تاریخ : 1392/5/13 - ساعت : 45 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92
نمی از یم رمضان/26- رهتوشه سعی مشکور را باید از دنیا به آخرت فرستاد/ خداوند نگاه به آمار کار ما نمیکند، بلکه کیفیت و انگیزه کار مهم است/ فردی که با دزدی فقیران را اطعام میکرد مورد سرزنش امام صادق(ع) قرار گرفت/ انسانی که استغفار کند یعنی چتر رحمت خدا بر سرش سایه افکنده است
حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز بیست وششم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً، وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً، وعَملی فیهِ مَقْبولاً، وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً، یا أسْمَعِ السّامعین».
خدایا! کوشش مرا در این ماه مورد سپاس قرار ده، وگناهانم را در آن بیامرز، و عملم را بپذیر، و عیبم را پوشیده دار، ای شنواترین شنونده ها.
در دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان 4 محور مطرح شده است:
1) مورد سپاس قرار گرفتن تلاشها
2) آمرزش گناهان
3) پذیرش اعمال
4) پوشیده ماندن عیب ها.
در فراز اول این دعا از خداوند می خواهیم: «اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً » خدایا! کوشش مرا در این ماه مورد سپاس قرار ده.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:« وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» (النجم:39)؛ و اینکه براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست.
تلاش وکوشش انسان بر دو دسته است: یا مشکور، و یا غیر مشکور؛ تلاش غیر مشکور تلاشی است که به نتیجه مطلوب نمی رسد، و مورد پذیرش و سپاس واقع نمی گردد. و این نمونه بسیار دارد، در دنیا گاه زحمات بسیاری کشیده می شود، اما به بار نمی نشیند؛ گاهی این تلاش در راستای بهره وری در آخرت است، سرمایه و زمان را برای آن صرف کرده است، ولی چون خالص نبوده واز انگیزه و نیت خوبی برخوردار نبوده مورد سپاس الهی قرار نمی گیرد.
ره توشه سعی مشکور را باید از دنیا به آخرت فرستاد. خداوند در سوره قصص آیه 77 می فرماید:«وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین»
و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن؛ و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
در فراز دوم دعا از خداوند می خواهیم:« وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً» گناهانم را در آن آمرزیده قرار ده.
آنچه از انسان صادر می شود کوتاهی وگناه وسرکشی است، اما از خدای بزرگ توقع دارد که مورد عفو و آمرزش قرار گیرد. زیرا خداوند بخشنده و بسیار آمرزنده است؛ او نه تنها غافر، بلکه غفور است. خداوند در سوره زمر آیه 53 می فرماید: « قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم»
بگو: «اى بندگان من- که بر خویشتن زیاده روى روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید، که خدا همه گناهان را مىآمرزد، او خود بسیار آمرزنده ومهربان است.
امید به آمرزش به انسان جان می دهد. حالت انسان باید ما بین خوف(ترس) و رجاء(امید) باشد. اگر ترس انسان بیشتر شود حالت یأس و نا امیدی به او دست می دهد که خود گناهی بس بزرگ وبلکه بزرگترین گناه است، اگر رجاء وامیدواری بیشتر شود انسان مغرور می شود وبه اصلاح خویش نمی پردازد. آنچه صحیح است قرار گیری در خط میانه است، نه امید بیش از حد، ونه ترس بسیار.
در رحمت الهی به روی همه گشاده است، هرکس به راحتی می تواند با خدای خود خلوت کند واقرار به گناه وقصور وتقصیر کند، ولازم نیست پیش کسی رود واعتراف به گناه نماید، مسیحیان برای توبه از گناه خویش پیش کشیش می روند و با اعتراف به گناه خود و دادن مقداری پول مورد بخشش قرار می گیرند. اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، بلکه این توبه و استغفار باید بین بنده گناه کار وخدای آمرزنده باشد.
سفارش زیادی بر استغفار وآمرزش خواهی شده است، باید بدانیم که انسانی که آمرزش بخواهد و استغفار کند یعنی چتر رحمت خدا بر سر وی سایه افکنده است.
امام صادق(ع) می فرماید:« هرکسی هنگام خواب صد مرتبه استغفار کند خدا گناهان او را می ریزد»
امام جواد(ع) می فرماید:« سوره انا انزلناه را زیاد بخوانید و با استغفار لبان خود را تر کنید.»
امام باقر(ع) فرمودند:« بعد از نماز صبح 70 مرتبه استغفار کنید»
رسول اکرم(ص) در هر مجلسی که می نشستند حداقل 25 مرتبه استغفار می کردند و بعد از جای خود بر می خاستند.
در روایات ما آمده است: کسی که از گناهان خویش توبه می کند مانند کسی است که هیچ گناهی را انجام نداده است.
آمرزش طلبی باید جدی باشد، در روایات کسی که پیوسته توبه می کند اما باز به سوی گناه باز می گردد؛ مانند شخص مسخره کننده دانسته شده است.
باید زبان هایمان را به استغفار عادت دهیم این نشانه آن است که می خواهیم مورد امرزش و بخشش خدا قرار بگیریم.
بعضی وقتها وبرخی زمان ها، بودن انسان در جاهای خاص خود زمینه پذیرش آمرزش است، مرحوم آقای کافی (خطیب معروف) نقل کرده است: یک شب جمعه در حرم امام حسین(ع) با عده ای مشغول خواندن دعای کمیل بودیم که خطاب به خداوند عرضه داشتم: خدا! چرا ما را نمی آمرزی؟ علامه امینی (صاحب الغدیر) همان جا من را مورد خطاب قرار داد و گفت:« چه می گویی آقای کافی؟ شب جمعه وحرم امام حسین(ع) و دعای کمیل همه نشانه های آمرزش خدا است.»
در حقوق مردم باید بدانیم کار با آمرزش طلبی تمام نمی شود، بلکه باید حقوق مردم را به آنان بازگرداند، وجبران کرد، مگر جایی که امکان نارد، ممکن است کسی غیبت فردی را کرده است؛ اما الان به وی دسترسی ندارد تا از او حلیت طلبد، ویا آنکه او از دنیا رفته است، چاره کار طلب استغفار برای اوست، و این کفاره گناه او به حساب می آید.
در فراز سوم دعا می خوانیم:« وعَملی فیهِ مَقْبولاً» و عملم را در آن بپذیر.
آنچه در انجام اعمال وکارها مهم است آن است که صالح وشایسته باشد، تا مورد قبول خداوند قرار گیرد؛ خداوند نگاه به آمار کار ما نمی کند، بلکه کیفیت وانگیزه کار مهم است.
مثلا در رابطه با عبادات، کسی که می خواهد کاری را انجام دهد باید آن کار ریشه و اساس داشته باشد ومن درآوردی نباشد، در نتیجه ما یک سنت داریم که کاری درست وبرگرفته از دین ودارای ثواب است، و یک بدعت که نوآوری در دین وکاری نادرست وموجب عقاب است. ما در مسائل عبادی نمی توانیم کم و زیاد کنیم. امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «یک کار کم که درست باشد بهتر است از کار بزرگی که همراه با بدعت باشد.»
همچنین عمل باید خالص ودارای نیت خوب وانگیزه خدایی داشته باشد تا مورد پذیرش قرار بگیرد. امام صادق(ع) می فرماید:« اگر مردم می دیدند اعمالی را که از آسمان باز گردانده می شود می گفتند خداوند هیچ عملی را از ما قبول نمی کند.»
نیت مومن از عملش بهتر است چرا که نیت امری درونی است و بروز و ظهور ندارد و خالص است.
ایمان دو بال قول و عمل دارد و هرکدام بدون دیگری فایده ندارد . امام رضا(ع) می فرماید:« ایمان: اقرار زبانی؛ شناخت قلبی؛ وعمل با اعضای بدن است.»
از امام صادق (ع) روایت شده است: «شنیدم مردم مردی را به بزرگى یاد میکنند و وصفش مینمایند! مایل دیدار او شدم، به نحوى که مرا نشناسد، تا مقدار و منزلتش را ببینم. با اینحساب، او را در جایی دیدم که گروهى از مردم گردش حلقه زدهاند. پنهان و مخفى از آنها ایستادم. نگاه میکردم. همواره با مکر و حیله با آنها رفتار مینمود! تا اینکه؛ راهى مخالف راه دیگران، پیش گرفت! و از آنان، جدا شد و به راه قبلى برنگشت. و مردم، بدنبال حوائج خود پراکنده شدند. و من، در پى اش راه افتادم. چیزى نگذشت که به نانوائى، گذر نمود و غافلگیرش کرد! و از دکّانش دو قرص نان، دزدید!. از او، در شگفت آمدم! سپس با خود گفتم؛ شاید با همدیگر، حساب و معاملهاى دارند. آنگاه؛ بعد از این جریان، به صاحب انارى گذر نمود، و پیوسته مراقب بود، تا غافلگیرش کرد! و از پیش او، دو انار برداشت! سپس او را دنبال کردم، تا به بیمارى رسید، و دو قرص نان و دو انار را پیش او نهاد و رفت. دنبالش کردم. تا اینکه مستقر شد. به او گفتم: اى بنده خدا! حقیقت اینست که؛ تعریف و خوبى تو را شنیدم و دیدار تو را مایل شدم! امّا از تو چیزى دیدم که؛ فکر و ذهنم را مشغول ساخت. آن را از تو می پرسم تا خاطرم آسوده شود...گفت: چیست؟ گفتم: دیدم به نانوائى، گذر نمودى و از او، دو قرص نان دزدیدى! آنگاه به صاحب انارى مرور کردى و از او دو انار دزدیدى!. گفت: فرمایش خداى عزّ و جلّ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها» همانا من؛ وقتى که دو قرص نان، دزدیدم، دو [سیّئه] بود. و زمانى که؛ دو انار دزدیدم، دو [سیّئه]. این (روی هم) چهار [سیّئه]. و چون، هر یک از آنها را صدقه دادم، چهل [حسنه] شد! و از چهل حسنه، در إزاء چهار سیّئه، چهار حسنه، کم کن! سى و شش حسنه، باقى ماند!.
گفتم: مادرت بعزایت بنشیند! تو، به کتاب خدا، جاهلى! آیا؛ گفتار خدا را نشنیدى که فرمود: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» یقینا تو؛ وقتى که دو قرص نان دزدیدى، دو سیّئه بود، و چون؛ دو انار دزدیدى دو سیّئه!. چون؛ بدون اجازه صاحبشان به غیر صاحبشان دادى، جز این نیست که؛ چهار سیّئه به چهار سیّئه افزودى! و چهل حسنه به چهار سیّئه نیفزودى! پس؛ شروع کرد به نگاه کردن من! که رهایش کردم و برگشتم!.»
کسانی که از مسیر اهل بیت (ع) جدا می شوند به خاطر کج فهمی ها و نادانی ها به روز سیاه می افتند، و با نادانی خود ضربه بزرگی به اسلام می زنند، وامروز مسلمانان گرفتار جهالت وضلالت ولجاجت گروهی .یک ضربت شمشیر امام علی(ع) در جنگ خندق از عبادت ثقلین(جن و انس) برتر است چرا که خالص ترین اعمال است همان گونه که مولوی می گوید:« از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل»
بنابراین کاری که انسان انجام می دهد باید از نیت خالص برخوردار باشد تا مورد پذیرش قرار گیرد، وآنچه مهم است کار بیشتر انجام دادن نیست؛ بلکه درست انجام دادن کار است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً » (هود:7)
تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است.
در فراز آخر دعا می خوانیم:« وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً» و عیبم را پوشیده دار.
درباره عیب ظاهری و رفتاری در گذشته مفصل بحث شده بود. در اینجا مقصود آن است که عیب باطنی ورفتاری مرا بپوشان تا آبروی من حفظ شود، و همچنان این پوشش و ستر بر آن افتاده باشد.
در پایان می گوییم: « یا أسْمَعِ السّامعین.» ای شنواترین شنونده ها.
http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=579020
بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً، وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً، وعَملی فیهِ مَقْبولاً، وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً، یا أسْمَعِ السّامعین».
خدایا! کوشش مرا در این ماه مورد سپاس قرار ده، وگناهانم را در آن بیامرز، و عملم را بپذیر، و عیبم را پوشیده دار، ای شنواترین شنونده ها.
در دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان 4 محور مطرح شده است:
1) مورد سپاس قرار گرفتن تلاشها
2) آمرزش گناهان
3) پذیرش اعمال
4) پوشیده ماندن عیب ها.
در فراز اول این دعا از خداوند می خواهیم: «اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً » خدایا! کوشش مرا در این ماه مورد سپاس قرار ده.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:« وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» (النجم:39)؛ و اینکه براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست.
تلاش وکوشش انسان بر دو دسته است: یا مشکور، و یا غیر مشکور؛ تلاش غیر مشکور تلاشی است که به نتیجه مطلوب نمی رسد، و مورد پذیرش و سپاس واقع نمی گردد. و این نمونه بسیار دارد، در دنیا گاه زحمات بسیاری کشیده می شود، اما به بار نمی نشیند؛ گاهی این تلاش در راستای بهره وری در آخرت است، سرمایه و زمان را برای آن صرف کرده است، ولی چون خالص نبوده واز انگیزه و نیت خوبی برخوردار نبوده مورد سپاس الهی قرار نمی گیرد.
ره توشه سعی مشکور را باید از دنیا به آخرت فرستاد. خداوند در سوره قصص آیه 77 می فرماید:«وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین»
و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن؛ و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
در فراز دوم دعا از خداوند می خواهیم:« وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً» گناهانم را در آن آمرزیده قرار ده.
آنچه از انسان صادر می شود کوتاهی وگناه وسرکشی است، اما از خدای بزرگ توقع دارد که مورد عفو و آمرزش قرار گیرد. زیرا خداوند بخشنده و بسیار آمرزنده است؛ او نه تنها غافر، بلکه غفور است. خداوند در سوره زمر آیه 53 می فرماید: « قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم»
بگو: «اى بندگان من- که بر خویشتن زیاده روى روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید، که خدا همه گناهان را مىآمرزد، او خود بسیار آمرزنده ومهربان است.
امید به آمرزش به انسان جان می دهد. حالت انسان باید ما بین خوف(ترس) و رجاء(امید) باشد. اگر ترس انسان بیشتر شود حالت یأس و نا امیدی به او دست می دهد که خود گناهی بس بزرگ وبلکه بزرگترین گناه است، اگر رجاء وامیدواری بیشتر شود انسان مغرور می شود وبه اصلاح خویش نمی پردازد. آنچه صحیح است قرار گیری در خط میانه است، نه امید بیش از حد، ونه ترس بسیار.
در رحمت الهی به روی همه گشاده است، هرکس به راحتی می تواند با خدای خود خلوت کند واقرار به گناه وقصور وتقصیر کند، ولازم نیست پیش کسی رود واعتراف به گناه نماید، مسیحیان برای توبه از گناه خویش پیش کشیش می روند و با اعتراف به گناه خود و دادن مقداری پول مورد بخشش قرار می گیرند. اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، بلکه این توبه و استغفار باید بین بنده گناه کار وخدای آمرزنده باشد.
سفارش زیادی بر استغفار وآمرزش خواهی شده است، باید بدانیم که انسانی که آمرزش بخواهد و استغفار کند یعنی چتر رحمت خدا بر سر وی سایه افکنده است.
امام صادق(ع) می فرماید:« هرکسی هنگام خواب صد مرتبه استغفار کند خدا گناهان او را می ریزد»
امام جواد(ع) می فرماید:« سوره انا انزلناه را زیاد بخوانید و با استغفار لبان خود را تر کنید.»
امام باقر(ع) فرمودند:« بعد از نماز صبح 70 مرتبه استغفار کنید»
رسول اکرم(ص) در هر مجلسی که می نشستند حداقل 25 مرتبه استغفار می کردند و بعد از جای خود بر می خاستند.
در روایات ما آمده است: کسی که از گناهان خویش توبه می کند مانند کسی است که هیچ گناهی را انجام نداده است.
آمرزش طلبی باید جدی باشد، در روایات کسی که پیوسته توبه می کند اما باز به سوی گناه باز می گردد؛ مانند شخص مسخره کننده دانسته شده است.
باید زبان هایمان را به استغفار عادت دهیم این نشانه آن است که می خواهیم مورد امرزش و بخشش خدا قرار بگیریم.
بعضی وقتها وبرخی زمان ها، بودن انسان در جاهای خاص خود زمینه پذیرش آمرزش است، مرحوم آقای کافی (خطیب معروف) نقل کرده است: یک شب جمعه در حرم امام حسین(ع) با عده ای مشغول خواندن دعای کمیل بودیم که خطاب به خداوند عرضه داشتم: خدا! چرا ما را نمی آمرزی؟ علامه امینی (صاحب الغدیر) همان جا من را مورد خطاب قرار داد و گفت:« چه می گویی آقای کافی؟ شب جمعه وحرم امام حسین(ع) و دعای کمیل همه نشانه های آمرزش خدا است.»
در حقوق مردم باید بدانیم کار با آمرزش طلبی تمام نمی شود، بلکه باید حقوق مردم را به آنان بازگرداند، وجبران کرد، مگر جایی که امکان نارد، ممکن است کسی غیبت فردی را کرده است؛ اما الان به وی دسترسی ندارد تا از او حلیت طلبد، ویا آنکه او از دنیا رفته است، چاره کار طلب استغفار برای اوست، و این کفاره گناه او به حساب می آید.
در فراز سوم دعا می خوانیم:« وعَملی فیهِ مَقْبولاً» و عملم را در آن بپذیر.
آنچه در انجام اعمال وکارها مهم است آن است که صالح وشایسته باشد، تا مورد قبول خداوند قرار گیرد؛ خداوند نگاه به آمار کار ما نمی کند، بلکه کیفیت وانگیزه کار مهم است.
مثلا در رابطه با عبادات، کسی که می خواهد کاری را انجام دهد باید آن کار ریشه و اساس داشته باشد ومن درآوردی نباشد، در نتیجه ما یک سنت داریم که کاری درست وبرگرفته از دین ودارای ثواب است، و یک بدعت که نوآوری در دین وکاری نادرست وموجب عقاب است. ما در مسائل عبادی نمی توانیم کم و زیاد کنیم. امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «یک کار کم که درست باشد بهتر است از کار بزرگی که همراه با بدعت باشد.»
همچنین عمل باید خالص ودارای نیت خوب وانگیزه خدایی داشته باشد تا مورد پذیرش قرار بگیرد. امام صادق(ع) می فرماید:« اگر مردم می دیدند اعمالی را که از آسمان باز گردانده می شود می گفتند خداوند هیچ عملی را از ما قبول نمی کند.»
نیت مومن از عملش بهتر است چرا که نیت امری درونی است و بروز و ظهور ندارد و خالص است.
ایمان دو بال قول و عمل دارد و هرکدام بدون دیگری فایده ندارد . امام رضا(ع) می فرماید:« ایمان: اقرار زبانی؛ شناخت قلبی؛ وعمل با اعضای بدن است.»
از امام صادق (ع) روایت شده است: «شنیدم مردم مردی را به بزرگى یاد میکنند و وصفش مینمایند! مایل دیدار او شدم، به نحوى که مرا نشناسد، تا مقدار و منزلتش را ببینم. با اینحساب، او را در جایی دیدم که گروهى از مردم گردش حلقه زدهاند. پنهان و مخفى از آنها ایستادم. نگاه میکردم. همواره با مکر و حیله با آنها رفتار مینمود! تا اینکه؛ راهى مخالف راه دیگران، پیش گرفت! و از آنان، جدا شد و به راه قبلى برنگشت. و مردم، بدنبال حوائج خود پراکنده شدند. و من، در پى اش راه افتادم. چیزى نگذشت که به نانوائى، گذر نمود و غافلگیرش کرد! و از دکّانش دو قرص نان، دزدید!. از او، در شگفت آمدم! سپس با خود گفتم؛ شاید با همدیگر، حساب و معاملهاى دارند. آنگاه؛ بعد از این جریان، به صاحب انارى گذر نمود، و پیوسته مراقب بود، تا غافلگیرش کرد! و از پیش او، دو انار برداشت! سپس او را دنبال کردم، تا به بیمارى رسید، و دو قرص نان و دو انار را پیش او نهاد و رفت. دنبالش کردم. تا اینکه مستقر شد. به او گفتم: اى بنده خدا! حقیقت اینست که؛ تعریف و خوبى تو را شنیدم و دیدار تو را مایل شدم! امّا از تو چیزى دیدم که؛ فکر و ذهنم را مشغول ساخت. آن را از تو می پرسم تا خاطرم آسوده شود...گفت: چیست؟ گفتم: دیدم به نانوائى، گذر نمودى و از او، دو قرص نان دزدیدى! آنگاه به صاحب انارى مرور کردى و از او دو انار دزدیدى!. گفت: فرمایش خداى عزّ و جلّ «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها» همانا من؛ وقتى که دو قرص نان، دزدیدم، دو [سیّئه] بود. و زمانى که؛ دو انار دزدیدم، دو [سیّئه]. این (روی هم) چهار [سیّئه]. و چون، هر یک از آنها را صدقه دادم، چهل [حسنه] شد! و از چهل حسنه، در إزاء چهار سیّئه، چهار حسنه، کم کن! سى و شش حسنه، باقى ماند!.
گفتم: مادرت بعزایت بنشیند! تو، به کتاب خدا، جاهلى! آیا؛ گفتار خدا را نشنیدى که فرمود: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» یقینا تو؛ وقتى که دو قرص نان دزدیدى، دو سیّئه بود، و چون؛ دو انار دزدیدى دو سیّئه!. چون؛ بدون اجازه صاحبشان به غیر صاحبشان دادى، جز این نیست که؛ چهار سیّئه به چهار سیّئه افزودى! و چهل حسنه به چهار سیّئه نیفزودى! پس؛ شروع کرد به نگاه کردن من! که رهایش کردم و برگشتم!.»
کسانی که از مسیر اهل بیت (ع) جدا می شوند به خاطر کج فهمی ها و نادانی ها به روز سیاه می افتند، و با نادانی خود ضربه بزرگی به اسلام می زنند، وامروز مسلمانان گرفتار جهالت وضلالت ولجاجت گروهی .یک ضربت شمشیر امام علی(ع) در جنگ خندق از عبادت ثقلین(جن و انس) برتر است چرا که خالص ترین اعمال است همان گونه که مولوی می گوید:« از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل»
بنابراین کاری که انسان انجام می دهد باید از نیت خالص برخوردار باشد تا مورد پذیرش قرار گیرد، وآنچه مهم است کار بیشتر انجام دادن نیست؛ بلکه درست انجام دادن کار است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً » (هود:7)
تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است.
در فراز آخر دعا می خوانیم:« وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً» و عیبم را پوشیده دار.
درباره عیب ظاهری و رفتاری در گذشته مفصل بحث شده بود. در اینجا مقصود آن است که عیب باطنی ورفتاری مرا بپوشان تا آبروی من حفظ شود، و همچنان این پوشش و ستر بر آن افتاده باشد.
در پایان می گوییم: « یا أسْمَعِ السّامعین.» ای شنواترین شنونده ها.
http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=579020