این قشر نشات می گرفت.

گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: بهمن ماه سال 1357 برای مردم ایران سالروز تاریخی به یادماندنی بود، زمانی که مردم به رهبری امام خمینی(ره) انقلابی را به ثمر رساندند که نویدبخش آزادی ملتی مسلمان و الگوبخش سایر ممالک اسلامی بود. 


اما یکی از مسایلی که در سیر تکوین انقلاب اسلامی حایز اهمیت است، جایگاه و نقش بی بدیل علما و روحانیون است، در این راستا با حجت الاسلام والمسملین محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
 

 یکی از اصلی ترین علل توفیق انقلاب اسلامی ایران در برهه ای که دین به حاشیه رانده شده بود، آگاه سازی توده های مردم از اقشار مختلف بود، به بیان دیگر مردم به تدریج از سال 1342 تا 1356 با اندیشه حکومت دینی آشنا شدند، اما برای بسیاری سوال است که در این میان روند آگاه سازی دقیقا از سوی کدام طیف شکل گرفت و چه روش هایی برای بیان مبانی دین لحاظ شد چراکه با شروع حکومت پهلوی بنا بر اجبار حکومتی بسیاری از آموزه های دینی در خفا بیان می شد.


روحانیت درواقع مهم ترین طیف تأثیرگذار در بیداری وآگاه سازی مردم بود که در انقلاب نقش اصلی را ایفا کرد. با توجه به خاستگاه روحانیت که از جایگاه دینی شکل گرفته است و باور عمومی مردم که نسبت به روحانیت داشته و دارند در سیر انقلاب، زمینه پذیرش سخنان روحانیت به صورت عادی و طبیعی فراهم شد.


البته در این جریان روحانیت را باید به صورت کل در نظر گرفت، گرچه از لحاظ عملکرد یکسان نبودند یعنی برخی انقلابی، برخی نیمه انقلابی و برخی تنها به کارهای فرهنگی پرداخته و در عرصه مبارزه مستقیم نبودند، اما در مجموع عوامل دست به دست داده و نتیجه بخش بود، ابزاری که در اختیار روحانیت قرار داشت همان ابزار تبلیغی سنتی بود، یعنی: منبر و محراب وقلم، در تمامی نقاط کشور و در حسینیه ها و مساجد ابزار قوی وموثر منبر در اختیار روحانیت بود، و با توجه به قداست و پذیرش وبا بهره گیری از ایام سوگواری محرم وصفر وماه مبارک رمضان، به مرور زمینه رشد فکری وبیداری مردم فراهم آمد.

البته بدون شک وقتی روحانیت این تاثیر را دارد که زیر چتر مرجعیت عظما قرار گیرد که این موضوع واقع شد و نهضت اسلامی ایران با رهبری امام خمینی که خود مرجع بزرگ شیعه زمان بود و همچنین همراهی مراجع تقلید در قم و مشهد وحتی عتبات عالیات شروع شد، علاقه مردم به بزرگان وعلما ومراجع دین و به ویژه امام خمینی سبب ماندگاری وبه بارنشاندن نهضت وتبدیل آن به انقلاب اسلامی شد وزمینه ای را برای حرکت جهانی بیداری فراهم آورد؛ همچنین نباید فراموش کنیم آن چه که رژیم پهلوی نسبت به آن حساس بود صرفا گفتن مسایل دینی وفقهی نبود، اگر مساجد در حد نصایح اخلاقی بودند چه بسا چندان مشکلی نداشتند، اما وقتی که اسلام رنگ اجتماعی و سیاسی به خود بگیرد و داعیه دار اداره ممکلت و حکومت باشد این طرز فکر سبب نگرانی رژیم بود و رژیم پهلوی با این طرز اندیشه مخالف بود و لذا روحانیونی که در این مسیر گام برداشتند تبعید شدند، به زندان افتادند ویا به شهادت رسیدند، و شاه از این حرکت دینی تعبیر به ارتجاع سیاه می کرد، در مقابل حرکت های مارکسیست ها وچپی ها وچپ زده ها که ارتجاع سرخ نام داشت.


خواست مردم ایران تشکیل حکومتی مستقل بر پایه عقاید دینی بود، این مطالبه البته در برهه های مختلف تاریخی امکان تداوم حضور جدی در عرصه سیاست نداشت، فکر می کنید ریشه های آماده سازی جامعه در راستا همسو شدن با جریان دینی از کدام مقطع کلید خورد و چگونه توانست تبدیل به یک گفتمان دینی سیاسی شود؟


اگر بخواهیم انصاف به خرج دهیم باید بگوییم امام خمینی(ره) نقش عمده در این باور اجتماعی دارد .امام راحل با توجه به جریان های سابق که شکست هم خورده بودند مثل نهضت مشروطیت ونهضت ملی شدن نفت، عوامل شکست آنها را دقیقا مطالعه وشناسایی کرده بود؛ وبه هر حال تجربیات گذشته را داشت، و در عین حال امام به تاثیر روحانیت و مرجعیت واقف بود، از این رو بسیار از شیخ فضل الله نوری وسید ابوالقاسم کاشانی یاد می کرد، این دو بزرگوار در واقع مظلومان وقربانیان دو رویداد مهم تاریخی ایران: نهضت مشروطیت وصنعت نفت بودند، امام با بیداری ضمن بازخوانی تاریخ ویادآوری آن ماجراهای تلخ جلوی تکرار قربانی را گرفتند.در واقع امام دو کار کرد، اول اینکه سطح خواسته را بالاتر برد، ببینید در قضیه مشروطیت هدف محدود کردن اختیارات پادشاهی بود که منجر به تشکیل مجلس شد، در نهضت ملی کردن صنعت نفت، خواسته در حد استقلال اقتصادی و کوتاه کردن دست انگلستان از منبع نفت بود، اما در انقلاب اسلامی ایران دو خواسته بسیار بزرگ و آرمانی واساسی مطرح شد: اول: از بین بردن نظام پادشاهی ودوم: برقراری جمهوری اسلامی، یعنی از یک طرف تخریب و از سوی دیگر سازندگی. من یادم هست که بچه های کوچک در کوچه و خیابان راه می رفتند و مرگ بر شاه می گفتند و ازآن طرف شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی داده شد، از یک طرف مرگ بر شاه و از طرف دیگر حکومت اسلامی شعار مردم به عنوان خواسته اساسی مطرح گشت.

البته تحقق این خواسته ها نیاز به پشتوانه فکری وفقهی داشت که امام آن را برآورده ساخت، و در زمانی که در نجف تبعید بود بحث ولایت فقیه را مطرح کرد، البته نمی خواهم بگویم که مبتکر این بحث امام بود، چراکه قبل از ایشان نیز فقیهانی چون محقق نراقی، صاحب جواهر و.. بودند که این مساله را در کتب فقهی خود آورده بودند، اما کسی که مجددا این بحث را مطرح و بر آن پافشاری کرد و ادله عقلی ونقلی آن را محکم کرد، واز آن مهمتر آن را به صحنه واقعیت وعینیت آورد و در حد نگارش در قالب یک کتاب فقهی بسنده نکرد، مرحوم امام خمینی بود.امام خمینی(ره) کار کارستانی کرد، و با توجه به این نقطه نظر که ریشه از دید بلند وعمیق آن مرد بزرگ داشت به مرور زمان این گفتمان به درون اجتماع منتقل و تبدیل به خواسته عمومی مردم شد.
 

 انقلاب ایران در شرایطی به وقوع پیوست که جهان غرب دوره پست مدرن را می گذراند، برخی قایل به این مساله هستند که اساسا انقلاب ایران انقلابی مدرن و پست مدرن است چراکه دقیقا در شرایط تاریخی بروز یافت که این دو مولفه در سطح جهانی مطرح بود، برخی نیز انقلاب اسلامی را انقلابی سنتی می دانند، البته حد وسطی نیز در این بین مطرح شده است که معتقد است انقلاب هر دو این ویژگی ها را دارا بود، شما چه فکر می کنید؟

بدون شک در حوادث اجتماعی عوامل مختلفی اعم داخلی و خارجی اثر گذار است، ولی نسبت به انقلاب اسلامی در دوره ای که ما خودمان زندگی کردیم و دیدیم و چشیدیم و با تمام وجودمان حس کردیم، در واقع رژیم پهلوی به جنگ دین و عقیده مردم آمد، ببینید در بحث تغییر تاریخ، تاریخ هجری شمسی در سال 1355 عوض شد و تقویم 2535 شاهنشاهی ایجاد کردند تا بین مردم و اسلام قطع ایجاد شود ومردم را به یک پیشینه موهوم سابق برگردانند، و یا جشن های هنر شیراز ترتیب دادند تا زشتی گناه زدوده شود وزمینه و علقه دینی مردم ضعیف و کمرنگ شود، در این دوره بسیاری از اقشار عادی ومتدین کوچه و بازار به خاطر داشتن حساسیت به مسائل دینی گرفتار ساواک شدند، آزادی ها خفه شد و از آن طرف بساط بی بند و باری برپا بود ولی اقشار متدین راحت نبودند، همین حساس بودن متدینین نقطه شروع بود.

در 19 دی ماه سال 1356طلاب قم به قیام برخاستند، و علت این قیام درج مقاله ای از شخصی موهوم به نام «احمد رشیدی مطلق » در روزنامه اطلاعات بود، برخی گفتند نویسنده آن مقاله شخص شاه بود. در این مقاله به امام اهانت شده بود، و این در حالی بود که امام راحل در تبعید بود، این جوشش و قیام طلاب و مجالسی که به یاد مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی بپا شد زمینه ای برای بروزعقده ها ونمود خواسته های خفه شده مردم شد، در این مجالس مردم وقتی درود بر خمینی می گفتند احساس سبکی وراحتی می کردند، دوره ای بود که آوردن اسم امام خمینی(ره) و همراه داشتن عکس ورساله امام جرم بود؛ من خودم زمانی که می خواستم از جایی به جای دیگر بروم اگر کتاب امام را همراه داشتم آن را مخفی می کردم.با این حال با قیام مردم این سدها شکسته شد، و رژیم نتوانست در برابر خواست عمومی مرتب تاب بیاورد، قیام قم به تبریز، یزد، کرمان، و.. رسید تا جریان 17 شهریور تهران اتفاق افتاد، بعد نیز با راهپیمایی های عاشورا و تاسوعا و اربعین جلوه جهانی گرفت و راهپیمایی عاشورا بود که پایه رژیم پهلوی بیش از پیش سست کرد، امام در اطلاعیه معروف خود پیروزی خون بر شمشیر را مطرح ساخت، وشعار مردم هم این بود: نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است.ذکر این نکته ضروری است که امام خمینی(ره) بر دل ها حکومت می کرد، و پیروزی انقلاب به صورت مسلحانه نبود، بلکه با دستوری که امام (ره) به مردم می دادند و مردم اطاعت کامل می کردند انقلاب با کمترین شهید به پیروزی رسید.

امام دستور دادند که ارتشی ها پادگان را خالی کنند، و مردم پول آب و برق را ندهندو..، واینگونه رژیم را به ضعف کشاندند، در یک جمله به نظر من انقلاب اسلامی ما، انقلابی سنتی مبتنی بر اساس دین و عقیده مردم بود، وریشه از داخل داشت، بدون شک کسی نمی تواند قاطعیت، صلابت، نترسی و بی باکی امام را فراموش کند، که در کنار آن معنویت وخلوص او عشق ودلدادگی عمیق مردم را سبب شده بود، برای مثال در دوره جنگ که رزمندگان به عملیات میرفتند دوست داشتند که اگر زنده برگشتند بعد از عملیات بیایند و امام را ببینند یعنی دیدار امام برایشان یک انگیزه بود.

امروز بعد از گذشت بیش از سی سال از وقوع انقلاب اسلامی، روحانیت چه وظیفه ای در قبال توده های مردم دارند و این طیف اثرگذار چگونه باید مبانی انقلاب اسلامی را برای نسل جدید بیان کند.

 روحانیت همان طور که در ایجاد انقلاب نقش پیشتازانه داشت در حفظ و تداوم آن نیز باید همان نقش را داشته باشد، البته به صورت طبیعی جامعه رشد و تغییر خود را دارد و روحانیت نیز باید همزمان اقدام به بازسازی ونوسازی خود کند، که اینگونه نیز هست، اگر در سابق تنها ابزار روحانیت منبر و محراب بود امروز ابزارهای جدید را به کار گرفته است، رسانه های مختلف، شبکه های مختلف، شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی به منبرهای سنتی اضافه شده است، همچنین آشنایی طلاب ما با زبان های خارجی، تاثیرگذاری روحانیت را در سطح بین المللی افزوده است، البته باید بدانیم که روحانیت منحصر به ایران نیست، روحانیت شیعه و تاثیرگذاری آنان را در مراتب گوناگون در سایر کشورها همچون عراق، لبنان، سوریه و خلیج فارس، هند و پاکستان، افغانستان و.. دیده می شود، و در مجموع روحانیت در پنج قاره دنیا در قالب ملیت ها و گویش ها مختلف اثرگذاری جهانی دارند.

به هرحال معتقدم باید با زبان روز و با بهره گیری از ابزارهای روز، وحتی حضور در شبکه های اجتماعی زمینه پیدایش انققلاب را برای نسل جدید تبیین کنیم، که البته نتیجه خواهد داد و باید بر این نکته اساسی تکیه کرد که انقلاب وجمهوری اسلامی ارزان به دست نیامده است، و برای ایجاد وحفظ آن خون ها ریخته شد و خون دل ها خورده شد تا این انقلاب به بار نشست وثمر داد.

 پایان پیام/

http://shabestan.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=339944&Mode#


90/10/4
6:36 عصر

دستمال سفید

بدست دست نوشت در دسته امام خمینی

 دستمال سفید

محمد امین پورامینی

یکی از نقاط برجسته زندگانی امام خمینی، عشق والای او نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، به ویژه ساحت مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) بود، به یاد دارم پس از بازگشت امام به قم در روز هشتم محرم (در سال 1358 هجری شمسی)، ایشان در بیت قدیمی خود واقع در یخچال قاضی حاضر شدند و در مجلس عزاداری شرکت جستند. با ورود امام به مجلس، مردم که از حضور امام به وجد آمده بودند، به سمت ایشان نشستند، امام با صدای بلند فرمود: به سمت منبر بنشنید. خطیب منبر آقای یثربی بود، پس از مقدمه‌چینی، روضه حضرت علی‌اکبر(ع) را خواند، در این هنگام حضرت امام دستمال سفیدی را از جیب خود بیرون آورده و گریه کردند، در این اثنا خطیب منبر از وقت استفاده کرد و یادی از فرزند امام مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی کرد، دیدم امام دستمال را از روی پیشانی خود برداشت و در حدود یک دقیقه که سخن از فرزند دلبند وی بود به آرامی نشست، آنگاه که خطیب منبر روضه علی‌اکبر(ع) را از سر گرفت باز دستمال را بر پیشانی نهاد و گریه کرد. متوجه شدم که این مرد بزرگ نمی‌خواست به اندازه یک دقیقه هم اشک بر علی‌اکبر(ع) را با اشک بر فرزندش درهم آمیزد.


89/1/6
2:19 صبح

اخلاق عملی

بدست دست نوشت در دسته امام خمینی، اخلاق، آیت الله بهاء الدینی

 

 

  عارف بالله آیة الله حاج میرزا جواد ملکیTinyPic image

محمدامین پورامینی

خدمت مرحوم آیت الله حاج آقا رضاء الدینی رسیدم پرسیدم: آقا! راه کدام است؟ فرمود: انجام واجبات، ترک محرمات..

یک بار دیگر از وی در باره دیدن پیامبر وائمه اطهار (ع) در خواب پرسیدم، واشاره به آنچه مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان آورده است نمودم، فرمود: لازم نیست این کارها را بکنید آقا.. (تکیه کلامشان کلمه آقا بود)، خودتان اهل باشید خودشان سراغتان خواهند آمد..

 آیت الله بهاء الدینی را از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی می شناختم.. علتش این بود که منزل ما نزدیک منزل ایشان بود وتقریبا همسایه.. تنها یک خیابان فاصله بود.. از سنگبند تا محله سفیداب که منزل ایشان در آن بود راهی نبود.. کافی بود عرض چهارمردان را از چهار راه سجادیه طی کنی وبه منزل او -که خود آن را تبدیل به حسینیه کرده بود- برسی.. تابستان که میشد نماز جماعت به پشت بام مسجدی که نزدیک منزلشان وکنار نانوایی سنگکی بود منتقل می شد.. هنوز که هنوز است از فکر وهوای آن لحظات آسمانی به شوق می آیم..بهنگام قنوت گویی عالمی را با خود میبرد.. خیلی سر وساده با همه همسخن میشد.. صبحها تک وتنها عصا زنان از خانه تا آخر خیابان چهارمردان را پیاده میرفت، آن وقت خیابان بن بست بود وبه مزار علی بن جعفر (ع) ختم می شد..

با پیروزی انقلاب اسلامی چهره ها دگرگون گردید، وفضای جامعه حالت معنوی بخود گرفت .. امام خمینی به منزل او آمد تا به اصطلاح از وی بازدید بعمل آورد.. چه بسا همسایه ها نمیدانستند که در کنار چه گوهری هستند ..

روز پنجشنبه ای بود که اعلام شد درس اخلاق وی در مدرسه فیضیه زیر ساعت برقرار است.. خودم را رساندم.. عده کمی از طلاب وتنی چند از بچه های سپاه بودند.. باید اعتراف کنم که طلبه ها هم او را نمیشناختند.. ابتدا مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی -ره- بر فراز منبر قرار گرفت وپس از بیان مطالبی پیرامون اهمیت اخلاق به معرفی شخصیت آیت الله بهاء الدینی پرداخت.. پس از آن بود که او بر منبر نشست.. خیلی مختصر ولی محکم وگویا سخن گفت.. سخنانی سازنده و روح نواز که دل آدمی را می کند.. تکیه کلام او کلمه -آقا- بود.. درسهای اخلاق پنجشنبه مدتی ادامه یافت.. بعدها شنیدیم که این درس بنا به اشاره حضرت امام خمینی منعقد گردیده بود..  با کسالت وکهولت سن او درس به منزل -حسینیه- منتقل گردید وزمان آن نیز به بعد از نماز مغرب وعشا تغییر یافت..

درس اخلاق از درسهای ضروری حوزه است .. دوره ما مرحوم آیت الله بهاء الدینی، آیت الله مشکینی، آیت الله مظاهری، آیت الله راستی کاشانی وبعدها آیت الله شب زنده دار وآیت الله اشتهاردی متصدی این کار بودند، امروز جای درس اخلاق سازنده ونشاط آفرین خالی است.. در این دوره ای که عده ای عارف نما دکانی بپا کرده اند وادعاهای دروغین ارتباط با عالم ما فوق! را دارند وجوانان ساده لوح و پاک ما را منحرف میکنند نیاز  به وجود عالمانی داریم که روش ومنششان بیش از سخنشان درس موز باشد .. کسانی چون آیت الله شب زنده دار وآیت الله انصاری شیرازی..

مرحوم پدر بزرگم آیت الله طبسی نجفی میفرمود: استاد اخلاق باید خود متخلق باشد.. وخود وی نیز متخلق به اخلاق نیک بود.. بارها او را دیدم که به همگان وحتی کودکان سلام میکرد.. او استادی مانند مرحوم آیت الله ملکی تبریزی را دیده بود که در همین مدرسه فیضیه درس اخلاق داشت، واز او شنیده بود که: نمردم وبا چشم خود دیدم که ارواح مؤمنان در وادی السلام نجف دور هم حلقه زده اند.. بعدها بزرگانی چون امام خمینی، حاج آقا حسین فاطمی، و.. تربیت اخلاقی طلاب را بر عهده داشتند.. البته بسیاری از بزرگان بودند که چه بسا درس اخلاق رسمی نداشتند ولی روش ومنششان درس اخلاق بود، شخصیتهایی مثل حاج آقا مرتضی حائری یزدی..


87/10/5
3:19 عصر

عزاداری حسینی در نگاه امام خمینی

بدست دست نوشت در دسته عزاداری، امام خمینی

محمدامین پورامینی

یکی از نقاط برجسته زندگانی امام خمینی عشق وولای او نسبت به اهل بیت عصمت وطهارت (ع)، بویژه ساحت مطهر حضرت سید الشهدا(ع) بود، بیاد دارم پس از بازگشت امام به قم در روز هشتم محرم، ایشان به بیت قدیمی خود واقع در یخچال قاضی حاضر شدند، ودر مجلس عزاداری شرکت جستند، با ورود به مجلس مردم که از حضور امام به وجد آمده بودند به سمت ایشان نشستند، امام با صدای بلند فرمود: به سمت منبر بنشینید، مردم رو به سمت منبر نشستند به گونه ای که امام در سمت چپ آنان قرار گرفت. خطیب منبر آقای یثربی بود، پس از مقدمه چینی روضه حضرت علی اکبر (ع) را خواند، در این هنگام حضرت امام دستمال سفیدی را از جیب خود بیرون آورده وگریه کردند، در این اثنا خطیب منبر از وقت استفاده کرد ویادی از فرزند امام مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی کرد، دیدم امام دستمال را از روی پیشانی خود برداشت، ودر حدود یک دقیقه که سخن از فرزند دلبند وی بود به آرامی نشست، آنگاه که خطیب منبر روضه علی اکبر (ع) را از سر گرفت باز دستمال را بر پیشانی نهاد وگریه کرد. متوجه شدم که این مرد بزرگ نمی خواست به اندازه یک دقیقه هم اشک بر علی اکبر (ع) را با اشک بر فرزندش درهم آمیزد..

به هنگام حضور در نوفل لوشاتو در فرانسه نیز مجلس عزای حسینی را بپا کرد، وخبرگزاری های جهان که برای اولین بار با این صحنه مواجه شده بودند، گریه وی را در ماتم حسین بن علی (ع) دیدند ومخابره کردند.

پیش از آن حضور 14 ساله وی در عراق، حضور پیوسته شبانه در حرم امیر مومنان علی (ع)، وحضور شبهای جمعه در حرم سید الشهدا نشان از عمق ولای او دارد.

وقبل از آن این جریان را -که مربوط به دوره طلبگی ایشان است- از مرحوم آیت الله نجفی مرعشی نقل شده است: در دوره ممنوعیت برگزاری مجالس عزای امام حسین (ع) - در دوره رضا خان-، با آقای خمینی در حجره نشسته بودیم، ایام عزای حسینی بود ومجالس ممنوع، دلمان گرفته بود، تصمیم گرفتیم یک مجلس دو نفری تشکیل بدهیم، قدری ایشان روضه خواند ومن گریه کردم، قدری من روضه خواندم وایشان گریه کرد، قدری ایشان نوحه خواند ومن سینه زدم، ومقداری من نوحه خواندم وایشان سینه زد.

عمق ارتباط وی ومیزان خلوص وی بقدری بود که مرحوم آیت الله اراکی میفرمود: اگر ایشان در رکاب حضرت سید الشهداء در کربلا حاضر می بود جزء شهیدان  قرار می گرفت.

جا دارد که برخی از سخنان ایشان را پیرامون اهمیت عزای حسینی ومجالس سوگواری ودسته جات عزاداری را بیاوریم:

- «روضه سید الشهداء برای حفظ مکتب سید الشهداء است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهداء را نخوانید، اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهداء چه بوده ونمیدانند یعنی چه، نمیدانند این گریه ها واین روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان 1400 سال است که با این منبرها با این روضه ها وبا این مصیبت ها وبا این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند.. سید الشهدا را این گریه ها حفظ کرده است مکتبش را، این مصیبت ها وداد وقالها حفظ کرده، این سینه زنی ها واین دستجات .. اینها حفظ کرده.. هیاهو میخواهد، هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر وسینه زدن نباشد حفظ نمیشود .. این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود علم (پرچم) بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم.. این یک متینگ وفریادی است برای احیاء (زنده نگاه داشتن) مکتب سید الشهدا.. این روضه خوانی ها ومصیبت وگریه است که کشور شما را حفظ کرده .. با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعر خوانی، با این نثر خوانی ما میخواهیم مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده است..». (صحیفه نور 8/ 69-71)

- «اسلام را تا حالایی که شما میبینید.. سید الشهدا زنده نگه داشته است. سید الشهدا سلام الله علیه .. همه جوانان خودش را، همه مال ومنال، هرچه بود، هرچه داشت.. در راه خدا داد، وبرای تقویت اسلام ، مخالفت با ظلم، قیام کرد.. ما که دنبال او هستیم ومجالس عزا را از آن وقت به امر امام صادق سلام الله علیه وبه سفارش ائمه هدی علیهم السلام، ما بپا میکنیم این مجالس عزا را.. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه وبا مرامهای انحرافی میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرتد، واینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم در هر عصری مقابل ظالم قرار میدهد».. (صحیفه نور 10/ 30-32).

- «الان محرم است وهمه دستجات بیرون می آیند، ودستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است». (صحیفه نور 10/ 239).

- «همین گریه ها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که میخواهند این حربه (سلاح) را از دست شما بگیرند، گول اینها را نخورند جوانهای ما، همین هاست که ما را حفظ کرده، همین ها هست که مملکت ما را حفظ کرده. تکلیف آقایان است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته های شکوهمند بیرون بیاورند، دسته های سینه زن شکوهمند. البته از چیزهایی که بر خلاف مثلا چه هست از آنها پرهیز کنند، اما دسته ها بیرون بیایند، سینه بزنند، هر کاری که میکردند بکنند..». (صحیفه نور 10/ 218).

- «(این گفته که) امروز دیگر انقلاب کردیم، روضه دیگر لازم نیست از غلط هایی است که تو دهن ها انداختند، مثل این است که بگوییم امروز ما انقلاب کردیم دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم! انقلاب برای این است، انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم. زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است..ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم وخرد میکنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است.. همین گریه هاست که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکند.. مجالس سر جای خودش باید باشد، ومجالس عزل باید باشد، واهل منبر باید این شهادت امام حسین سلام الله علیه را زنده نگه دارند، وملت باید با همه قدرت این شعائر اسلامی را، خصوصا این را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود، «انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش این است که حسین مال من است ومن هم از او زنده میشوم.. این مجالس را حفظ کنید .. اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه میدارد .. مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت وبیشتر از او حفظ کنید..». (صحیفه نور 13/ 156- 158).

- «ان شاء الله روز عاشورا که جمعیت بیرون آمد، مراسم تعزیه حسین سلام الله علیه باید با قوت خودش باشد، ودر راه پیمائی ها همه اش مراسم امام حسین (ع) باشد..». (صحیفه نور 13/ 173).

- «عاشورا با «نه» خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفی کرد». (صحیفه نور 14/ 264).

- «باید ماه محرم وصفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام، که با ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام زتده مانده است این مذهب تا حالا، با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه خوانی.. ما باید حافظ این سنت های اسلامی، حافظ این دسته جات مبارک اسلامی، که در روز عاشورا، در محرم وصفر، در مواقع مقتضی به راه می افتد تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند، محرم وصفر است که اسلام را نگه داشته است، فداکاری سید الشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق، واز طرف توده های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم ومنظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه می افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت ها را حفظ کنید. البته اگر جنانچه یک چیزهای ناروائی بوده است سابق ودست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک مقداری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند، وگویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند روضه را همانطور که سابق میخواندند ومرثیه را همانطور که سابق میخواندند بخوانند، ومردم را مهیا کنند برای فداکاری. این خون سید الشهدا است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد، واین دستجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می آورد، وبرای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند. در این امر نباید سستی کرد..». (صحیفه نور 15/ 203- 204).

- «ما ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم..». (صحیفه نور 16/ 210).

- «اگر قیام حضرت سید الشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز شویم، تمام این وحدت کلمه ای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس سوگواری واین مجالس تبلیغ وترویج اسلام شد.. این محرم را زنده نگه دارید. ما هرچه داریم از این محرم است واز این مجالس.. اگر این مجالس وعظ وخطابه وعزاداری واجتماعات سوگواری نبود کشور ما پیروز نمیشد». (صحیفه نور 17/ 60- 62).

ودر وصیت نامه سیاسی -الهی خود آورده اند: « من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده وبه ملت عزیز ایران توصیه میکنم که .. واز آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار وبویژه سید مظلومان وسرور شهیدان حضرت ابی عبد الله الحسین صلوات وافر الهی وانبیاء وملائکه الله وصلحاء بر روح حماسی او باد هیچ گاه غفلت نکنند». (صحیفه نور 21/ 173).