تاریخ : 1392/5/5 - ساعت : 7 : 14 - گروه : فرهنگی - حوزه : دین و اندیشه رمضان 92
نمی از یم رمضان/18- خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن، و دلم را با تابش انوارش روشن کن، و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای نوربخش دلهای عارفان
حجت الاسلام محمدامین پورامینی، استاد و پژوهشگر حوزه در گفتگو با «نسیم» به شرح دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان پرداخت که در ادامه تقدیم خوانندگان می شود:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ، و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ، و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ، بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین»
خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن، و دلم را با تابش انوارش روشن کن، و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای نوربخش دل های عرفان.
در دعای روز هجدهم ماه مبارک تکیه بر چند جهت شده است:
1) شب ، شب زنده داری و تقویت بعد معنوی
2) قلب، دل، زنده دلی و نورانیت دل
3) قرارگیری تمام اعضای بدن در مسیر طاعت وبندگی
اما مسئله اول که مسئله شب و شب زنده داری است، محور اصلی شخصیت انسان بعد معنوی وی است که با شب زنده داری حاصل می شود، همان که در فراز اول دعا فرمودند:« اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ» خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن.
شب و وقت سحر، زمان با اهمیت و بسیار با ارزش و نورانی است . در سوره اسراء آیات 78 و 79 آمده است: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُودا»
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره در دید و حضور [فرشتگان] است، و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو افزون [از نمازهای واجب] باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
«لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» زوال ظهر وزمان اقامه نماز ظهر وعصر؛
«غَسَقِ اللَّیْلِ» زمان مغرب واقامه نماز مغرب و عشا؛
«قُرْآنَ الْفَجْرِ» زمان طلوع فجر و نماز صبح.
در این آیه اشاره به نمازهای پنج گانه واجب در سه وقت آن شده است؛ در آیه بعدی به نماز مستحبی ونافله که افزون بر نمازهای واجب است اشاره شده است که به هنگام شب ودر حال تهجد و شب زنده داری انجام می شود، که اثر آن نیز بیان شده است که امید است با شب زنده داری و تهجد، خداوند انسان را به مقام محمود وستوده رساند. البته انجام این نماز برای ما مستحب است، ولی برای رسول خدا (ص) واجب بوده است، اموری را از اختصاصات پیامبر (ص) شمرده اند که یکی از آنها وجوب نماز شب.
در بحث شب وشب زنده داری روایتی از امام صادق(ع) است که می فرمایند:« مردم سه دسته هستند:
اولین دسته بندگان خدا هستند، دومین دسته دشمنان خدا هستند و سومین دسته گروه میانه هستند.
افرادی که در شب بستر را ترک میکنند و به اقامه نماز، شب زنده داری، تلاوت قرآن وخواندن دعا مشغول می شوند بندگان (خوب) خدایند.
افرادی که در طول شب مشغول گناه و فسق وفجور ومعصیت هستند دشمنان خدا هستند.
اما افرادی که شب را تا به صبح در جای خود آرمیده هستند ونه اهل عبادت وشب زنده داری ونه اهل معصیت وگناهند جزو گروه میانه اند، نه در دسته دوستان وبندگان خدایند و نه در دسته دشمنان.
امام باقر(ع) می فرماید: « خداوند وحی فرستاد به موسی و فرمود: ای موسی! دروغ میگوید کسی که ادعا می کند من تو را دوست دارم وشب را (تا به صبح بدون شب زنده داری) بخوابد و به یاد من نباشد .. ای موسی! این چشمان اشک ریز را به نزد من بیاور. در شب من را صدا کن و می یابی که من نزدیک هستم و جواب تو را می دهم. »
همچنین امام هادی(ع) می فرماید:« اگر کسی می خواهد لذت خواب را بچشد شب زنده داری کند، همان گونه که اگر می خواهد لذت غذا را بچشد باید گرسنگی را حس کند». شب زنده داری نیز باعث می شود تا خواب نیز خوشایند تر شود.
اسلام همان گونه که به بعد مادی انسان توجه دارد به بحث معنوی و تقویت بعد روحی آن نیز توجه دارد. انسان با نافله و نماز شب تقویت روحی پیدا می کند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی وصیت کرده بود تا جانمازی را که بر روی آن هفتاد سال نماز شب خوانده بود با وی دفن شود. در حقیقت هرکس به هرجا که رسید از سحرها و شب زنده داری بوده است. در باره مادر مرحوم آیت الله میرزا مهدی شیرازی نقل کرده اند که هنگامی که برای نماز شب از جا بر می خاست فرزند خردسالش (میرزا مهدی) را نیز از خواب بیدار می کرد وبه او خوراکی می داد تا بهنگام نماز شب، این بچه نیز بیدار ماند وکم کم به شب زنده داری عادت کند.
در فراز بعدی دعا می خوانیم:« و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ» دلم را با تابش انوارش نورانی گردان.
قلب چیست؟ و جایگاه آن کجاست و چه کاری انجام می دهد؟ موضوع قلب و جایگاه آن بحث بسیار عمیقی است، و واضح است که منظور از قلب، قلب صنوبری قرار گرفته در سمت چپ سینه نیست؛ بلکه مقصود روح لطیف انسان است که در ارتباط کامل با قلب صنوبری نیز هست.
زمانی که میگوییم قلب روشن می شود، ویا سیاه می شود، مقصود قلب خون رسان نیست، گرچه آثارش را بر همین قلب صنوبری نیز می گذارد.
در آیات قرآت از قلب بسیار صحبت شده است.
در سوره بقره آیه 10 آمده است: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُون»
در دلهایشان بیماری (از شرک ونفاق) است؛ و خدا بر بیماریشان افزود (ویا بفزاید)؛ و به سزاى آنچه به دروغ مى گفتند، عذابى دردناک [در پیش] خواهند داشت.
ودر آیه 74 همین سوره آمده است: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون»
سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، یا سختتر از آن، چرا که از برخى سنگها، جویهایى بیرون مىزند، و پارهاى از آنها مىشکافد و آب از آن خارج مىشود، و برخى از آنها از بیم خدا فرو مىریزد، و خدا از آنچه مىکنید غافل نیست.
قلبی که سیاه می شود و تاریک می شود پرده روی آن می افتد، و باعث می شود تا کلام حق و سخن رسول خدا(ص) وامیر مؤمنان(ع) وامام حسین (ع) بر روی آن اثر نگذارد.
قلب روح ربانی است که به انسان داده شده است و در حکم فرمانده ای برای انسان است . همان گونه که قلب صنوبری فرماندهی بدن را دارد این قلب نیز حکم فرماندهی دارد. به واسطه قلب است که انسان بین خوب و بد را تمیز می دهد، و مسیر درست را از نادرست تشخیص می دهد، و تمام اعضای بدن را در مسیر درست بکار می گیرد.
قلب تنها جایگاه یک چیز است، ودو شی متضاد را در خود جای نمی دهد، امکان ندارد که هم جایگاه رحمان باشد و هم شیطان. نمی شود که در یک زمان دوست و دشمن خدا در خودش جای دهد.
خداوند در سوره مبارکه احزاب آیه 4 می فرماید:« ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ »
خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است.
در ذیل این آیه روایتی است که می فرماید: « خدا دوستی و دشمنی را درون یک سینه قرار نمی دهد، نمی شود که هم علی (ع) را دوست داشت و هم دشمنان علی (ع) را.»
انسان موجود بسیار عظیمی است. امیر مؤمنان امام علی (ع) در حدیثی می فرماید:« تو فکر میکنی جسم کوچکی هستی؟ جهان پهناوری در تو است.»
علامه مجلسی می گوید: بدن انسان مانند شهر بزرگی است که دژ وقلعه دارد و آن قلعه اصلی قلب انسان است، خداوند سلطان قلب و مدبر قلب است. قلب انسان عرش خدا است، به واسط پیروی و مقید بودن به شریعت مقدس دل انسان با هدایت با عالم ملکوت راه پیدا میکند. اگر دوستی خدا و عشق او بر دلش مسلط شود تمام این نیروها و اعضای بدن در اختیار او قرار می گیرد و در مسیر باطل گام بر نمیدارد.
قلب اگر عرش رحمن باشد چشم، دست، پا، وهمه اعضای بدن در صراط مستقیم گام بر می دارند، ولی اگر دل سیاه و عرش شیطان شود دست و چشم و پا در مسیر شیطانی قرار می گیرند، وفساد وتباهی به همراه می آورند.
امام علی (ع) می فرماید: « این اشک ها خشک نمی شود مگر به واسطه قساوت قلب، و دل قساوت پیدا نمی کند مگر به خاطر زیادی گناهان».
به دعا باز میگردیم؛ روح کلی دعا متوجه جایگاه دل و تغییر معنوی انسان ورشد روحی او با تابش انوار الهی است، ودر مقابل آن افت معنوی قرار می گیرد که سرچشمه آن قساوت قلب است، دل نیز بیماری پیدا می کند که قساوت نشان آن است. این دل به واسطه گناه از سنگ سخت تر می شود، سنگ کوه به مرور زمان آب در آن اثر می کند، و یا از میان آن بیرون می زند، اما دل قسی وسیاه هدایت نمی پذیرد، همانگونه که خواندیم: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً».
سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، یا سختتر از آن.
از این روست که می بینیم اسلام در ابوجهل که خویشاوند پیامبر(ص) بود اثر نمیکند، اما اویس قرنی که در یمن ساکن است و حتی پیامبر (ص) را هم ندیده است نور هدایت دلش را روشن می سازد.
در فراز سوم دعا که در حقیقت ادامه ونتیجه فراز دوم است می خوانیم:« و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ»
و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش دستگیری کن؛
اگر قلب نورانی شود و منور به نور الهی شود اعضای بدن هم در خدمت وی خواهند بود؛ چون که صد آمد نود هم پیش ماست. واگر دل سیاه گردد وقساوت یابد اعضای بدن را در مسیر فساد وجنایت بکار می گیرد.
این که برخی نیکان هستند و برای دیگران سودرسان، و برخی اشرارند و جز آزاررسانی برای مردم ثمره ای ندارند به خاطر قلب و دل آن هاست.
اگر دل در خدمت خدا باشد تابشگاه نور هدایت می شود، و اگر در خدمت شیطان باشد سیاهکده ای بیش نخواهد بودکه جز فساد از آن انتظاری نیست. واین به اختیار خود انسان است، که کدامین راه را برگزیده وکدامین مسیر را بپیماید، وهیچ کس مجبور نیست. خداوند در سوره انسان آیه 3 می فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا».
ما راه را به او بنمودیم، یا سپاسگزار باشد و یا ناسپاس.
در پایان دعا می خوانیم: «یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین» ای نوربخش دل های عرفان.
http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=574326
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ، و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ، و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ، بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین»
خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن، و دلم را با تابش انوارش روشن کن، و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای نوربخش دل های عرفان.
در دعای روز هجدهم ماه مبارک تکیه بر چند جهت شده است:
1) شب ، شب زنده داری و تقویت بعد معنوی
2) قلب، دل، زنده دلی و نورانیت دل
3) قرارگیری تمام اعضای بدن در مسیر طاعت وبندگی
اما مسئله اول که مسئله شب و شب زنده داری است، محور اصلی شخصیت انسان بعد معنوی وی است که با شب زنده داری حاصل می شود، همان که در فراز اول دعا فرمودند:« اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ» خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن.
شب و وقت سحر، زمان با اهمیت و بسیار با ارزش و نورانی است . در سوره اسراء آیات 78 و 79 آمده است: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُودا»
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره در دید و حضور [فرشتگان] است، و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو افزون [از نمازهای واجب] باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
«لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» زوال ظهر وزمان اقامه نماز ظهر وعصر؛
«غَسَقِ اللَّیْلِ» زمان مغرب واقامه نماز مغرب و عشا؛
«قُرْآنَ الْفَجْرِ» زمان طلوع فجر و نماز صبح.
در این آیه اشاره به نمازهای پنج گانه واجب در سه وقت آن شده است؛ در آیه بعدی به نماز مستحبی ونافله که افزون بر نمازهای واجب است اشاره شده است که به هنگام شب ودر حال تهجد و شب زنده داری انجام می شود، که اثر آن نیز بیان شده است که امید است با شب زنده داری و تهجد، خداوند انسان را به مقام محمود وستوده رساند. البته انجام این نماز برای ما مستحب است، ولی برای رسول خدا (ص) واجب بوده است، اموری را از اختصاصات پیامبر (ص) شمرده اند که یکی از آنها وجوب نماز شب.
در بحث شب وشب زنده داری روایتی از امام صادق(ع) است که می فرمایند:« مردم سه دسته هستند:
اولین دسته بندگان خدا هستند، دومین دسته دشمنان خدا هستند و سومین دسته گروه میانه هستند.
افرادی که در شب بستر را ترک میکنند و به اقامه نماز، شب زنده داری، تلاوت قرآن وخواندن دعا مشغول می شوند بندگان (خوب) خدایند.
افرادی که در طول شب مشغول گناه و فسق وفجور ومعصیت هستند دشمنان خدا هستند.
اما افرادی که شب را تا به صبح در جای خود آرمیده هستند ونه اهل عبادت وشب زنده داری ونه اهل معصیت وگناهند جزو گروه میانه اند، نه در دسته دوستان وبندگان خدایند و نه در دسته دشمنان.
امام باقر(ع) می فرماید: « خداوند وحی فرستاد به موسی و فرمود: ای موسی! دروغ میگوید کسی که ادعا می کند من تو را دوست دارم وشب را (تا به صبح بدون شب زنده داری) بخوابد و به یاد من نباشد .. ای موسی! این چشمان اشک ریز را به نزد من بیاور. در شب من را صدا کن و می یابی که من نزدیک هستم و جواب تو را می دهم. »
همچنین امام هادی(ع) می فرماید:« اگر کسی می خواهد لذت خواب را بچشد شب زنده داری کند، همان گونه که اگر می خواهد لذت غذا را بچشد باید گرسنگی را حس کند». شب زنده داری نیز باعث می شود تا خواب نیز خوشایند تر شود.
اسلام همان گونه که به بعد مادی انسان توجه دارد به بحث معنوی و تقویت بعد روحی آن نیز توجه دارد. انسان با نافله و نماز شب تقویت روحی پیدا می کند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی وصیت کرده بود تا جانمازی را که بر روی آن هفتاد سال نماز شب خوانده بود با وی دفن شود. در حقیقت هرکس به هرجا که رسید از سحرها و شب زنده داری بوده است. در باره مادر مرحوم آیت الله میرزا مهدی شیرازی نقل کرده اند که هنگامی که برای نماز شب از جا بر می خاست فرزند خردسالش (میرزا مهدی) را نیز از خواب بیدار می کرد وبه او خوراکی می داد تا بهنگام نماز شب، این بچه نیز بیدار ماند وکم کم به شب زنده داری عادت کند.
در فراز بعدی دعا می خوانیم:« و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ» دلم را با تابش انوارش نورانی گردان.
قلب چیست؟ و جایگاه آن کجاست و چه کاری انجام می دهد؟ موضوع قلب و جایگاه آن بحث بسیار عمیقی است، و واضح است که منظور از قلب، قلب صنوبری قرار گرفته در سمت چپ سینه نیست؛ بلکه مقصود روح لطیف انسان است که در ارتباط کامل با قلب صنوبری نیز هست.
زمانی که میگوییم قلب روشن می شود، ویا سیاه می شود، مقصود قلب خون رسان نیست، گرچه آثارش را بر همین قلب صنوبری نیز می گذارد.
در آیات قرآت از قلب بسیار صحبت شده است.
در سوره بقره آیه 10 آمده است: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُون»
در دلهایشان بیماری (از شرک ونفاق) است؛ و خدا بر بیماریشان افزود (ویا بفزاید)؛ و به سزاى آنچه به دروغ مى گفتند، عذابى دردناک [در پیش] خواهند داشت.
ودر آیه 74 همین سوره آمده است: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون»
سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، یا سختتر از آن، چرا که از برخى سنگها، جویهایى بیرون مىزند، و پارهاى از آنها مىشکافد و آب از آن خارج مىشود، و برخى از آنها از بیم خدا فرو مىریزد، و خدا از آنچه مىکنید غافل نیست.
قلبی که سیاه می شود و تاریک می شود پرده روی آن می افتد، و باعث می شود تا کلام حق و سخن رسول خدا(ص) وامیر مؤمنان(ع) وامام حسین (ع) بر روی آن اثر نگذارد.
قلب روح ربانی است که به انسان داده شده است و در حکم فرمانده ای برای انسان است . همان گونه که قلب صنوبری فرماندهی بدن را دارد این قلب نیز حکم فرماندهی دارد. به واسطه قلب است که انسان بین خوب و بد را تمیز می دهد، و مسیر درست را از نادرست تشخیص می دهد، و تمام اعضای بدن را در مسیر درست بکار می گیرد.
قلب تنها جایگاه یک چیز است، ودو شی متضاد را در خود جای نمی دهد، امکان ندارد که هم جایگاه رحمان باشد و هم شیطان. نمی شود که در یک زمان دوست و دشمن خدا در خودش جای دهد.
خداوند در سوره مبارکه احزاب آیه 4 می فرماید:« ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ »
خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است.
در ذیل این آیه روایتی است که می فرماید: « خدا دوستی و دشمنی را درون یک سینه قرار نمی دهد، نمی شود که هم علی (ع) را دوست داشت و هم دشمنان علی (ع) را.»
انسان موجود بسیار عظیمی است. امیر مؤمنان امام علی (ع) در حدیثی می فرماید:« تو فکر میکنی جسم کوچکی هستی؟ جهان پهناوری در تو است.»
علامه مجلسی می گوید: بدن انسان مانند شهر بزرگی است که دژ وقلعه دارد و آن قلعه اصلی قلب انسان است، خداوند سلطان قلب و مدبر قلب است. قلب انسان عرش خدا است، به واسط پیروی و مقید بودن به شریعت مقدس دل انسان با هدایت با عالم ملکوت راه پیدا میکند. اگر دوستی خدا و عشق او بر دلش مسلط شود تمام این نیروها و اعضای بدن در اختیار او قرار می گیرد و در مسیر باطل گام بر نمیدارد.
قلب اگر عرش رحمن باشد چشم، دست، پا، وهمه اعضای بدن در صراط مستقیم گام بر می دارند، ولی اگر دل سیاه و عرش شیطان شود دست و چشم و پا در مسیر شیطانی قرار می گیرند، وفساد وتباهی به همراه می آورند.
امام علی (ع) می فرماید: « این اشک ها خشک نمی شود مگر به واسطه قساوت قلب، و دل قساوت پیدا نمی کند مگر به خاطر زیادی گناهان».
به دعا باز میگردیم؛ روح کلی دعا متوجه جایگاه دل و تغییر معنوی انسان ورشد روحی او با تابش انوار الهی است، ودر مقابل آن افت معنوی قرار می گیرد که سرچشمه آن قساوت قلب است، دل نیز بیماری پیدا می کند که قساوت نشان آن است. این دل به واسطه گناه از سنگ سخت تر می شود، سنگ کوه به مرور زمان آب در آن اثر می کند، و یا از میان آن بیرون می زند، اما دل قسی وسیاه هدایت نمی پذیرد، همانگونه که خواندیم: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً».
سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، یا سختتر از آن.
از این روست که می بینیم اسلام در ابوجهل که خویشاوند پیامبر(ص) بود اثر نمیکند، اما اویس قرنی که در یمن ساکن است و حتی پیامبر (ص) را هم ندیده است نور هدایت دلش را روشن می سازد.
در فراز سوم دعا که در حقیقت ادامه ونتیجه فراز دوم است می خوانیم:« و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ»
و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش دستگیری کن؛
اگر قلب نورانی شود و منور به نور الهی شود اعضای بدن هم در خدمت وی خواهند بود؛ چون که صد آمد نود هم پیش ماست. واگر دل سیاه گردد وقساوت یابد اعضای بدن را در مسیر فساد وجنایت بکار می گیرد.
این که برخی نیکان هستند و برای دیگران سودرسان، و برخی اشرارند و جز آزاررسانی برای مردم ثمره ای ندارند به خاطر قلب و دل آن هاست.
اگر دل در خدمت خدا باشد تابشگاه نور هدایت می شود، و اگر در خدمت شیطان باشد سیاهکده ای بیش نخواهد بودکه جز فساد از آن انتظاری نیست. واین به اختیار خود انسان است، که کدامین راه را برگزیده وکدامین مسیر را بپیماید، وهیچ کس مجبور نیست. خداوند در سوره انسان آیه 3 می فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا».
ما راه را به او بنمودیم، یا سپاسگزار باشد و یا ناسپاس.
در پایان دعا می خوانیم: «یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین» ای نوربخش دل های عرفان.
http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=574326