• وبلاگ : دست نوشت
  • يادداشت : از فراق يار گفتم واز خود نگفتم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رفيق قديمي 

    سلام .ببخشيد شما چقدر بدبين هستيد كه با شنيدن خبر شفا يافتن فكرتان را طرف ديگري برديد. ؟؟؟چرا قضيه زن دايي اتان را مايه تبليغات خودتان بيان نموده ايد؟؟؟

    راستي سوريه چه خبر ؟ خوش مي گذرد؟ دايي اتان چطوره؟ از ايران برگشته؟ انشاءالله فردا آنجا هستند.

    ميبينم كه مرا نشناختي؟ مرا نخواهي شناخت. اولياء خدا گمنامند. راستي سوغاتي يادت نرود.

    زيارت مادرت در مشهد قبول باشد.