نخستین زائر حسینی
محمدامین پورامینی
عنوان نخستین زائر بر مردى شریف و عارفى کامل یعنى صحابى بزرگ و برجسته، جابر بن عبد الله انصارى-رضوان الله علیه- منطبق است که به منظور زیارت قبر سید الشهدا(ع) از مدینه به کربلا رفت. بسیارى از علما تصریح کردهاند که او نخستین کسى است که عنوان زائر قبر حسین) ع) را کسب کرد؛ این شرافت و افتخار و ذخیره او را بس است.
شیخ مفید گوید: »و در روز بیستم آن ماه (صفر)... روزى است که جابر بن عبدالله بن حزام انصارى ، صحابى رسولخدا(ص) براى زیارت قبر ابا عبدالله الحسین (ع) از مدینه به کربلا آمد؛ و او نخستین کس از مردم بود که آن حضرت را زیارتکرد.
و این مطلب را بسیاری از دانشمندان، از جمله شیخ طوسى، علامه حلى، شیخ رضىالدین حلى، کفعمى، مجلسى، محدثنورى و دیگران آوردهاند.
جابر بن عبدالله انصارى و عطیه عوفى در کربلا
جابر بن عبدالله انصارى همان صحابى جلیل القدرى است که عبد الرحمن بن سابط دربارهاش مىگوید: همراه جابر بودم که حسین بن على(ع) داخل شد. در این هنگام گفت: هر کس دوست دارد به مردى ازاهلبیت(ع) بنگرد، به وى نگاه کند. گواهى مىدهم که من این سخن را از زبان رسول خدا(ص) شنیدهام.
او از اهل معرفت بود و چون توفیق شهادت در رکاب امام حسین(ع) نصیب وى نگشت، براى ابراز محبّت نسبت به آنحضرت و تجدید عهد و پیمان با ایشان و نیز براى اظهار مخالفت نسبت به سلطه حاکم، براى زیارت قبر شریف آن حضرتبار سفر بست.
شیخ ابو جعفر محمّد بن ابى القاسم، محمّد بن على طبرى از اعمش از عطیه عوفى چنین نقل مىکند: همراه با جابر بنعبدالله انصارى براى زیارت قبر حسین(ع) حرکت کردم. چون به کربلا رسید، نزدیک ساحل فرات رفت و غسل کرد، آنگاه دوجامه به تن کرد و از همیانى، مقدارى مشک برداشت و بر بدنش پاشید. سپس با هر گامى که بر مىداشت خدا را یاد مىکرد، و چون به قبرنزدیک شد گفت: دستم را روى قبر بگذار
آن گاه چشمها را دور قبر گرداند و گفت: سلام بر شما که در راه حسین(ع) فدا شدید و در رکابش جان باختید. گواهى مىدهمکه شما نماز را به پا داشتید و زکات را پرداختید، به معروف امر و از منکر نهى کردید. با کافران جهاد کردید و آن قدر خداى راعبادت کردید تا مرگتان فرا رسید. به خدایى که محمّد(ص) را به پیامبرى برگزید سوگند که ما نیز در آنچه انجام دادید شریکیم.
عطیه گوید: به او گفتم: اى جابر چگونه؟ و حال آنکه ما در دشتى فرود نیامدیم و از کوهى بالا نرفتیم و شمشیرى نزدیم و اینگروه میان سرها و پیکرهایشان جدایى افتاده است. فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدهاند!
گفت: اى عطیه! از حبیبم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هر کس گروهى را دوست بدارد با آنان محشور مىگردد و هر کس ازکار گروهى راضى باشد، با آنان شریک است. به خدایى که محمّد را به حقّ به پیامبرى برگزید، نیّت من و نیّت یارانم بر آن کارى است که حسین(ع) و یارانش کردند. مرا بهسوى خانههاى کوفه ببر. چون پارهاى راه رفتیم گفت: اى عطیه! گمان ندارم که پس از این سفر تو را ببینم، آیا مىخواهى کهتورا وصیّتى کنم؟ دوست بدار دوستدار آل محمد(ص) را تا هنگامى که دوستشان مىدارد و دشمن بدار دشمن آلمحمد(ص) تا هنگامى که دشمنشان مىدارد؛ هر چند روزهدار و نمازگزار باشد. با دوستدار محمّد و آل محمّد)ص(مهربانى کن، چرا که اگر بر اثر گناه فراوان یک گامش بلغزد، با محبّت آنان گام دیگرش ثابت مىماند (و جبران مىگردد).دوستدار آنان به بهشت و دشمنانشان به دوزخ باز مىگردند.
در این نقل چند نکته جاى تأمل دارد:
1 . عظمت معرفت جابر؛ و این به خاطر معرفت بالایى بود که نسبت به منزلت اهل بیت محمد(ص) داشت.
2 . داشتن موضع مهم؛ آنجا که جابر، دشمنان امام حسین(ع) را در زمره ملحدان به شمار آورد.
3 . ادب جابر نسبت به ابا عبد الله(ع)؛ و این نتیجه کمال معرفت وى بود. از این رو مىبینیم که نخست غسل مىکند و سپسبدنش را با مشک خوشبو مىسازد، آن گاه در هر گامى خدا را یاد مىکند. پس از لمس قبر بىهوش مىشود و سپس سه بارفریاد یا حسین سر مىدهد. نیز فرازهاى زیارتش نشانگر میزان معرفتى که نسبت به رسول خدا(ص) و جانشین و نوهاش دارد.
4 . از این نقل چنین استفاده مىشود که جابر پس از زیارت به طرف خانههاى کوفه رفت و از دیدارش با امام زین العابدین(ع) و دیگر اعضاى خانواده حسین(ع) چیزى ذکر نشده است. تحقیق در این باره خواهد آمد.
سیّد بن طاووس کیفیت زیارت جابر از قبر ابا عبد الله الحسین(ع) و یاران با وفایش را به تفصیل آورده است که آن را به طورکامل در اینجا نقل مىکنیم:
گوید: عطا
سلام بر تو اى وارث علم انبیا! سلام بر تو اى وارث آدم برگزیده خداوند! سلام بر تو اى وارث نوح، پیامبر خدا! سلام بر تو اىوارث ابراهیم، دوست خدا! سلام بر تو اى وارث اسماعیل، قربانى خدا! سلام بر تو اى وارث موسى، همسخن با خدا! سلامبر تو اى وارث عیسى، روح الله! سلام بر تو اى فرزند محمد مصطفى(ص)! سلام بر تو اى فرزند على مرتضى! سلام بر تو اىفرزند فاطمه زهرا! سلام بر تو اى شهید و پسر شهید! سلام بر تو اى کشته فرزند کشته! سلام بر تو اى ولى خدا و فرزند ولىّاو! سلام بر تو اى حجت خدا و فرزند حجّت او بر بندگانش!
گواهى مىدهم که تو نماز را به پاداشتى و زکات را پرداختى و به معروف امر و از منکر نهى کردى، با پدر و مادرت نیک کردى،با دشمنانت جهاد کردى. گواهى مىدهم که تو سلام را مىشنوى و به آن پاسخ مىدهى؛ و اینکه تو حبیب، دوست، نجیب،برگزیده، و پسر برگزیده خدایى.
تو را با شوق زیارت کردم، پس نزد خداوند از من شفاعت کن اى آقاى من! من به وسیله جدّ تو، سرور پیامبران و پدرت سرورجانشینان و مادرت سرور زنان جهان نزد خداوند شفاعت مىطلبم. خداوند کسانى که تو را کشتند و آنها را که بر تو ستمکردند و با تو دشمنى ورزیدند و کینهات را به دل گرفتند از اوّلین و آخرین لعنت کند.
آن گاه روى قبر خم شد و گونهها را به آن سایید وچهار رکعت نماز گزارد. سپس بر سر قبر على بن الحسین(ع) آمد و گفت: سلامبر تو اى مولاى من و پسر مولاى من! خداوند قاتل تو را بکشد! خداوند آن را که بر تو ستم کرد بکشد! من با دوستى شما بهخداوند نزدیکى مىجویم و از دشمنانتان نزد خداوند بیزارى مىجویم.
سپس آن را بوسید و دورکعت نماز به جاى آورد و رو به قبور شهیدان کرد و گفت:
سلام بر ارواح اقامت گزیده در کنار قبر ابا عبد الله(ع). سلام بر شما اى شیعیان خدا و شیعیان رسول او و شیعیان امیرمؤمنان وحسن و حسین! سلام بر شما اى پاکیزگان. سلام بر شما اى هدایتگران. سلام بر شما اى نیکان! سلام بر شما و بر فرشتگانى که پیرامونقبرهایتان مىچرخند. امیدوارم خداوند ما و شما را در جایگاه رحمتش در زیر عرش جاى دهد.
سپس کنار قبر عباس فرزند امیرمؤمنان(ع) آمد و ایستاد و گفت: سلام برتو اى ابا القاسم! سلام بر تو اى عباس بن على! سلام بر تو اى پسر امیر مؤمنان، گواهى مىدهم که تو نصیحت فراوانکردى و امانت را ادا کردى و با دشمن خود و دشمن برادرت جهاد کردى. درود خداوند برروح پاکت و خداوند به تو پاداشبهترین برادر را عنایت فرماید.
پس دو رکعت نماز گزارد و به درگاه خداوند دعا کرد و رفت.
این زیارت حاکى از میزان عظمت و معرفت و منزلت والاى این صحابى بزرگ است.