سر امام حسین(ع) در دمشق
محمدامین پورامینی
سر شریف امام حسین(ع) در استمرار رسالت نهضت سرخ حسینى نقشى بسزا داشت. این سر مقدس در دمشق سخنگفت و قرآن تلاوت کرد؛ و این بزرگترین حجّت و نیکوترین دلیل بر منزلت بلند و مقام والاى آن امام شهید، نزد خداى تبارک وتعالى است.
معجزه سر شریف محدود به آنچه گفتیم نبود، بلکه امور و شواهد دیگرى نیز وجود دارد:
بیهقى – از دانشمندان اهل سنت- به نقل از ابو معشر گوید: حسین -رضى الله عنه- با همه همراهانش -رحمهم الله- کشته شد و سرش را نزد عبیدالله بن زیادبردند و روى سپرى در پیش او نهادند. وى سر را نزد یزید فرستاد؛ و او فرمان داد آن را شسته و درون پارچهاى نهادند. سپسرویش خیمهاى بر پا کردند و پنجاه مرد را بر آن گماشتند.
یکى از آنها گفت: من در حالى که درباره یزید و کشته شدن حسین(ع) به دست او فکر مىکردم خوابیدم. در همین حال بودم که دیدم نورى در داخل ابرى سبز میان خیمه را روشن کرد. من صداى صیحه اسبان را شنیدم و یک منادى ندا کرد: اى احمد فرود آى. پس رسول خدا(ص) همراه گروهى از پیامبران و فرشتگان فرود آمد. آن گاه وارد خیمه شد سر را گرفت و آن رامىبوسید و مىگریست و به سینه مىچسباند. سپس رو به همراهانش کرد و گفت: ببینید که امتم با فرزندانم چه کردند، چرا بهسفارش من درباره آنها عمل نکردند و چرا حق مرا نشناختند؟ خداوند شفاعتم را به آنها نرساند... در این هنگام شمارى از فرشتگان مىگفتند: اى محمّد، خداى تبارک و تعالى سلامت مىرساند و به ما فرمان دادهاست که گوش به فرمان و فرمانبردار شما باشیم. ما را فرمان ده تا زمین را بر آنها زیر و رو کنیم. حضرت فرمود: امّتم را وا گذارید که آنها مهلت و دورانى دارند.
گفتند: اى محمّد، خداى عزّ وجل به ما فرمان داده است که این چند تن را بکشیم. فرمود: آنگونه که فرمان یافتهاید عمل کنید.
گوید: دیدم که هر کدام از آنها به یکى از ما ضربه زد و همه افراد به جز من در رختخوابشان کشته شدند. من فریاد زدم: یامحمّد! )از او کمک خواستم) پرسید: آیا بیدارى؟ گفتم: بلى. فرمود: او را وا گذارید تا تهیدست زندگى کند و نکوهیده بمیرد. بامدادان نزد یزید رفتم و او را شکسته و غمزده دیدم