به گزارش قدس آنلاین، هر یک از معصومین علیهم السلام به لقبی شهره اند به عنوان مثال امام مجتبی به کریم اهل بیت (ع) شهرت دارند و حضرت زین العابدین (ع) به سجاد؛ در این میان امام رضا (ع) به عالم آل محمد (ص) مشهور هستند؛ به منظور بررسی چرایی این لقبِ ثامن الحجج (ع)، در آستانه سالروز ولادتشان با حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد حوزه و پژوهشگر و مؤلف سیره معصومین (ع) به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
چرا در میان ائمه معصوم (ع)، امام رضا (ع) به عالم آل محمد (ص) مشهور شده اند؟
یکی از القاب امام رضا (ع)، عالم آل محمد (ص) است، البته این لقب را امامان قبل ایشان یعنی حضرت امام صادق (ع) و امام موسی بن جعفر (ع) به ایشان دادند، حضرت امام کاظم (ع) در خطابی که به فرزندان خود داشتند، درباره ثامن الحجج (ع) فرمودند: «این برادر شما علی بن موسی (ع) عالم آل محمد (ص) است، از او در رابطه با دینتان سوال کنید و هر چه که فرمود عمل کنید، که من از پدرم بارها شنیدم که فرمود: عالم آل محمد در صلب توست، ای کاش که او را می دیدم، او همنام امیر مؤمنان است.» (الصراط المستقیم جلد ،2 صفحه 164)
علاوه بر این، باید توجه داشت به صورت کلی نسبت به ائمه اطهار (ع) یکی جهت این القاب ناظر به ظرف زمانی است که آن حضرات علیهم السلام در آن زندگی کرده اند، به عنوان مثال در دوران امام باقر (ع) ایشان توانستند علم را شکافته و مبانی معارف دینی را تبیین کنند لذا به باقرالعلوم (ع) مشهور شدند، و چون ائمه قبلی (ع) و پیامبر (ص) می دانستند چنین ظرف زمانی رخ می دهد این القاب داده شده است؛ لذا این القاب ناظر به عملکرد معصومین (ع) نیز می تواند باشد.
در زمان زندگانی بابرکت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) این ظرف زمانی و این بستر تا حدودی فراهم شد که علمشان عالمگیر شود و همه جا را فرا گیرد به گونه ای که دوست و دشمن به برتری علمی ایشان اقرار کردند.
نحوه بیان و زمینه سازی برای استفاده جامعه از این علم چگونه توسط امام رضا (ع) فراهم می شد؟
ضرب المثال معروف «عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد» در اینجا صادق است، چراکه بنی عباس سعی کردند چهره علمی امام رضا (ع) را خراب کنند، البته این برنامه عمومیِ همه خلفا و حکومت ها برای شکستن مقام علمی در اهل بیت (ع) است، به عنوان مثال درباره حضرت امام صادق (ع) داریم که ابوجعفر منصور، خلیفه عباسی به ابوحنیفه گفت 40 سوال سخت را تهیه کن که مردم شیفته جعفر بن محمد (ع) اند! وی این کار را کرد، و حضرت (ع) همه مسائل را با تبیین اختلاف دو مدرسه مدینه وکوفه بیان کردند و نظر خودشان را که چه بسا متفاوت بود، بیان ساختند و همه مات و مبهوت شدند که در پی آن جلسه ابوحنیفه اقرار می کند: عالم ترین شخص کسی است که آگاه است بر اختلافات آراء علمی؛ و امام صادق (ع) چنین است، این جریان را مزی (تهذیب الکمال، جلد 5، صفحه 79) و ذهبی (سیر اعلام النبلاء جلد 6 صفحه 258) که هر دو از بزرگان برادران اهل سنتند در کتاب های خویش آورده اند.
در رابطه با امام رضا (ع) هم مکر دشمن به خودش باز گشت؛ مامون عباسی نیز چنین بود و تلاش می کرد در جلسات علمی، و با دعوت از پیروان ادیان و مکاتب و حتی دهریون که اعتقادی به چیزی ندارند، مقام علمی امام رضا (ع) را زیر سوال ببرد، اما ثامن الحجج (ع) با جایگاه علمی بالای خود همه سوالات را پاسخ می دادند.
مامون عباسی درباره امام جواد (ع) نیز چنین کرد، وحضرت (ع) علی رغم سن کم خود به همه سوالات که سی هزار پرسش بود پاسخ دادند و ثابت کردند که این علم به چهره ای عادی تعلق ندارد بلکه مختص حجت الهی است؛ لذا برنامه ای که مامون تشکیل داد بر خلاف هدف او، به اثبات حقانیت علمی امام رضا (ع) انجامید.
با توجه به ولایت عهدی اجباری امام (ع) و قرار گرفتن در دستگاه خلافت، امام (ع) از این فرصت چگونه برای نشر علوم الهی و رشد علمی جامعه استفاده می کردند؟
اصل ولایت عهدی امام رضا (ع) مساله ای سیاسی بود و مامون در صدد بود تا به مردم بگوید شما که علاقه به اهل بیت (ع) دارید، بدانید ائمه (ع) در پی حکومت و خلافت اند و اگر موقعیت باشد به مسائل سیاسی ورود می کنند!! البته ما حکومت را مختص آن بزرگواران می دانیم، وآنان بر طبق زیارت جامعه ساسة العباد بندگان سیاستمدارند، اما اینگونه نیست که هرحکومتی را به هر قیمتی بپذیرند؛ از این رو امام صادق (ع) به ابومسلم خراسانی که برای بیعت با امام (ع) آمده بود که پس از بنی امیه زمام قدرت سیاسی بر دوش امام (ع) قرار گیرد جواب منفی دادند و فرمودند: «نه تو یار منی و نه این زمان زمان من است.»
امام رضا (ع) نیز با شرط عدم ورود به نصب و عزل ها و دیگر تصمیمات، مامون را خلع سلاح سیاسی کردند و آنها که باید بفهمند، درک کردند که نمی توانند از وجود امام (ع) به اهداف خود برسند. یعنی اینجا هم امام (ع) از همین مجرا برای خرد کردن مامون بهره برد.
در حوزه علمی هم باز مامون درصدد شکستن مقام علمی ایشان در راستای اهداف سیاسی خویش بود، اما عالم آل محمد (ص)، این تهدیدها را به فرصت تبدیل کردند، و با استناد به مباحث علمی، برتری اهل بیت (ع) را بر همگان ثابت کردند، یعنی ایشان در دو جبهه علمی و سیاسی مامون را به زانو درآوردند که در نتیجه این شکست ها، او امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
امام (ع) در مناظرات علمی چگونه برخورد می کردند و آیا می توان مناظرات ایشان را تجلی مفهوم آزاداندیشی دانست؟
امام رضا (ع) با مناظرات و احتجاجات خود قوت و قدرت حجت الهی را ثابت کردند، یعنی مناظرات ایشان صرف گفتمان نبود که امام (ع) سخن خود را بگویند و دیگران هم رای خود را عرضه دارند، بلکه امام رضا (ع) در مقام اثبات حقانیت منطق دین حق و تثبیت موقیعت حجت الهی با استناد به ادله عقلی و نقلی بودند، و حتی به تورات و انجیل با زبان اصلی یعنی زبان عبری استناد می کردند تا حقانیت اسلام ورسول خدا (ص) و شریعت صحیح نه تحریف شده اثبات شود.
ایشان به گونه ای عمل کردند که دیگران چاره ای جز اقرار به حق نداشتند. از این رو اینجا نمی توان از آزاداندیشی تعبیر کرد، چراکه دیگران هر چه داشتند را برای شکست دادن و ضربه زدن به مقام علمی حضرت (ع) به کار گرفتند اما مکرشان ونقشه شان نقش بر آب شد.
تداوم رشد علمی در جهان اسلام که در قرون بعد به تمدن اسلامی انجامید چقدر مرهون تلاش های علمی امام رضا (ع) است؟
پایه ریزی تمدن اسلامی در دوران کوتاه حکومت نبوی انجام شد، اما متاسفانه بعد از رحلت رسول خدا (ص) انحرافاتی رخ داد که البته ما پاسخگوی انحرافات و جنایاتی که بعد از پیامبر (ص) توسط حکومتها انجام شد، نیستیم، وآنها را نباید به حساب اسلام نهاد.
تا دوران حکومت چهار سال و اندی امیرمومنان (ع) نیز علیرغم آن گرفتاریها ودرگیری های داخلی، اما حکومت علوی که امتداد حکومت نبوی بود وسخنان آن حضرت و کتاب ارزشمند نهج البلاغه کدهای تمدن سازی را به ما داده است، بعد از آن هر جا فرصت فراهم شد اهل بیت (ع) استفاده کردند، به ویژه در عصر امام باقر (ع) و بیشتر دوران امام صادق (ع) که چهار هزار شاگرد از مکاتب و اندیشه های مختلف پای درس ایشان در رشته های مختلف اعم از فقه و کلام و نجوم و کالبدشکافی و پزشکی و شیمی و ... می نشستند.
بعد این فضا بسته شد تا عصر زندگانی امام رضا (ع) که فضا مقداری باز می شود، البته با اغراض سیاسی نه برای تمدن سازی و معرفی حقانیت علمی ائمه (ع). از این رو، این استفاده از فرصت ها توسط ائمه (ع) زمینه ساز پایه ریزی تمدن اسلامی شد.
به طور کلی نگاه علمای دیگر ادیان و مذاهب نسبت به علم و مقام علمی امام رضا (ع) چگونه است و چه بیانی در این باره دارند؟
علمای بزرگ اسلامی برابر علم امام رضا (ع) خاضع و خاشع اند، به عنوان مثال احمدبن حنبل، رییس مذهب حنبلی درباره حدیث سلسله الذهب امام رضا (ع) که از پدرانشان نقل کرده اند، می گوید: اگر سند این حدیث را بر آدم مجنون بخوانند، شفا می یابد.
حدود دو هزار روایت از امام رضا (ع) راجع به عقاید، کلام، فقه، تفسیر و ... در دست است و شیخ صدوق با استناد به آنها در کتاب عیون اخبارلرضا (ع) را نگاشت و امروز طب امام رضا (ع) و صحیفه الرضا (ع) و نیز کتاب منسوب به ایشان با نام فقه الرضا (ع) را داریم، که ظاهرا اثر ابن بابویه پدر شیخ صدوق است.
عبدالسلام اباصلت هروی از یاران امام رضا (ع) جمله ای دارد که می گوید: هیچ کس را اعلم از علی بن موسی (ع) ندیدم و هر کس هم ایشان را دید به این مسئله اعتراف کرد.
وی سپس می گوید: مامون در جلسات مختلف، علمای ادیان و فرق و نیز فقها و متکلمان را جمع کرد و همه مقابل ایشان شکست خورده و به برتری ایشان اقرار کردند.
اباصلت همچنین از امام رضا (ع) نقل می کند: «وقتی در مدینه در روضه (بین قبر و منبر پیامبر (ص)) می نشستم، هر کس سراغ علمای مدینه می آمد وپرسشی داشت آنان وی را به من ارجاع می دادند و می گفتند سراغ علی بن موسی (ع) برو.»
حتی مامون عباسی که ایشان را به شهادت رساند به فضل بن سهل و برادرش رو می کند واقرار می کند: امروز روی زمین، کسی برتر از علی بن موسی (ع) نیست!، اما وی برای حفظ قدرت وکرسی ریاست امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
انتهای خبر/