سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/7/22
3:34 عصر

تازه‏ها و ناگفته‏هاى بقیع

بدست دست نوشت در دسته

 

                   تازه‏ها و ناگفته‏هاى بقیع

محمدامین پورامینى

لغت

بقیع در لغت به زمین گسترده و بزرگى گویند که داراى درخت باشد که یکى از آنها، بقیع (غرقد) است. غرقد، نام درختى است که در آن محیط بوده است،  گرچه بعدها آن درختان را کندند، ولى اسم آن باقى ماند و این زمین، معروف به بقیع الغرقد شد.

مساحت

این قبرستان از زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله تا کنون باقى است و حدود ده هزار نفر از یاران پیامبر (ص) را در خود جاى داده است.
بقیع، زمین مستطیل شکلى در شرق مدینه است که 100 در 150 متر بوده است؛ ولى بارها توسعه پیدا کرده است. برخى آن را در اصل 80 در 80 متر دانسته‏اند که بعدها با اضافه شدن حش کوکب و... به آن، به 150 در 100 متر رسید.

آغاز

ابورافع مى‏گوید: رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله در صدد تهیه مکانى براى دفن یاران خود بود و جاهاى مختلفى را در اطراف مدینه ملاحظه کرد تا آن که به بقیع الغرقد رسید و فرمود: به من دستور داده شده که این مکان را قرار دهم.

اولین مدفن در بقیع

از برخى روایات، استفاده مى‏شود که اولین کسى که در بقیع دفن شد، عثمان بن مظعون بود؛ همان گونه که از حضرت امیرمؤمنان على علیه‏السلام روایت شده که اولین کسى که در بقیع دفن شده، عثمان بن مظعون و پس از او، ابراهیم، پسر پیامبر بود. از برخى روایات نیز فهمیده مى‏شود که اولین کسى که در بقیع دفن شد، اسعد بن زرارة بود. او به هنگام ساخت مسجد النبى، از دنیا رفت. ممکن است گفته شود که اولین کسانى که در بقیع دفن شدند، از مهاجران، عثمان بن مظعون و از انصار، اسعد بن
زراره بوده‏ است ، و یا آن که گفته شود که اسعد بن زرارة، در بقیع دفن شد؛ پیش از آن که آن مکان، به عنوان قبرستان عمومى، در نظر گرفته شود.

وقفى نبودن بقیع

بقیع، یک زمین وقفى نیست؛ چون ملک کسى نبوده است و وقفیت، فرع ملکیت است؛ وپس از تصمیم براى دفن، مردم درختان آن را کندند و عده‏اى هم آمدند و براى خود در آن خانه ساختند. بنابر این چلوگیری وهابیون از بازسازی بقیع تحت عنوان وقف بودن بقیع بهانه ای بیش نیست، علاوه بر آنکه خصوص امامان بقیع در خانه شخصی عقیل بن ابی طالب دفن گردیدند.

فضیلت بقیع

بقیع به خاطر قدوم مبارک رسول خدا و ائمه معصومین علیهم‏السلام و دفن چهار تن از امامان علیهم‏السلام و سایر مؤمنان، شهیدان ونیکان، داراى شرافت زیادى است. ابوحجر اسلمى از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، چنین روایت کرده است: کسى که در مکه یا مدینه بمیرد، مورد حساب واقع نگردد و مهاجر به سوی خدا محسوب شود و روز قیامت، با اصحاب بدر محشور مى‏شود همچنین از رسول
خدا صلى‏ الله‏ علیه‏وآله، چنین روایت شده است که روز قیامت، هفتاد هزار نفر از بقیع، بى‏حساب راهى بهشت مى‏شوند؛ در حالى که صورت آنها چون ماه شب چهاردهم، مى‏درخشد.

نزول یک آیه در بقیع

سیوطى از انس روایت مى‏کند که دو آیه «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» در بقیع نازل شد.

پیامبر و بقیع

رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، به قبرستان بقیع مى‏رفت و مشغول دعا مى‏شد و براى مردگان، طلب رحمت و آمرزش مى‏کرد. علاوه بر این، وى در شامِ هر پنج‏شنبه، به همراه عده‏اى از مردم، به بقیع مى‏رفت. از این رو، فقیهان ما، فتواى مستحب بودن زیارت قبور را داده‏اند. علاوه به این، گاهى پیامبر، آخر شب به تنهایى به بقیع مى‏رفت و براى اهل بقیع، دعا مى‏کرد. جالب اینجاست که جایگاه ایستادن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله در بقیع، کنار قبور فعلى ائمه بقیع بوده است. جعفر خالد بن عوسجى، نقل مى‏کند که شبى در گوشه خانه عقیل بن ابیطالب، مشغول دعا بودم که امام صادق علیه‏السلام از کنارم عبور کرد و مى‏خواست به سمت عریض برود که فرمود: این جایى که ایستاده‏اى، جایگاه شبانه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله در بقیع بوده است و مى‏دانیم که اهل بیت علیهم‏السلام، در خانه عقیل، به خاک سپرده شدند.

همچنین در برخى روایات، از حضور رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله، در شب نیمه شعبان در بقیع و نیز از سجود رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله در بقیع ، نماز رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله در بقیع،  خواندن نماز باران در بقیع  و دعاى آن حضرت در آن جا  مطالبى نقل شده است. سلمان فارسى نیز مهر نبوت رسول خدا را در قبرستان بقیع دید.  برخى روایات نیز از زبان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله در قبرستان بقیع نقل شده است که برخى از آنها در فضیلت امیرمؤمنان على علیه‏السلام  و امام مهدى علیه‏السلام است.   که تفصیل آن را در کتاب (بقیع الغرقد فی دراسه شامله) آورده ایم.

بقیع و عترت پیامبر(ص)

امیرمؤمنان على علیه‏السلام، یک شب در بقیع، درباره اسرار حرف «با» بسم الله الرحمن الرحیم، تا طلوع فجر سخن گفت  و به پایان هم نرسید.  

محل نماز حضرت فاطمه علیهاسلام در قبرستان بقیع، مشخص بود. شیخ صدوق سفارش مى‏کرد که پس از زیارت امامان بقیع، در مسجدى که در آن جاست و گفته مى‏شود که مکانى است که فاطمه علیهاسلام در آن نماز گزارده است، دو رکعت نماز بخوانید.  ظاهراً مقصود، همان بیت الاحزان است که در نزدیکى قبور امامان بقیع بوده است و وهابیان آن را تخریب کردند. بیت الاحزان فاطمه را باید خانه اسرار فاطمه نامید. این جا، جایى بود که على علیه‏السلام آن را براى فاطمه علیهاسلام ساخته بود آن حضرت با حسنین علیهماالسلام، در آن جا حضور مى‏یافت و تا شب، به گریه مى‏پرداخت.

امامان بقیع درباره بقیع، گفت‏وگوهایى دارند که تفصیل آن در جاى خود آمده است.

عنایت مسلمانان به زیارت بقیع

عالمان شیعه و سنى در کتاب‏هاى خود، مردم را به زیارت قبرستان بقیع ترغیب نموده‏اند. علاوه بر فقیهان وعالمان بزرگ شیعى، شخصیت‏هایى از اهل سنت چون عبدالکریم بن عطاء الله مالکى، محمد بن شربینی، بکری دامیاطی، فاکهى، نووى، غزالى، صالحى شامى و... به آن تصریح کرده‏اند.

آداب زیارت قبور ائمه بقیع

مستحب است که براى این زیارت، سه کار انجام شود؛ غسل، زیارت و خواندن هشت رکعت نماز (براى هر امام، دو رکعت).

بنا به تصریح برخى از مراجع بزرگوار، مانند حضرت آیه‏الله وحید خراسانى، ادب زیارت حکم مى‏کند که براى زیارت ائمه در قبرستان بقیع، با پاى برهنه وبدون کفش وارد شوند و زیارت کنند.

پیراستن حرم امامان بقیع

مسلمانان از دیرباز، اقدام به بازسازى و ساختن گنبد براى شخصیتهای بزرگ اسلامی کردند که گنبد سبز پیامبر و گنبدهایى که در عراق، ایران، سوریه، مصر، ترکمنستان و .. وجود دارند، شاهد این مطلب هستند و تنها وهایبان، به خاطر تحجر و کج‏فهمى‏اى که دارند، بااین کار مخالفت کرده‏اند.

یکى از کسانى که اقدام به ساخت گنبد بر مزار امامان بقیع نمود، ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسى قمى اردستانى مجدالملک است. او در آخر قرن 5، کشته شد.  همچنین الناصر لِدین الله، خلیفه عباسى، در سال 560 ق. اقدام به تعمیر گنبد امامان بقیع کرد  و نیز ابوطالب عبدالله بن حسین بن میرزا رفیع‏الدین حسینى مرعشى نیز اقدام به تعمیر و بازسازى حرم امامان بقیع نمود.

در دوره قاجاریه، محمد بن على امین السلطنه، اقدام به نهادن ضریحى از فولاد بر روى قبور نمود. او قصد داشت ضریحى نقره‏اى نیز براى آنها قرار دهد که مانع کار او شدند.

سید على قطب هزار جیبى نیز آخرین ضریح فولادى را - که در اصفهان ساخته شده بود - به مدینه برد و با زحمت و سه سال معطلى در جده، بر قبور مطهر ائمه بقیع نهاد  که این ضریح نیز در سال 1343 ق. توسط وهابیان از جا کنده شد و قطعاتى از آن، تا سال ???? هـ.ش بر دیوار شهداى احد وجود داشت.

مرحوم سید محسن امین مى‏نویسد: سلطان عبدالمجید عثمانى - که گنبد قبر پیامبر را ساخت - دستور داده بود که براى امامان بقیع نیز گنبدى همانند گنبد پیامبر (ص) بسازند؛ ولى با مخالفت برخى از اهل مدینه مواجه شد.  غیر از قبور مطهر امامان بقیع، بیت الاحزان، قبر حلیمه سعدیه، قبور دختران و همسران پیامبر، قبر مالک و قبور عمه‏هاى پیامبر نیز داراى گنید بودند که همه آنها توسط سلفیان تخریب شد.

فاجعه تخریب بقیع

همانگونه که گفته شد مسلمانان از آغاز، به قبور بزرگانشان توجه داشتند و بر فراز آنها، گنبدهایى مى‏ساختند که از جمله آنها، گنبد قبر مطهر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله است که از اول تا کنون، بوده است. مزار بزرگان و امامان بقیع نیز از این قاعده مستثنى نیست. ابن جبیر (قرن 6) در سفرنامه خود، بقیع را به زیبایى توصیف کرده، از گنبد زیبا و بسیار بلند ائمه بقیع، یاد کرده است.  پس از او، ابن بطوطه نیز همان توصیف را دارد.

سمهودى نیز از گنبد ائمه اهل بیت، به عنوان گنبد باعظمت و بلند یاد کرده است؛ اما جریان واپس‏گرا و متحجر وهابى، در 8 شوال سال 1344ق. اقدام به تخریب آن نمود و به احساسات میلیون‏ها نفر از مسلمانان، توجهى نکرد. جالب این جاست که آنها اقدام به نگهدارى از لباس‏ها و اسباب منزل، خانه، شمشیر و تخت‏خواب آل‏سعود نموده‏اند و از آثار یهودیان مدینه نیز تا کنون محافظت کرده‏اند؛ ولى آثار رسول خدا و اهل بیت او علیهم‏السلام را خراب کردند.

عکس‏العمل مسلمانان در تخریب بقیع

تخریب بقیع، با عکس‏العمل شدید مسلمانان و به ویژه، شیعیان جهان، مواجه گردید. مسلمانان ایران، عراق، قفقاز، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان، تاتارستان، یاشقیرستان، ترکیه، افغانستان، چین، مغولستان و هندوستان، در برابر این مسئله، موضع‏گیرى کردند  دولت و مجلس آن روز ایران نیز در این زمینه، موضع‏گیرى رسمى کرد.  همچنین فقیهان وبزرگانى چون سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ محمد خالصى و شهید سید حسن مدرس، این اقدام را محکوم کردند.

در کنفرانس کشورهاى اسلامى، مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، سید امین حسینى مفتی فلسطین، و سید محمدتقى طالقانى (آل احمد) نماینده آیه‏الله بروجردى در مدینه، شرکت کردند. همچنین مراجع وبزرگانى دیگرى مانند حاج شیخ عبدالکرى حائرى، حاج آقا حسین قمى، سید محسن حکیم، سید هبه‏الدین شهرستانى و امام خمینى، در این مورد، موضع‏گیرى کردند وحضرت امام خمینى در این زمینه، نامه‏اى خطاب به شاه عربستان نگاشت.

اجساد جاویدان

بدن سالم ? تن از فرزندان امام جعفر صادق علیه‏السلام -پس از گذشت بیش از ???? سال از فوتشان- در بقیع دفن شده است.

یکى از آنان، اسماعیل بن جعفر است که قبر وى پیش از درب اصلی فعلىِ قبرستان بقیع بوده است. به هنگام ایجاد خیابان ابوذر - که امتداد آن به بقیع رسید - مجبور به نقل جسد على و جعفر شدند که به هنگام خاک‏بردارى، قبر وى ویران شد و جسد سالم وى یافت شد که به درون قبرستان بقیع منتقل و در ضلع شرقى شهداى حره، دفن شد. علامت قبر وى، پس از مدتى توسط وهابیان برداشته شد.

على بن جعفر عریضی، فرزند دیگر امام صادق علیه‏السلام است که تا دوره امام جواد علیه‏السلام زنده بود. قبر وى در عریض - یکى از روستاهاى اطراف مدینه منوره و نزدیک به منطقه احد - قرار داشت که اینجانب به زیارت آن رفته بودم، وچند سال پیش، عوامل مزدور وهابیت، اقدام به تخریب قبر وى نمودند؛ ولى -بنا به شهادت برخی از موثقین مثل حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسن راضی از علمای احساء وحجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین رضوانی مسئول وقت دفتر نماینگی بعثه مقام معظم رهبری در مدینه- با جسد سالم وى مواجه شدند که با انتقال جسد مطهر وی  به قبرستان بقیع، نزدیک قبور اهل بیت دفن گردید.


87/7/18
3:41 عصر

کتابی نو پیرامون بقیع

بدست دست نوشت در دسته

انتشار کتابی نو پیرامون بقیع

کتاب «بقیع الغرقد فی دراسة شاملة » در 480 صفحه چاپ و منتشر گردید.

به گزارش شیعه آنلاین، این کتاب که توسط حجة الاسلام و المسلمین "محمدامین پورامینی" در 480 صفحه تدوین شده است و یکی از جامع‌ترین و مفصل‌ترین کتابهایی است که تاکنون پیرامون این موضوع نگاشته شده و به تحقیق مباحث زیر می‌پردازد.
این کتاب به زبان عربی نگاشته شده و در شهر مقدس قم به چاپ رسیده است.

چکیده:

این کتاب که در 480 صفحه تدوین شده است به تحقیق مباحث زیر می‌پردازد:

1. بقیع در لغت وموارد استعمال این واژه
2. تاریخ بقیع
3. پیامبر وبقیع
4. اهل بیت وبقیع
5. صحابه وبقیع
6. قبور مشاهیر بقیع
7. امامان بقیع
8. برخی از مدفونین بقیع
9. در بقیع چه چیزی وجود دارد؟
10. حوادث بقیع
11. بقیع در شعر
12. آلبوم بقیع

http://www.shia-online.ir/article.asp?id=3133&cat=1


87/7/15
4:27 عصر

شیخان قم وناسپاسی متولیان

بدست دست نوشت در دسته

شیخان وناسپاسی متولیان

    

محمدامین پورامینی

چنین آورده اند: در سال وفات میرازی قمی هنوز صحن بزرگ حضرت معصومه علیها السلام ساخته نشده بود، ایوان طلا وصحن کوچک نیز در عصر خود میرزا به دستور فتحعلی شاه ساخته شد،  حرم در گوشه قبرستان بزرگی قرار داشت، میرزای قمی را پس از مرگ در وسط آن ودر موازات قبر ابن قولویه وابن بابویه دفن کردد.

امروز قبر میرزای قمی وزکریا بن آدم – از اصحاب سه امام معصوم (ع) – با چهار ردیف از دکان های بازار شیخان محصور است وبه نام قبرستان شیخان معروف است، وقبر ابن قولویه در کنار خیابان ارم (آیت الله مرعشی نجفی) ومقابل مدرسه آیت الله گلپایگانی وکنار باغ ملی سابق نزدیک سه راه چهارمردان قرار گرفته است، این ‌قبرستان به یاد دو شیخ، دو مرد بزرگ ، دو مرزبان سترگ شیعه یعنی ابن قولویه وابن بابویه نام به نام شیخان معروف شد.

این اصل ماجرا..

ولی امروز.. قبر ابن بابویه  - پدر شیخ صدوق- در پشت پاساژ ملت ودر کنار مسجد امام زین العابدین (ع) قرار گرفته است، جالب این است که سردر پاساژ ملت عبارت موقوفه ابن بابویه دیده می شود، ولی این موقوفه برای صاحب وقف مزاحمت ایجاد کرده است! و نما را از بین برده است..

واما ابن قولویه را گویا در نظر دارند در مجموعه شهدای عزیزی که در آن محدوده دفن شده اند قرار دهند وچه بسا حق او هم -خدای ناکرده- ضایع گردد..

همچنانکه قبر علی بن ابراهیم قمی نیز در ساختمان عظیم تجاری قرار گرفت وگم شد..

آیا این ناسپاسی نیست؟.. آیا این رسم پاسداشت بزرگان فرهنگ وفقاهت است؟ ..


87/7/10
11:54 عصر

مشکل ثبوت هلال ماه رمضان

بدست دست نوشت در دسته

مشکل ثبوت هلال ماه رمضان

محمدامین پورامینی

مشکل ثبوت هلال ماه رمضان هر ساله ذائقهء مردم را در پایان ماه رمضان تلخ می کند، وعده ای هم مریض گونه آتش بیار معرکه می شوند، وبرخی برای فرار رنج سفر را بر خود هموار می سازند، تا با افطار در سفر از مشکل احتمال انجام روزه  در عید فطر - که حرام است-  رهایی یابند، ولی باید فکری اساسی کرد وچاره ای دیگر اندیشید.

فقهاء برای ثبوت هلال راه هایی را مطرح ساخته اند، از جمله دیدن خود شخص، و شیوع مفید علم، وبینه (شهادت دادن دو نفر به شرط عدم معارضه با خلاف )، ویا حکم حاکم و..

البته باید دانست که مسئله ثبوت هلال ویا عدم آن مسئله موضوعی است که به شخص مکلف بر میگردد، وتقلیدبردار نیست، گرچه راه های ثبوت هلال مسئله شرعی وبرگشت به حکم دارد وباید اجتهاد ویا تقلید کرد، ولی ثبوت ویا عدم ثبوت رؤیت موضوع است نه حکم، بنابراین اگر بر شخص مقلد رؤیت ثابت شد، از هر راهی که باشد، به وظیفه خود عمل میکند، گرچه برای مرجع تقلیدش ثابت نشده باشد، بله ثبوت نزد مرجع تقلید از راه هایی است که مکلف مقلد می تواند برآن اعتماد کند، مگر آنکه علم برخلاف آن داشته باشد.

سخن در این است که چه راهکاری برای وحدت قول واتحاد مردم در اعلان عید فطر وجود دارد؟

باید پاسخ را  از دریچه فقه دید وبهترین راه را یافت.

1.    حکم حاکم؛ مشهور بین فقهاء این است که اگر مجتهدی حکم به ثبوت هلال کند حتی بر کسی که از او تقلید نمی کند واجب است که تن به حکم او دهد وافطار نماید، مگر آنکه علم به خطای او داشته باشد. ولی برخی از فقها حکم حاکم را در اینجا نافذ نمیدانند، ولی به هر حال این راهی است که میتواند وحدت رویه را تا حد زیادی تآمین سازد.

2.    دیدن هلال با چشم مسلح؛ برخی از فقهای متآخر مثل مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی وحضرت آیت الله خامنه ای به کفایت آن فتوی داده اند، ولی مشکل در مقلد مراجعی است که دیدن با چشم مسلح را به تنهایی کافی نمی دانند، وبهره جستن از تلسکوب را برای یافتن محل ویا دیدن از پس ابر را خوب میدانند ولی اگر به قدری هلال باریک باشد که تنها با چشم مسلح دیده شود کافی نمیدانند، واین رآی غالب فقیهان متآخر است، واطلاق "صوموا للرؤیة وآفطروا للرؤیة"  را منصرف به رؤیت عادی ومتعارف که همان دیدن حسی وغیر مسلح است می دانند، بنابر این، این فتوی الآن مشکل گشا نیست، بلکه بر مشکل هم می افزاید، مگر آنکه رآی تمامی مراجع عصر بر این فتوی قرار گیرد، که آن هم بعید است.

3.    قول به عدم اعتبار اتحاد افق؛ شکی نیست که اگر هلال در جایی دیده شود برای جایی که هم افق اوست نیز کفایت میکند، وهمچنین اگر به دلیل اولی برای آن ثابت گردد گرچه هم افق نباشد، مثل آنکه در بلاد شرقی دیده شود که به طریق اولی برای بلاد غربی ثابت می گردد، ولی سخن در عکس آن است، مثلا اگر در بلاد غربی دیده شود آیا برای نقاط شرقی نیز کفایت میکند یا نه؟ مشهور عدم کفایت است، ولی برخی از فقها ومحققان نظر به کفایت آن داده اند، وبنابراین اگر در نقطه ای هلال دیده شود برای همه جا کفایت خواهد کرد، که این رای بزرگانی چون علامه حلی در منتهی وفیض کاشانی ونراقی وخوانساری  وخویی است، وصاحب جواهر به آن تمایل نشان داده است، این نظر با موازین علمی سازگارتر است ومشکل را تا حدود زیادی مرتفع می سازد، از آنجایی که ولادت ماه امری واقعی وتکوینی است که با خروج از محاق ثابت می گردد ، بنابراین چنانچه در جایی رؤیت محقق شد برای همه نقاط جهان – کة با آن نقطه در جزیی از شب مشترکند – کفایت می کند.

بنابراین بنظر میرسد که راهکار اساسی برای تحقق وحدت عملی در اعلان عید رآی اخیر فقهی است؛ بدینگونه که با اتخاذ این رآی که مورد قبول تنی چند از فقهای معاصر است،  وبا اعلان آن به رؤیت متعارف حسی جایی برای شک وتردید باقی نگذارد؛ ویا با اعلان از طرف مقام معظم رهبری وحکم به آن واستناد جستن به رؤیت غیر مسلح – گرچه خود مستند به رؤیت مسلح در ابتدا باشد – حجت را برای مقلدان تمامی مراجع تمام کند، وشیرینی مضاعفی رادر کام روزه گیران فرو نهد.


87/7/10
3:15 عصر

عید سعید فطر مبارک باد

بدست دست نوشت در دسته


87/7/9
4:52 عصر

دعای وداع با ماه مبارک رمضان

بدست دست نوشت در دسته


شیخ صدوق رحمة الله علیه برای وداع ماه مبارک رمضان دعائی ذکر کرده که می‏گوید: ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که حضرت فرمود: «تقول فی وداع شهر رمضان :

«اللهم انک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل و قولک الحق شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر رمضان قد انصرم فاسالک بوجهک الکریم، و کلماتک التامات ان کان بقی علی ذنب لم تغفره و ترید ان تحاسبنی به او تعذبنی علیه او تقایسنی به ان یطلع فجر هذه اللیلة، او ینصرم هذا الشهر الا و قد غفرته لی یا ارحم الراحمین‏» (1)

در وداع ماه مبارک بگوئید:

بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرموده‏ای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل می‏باشد، اینک ماه رمضان به پایان رسید «و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد» پس تقاضا می‏نمایم از تو به آبروی گرامیت، و کلمات تام و تمامت، اینکه اگر بر من گناهی باقی مانده ( و پاک نشدم) که هنوز آن گناهم را نیامرزیدی، و اراده حسابرسی او را داری، یا می‏خواهی به آن گناه باقیمانده عذابم کنی، و یا به اندازه گناهم عقوبت نمائی، تا اینکه طلوع کند فجر این شب، یا پایان پذیرد این ماه مبارک، مگر آنکه آن گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربانترین مهربانان.