بلکه با گذشت 14 قرن از واقعه کربلا، هنوز هم این جذابیت دلهای بسیاری از مردم حتی از ادیان و مذاهب دیگر را جذب حقیقتِ عاشورا میکند؛ از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت ایشان با حجت الاسلام والمسلمین محمدامین پورامینی، استاد و مؤلف حوزوی درباره رمز و راز شیفتگی قلبها به حضرت عباس(ع) به گفت وگو پرداختهایم که از نظرتان میگذرد:
حضرت عباس(ع) نزد اهل بیت(ع) چه شأن و جایگاهی دارند و راز این جایگاه رفیع در چیست؟
نسبت به زندگی قمربنی هاشم(ع) ابعاد و محورهای متعددی قابل طرح و بررسی است، یک جهت بحث ریشه خانوادگی حضرت(ع) است و جهت دیگر جایگاه ویژه و صفات برجستهشان که از آنها به عنوان الگو میتوان در سبک زندگی بهره گرفت.
اما درباره ریشه و اصالت خانوادگی ایشان؛ همان طور که همه میدانیم، فرزند امیرمومنان(ع) و از خاندان نور هستند، بنی هاشم چهرههای معروف و برجسته دارد از عبدالمطلب و عبدمناف و عبدا… پدر پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) گرفته تا ردههای بعد همچون جعفر طیار؛ ایشان همچنین برادرانی همچون امام حسن مجتبی(ع) و سیدالشهدا (ع)، خواهری همچون حضرت زینب(س) و مادری چونام البنین دارند.
اما نسبت به جایگاه قمر بنی هاشم(ع) نزد ائمه(ع) از دو راه میتوان به آن رسید: یکی روایات و دیگر دقت در متن زیاراتی که در رابطه با ایشان است.
به عنوان مثال امام سجاد(ع) فرمودند: «خدا رحمت کند عمویم عباس را که ایثار به خرج داد و امتحان سختی را به نحو خوبی پس داد و جانش را در راه برادرش فدا کرد، به گونهای که دستانش قطع شد و خداوند در عوض آن دو دست، دو بال به او داد که با فرشتگان در بهشت به پرواز در میآید، همان طور که برای جعفربن ابی طالب چنین است، و عباس(ع) روز قیامت منزلت و جایگاهی دارد که همه شهیدان غبطه آن را در آن روز میخورند.»
این کلام از امام معصوم(ع)، جایگاه حضرت ابوالفضل(ع) را به خوبی ترسیم میکند و شاید مقصود از این دو بال آن است که حد و مرزی برای ایشان در بهشت وجود ندارد، زیرا در بهشت مراتب و جایگاهها یکسان نیست و این طور نیست که هر فردِ بهشتی بتواند در هر جای بهشت رفت و آمد کند، اما حضرت ابوالفضل(ع) در هرجای آن که بخواهد، میتواند رفت و آمد داشته باشد.
علاوه بر این، سیدالشهدا(ع) در عصر تاسوعا خطاب به ابوالفضل(ع) فرمودند: «سوار شو جانم به فدایت برادر!».
و نیز در تعبیر معصوم داریم، آن حضرت(ع) دارای بصیرت و ایمان قوی بود، که همه دلیل بر مرتبه خاص حضرت ابوالفضل(ع) نزد معصومین(ع) است.
علاوه بر این، جز معصومین(ع) که زیارتنامه ویژه دارند و از ناحیه معصوم صادر شده است، نسبت به غیرائمه آنچه دیدهام این است که تنها برای سه تن از امامزادگان، از سوی امام معصوم زیارت انشا شده است، یعنی برای قمربنی هاشم(ع)، حضرت علی اکبر(ع) و حضرت فاطمه معصومه(س). که این نیز از جایگاه ویژه ابوالفضل(ع) نزد معصومین(ع) حکایت میکند.
سبک زندگی حضرت عباس(ع) دارای چه ویژگیهایی است که به نقطه جاودان عاشورا منتهی شد؟
سبک زندگی حضرت ابوالفضل(ع) سرشار از شجاعت، استواری، جود و کرم و بخشش، یاری به ضعفا و مستمندان است که این صفات در کنار زیباییهای ظاهری، بحق ایشان را قمر بنی هاشم ساخته بود، زیرا لقب قمر بنی هاشم تجلی صفات زیبای برون و درون و ظاهر و باطن ایشان است.
جلوه مهم زندگی ایشان پیروی محض از امام زمانشان است که ریشه در بصیرت در دین و یقین ایشان دارد، به گونهای که وقتی دست راستشان از تن جدا شد، رجز خواندند و فرمودند: «قسم به خدا، اگر دست راست من را قطع کردید، دست از یاری دین خدا برنمی دارم و همچنین دست از یاری امام راستگوی و راست کرداری که فرزند رسول پاک وامین(ص) است، بر نمیدارم.»
نکته آنکه ایشان نمیفرماید که من از یاری برادر دست نمیکشم(البته این نیز خود فضیلتی است)، بلکه نگاه ایشان به برادرشان به عنوان امام دوران و ولی زمان وحجت خداست، و خود را مطیع و فرمانبردار امام معصوم میداند، بنابراین میتوان گفت که ایشان ماهی است که در پرتوی خورشید امامت حسینی نور گرفته است و هیچگاه از امام(ع) خود جدا نشد، حتی در ماه ولادتشان، تقدیر الهی اینگونه رقم خورد که او در چهارم شعبان به دنیا آمد، در حالی که حضرت سیدالشهدا (ع) 23 سال پیش از وی در سوم شعبان دیده به جهان گشوده بود.
از زهیر بن قین بجلی نقل شده است: وقتی حضرت عباس(ع) به امان نامهای که شمر برایش آورده بود، پاسخ منفی داد و او و امان نامهاش را لعنت کرد و فرمود: «لعنت بر تو، ما در امان باشیم و پسر پیامبر(ص) نباشد» سمت ایشان رفتم و گفتم، پدرت علی از برادرش عقیل که قبیلهشناس ماهری بود، درخواست کرد که برایش همسری در نظر بگیرد تا برایش فرزندی شجاع بیاورد و حسین(ع) را در کربلا کمک کند و تو ذخیره پدرت هستی برای چنین روزی.
و بحق ایشان این نقش را به بهترین شکل ایفا کردند. نقش بیهمتای ایشان در روز عاشورا تا حدی بود که حضرت سیدالشهدا (ع) تنها وقتی ایشان به شهادت رسیدند، فرمودند: «اکنون کمرم شکست!»
بعد از چهارده معصوم علیهم السلام، حضرت ابوالفضل(ع) از جذابترین شخصیتها و محل رجوع توسلات و طلب حاجات مردم حتی از مذاهب و ادیان دیگر هستند، فلسفه این شیفتگی مردم نسبت به آن حضرت چیست؟
یکی از راههای شناخت راز جذابیتِ شخصیت حضرت عباس(ع)، بررسی زیارتنامههای ایشان است، به عنوان مثال در یک زیارت آمده: «سلام خدا و سلام ملایکه نزدیکش و انبیا مرسلش و عباد صالح او و همه شهدا و صدیقین بر توای پسر امیرالمؤمنین(ع)»
این جایگاهی است که حضرت(ع) دارد، و یا در زیارت دیگر آمده: «من شهادت میدهم تو نسبت به جانشین پیامبر تسلیم و وفادار بودی و زیر پرچم او قرار گرفتی» و نیز در زیارت دیگر ایشان میخوانیم: «خدا لعنت کند کسی که حق تو را نشناخت» یا در زیارت صادر شده از امام صادق(ع) میخوانیم: «شهادت میدهم تو به راهی که شهدای بدر رفتند، رفتی» این تشبیه برای آن است که تعداد شهدای بدر نیز همچون سپاه و یاران سیدالشهدا (ع) برابر سپاه یزید، کم بود، و تنها با یقین وخلوص وبصیرت جنگیدند وجام شهادت نوشیدند.
این تعابیر و توصیفات در زیارتنامهها همه میتواند از جایگاه بلند ایشان نزد خداوند پرده بردارد و راز شیفتگی مردم نسبت به حضرت ابوالفضل(ع) را بیان کند.
حضرت عباس(ع) دارای چه کراماتی هستند و آیا این کرامات به حیات ایشان محدود شده یا پس از شهادتشان نیز ادامه یافته است؟
از ابتدا تا امروز مردم به کرامات خاصه ایشان عقیده داشتند، دیدهام کهگاه در صحن آن حضرت(ع) میایستند و حتی سمت ضریح هم نمیروند، همانجا دست به سمت مرقد ایشان بلند کرده و طوری سخن میگویند، گویی حضرت(ع) مقابلشان ایستاده است، و این در اوج یقین صورت میگیرد؛ حتی در خاطرات سیاسی حردان تکریتی، از اعضای ارشد حزب جنایتکار بعث عراق، خواندم که هنگام کودتای احمد حسن البکر، پیمانشان را در حرم حضرت عباس(ع) بستند! یعنی حتی دشمنان هم به جایگاه رفیع ایشان اعتراف دارند.
درباره کرامات ایشان مطلب بسیار است، به عنوان مثال مرحوم سید عبدالرزاق مقرم از شیخ عبدالرحیم شوشتری نقل میکند که: در حرم حضرت ابوالفضل(ع) مشغول زیارت بودم و حاجتی داشتم، دیدم یکی از عربها فرزند معلول خود را به ضریح بسته بود، او برای شفای فرزندش به حضرت(ع) متوسل شد، و ناگهان آن بچه ایستاد و فریاد زد: عباس، من را شفا داد! مردم ریختند و لباس او را به قصد تبرک تکه تکه کردند.
من منقلب شدم و گفتم: آقا! شما سریع حاجت او را دادید، اما حاجت من را که از اهل علمم نمیدهید؟! من دیگر به زیارت شما نمیآیم. البته بعد متوجه بد زبانی خود گشته و پشیمان شدم و استغفار کردم. وقتی به نجف برگشتم، شیخ مرتضی انصاری سراغم آمد و دو کیسه به من داد! و گفت، آنچه را از حضرت ابوالفضل(ع) خواستی، بگیر، هم خانه بخر و هم به مکه برو، من بشدت در عجب بودم. البته ایشان همانطور که بیان شد، کراماتی نیز در برخورد با ظالمان دارند.